eitaa logo
شرح حالی از حوزه
160 دنبال‌کننده
110 عکس
86 ویدیو
48 فایل
بنده حمیدرضا باقری @hamidreza_baghery کانال‌های دیگر بنده👇 https://eitaa.com/sharhe_hal https://eitaa.com/ayat_va_revayat
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ قیاس (قسمت دوم: موارد قیاس باطل) ✅ مواردی از قیاس هم هست که از نظر شیعه باطل است، دو مورد از آن در زمان اهل بیت(علیهم السلام) شایع بوده است و مورد نهی حضرات قرار گرفته است و دو مورد آن هم روش مستحدث برخی از اهل سنت است و از باب نداشتن ملاکات حجیت باطل هستند. ✅ مورد اولی که در روایات ذکر شده است، «قیاس مستنبط العلة» است و حتی گاهی شیعیان هم به آن دچار می‌شدند: اگر ما خواستیم بر اساس فکر و حساب علت را کشف کنیم، این می‌شود «قیاس مستنبط العلة» و دو مثال معروف دارد: 👈 یکی قیاس شیطان است که وقتی خداوند به او گفت بر انسان سجده کن، گفت: «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ، خَلَقْتَني‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طين‏» من از آتش هستم و انسان از گل و آتش از گل برتر است. استنباط کرد علت سجده کردن برتری عنصری است پس چون من برتر از انسان هستم نباید بر او سجده کنم، درحالی که علت در سجده کردن می‌توانست برتری روحی یا امتحان الهی باشد. 👈 مثال دیگرش حدیث معروف ابان است که امام صادق (علیه السلام) به او گفت: دیه یک انگشت زن مثل مرد ۱۰ شتر است و دیه دو انگشت زن مثل مرد ۲۰ شتر است و دیه ۳ انگشت او هم مثل مرد ۳۰ شتر است اما دیه ۴ انگشت او می‌شود ۲۰ شتر و نصف دیه مرد است! ابان تعجب کرد و گفت: «سبحان الله، نحن بالعراق فنبرأ ممّن قاله و نقول: الذى جاء به شيطان.» امام به او گفت آرام باش دین اگر بخواهد قیاس بشود نابود می‌شود و قانون خداوند چنین است که دیه زن تا یک سوم دیه مرد (۳۰ شتر) با او برابری می‌کند از آن به بعد دیه زن نصف دیه مرد می‌شود. ✅ فرق قیاس «مستنبط العله» با «تنقیح مناط» این است که آنجا کشف موضوع حکم می‌شود ولی اینجا کشف علت حکم می‌‌شود و اهل بیت از این علت‌تراشی نهی کرده‌اند برخلاف کشف موضوع. ✅ مورد دومی که در روایات آمده است «قیاس الشبه» است که برخی از اهل سنت چون دستشان از منبع شرع کوتاه بود و پاسخی برای مسائل مبتلی به خود نداشتند، مکرر به آن تمسک می‌کردند و عمده روایات نهی شده از قیاس مربوط به این مورد است. در قیاس شبه، بدون کشف موضوع حکم، به صرف شباهت یک موضوع با موضوع دیگر، حکم آن موضوع را به این موضوع مجهول الحکم تسری می‌دهند و سر رشته فقهای اهل سنت که از این روش استفاده می‌کرد «ابوحنیفه» است و به پیروان او حنفی می‌گویند. ✅ در مذهب فقهی حنفیه به شکل افراطی به استدلال ظنی عقلی تکیه شده است و چندان به اخبار و احادیث استناد نمی‌شود چرا که تعداد احادیثی که در نظر آنها حجیت دارد بسیار بسیار اندک است. ابوحنیفه و مالک بن انس در زمان امام صادق(ع) بودند و هردو