⭕️تلنگری به مادران و پدران
❓ #امنیت در کجاست؟
❓ خیابان یا خانه؟
❓اگر تلاش اصلی پدر و مادرها و فعالان دلسوز کودکان است که
برای دخترک، «خانه» امنتر از خیابان باشد،
❌یعنی الان مادر دارد
برایش #خیابان را امنتر میکند؟!
💢خیابان برای دخترک امنتر بشود، به همین سادگی؟
خداخدا کند خانه نرسند؟
⚠️این یعنی دخترک بی پناه از حالا حس کند
#خیابان امنتر از #خانه است؟
✅ فردا که این بذر رشد کند🌱
❗️اگر خانه آغوش امن دخترک نباشد؛
#خیابان میتواند برایش چقدر امن باشد؟!❗️❗️
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_حمید
#دست_تقدیر
#پارت_سوم
اسمم حمیدوفرزندسوم خانواده هستم
عمه ام وقتی فهمیدشروع کرد دادبیداد کردن
میگفت این بچه زن نمیشه برای تواین همه دخترای خوب وخانواده داردوربرمون هست بذارمن یکی برات پیدامیکنم..توبااین دختر۲۰سال اختلاف سن داری،ولی پدرم زیربارنرفت وبانو روعقدکردوشدبانوی خونه ی ما
ومادرش گفته بود دخترم راه رسم خونه داری بلدنیست تاراه بیفته من پیشش میمونم واینجوری شدکه مادرشم پیش ما موندگارشد،خود بانو بچه بودوزیادکاری به مانداشت..ولی مادرش بعدازیک ماه شدهمه کاره ی خونه ومن خواهرم شدیم خدمتکاراین دخترومادر،اوایل یه کم حاضرجواب بودیم زیادکارانجام نمیدادین ،ولی باحرفهای که مادربانوبهش یادمیدادواونم به بابام میگفت برعلیه ماتحریکش میکرد..ودهن مارواینجوری میبست..بابام پشت بانوبودوماتنهابودیم تواون خونه،به عمه ام هم چیزی نمیگفتیم چون بااون سنش میدونستم کاری ازدستش برای مابرنمیاد..اون زمان دوتابرادربزرگم کلا راهشون روازماجداکرده بودن تادیروقت سرکاربودن ودرس میخوندن وزیادخونه نمیومدن...
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باور کنید:
هیچ رابطه بد زناشویی با بچهدار شدن، خوب نمی شود.
هیچ رابطه بد زناشویی با چاق/لاغر شدن خوب نمیشود.
هیچ رابطه بد زناشویی با قطع رابطه با خانواده همسر خوب نمیشود.
هیچ رابطه بد زناشویی فقط با گذر زمان و افزایش سن زن و شوهر خوب نمیشود.
هیچ رابطه بد زناشویی با تزریق ژل، بوتاکس،عمل زیبایی و ... خوب نمیشود.
برای خوب شدن رابطه زناشویی باید به خود آن پرداخت( نه حاشیه ها) و مشکلات اصلی را حل کرد. مانند:
مذاکره با هم هنگام اختلاف نظر
گفتگو حتی زمان دلخوری و ناراحتی
توجه و محبتهای هر چند کوچک
کنترل خشم و پرخاشگری
تفریح و فعالیت مشترک
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
تروما ( ضربه شدید روانی )
نوعی زخم عمیق در روان انسان است که بر اثر تجربه اتفاقات ناخوشایند زندگی ایجاد میشود.
این آسیب روانی خصوصاً اگر در دوران کودکی شکل گرفته باشد میتواند زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد.
