ساقی زجام کشف از این راز میکند کابواب خیر پیر مغان باز میکند منصور وار میکشدش بر فراز دار آنرا که میر عشق سرافراز میکند مردود هر در است و بود خار هر نظر آنرا که پیر میکده اعزاز میکند روی نیاز ما نبود جز بکوی دوست بگذار تا زمانه بما ناز میکند حاشا که رنگ و بی تو در دیگری بود خود را اگر که گل بتو انباز میکند دانی چه کرد با دل من لشکر مژه با صعوه آنچه چنگل شهباز میکند آشفته جای زلف تو گیرد زمام خسر اطناب را بدل چه به ایجاز میکند آشفتهٔ شیرازی : غزلیات : شمارهٔ ۴۹۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99995