هم مدتی نزد حضرت شاگردی کردند، با این تفاوت که مالک، فقیه مالکی‌ها در مدینه نزدیک به امام صادق (علیه السلام) ماند و برای حضرت احترام زیادی قائل بود و خدمت ایشان می‌رسید و چندان به قیاس اعتقاد نداشت ولی ابوحنیفه به کوفه مرکز شیعیان رفت و برای خود دکانی باز کرد و می‌گفت: علی چنین گفت و من هم چنین می‌گویم! ابن ادریس شافعی فقیه دیگر اهل سنت و امام شافعی‌ها، شاگرد ابوحنیفه و مالک است و حد وسط تمسک به قیاس را دارد. احمد بن حنبل هم که متاخر از ابن ادریس و امام حنبلی‌ها (وهابی‌ها پیرو او هستند)، چندان اعتقادی به قیاس ندارد و از مالک، در تمسک به روایات و ظواهر متعصب‌تر است. ✅ اما مواردی از قیاس مصطلح که در روایات به آن اشاره نشده است ولی ملاک حجیت را از نظر شیعه ندارند و البته در اهل سنت هم در حجیت تمسک به آن اختلافی است، قیاس الخفی و قیاس الدلالة است. ✅ قیاس خفی، یعنی چیزی که علت بودنش محتمل است اما نص هم نیست، را به عنوان دلیل بگیرید، یک مثال آن همان موارد قیاس مستنبط العلة است که محتمل بودن به خاطر تفکر در نسبت‌ها و علت‌های دیگر احکام است و یک مثال آن جایی است که محتمل بودن به خاطر مبهم بودن لغت است، مثلا روایت گفته باشد «لاتبیعوا الطعام بالطعام» و اگر منظور از طعام خوردنی باشد، یک ملاک حرمت ربای معاوضی می‌شود خوردنی بودن و مثلا به برنج هم تسری پیدا می‌کند اما اگر منظور از طعام گندم باشد، حکم در خصوص گندم آمده است و نمی‌شود حکم آن را به دیگر خوردنی‌ها تسری داد. و خلاصه در اینجا اجمال وجود دارد که منظور کدام است. ✅ مورد دوم از روش قیاسی مستحدث یعنی «قیاس دلالت» وقتی است که می‌دانی علت چیست، اما در موضوع مجهول الحکم خود علت نیست بلکه جزء یا لوازم آن است مثلا علت برای جواز سجده نکردن، نماز مستحب در حال حرکت است و شما بخشی از آن که نماز مستحب بودن است را کنار بگذاری و در حرکت بودن را بگیری و بگویی جایی که در حرکت هستی اگر آیه سجده‌دار خوانده شد، مثل نماز مستحب در حال حرکت، جایز است سجده نکنی! ✅ هر دو این موارد نیز چون صرفا ظن و گمانی است و در آیات و روایات از پیروی از ظن و گمان به ویژه در استنباط احکام نهی شده است، این موارد از حجیت ساقط هستند. https://eitaa.com/joinchat/133890353Cd3c93c899d
اگر نیازمند یک لغت‌نامه عربی به عربی و عربی به فارسی، سریع و جامع در کارهایتان هستید لغت نامه آن‌لاین قاموس نور خیلی خوب است. البته نسخه آف‌لاین نرم افزار ویندوزی آن خیلی کارآمدتر است ولی مزیت در دسترس بودن این موتور جستجو برای لغت کارآمدی خود را دارد.👇 لغت نامه قاموس نور https://qamus.inoor.ir/fa/search ...... https://eitaa.com/sharhehal_hoze
شرح حالی از حوزه
✍️ اصل عدم قرینه (قسمت دوم: مبنای مرحوم شیخ انصاری، آخوند و مظفر) ... ✅ برای فهم معنای مراد در یک ک
✍️ اصل عدم قرینه (قسمت سوم: ثمره هر مبنا) ... ✅ بعد از بیان اهمیت پرداختن به اصالة الظهور یا اصل عدم قرینه و مهم‌ترین مبانی اصولی در مورد آن، حال به ثمره هر مبنا می‌رسیم. ✅ فرض کنید کلام یا نوشته‌ای به شما رسیده است که احتمال وجود قرینه‌ای بر خلاف معنای ظاهر برخی مطالب آن وجود دارد: اگر این احتمال قوی نباشد بر همه مبانی، ظهور کلام قابل استناد و تمسک است و حجیت دارد. اما اگر این احتمال وجود قرینه‌ای بر خلاف معنای ظاهر، قوی باشد، آنگاه دقت در اختلاف مبنا ثمره خود را نشان می‌دهد. ✅ فرض کنید وصیت‌نامه‌ای، چند برگ آن گم شده است یا نیمی از آن سوخته است، یا کلامی تقطیع شده است و احتمال دارد در ادامه متکلم قرائنی آورده باشد که نشان دهد معنای ظاهر اولیه در کلام مد نظر او نبوده است؛ مثلا کلام عامی که در ابتدای نوشته است را در انتها تخصیص زده است و یا اطلاق کلامش را تقید زده است و یا قرینه‌ای آورده است که معلوم می‌کند معنای مجازی از فلان کلمه ابتدای کلام مد نظرش بوده است. 👈 در مبنای مرحوم شیخ که اصالة الظهور به اصل عدم قرینه بازمی‌گردد در چنین مواردی که احتمال وجود قرینه بر خلاف زیاد است، شما نمی‌توانید اصل عدم قرینه را جاری کنید و کلام ظهوری ندارد و مبهم (مجمل) است. 👈 بر مبنای مرحوم آخوند که اصالة الظهور را اصل و اساس قرار می‌دهند، اخذ به ظاهر کلام می‌شود مادامی که قرینه‌ای متعینه بر خلاف ظاهر ثابت نشود، پس کلام مبهم نیست بلکه به ظاهر آن تمسک می‌شود. (ر.ب: حائرى يزدى، عبدالكريم، دررالفوائد (طبع جديد) - قم، چ: ششم، ص ۳۶۰) 👈 در مبنای مرحوم مظفر با توجه به توضیحی که ایشان در قضاوت بین مرحوم شیخ و آخوند دارند، باید همان حکم مرحوم آخوند را کرد اما وقتی به نظرات ایشان در موضوعاتی مثل حجیت ظواهر وقتی ظن نوعی بر خلاف آن باشد یا تمسک به عام وقتی احتمال تخصیص قوی باشد و... توجه شود، می‌توان گفت: بنا بر نظر ایشان در چنین مواردی ظهور وجود دارد ولی این ظهور دیگر حجیتی ندارد یا اینکه بگوییم اصلا ظهوری وجود ندارد. (ر.ب: مظفر، محمدرضا، أصول الفقه (انتشارات اسلامى) - قم، چ: پنجم، ج‏ ۳، ص ۱۵۶) ✅ نکته قابل توجه در این بحث مبنای حجیت ظواهر است که مهم‌ترین مبنای ذکر شده بر آن موارد زیر است: ۱. بنای عقلاء بر عمل به ظواهر که مورد ردع شارع قرار نگرفته است. ۲. نقض غرض در صورت عدم حجیت ظواهر، چون اگر بشر در تفهیم و تفهم مراد خود فقط از کلام نص استفاده کند بخش عمده‌ای از مطالب قابلیت انتقال نخواهد داشت. 📌 وقتی این دو دلیل عقلی مبنای حجیت ظواهر است، در هرجا که شک کنیم که ظواهر در این حالت نیز حجیت دارد یا خیر؟ یعنی سیره عقلاء در این حالت نیز بر اخذ به ظاهر است یا خیر؟ یا بدون آن نقض غرض واضع همچنان برقرار است یا خیر؟ بایست به قدر متیقن از موارد دارای حجیت تمسک کرد. ✅ بنابراین در جایی که ما احتمال قوی بر وجود قرینه‌ای بر خلاف معنای ظاهر داریم، شک داریم که ادله لبی (عقلی) گفته شده، این مورد را هم پوشش می‌دهد یا خیر؟ و بنابراین دیگر این چنین جایی یا اصلا ظهوری نیست یا هست ولی حجت نیست. ✅ دلیل نقض غرض توان چندانی برای اثبات حجیت ندارد چون بالاخره کمی که دایره ابزار بشر از نصوص افزوده شود بالاخره کار او راه می‌افتد. اما عمده نتیجه در دلیل سیره عقلاء ردع نشده از سوی شارع است که می‌تواند موارد بیشتری را حجت قرار دهد. اگر مرحوم آخوند می‌گویند در چنین مواردی ظاهر حجت است یعنی مدعی هستند عقلاء در چنین مواردی بر اساس ظواهر عمل می‌کنند، اگر مرحوم شیخ می‌گویند کلام مبهم است یعنی عقلاء در چنین مواردی کلام را مبهم قرار می‌دهند. اینکه این اصل به اصل عدم قرینه بازمی‌گردد یا خیر فقط تحلیل عمل عقلاء است. ✅ برای کشف سیره عقلاء که محدود به یک زمان و مکان هم نیست می‌شود مثلا به قوانین حقوقی کشورهای مختلف نگاه کرد که در چنین مواردی چطور حکم می‌کنند؟! 📌 بر اساس آنچه گفته شد و بررسی سیره عقلاء، به نظر می‌رسد همانطور که مرحوم شیخ می‌فرمایند و نتیجه مطالب مرحوم مظفر است، در چنین مواردی که احتمال وجود قرینه بر خلاف ظاهر اولیه قوی است، کلام مبهم است و ظاهر اولیه آن قابلیت استناد ندارد. البته قوت این احتمال وجود قرینه بر خلاف بایست بر اساس ظن نوعی باشد و نه ظن شخصی که قابلیت استدلال برای غیر را ندارد. https://eitaa.com/sharhehal_hoze/18
✍ سرونشت عبرت آموز «احمد بن هلال»... 🔰 در میان راویان احادیث، شخصی به نام «احمد بن هلال» با سرونشت درس آموزی وجود دارد. 🔻 از احمد بن هلال بیش از دویست و اندی حدیث در منابع مهم روایی شیعه در موضوعات مختلف به ویژه مهدویت وجود دارد و برخی از جریان‌های سلفی اهل سنت برای اینکه عقاید مهدویت در شیعه را زیر سوال ببرند، در وثاقت احمد بن هلال و روایات او تشکیک می‌کنند. و البته وثاقت احمد بن هلال در میان فقهای متقدم و متاخر شیعه نیز محل اختلاف بوده و هست. 🔻 او در سال ۱۸۰ه.ق به دنیا آمده و از اصحاب امام هادی و امام حسن عسکری (علیهما السلام) و نیز از بزرگان شیعه در زمان غیبت صغری بوده است و سرانجام در سال ۲۶۷ه.ق در زمان وکالت محمد بن عثمان عمری نائب دوم حضرت از دنیا رفته است. 🔻 در شرح حال وی آمده است: او انسان ظاهر الصلاحی بوده و در طول عمر ۸۷ ساله‌اش، ۵۴ بار به حج رفته است و ۲۰ مرتبه آن هم پیاده بوده است. (یعنی عملا از وقتی که توان داشته و توانش برای تحمل چنین سفر سختی برقرار بوده است هر سال چند ماه از عمرش را در سفر حج گذرانده است.) 🔻 احمد بن هلال با این چنین شخصیتی بر ایمان و اعتقاد خود باقی می‌ماند تا زمانی که «عثمان بن سعید» نائب اول حضرت، اعلام می‌کند زمان مرگ من فرا رسیده و بنا به حکم حضرت، فرزندش «محمد بن عثمان» بعد از او نائب خواهد بود. 🔻شاید احمد بن هلال خود را شایسته وکیل حضرت شدن می‌دانسته است و به هر حال اعلام می‌کند من وکالت محمد بن عثمان را نمی‌پذیرم. جماعتی از شیعه نزد او می‌روند و می‌پرسند چطور وکالت محمد بن عثمان را قبول نمی‌کنی؟ درحالی که نص مسلم از امام مفترض الطاعة بر وکالت او وجود دارد؟! اما احمد بن هلال بهانه می‌آورد که: «من از خود حضرت نشنیده‌ام البته پدر او را انکار نمی‌کنم!» 👈 «لم أسمعه ينصّ عليه بالوكالة، و ليس أنكر أباه يعني عثمان بن سعيد» 🔻 به واسطه همین انحراف احمد بن هلال، توقیع شریفی خطاب به «قاسم بن علاء» که از بزرگان شیعه بوده است، در مورد احمد بن هلال وارد می‌شود و حضرت حجت در آن توقیع احمد بن هلال را لعنت می‌کنند و می‌گویند: 👈 «احْذَرُوا الصُّوفِيَ‏ الْمُتَصَنِّعَ» از این صوفی مسلک ظاهرساز دوری کنید. 🔻با وجود این توقیع اما همچنان به واسطه جایگاه احمد بن هلال، برخی در توقیعی که در مورد او آمده بود شک داشتند و نزد او می‌رفتند و از او اخذ حدیث می‌کردند: 👈 «وَ كَانَ رُوَاةُ أَصْحَابِنَا بِالْعِرَاقِ لَقُوهُ وَ كَتَبُوا مِنْهُ فَأَنْكَرُوا مَا وَرَدَ فِي مَذَمَّتِهِ» 🔻 به همین جهت از قاسم بن علاء خواستند تا دوباره در مورد احمد بن هلال از حضرت نظرخواهی کند و در نتیجه توقیع دومی در لعن احمد بن هلال با مضامین زیر آمد: 👈 «دستور ما در مورد ظاهر ساز فرزند هلال، رحمت خدا از او دور باد به تو رسید و دانستی پیوسته خداوند او را نبخشد و از لغزش‌هایش نگذرد، «دَخَلَ فِي أَمْرِنَا بِلَا إِذْنٍ مِنَّا وَ لَا رِضًى يَسْتَبِدُّ بِرَأْيِهِ» در امر ما داخل شد بدون اذن و رضایت ما و به نظر خودش استبداد رای نشان داد...» سپس حضرت او را لعن می‌کنند و از او برائت می‌جویند و می‌گویند ما از خدا خواسته‌ایم عمر او کوتاه شود... 🔻 به واسطه دعای حضرت نیز عمر او کوتاه می‌شود و حداکثر یک سال یا دوسال بعد از وکالت محمد بن عثمان (۲۶۵ یا ۲۶۶ه.ق) او نیز عمرش به پایان می‌رسد. (۲۶۷ه.ق) 🔻 اما شاید هنوز هم باور انحراف او برای برخی سخت بود (ظاهرا بعد از مردنش) باز در توقیع سومی که از حضرت حجت(عج) به دست شیعیان می‌رسد، به انحراف و ملعون بودن او تصریح می‌شود. 👈 «عَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ خِدْمَتِهِ وَ طُولِ صُحْبَتِهِ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ بِالْإِيمَانِ كُفْراً حِينَ فَعَلَ مَا فَعَلَ» ✅ احمد بن هلال نه حضرت حجت و نه نائب اول حضرت را بلکه فقط نائب دوم حضرت را رد کرد و این موجب شد به چنان سوء عاقبتی دچار شود. حکایت او الگویی است برای انسان که بداند هرچقدر هم به حضرات نزدیک باشی و حتی از مهم‌ترین روایت کننده‌های روایات مهدویت و ۵۴ بار هم حج رفته باشی! ولی به نواب حضرات متصل نشوی و اهل اطاعت نباشی، عاقبت به خیر نخواهی شد و باید تا آخرین لحظه عمر در عین نگرانی برای ایمانمان، امیدوارانه از خداوند اتصال به حضرت و عاقبت به خیری بخواهیم. ................. 📝 پی‌نوشت: با توجه به آنچه از احوال احمد هلال گذشت و اینکه زمان مشخص شدن انحراف و مرگ او بعد از آن، کوتاه بوده است و بعد از رسیدن توقیعات در لعن او اخذ حدیث از او توسط شیعیان بسیار بعید است و به قولی مانند واقفیه، کسانی که چنین می‌شدند، مانند «کلاب ممطوره» سگ باران خورده، شیعیان از آنها دوری می‌کردند، در عین اینکه انحراف و ملعون بودن او را می‌پذیریم اما می‌توانیم به روایاتی که احمد بن هلال در سند آن است، عمل کنیم. https://eitaa.com/joinchat/133890353Cd3c93c899d
شرح حالی از حوزه
✍ سرونشت عبرت آموز «احمد بن هلال»... 🔰 در میان راویان احادیث، شخصی به نام «احمد بن هلال» با سرونشت
ممکن است برخی بگویند با توجه به نصی که در همین متن اشاره شد بعد از توقیع اول و اثبات انحراف او همچنان: «وَ كَانَ رُوَاةُ أَصْحَابِنَا بِالْعِرَاقِ لَقُوهُ وَ كَتَبُوا مِنْهُ فَأَنْكَرُوا مَا وَرَدَ فِي مَذَمَّتِهِ» همچنان از او اخذ حدیث می‌شده است پس معلوم نیست احادیث او در حال استقامتش بوده یا انحرافش و نمی‌توان به آنها اعتماد کرد. گفته می‌شود: از این جهت که اولا انحراف او اگر می‌خواست مخل وثاقت باشد در احادیثی است که نمی‌دانیم یا شک داریم در حال استقامت وی یا انحرافش بوده و اینکه انحراف عقیدتی همیشه در همه احادیث مخل وثاقت باشد محل تردید است. ثانیا این زمان خیلی کوتاه بوده است و غالب روایات او در زمان استقامت وی بوده است و ثالثا با توقیع دوم و سوم برای همین افرادی که در آن بازه کوتاه همچنان به او مراجعه می‌کرده‌اند انحراف او معلوم شد پس اگر مطلبی در آن بازه انحراف از او اخذ شده بوده است قاعدتا در آن بازنگری شده است. پس می‌توان بر اینکه آنچه روایت از او در منابع نقل شده است در حال استقامتش بوده است، به اطمینان رسید و بنابراین خدشه‌ای در اسناد از جهت او وارد نخواهد بود.
مدتی است مشغول مطالعه در بحث اختلاف قرائات قرآن هستم. بحث بسیار پر دامنه‌ای است و اگر ثابت شود، ثمرات زیادی خواهد داشت. جمع بندی آن هم نسبتا سخت است. فعلا از امروز مستنداتی در این موضوع را می‌گذارم تا ان شاء الله اگر بشود بعد از آن جمع بندی خودم را هم بنویسم.👇
بررسی حجیت قرائات مختلف_ استاد مفیدی.mp3
40.26M
✅ این صوت، فشرده و محصّل چندین سال تحقیقات استاد آیت الله حسین مفیدی (حفظه الله) -از شاگردان مرحوم آیت الله العظمی بهجت (ره) - پیرامون بحث است که ایشان در جمعی از طلاب، افاده فرموده‌اند. ایشان تعدد قرائات و تواتر آنها را می‌پذیرند. مهمترین منبع معرفتی ما به عنوان یک مسلمان و طلبه، قرآن‌کریم است. لذا پیگیری معمای تعدد قرائات، بسیار ضروری است. https://eitaa.com/joinchat/133890353Cd3c93c899d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ آية الله العظمی خویی بر خوانش‌های هفتگانه قرآن و روایت حفص از عاصم. با ذکر منبع، مجاز است. کانال(جَنَّةُ الْمُعرِبِين) https://eitaa.com/joinchat/4073979936C33f5684249
شرح حالی از حوزه
♨️ #اشکال آية الله العظمی خویی بر خوانش‌های هفتگانه قرآن و روایت حفص از عاصم. #کپی با ذکر منبع، مجاز
این صوت بارگذاری شده بر روی تصویر مرحوم خوئی است. ایشان تعدد قرائات را قبول ندارند.
مباحث درس خارج اصول آیت‌الله مکارم شیرازی در کتاب انوار الاصول جلد ۲ صفحه ۳۴۵ به بعد. در مورد تعدد قرائات و تواتر آنها یا حجیت آنها.👇 https://lib.eshia.ir/27527/2/345
شرح حالی از حوزه
مباحث درس خارج اصول آیت‌الله مکارم شیرازی در کتاب انوار الاصول جلد ۲ صفحه ۳۴۵ به بعد. در مورد تعدد ق
در سایت کتابخانه فقاهت در قسمت جستجو در همه درس‌ها، اگر عبارت «اختلاف قرائات» را سرچ کنید، مباحث اساتید مختلف در درس‌های خارج در این بحث می‌آید و می‌توانید مطالعه کنید. مباحث آیت‌الله شهیدی، سبحانی و... در خلال این مباحث که خیلی‌ها طردا للباب مطرح شده است، با ثمرات فقهی این بحث بیشتر آشنا می‌شوید. ان شاء الله در ادامه مطالب بیشتری که بزرگان در خصوص این عنوان به صورت خاص بحث کرده‌اند را خواهم گذاشت.
مصاحبه با علامه طباطبایی در مورد اختلاف قرائات.pdf
273.6K
مصاحبه با علامه طباطبایی در مورد اختلاف قرائات ایشان اجمالا اختلاف قرائات را قبول دارند. در ادامه مصاحبه بحث‌های غیر از قرائات هم آمده ولی چون مطالب مفید و خوبی بود دلم نیامد حذفشان کنم. https://eitaa.com/joinchat/133890353Cd3c93c899d
کتاب تاریخ قرآن آیت الله محمد هادی معرفت.pdf
298.8K
کتاب تاریخ قرآن آیت الله محمد هادی معرفت بحث اختلاف قرائات ایشان قائل به وحدت قرائت هستند و قرائت حفص از عاصم را ترجیح می‌دهند. در منابعی که تا اینجا آورده‌ام بحث ایشان ظاهرا کامل‌تر و دقیق‌تر از بقیه است. https://eitaa.com/joinchat/133890353Cd3c93c899d
دائرة المعارف فقه مقارن.docx
14.8K
دو نمونه از تاثیر بحث اختلاف قرائات در فقه. مورد اول مسح پا یا شستن آن در وضو که بر یک وجه اصلا امکان مطرح کردن شستن پا هم جایی ندارد ولی بر یک وجه امکان دارد مطرح شود ولی خلاف ظاهر است. مورد دیگرش در بحث حکم فقهی نزدیکی با خانم بعد از پاکی یا بعد از غسل کردن، اگر یطهُرن باشد یعنی پاک شوند و قبل از غسل هم می‌شود نزدیکی کرد ولی اگر یطّهرن باشد یعنی خانم غسل کند و پاکی بجوید و باید بعد از غسل باشد. https://eitaa.com/joinchat/133890353Cd3c93c899d
دائرة المعارف فقه مقارن.pdf
54.8K
دو نمونه از تاثیر بحث اختلاف قرائات در فقه. مورد اول مسح پا یا شستن آن در وضو که بر یک وجه اصلا امکان مطرح کردن شستن پا هم جایی ندارد ولی بر یک وجه امکان دارد مطرح شود ولی خلاف ظاهر است. مورد دیگرش در بحث حکم فقهی نزدیکی با خانم بعد از پاکی یا بعد از غسل کردن، اگر یطهُرن باشد یعنی پاک شوند و قبل از غسل هم می‌شود نزدیکی کرد ولی اگر یطّهرن باشد یعنی خانم غسل کند و پاکی بجوید و باید بعد از غسل باشد. https://eitaa.com/joinchat/133890353Cd3c93c899d
✍ اختلاف قرائات (بخش اول: اقسام اختلاف قرائات) 🔻 شاید به گوش خیلی‌ها نخورده باشد که در برخی کشورهای اسلامی مثل «مغرب» قرآنی که می‌خوانند با قرآن ما تفاوت‌هایی دارد: 📌گاهی تفاوت‌ها در حروف و حرکات یک کلمه است و تفاوت در معنا را دنبال دارد، مانند: 👈 «مالک یوم الدین» که در قرائت دیگری «مَلِک یوم الدین» آمده است، در معنای اول «مالک یوم الدین» به معنای صاحب و اختیاردار مردم در روز آخرت است و در معنای دوم «ملک یوم الدین» به معنای رئیس و قانون گذار روز آخرت است. 👈 و یا اين آيه: «وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً» كه در وصف بهشت و بهشتيان است. در اين قرائت لفظ ملك با ضم ميم و سكون لام خوانده شده است؛ اما در قرائت ديگر با فتح ميم و كسر لام « مَلِكاً كَبِيراً» خوانده‏‌اند و در قرائت دوم کسانی که قائل به امکان روئیت خداوند هستند، آیه مذکور را مورد استناد خود قرار می‌دهند. (اگرچه پاسخ‌های عقلی و فلسفی به آنها در نفی این معنا وجود دارد.) 👈 یا «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ» که در قرائت دیگری «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلِكُمْ» آمده است، در قرائت اول «ارجلکم» به فتح لام است و اختلاف شده که «ارجلکم» به «وجوهکم» سابق عطف شده، پس پاها باید مانند آن شسته شود یا به محل «رُؤُسِكُمْ» عطف شده است، پس باید پاها مسح شود؟ اما در قرائتی که «ارجلکم» به کسر لام است، دیگر هیچ اختلافی نیست که عطف حتما به ظاهر «رُؤُسِكُمْ» است و پاها باید مسح شود. 👈 یا «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ» که در قرائت حفص از عاصم «يَطْهُرْنَ» است و معنای آن چنین می‌شود که غایت لزوم دوری از زنان تا زمان پاک شدن طبیعی زنان است اما اگر «يَطَّهَرْنَ» باشد اختلاف است که آیا معنای آن باید اضافه‌ای داشته باشد و پاک شدن زنان با غسل کردن است یا همان حالت پاکی طبیعی آنان منظور است؟ 📌 گاهی تفاوت در اضافه و نقصانی است که معنا را مقید می‌کند، مانند: 👈 «فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكِينَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ.» كه در قرائتى ديگر: «أو تحرير رقبة مؤمنة» قرائت شده است. 👈 و یا «وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ» که در قرائت دیگری چنين خوانده شده است: «و له أخ أو أخت من أم» و در این قرائت معلوم می‌شود، منظور از اخوت در اين حكم اخوت از ناحيه مادر است نه پدر. 📌 گاهی اساسا دو کلمه مختلف در یک آیه آمده است، مانند:‏ 👈 «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِكْرِ اللَّهِ» كه بنا بر قرائت ديگرى «فامضوا إلى ذكر اللّه» خوانده شده است و در قرائت اول در حركت به سمت نماز جمعه سرعت و شتاب کردن خواسته شده است، اما در قرائت دوم چنين احتمالى را منتفى مى‏‌كند زيرا واژه مضى دلالت بر شتاب کردن ندارد. 👈 و یا «وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ» كه بنا بر قرائت ديگر «كالصوف المنفوش» خوانده شده و هردو به یک معنا هستند. ✅ در مجموع برخی از کسانی که در علم قرائت کار کرده‌اند مدعی هستند حداکثر اختلاف قرائات نسبت به مشترکات همه قرائات بیش از ۲ درصد از قرآن نمی‌شود و اختلافات فقهی گفته شده برای قرائات نیز همگی با کمک روایات برطرف شده است و ثمره فقهی خاصی بر اطلاع از اختلاف قرائات مترتب نمی‌باشد اما ثمرات اعتقادی و کلامی در دفاع از برخی شبهات وارد شده در مورد قرآن بر بحث اختلاف قرائات مترتب است. 📌ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/133890353Cd3c93c899d