ماه محرم هم یه عده رو آدم نکرد...

محرم‌هم‌تموم‌شد.. خیلی‌ها‌برات‌کربلا‌شونو‌‌گرفتن‌‌خیلی‌ها‌نوکری‌کردن‌خیلی‌ها‌توبه‌کردن.. خلاصه‌ارباب‌‌به‌هرکس‌؛به‌نوعی‌جوابشو‌داد نوکری‌هاتون‌قبول‌باشه:)! نمیدانم‌تورا‌سال‌دیگر‌خواهم‌دید‌یا‌نه!؟.. امااگر‌وزیدی‌و‌از‌سر‌‌و‌کوی‌من‌گذشتی سلامم‌را‌به‌اربابم‌برسان💔✋🏽 و‌به‌رسم‌ادب اقای‌عزیز‌ما‌اقای‌اباعبدالله‌ من‌دوست‌داریم:)♥️ #اللهم‌اجعل‌عواقب‌امورنا‌خیرا

+حاج اقا پناهیان میگفت: میخاستیم و دلمون میخاست بریم کربلا نمیشد شب جمعه بود دلم میخاست برم جور نشد برم از ته دلم گفتم آه #حسین...

ارباب... نوکرتو بغل میکنی؟ :)

نوکرت فدات شه الهی ارباب...

اللهم الرزقنا صبرا جمیلا

شبتون به یادِ حلمِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها... 🖤

ولی هیچ وقت تا به عمرم یه چیزی و انقدر از ته دل نخواستم و حسرتش و نداشتم امسال اربعین منم بیام بغض*

عشق ینی ب تو رسیدن... ینی نفس کشیدن تو خاک سرزمینت عشق ینی تموم سالو همیشه بی قرارم برای اربعینت... #آقاجان +ویژه +فوق العاده

سلام بح بح میبینم یه ادیت نظر همرو جلب کرده 🙂 بازم دوست داشتید ادیت میزنم ...

اللهم الرزقنا شفاعة الحسین یوم الورود... 💔

خداحافظ مُحَرَّم .. نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم ديد يا نه؟!... اما اگر وزيدى و از سَرِ كوى یار من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... بگو هميشه برايَت مشكى به تَن مى كرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجين شود!... بگو گرچه جوانى مى كرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم كه شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى كرد و سَرَش درد مى كرد براى نوكرى... مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى "صَفر"ى كه دارد از "سَفَر" مى رسد...

بسم رب النور بسم رب العشق... سینه زنی از علقمه شروع میشه با فاطمه.... 💔 با نفس ام البنین محرمم تازه محرمه... بسم الرب العشق، عشق سینه زدن.... *میشه جون داد با این مداحی..... #آقاجان +بسیار ویژه

او خواهد آمد...

آقا از این جنون سکوت کنم؟

گل شمایی که رفتید حرم، ما خاریم... شب وروز از غم جاماندن خود می باریم کربلا رفتن خود را به رُخ ما نکشید... ما درست است نرفتیم، ولی دل داری...

آقا فدات بشم..

جواب آن‌همه گریه و التماس این بود آقا... #بیوممبر

حسین گر کربلا نمیدهی بگو برویم یک گوشه از دنیای خاکی بمیریم که تو نیز مارا به نوکری ات نپذیرفتی.... 💔

آخ آقا..... +حاوی دق.... #آقاجان

سهم من از زندگی؟ فراق...!

بابا... یه گوشه خواب بودم... خیلی اروم... ولی پیچید تو گوشم صداشون.... نمیبردن اگر گوشواره هامو... خودم میبخشیدم به دختراشون😭😭😭💔💔 گذشت و گم شدم... توی بیابون... 😭💔 اخه از قافله جا مونده بودم.... یکی اومد برم گردونه بابا.... ولی کاشکی همونجا مونده بودم💔😭 بابا.... بد اخلاقن چقد مردای شامی... 😭💔 بجای قلب سنگه تو دلااشون.... با این دستای سنگینی که دارن... دلم میسوزه واسه بچه هاشون😭😭😭💔💔💔 یجوری زد چشام تاره هنوزم.... یجوری زد قدم از درد خم موند جای دستش یکم بهتر شد اما... جای انگشترش رو صورتم موند😭💔 #رقیه‌خاتون #آقاجان