🌷 #سوال
⁉️آسیب نگاه به عکس وفیلم مستهجن چیست؟
✏️از جمله آثار سوء نگاه حرام اسراف، انحراف و هدر رفتن نيروهاي فكري، اجتماعي و معنوي انسان، زمينه سازي سردي روابط خانوادگي، حالت حسرت و ناكامي، از دست دادن آرامش رواني، ميل به گناه و بالاخره گرايش به گناهان مختلف است.
تاكيد حضرت زهرا بر درك غروب جمعه
حضرت فاطمه علیهاالسلام گویند:
شنیدم پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مى فرمودند:
اِنَّ فِى الْجُمْعَةِ لَساعَةٌ لا یُراقِبُها رَجُلٌ مُسْلِمٌ یَسْأَلُ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فیها خَیْرا اِلاّ اَعْطاه… وَقالَ هِىَ اِذا تَدَلّى نِصْفُ عَیْنِ الشَّمْسِ لِلْغُروبِ… وَکانَتْ فـاطِمَةُ علیهاالسلام تَقُولُ لِغُلامِها: اِصْعَدْ عَلَى الضَّرابِ ـ الظراب ـ فَاِذا رَأَیْتَ عَیْنَ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلّى لِلْغُرُوبِ فَاءَعْلِمْنى حَتّى اَدْعُوَ؛
در روز جمعه ساعتى است که هرکس آن را مراقبت کند و در آن لحظه دعا کند دعایش مستجاب شود، و آن زمانى است که نیمى از خورشید غروب کرده باشد.
حضرت فاطمه علیهاالسلام براى درک آن ساعت به خدمتکارش مى گفت:
بر فراز بلندى برو و هرگاه دیدى نیمه خورشید غروب نمود مرا خبر کن تا دعا کنم.
معانى الاخبار: 399.
💚سلام مولا جانم 💚
خوشا صبحے ڪہ خیرَش را تو باشے
ردیفِ نابِ شعرش را تو باشے
خوشا روزے ڪہ تا وقٺِ غروبش
دعاےِ خوب وذڪرش را تو باشے
الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج
🌟امام باقر (علیه السلام)
💎صَلاحُ شَأنِ النّاسِ التَّعایشُ وَ التَّعاشُرُ مِلءَ مِکیالٍ ثُلُثاهُ فِطَنٌ، وَ ثُلثٌ تَغافُل
💎سامان یافتن کار مردم به این است که طوری با هم معاشرت کنند که مانند پیمانه ای باشند که دو سومش هوشیاری و زیرکی است و یک سومش نادیده گرفتن و چشم پوشی.
📚 بحارالأنوار، ج74، ص167
✨﷽✨
🌼آدمِ كسی نباش! آدم حق باش!
✍️علامه جعفری میگفت روزی طلبهی فلسفهخوانی نزد من آمد تا برخی سوالات بپرسد. ديدم جوان مستعدی است كه استاد خوبی نداشته است. ذهنِ نقاد و سوالات بديع داشت كه بیپاسخ مانده بود. پاسخها را كه میشنيد، مثل تشنهای بود كه آب خنكی يافته باشد. خواهش كرد برايش درسی بگويم و من كه ارزشِ اين آدم را فهميده بودم، پذيرفتم. قرار شد فلان كتاب را نزد من بخواند. چندی كه گذشت، ديدم فريفته و واله من شده است. در ذهنش اُبُهّت و عظمتی يافته بودم كه برايش خطر داشت. هرچه كردم، اين حالت در او كاسته نشد. میدانستم اين شيفتگی، به اِستقلالِ فكرش صدمه میزند. تصميم گرفتم فرصتِ تعليم را قربانی اِستقلالِ ضميرش كنم.
روزی كه قرار بود برای درس بيايد، درِ خانه را نيمباز گذاشتم. دوچرخهی فرزندم را برداشتم و در باغچه، شروع به بازی و حركاتِ كودكانه كردم. ديدمش كه سَرِ ساعت، آمد. از كنارِ در، دقايقی با شگفتی مرا نگريست. با هيجان، بازی را ادامه دادم. در نظرش شكستم. راهش را كشيد و بی يك كلمه، رفت كه رفت.
اينجا كه رسيد، مرحوم علامه جعفری با آن همه خدماتِ فكری و فرهنگی به اسلام ، گفت: برای آخرتم به معدودی از اعمالم، اميد دارم. يكی همين دوچرخهبازی آن روز است!
درسِ استاد آن شب آن بود كه دنبالِ آدمهای بزرگ بگرديد و سعی كنيد دركشان كرده از وجودشان توشه برگيريد. امّا مُريد و واله كسی نشويد. شما اِنسانيد و اَرزشتان به اِدراك و اِستقلالِ عقلتان است. عقلتان را تعطيل و تسليم كسی نكنيد. آدمِ كسی نشويد؛ هر چقدر هم طرف بزرگ باشد.
گرمترین خانه ،
خانهایست که در آن
مردِ خانه محترم شمرده شود و
زنِ خانه محبوب باشد
فقط همین ...
مرد تشنه احترام است و
زن عاشق محبت است!