یه زینبی میگیم،یه زینبی میشنویم،مشهوره ها!!!

محال ممكن بود،زینب بخواد نمازی بخونه،نمازهای واجب و غیر واجب،حتماً قبل نماز باید میومد،یه چند دقیقه ای حسین رو تماشا میكرد،خوب كه سیر نگاه میكرد،حسین رو،بعد میرفت نماز میخوند

خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها،تازه خدا بهشون زینب رو داده،متوجه شدن ابی عبدالله از گهواره تا فاصله میگیره،زینب شروع میكنه گریه كردن،تا حسین بر میگرده،میخنده،تا حسین میره ضجه میزنه،ابی عبدالله كه كنار گهواره زینب راه میره،اگه میره چپ چشم زینب،دنبالش میره،حسین میاد به راست چشم زینب دنبالش میگرده

بی بی زهرا آمد،خدمت پیغمبر اكرم،عرضه داشت بابا یا رسول الله عشق این دختر به داداشش حیرت انگیزه،عشق این خواهر به برادرش،شگفت آوره،پیغمبر شروع كرد گریه كردن..

خوب گوش کن رفیق.‌

،فرمود:فاطمه جان این دخترت شریك حسینه! این دخترت كربلا میره.. اون روزی كه حسین كربلا میره با این خواهر،نه من هستم،نه تو هستی،نه باباش علی هست، نه برادش حسن،همه رو میكشن😭💔این دختر و دستاشو به ریسمان روی شترهای برهنه سوارمیکنن بمیرم برا دلتون پیغمبر و فاطمه نشستند برا حسین گریه كردند...ای حسین💔

یه چیزی رو خیلی دلی بگم،اول هم به خودم! اگر کربلا میخوای اگر راه و اشتباه رفتی حر میدونست کار اشتباهی کرده و گناهشم خیلی بزرگه ولی یه بار دیگ شانسش و آزمایش کرد و توبه کرد و عاقبت بخیر شد!! دیر نشه رفیق:)..

صل الله علیك یا مولای یا مظلوم یا اباعبدالله🫀"

︎ ︎ ︎ ﮼‏كَيْفَ إِذَا هَلَّ شَهْرُ مُحَرَّم فِي دَوْلَةِ صَاحِبِ الزَّمَانْ؟. هُنَاكَ، عِنْدَ الضَّرِيحِ الشَّرِيف، يُنَادِي بِصَوْتٍ حَيْدَرِيٍّ تَرَدَّدَ صَدَاهُ فِي الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ: أَلَا يَا أَهْلَ الْعَالَم، إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَيْنِ قُتِلَ عَطْشَانَا.💔 ︎ ︎ ︎

بهش گفتم داداش ، اگه بخوای از محرم بگی ، چی میگی ؟ یهو یه لبخندی رو لبش نشست و آروم خوند : آی عاشقا ، خبر خبر حسین داره دل می‌بره ! بگید گنه‌کارا بیان ، حسین بَدارم میخره :)

می‌گفت ، حسین با نوکرات وسط بین الحرمینت خوش میگذره ؟ :) .

[ دینِ جدا از سیاست ؟ در این هیئت حتی یزید هم گریه میکند ] . اگه بنا بر این بود که دین از سیاست جدا بمونه ، امام حسین علیه السلام قیام نمی کردن ، در کنار یزید می ایستادند و به دین می پرداختن و یزید هم سیاست را دست میگرفت .. در جوامع اسلامی ، وقتی دین از سیاست جدا بشه ، نه دینی میماند ، نه سیاستی! اولین روضه و سخنرانی در کاخ یزید بر پا شد ، توسط حضرت زینب . و نتیجه چیشد ؟ گریستن یزید و اطرافیان و خاندانش و مهم تر از اون ، دستور دادن که گریه برای ارباب مشکلی نداره ، اما بحث سیاسی در میانِ روضه و هیئت و مسجد ممنوع اعلام شد . پس بودند کسانی که خودشان حسین بن علی را شهید کردند ، خودشان هم روضه گرفتند ، خودشان هم گریستند .. اما اجازه ی مبحثِ سیاسیُ باز کردنِ دلیل شهادت را ندادن ، چرا ؟ چون دستشان به خونِ ارباب آغشته بود ، اما دلشان کمی غمگین .