ترومای درمان نشده، بعدها به این شکل بروز می کند
سازگاری بیش از حد
احساس ارزشمندی پایین
نادیده گرفتن نیازها و خاطر دیگران
نیاز به تأیید بیرونی
تحمل رفتارهای آسیب زننده دیگران
مقاومت نسبت به تغییرات مثبت
ترس از رها شدگی
احساس شرم درونی
وابستگی در روابط
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_حمید
#دست_تقدیر
#پارت_چهارم
اسمم حمیدوفرزندسوم خانواده هستم
چون دلخوشی ازپدرمنداشتن وهروقت میومدن خونه پدرم بهشون گیرمیداد واذیتشون میکرد
من وهانیه ام غلام حلقه به گوش بانوومادرش شده بودیم،،نمیتونست اعتراض هم کنیم چون چندباری که به پدرم ازکارهای بانو ومادرش میگفتیم تودهنیه محکمی بهمون میزد
بانو نورچشمیه بابام شده بودانگارجادوش کرده بودن هروقت میومدخونه بادست پرمیومدوکلی برای بانوخرید میکرد..وخدا اون روز رونمیاورداگر بانواخم میکردهمه روازچشم مامیدیدکتک حسابی بهمون میزد..ماکاملاازچشم بابام افتاده بودیم..یه روزکه عمه ام امدخوممون کلی نوخرماونون روغنی برامون اورده بود
تابوش خوردبه بانوشروع کردبه بالااوردن
عمه ام گفت مبارکه ومافهمیدیم بانوبارداره..مادربانو سریع نون هاروبردگذاشت توانباری که بوش به بانونخوره، بعدازرفتن عمه ام بانو ومادرشم رفتن بیرون. من وهاینه ام ازفرصت استفاده کردیم رفتیم توانباری شروع کردیم به نون خرماخوردن ،که یکدفعه احساس سوزش بدی پشتم کردم و..ازدردجیغ زدم اززیرتخت پریدیم بیرون
بادیدن مادربانوپشت سرم تعجب کردم منوگازگرفته بودفکرمیکردم یه تیکه ازپشتم باگازی که گرفته کنده شده
خودبانوهم دم انباری وایساده بودنگاه میکرد..ازشدت دردنمیتونستم تکون بخورم...
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
همیشه دعا کنید !
نگویید خدا قضا و قدرش را مشخص کرده
اگر بخواهد می دهد،نخواهد نمیدهد!
نه اینطور نیست
گاهی خدا مقدر داشته،
اما گفته اگر دعا کردی،اگر خواستی میدهم!
اما اگر لب بستی نمی دهم!
خدا را بخوان
نگو کار از کار گذشته
خدا درجاتی برای اشخاص مقدر کرده است و
آن هم به شرط خواستن است،
بنده ای که دهان خود را بسته و گدایی نمیکند،
خدا به او چیزی نمی دهد.
باید او را صدا زد،باید خدا خدا کرد.
خدا هم دوست دارد بنده اش بگوید یا الله...
مسلما هیچ یا الله و یا ربّی بی جواب نمی ماند.
گداییِ خدا عین عزت است!
اصلا این گدایی فوت و فن خاصی دارد؛
یک آدابی دارد.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#حکایت
🌱پدري ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮒ به فرزندش گفت :
ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻡ! امیدوارم ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯽ!
١) ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻣﻠﮑﯽ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﻭ ﺭﻭﯾﺶ ﺑﮑﺶ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺵ!
٢) اﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﺑﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ!
٣) ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﯾﺎ ﺍﻓﯿﻮﻧﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯽ ﺑﺎ ﺁﺩﻡ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻟﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻦ!
🌱ﻣﺪﺗﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﭘﺪﺭ، ﭘﺴﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺪﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ.
ﭘﺲ ﺑﻪ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﭘﺪر، ﺁﻥ ﻣﻠﮏ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻭ ﺳﺎﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ.
🌱ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺭ ﺩﯾﺪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺣﯿﻒ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ ﭘﺲ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ!
ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﺪ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺮﺱ ﻭ ﺟﻮﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ، ﺩﯾﺪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ!
ﻋﻠﺘش را ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮔﻔﺖ: "ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺍﯾﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ!"
ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﻖ ﻧﺼﺎﯾﺢ ﭘﺪﺭﺵ ﭘﯽ ﺑﺮﺩ...
🌱میخواست ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩ ﺩﻭﺩ ﺭﺍ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ او را یافت ، او بر اثر مواد مخدر مرده بود!
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺪﺭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﺷﺪ...
"ﮐﺎﺵ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﻗﻄﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﻄﺮﯼ ﺑﺎﺷﯿﻢ
به یاﺩ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ ﻧﻪ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺭفتني!
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_حمید
#دست_تقدیر
#پارت_پنجم
اسمم حمیدوفرزندسوم خانواده هستم...
