مِشْکــــاة|ᴍᴇsʜᴋᴀᴛ
مادر... وای مادر... #مادر
مادر بنگر
که حسن با
چشم گریان
دم گرفته
مِشْکــــاة|ᴍᴇsʜᴋᴀᴛ
مادر... وای مادر... #مادر
با هربار تکرارش
دردش نمایان تر میشه... نمایان تر :))
یه بارون
یه بارون شد خاطره ی مادر، اقام علی، ارباب بی کفن و خانوادش...
هدایت شده از _
دیدید یه بچه رو . .
رفته بیرون . .
با دوستاش بازیاشو کرده . .
خوشیاشو کرده . .
یهو به خودش که میاد
میبینه ای داد بیداد . .
چقدر لباساش کثیف شده ؛
چقدر صورتش سیاهُ سوخته شده ؛
با بغضُ :)
نگاه شرمنده :)💔
میره خونه !
تا مامانشو میبینه
با گریه و ترس و لرز میگه
مامان .. مامان ..
ببخشید ؛ حواسم نبود ؛ لباسام کثیف شده !
میشه منو بشوری ؟!
هدایت شده از _
میشه منم امشب برم تو لیستِ
اون گروهی که پاکشون میکنی واسه خودت ؟!
میشه من سرنوشتم طوری رقم
بخوره که به کارت بیام ؟!
ببین !
تو منو نخری ..
منو میخرن :)
تو منو نبری ..
میبرنم 💔
هدایت شده از _
یه بچه دیگه . .
همینقدر کثیف و گِلی . .
با قلدری به مامانش میگه :
حالا کثیف شدم که شدم !
چیشده مگه ؟
بشور منو تمیز شم !
خیلی فرقه بین اولیو این یکی نه ؟
یکی دیگم ..
شاید بیاد ..
با همون قلدری ؛
بگه اصلا کثیف شدم ؛
خودم خودمو میشورم :)
خودم میتونم !!
هدایت شده از _
ولی ببین منو ..
من نمیتونم ؛ من خودم تنهایی از پس هیچی بر نمیام .. قلدری هم بلد نیستم ..
هدایت شده از _
قضیه ما همینطوریه :)
ببین من یه حرفی دارم باهات
من مثل این بچه ..
شرمنده .. سربه زیر .. مقصر ..
اومدم تمیزم کنی :)
رفتم دنبالِ پوچ !
رفتم دنبالِ نفس خودم !
رفتم دنبال دنیا و بازیاش :)💔
حالا با یه روح سیاه و الوده ؛
یه سال شرمندگیمو اوردم
برگشتم الان ازت میخوام پاکم کنی💔. .
هدایت شده از _
اومدم میخوام مثل اون مامان اولیِ ؛
بغلم کنی :)💔
بگی اشکال نداره ..
خودم تمیزت میکنم .. گریه نکن ؛ نترس :)💔