مادربانوبه هانیه گفت بروچوب رو گوشه حیاط روبیاروگرنه خودتم میزنم،هانیه بچه بودباترس رفت چوب روبیاره..منم اشکام روپاک کردم محکم زدم توسینه مادربانو شاید بتونم ازدستش فرارکنم،ولی خیلی هیکلی بودمچ دستم روگرفت وباچوبی که هانیه اورده بودکتک مفصلی بهم زد..تمام بدنم جای چوب مونده بودودردمیکرد..غروبم که بابام امدمادربانوشروع کردجیغ جیغ کردن که بچه هات بادخترم نمیسازن وبانوروهل دادن میخواستن بلای سربچه اش بیارن،،منم مجبورشدم بزنمشون،بابام امدمنوبزنه که دست هانیه روگرفتم فرارکردیم توکوچه..دمپای پامون نبود تابستونم بودزمین داغ اونم تویه شهرجنوبی بااوگرمای کشنده اسفالت پاهامون میسوخت..یک ساعتی توی کوچه موندیم ولی دررو برامون بازنکردن،خونه عمه ام ازمادوربود نمیتونستیم بریم اونجا..بلاخره بعدازکلی توکوچه موندن ماروراه دادن توخونه انگار مادر بانو میخواست بهمون بفهمونه هرکاری دلش بخوادمیتونه انجام بده ماحق حرف زدن نداریم..ازاون به بعدسعی میکردیم کاری به این مادرودخترنداشته باشیم وهرچی میگن گوش بدیم تاکمتر اذیتمون کنن...
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#پندانه
🌱دو فروشنده کفش برای فروش کفشهای فروشگاهشان به جزیرهای اعزام شدند.
🌱فروشنده اول پس از ورود به جزیره با حیرت فهمید که هیچ کس کفش نمیپوشد، فورا تلگرافی به دفتر فروشگاه در شیکاگو فرستاد و گفت: فردا برمیگردم، اینجا هیچکس کفش نمیپوشد.
🌱فروشنده دوم هم از دیدن همان واقعیت حیرت کرد، فورا این تلگراف را به دفتر فروشگاه خود فرستاد: لطفا هزارجفت کفش بفرستید، اینجا همه کفش لازم دارند.
🌱فرق بین مانع و فرصت چیست؟!
نگرش ما نسبت آن.
🌱افراد عادی به دیدن چیزهای منفی و مدام بهانه آوردن عادت کردهاند، در حالی که هرچیزی هم جنبهی منفی دارد و هم مثبت که افراد موفق با انرژی خوبشان جنبههای مثبت را میبینند و از نقاط قوت استفاده میکنند...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
کسى مىخواست زیرزمین خانهاش را تعمیر کند . در حین تعمیر، به لانه مارى برخورد که چند بچه مار در آن بود . آنها را برداشت و در کیسهاى ریخت و در بیابان انداخت .وقتى مادر مارها به لانه برگشت و بچههایش را ندید ، فهمید که صاحبخانه بلایى سر آنها آورده است ؛ به همین دلیل کینه او را برداشت .
مار براى انتقام ، تمام زهر خود را در کوزه ماستى که در زیرزمین بود ، ریخت .از آن طرف ، مرد ، از کار خود پشیمان شد و همان روز مارها را به لانهشان بازگرداند . وقتى مار مادر ، بچههاى خود را صحیح و سالم دید، به دور کوزه ماست پیچید و آن قدر آن را فشار داد که کوزه شکست و ماستها بر زمین ریخت. شدت زهر چنان بود که فرش کف خانه را سوراخ کرد .
این کینه مار است ، امّا همین مار ، وقتى محبّت دید ، کار بد خود را جبران کرد ، امّا بعضى انسانها آن قدر کینه دارند که هر چه محبّت ببینند ، ذرّهاى از کینهشان کم نمىشود.
🌹امام علی علیه السلام:
دنيا كوچك تر و حقير تر و ناچيز تر از آن است كه در آن ازكينه ها پيروى شود.
✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱
🗓 امروزشنبه↯
☀️ ۲۱مهر۱۴۰۳
🌙 ۸ربیع الثانی ۱۴۴۵
🌲۱۲ اکتبر ۲۰۲۴
📿 ذکر روز :
یا رب العالمین
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹صبح یعنی آغاز فرصت😊
شادی و لبخند و امید😍
صبح یعنی امروز☀️
🍁سهمی از زندگی و عشق
از آن خود توست
لحظه را قدر بدان
حیف از عمر است که صرف
گله و شکوه شود
تا بخواهی.....زندگی زیباست❤🍁
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد