eitaa logo
شهدای مدافع حرم
380 دنبال‌کننده
38.8هزار عکس
31.3هزار ویدیو
66 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
سَر کلاسِ درس مردانگی‌شان باید فهمید ؛ که چطور می‌شود سختی‌های راه خدا را از هر رفاهی شیرین‌تر دانست..! 🌷کانال شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
جبهه فقط جنگ نبود! زندگی جریان داشت به معنای واقعی ... یکی آب می آورد،یکی ظرف میشورد، یکی......🍃 🕊 🌷
✨﷽✨ آنھا که از پل‌ صراط‌‌ می‌گذرند قبلا از خیلی‌ چیز‌ها گذشته‌اند؛ باید بِگذری‌ تا بُگذری‌ ...! 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
💠گفته اند: 🌷"اَلمُؤمنُ کالجبلِ الراسخ" اما به گمانم کوه با آن عظمتش، سر، خَم می کند به پای قدم‌های استوارتان 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
43.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🌷سخنرانی شهید محمود کاوه، فرمانده لشگر ویژه شهدا (بررسی سخنان ۴۰ سال قبل شهید آقا محمود کاوه در باب حرکت کاروان های دفاع مقدس و شباهت آن با حرکت امروزی اربعین به عنوان حرکتی تمدنی و تبدیل به نماد تحول و جلوه مقاومت) شهید کاوه، سرداری فراتر از زمان.. 🥀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
24.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆 🎞 خدمات و مجاهدت های جانباز شهید سیدمحمد صنیع خانی ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️. 🌹۱۴ شهریور ۱۳۷۴ -- سالروز شهادت جانباز شیمیایی دوران جنگ تحمیلی، سردار خستگی ناپذیر در امر پشتیبانی و خدمات رزم، مهندسی و ترابری در ایام دفاع مقدس 🌴 خدمتگزار جبهه ها .... و خدمات رسان به مردم، پس از پایان جنگ . . . •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈ 🌴 کانال : روایتگر رویدادهای جنگ .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🌤سهم شان ... از دو قوطی کنسرو بود ! گرفتند و با اخلاص رفتند ... نفر وسط شهید اسماعیل تقی تبار 🌷 محفل انس و رفاقت با شهدا و رزمندگان 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 سرماي شديدي خورده بود. احساس مي‌كردم به زور روي پاهايش ايستاده است. من مسئول تداركات لشكر بودم. با خودم گفتم: خوبه يك سوپ براي حاجي درست كنم تا بخوره حالش بهتر بشه. همين كار را هم كردم. با چيزهايي كه توي آشپزخانه داشتيم، يك سوپ ساده و مختصر درست كردم. از حالت نگاهش معلوم بود خيلي ناراحت شده است. گفت: چرا براي من سوپ درست كردي؟ گفتم: حاجي آخه شما مريضي، ناسلامتي فرمانده‌ي لشكرم هستي؛ شما كه سرحال باشي، يعني لشكر سرحاله! گفت: اين حرفا چيه مي‌زني فاضل؟ من سؤالم اينه كه چرا بين من و بقيه‌ي نيروهام فرق گذاشتي؟ توي اين لشكر، هر كسي كه مريض بشه، تو براش سوپ درست مي‌كني؟ گفتم: خوب نه حاجي! گفت: پس اين سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذايي رو مي‌خورم كه بقيه‌ي نيروها خوردن. 🥀 🌴🌹
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀 سیلی سرباز بر صورت فرمانده! در دفتر فرماندهی سر و صدا به حدی رسید که فرمانده سپاه منطقه هفت از اتاقش بیرون آمد و جویای قضیه شد. مسئول دفتر گفت : این سرباز تازه از مرخصی برگشته ولی دوباره تقاضای مرخصی داره. فرمانده گفت : خب! پسر جان تو تازه از مرخصی آمدی نمیشه دوباره بری . یک دفعه سرباز جلو آمد و سیلی محکمی نثار کرد. در کمال تعجب دیدم خندید و آن طرف صورتش را برد جلو و گفت : دست سنگینی داری پسر! یکی هم این طرف بزن تا میزان بشه، بعد هم او را برد داخل اتاق، صورتش را بوسید و گفت : ببخشید، نمی دانستم این قدر ضروری است، می گم سه روز برات مرخصی بنویسند . سرباز خشکش زده بود و وقتی مسئول دفتر خواست مرخصیش را با کارگزینی هماهنگ کند؛ گوشی را از دستش گرفت و گفت : برای کی می خوای مرخصی بنویسی؟ برای من؟ نمی خواد. من لیاقتش را ندارم، بعد هم با گریه بیرون رفت. بعدها شنیدم آن سرباز، راننده و محافظ شده. یازده ماه بعد هم به رسید. آخرش هم به مرخصی نرفت.... 🥀 🌹🕊
👈 بـرای خـدا ڪار ڪنید 🍁یاد بخیر ڪه پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت ڪسی دیگر پرداخت میڪند. 🍁یاد بخیر ڪه یڪی از دوستانش تعریف میڪرد ڪه : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده ڪه معلوله ... شناختمش و رفتم جلو ڪه ببینم چه خبره ڪه فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !! 🍁یاد بخیر ڪه قمقمه آبش را در حالی ڪکه خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت ڪه کامش از تشنگی به هم نچسبه !! 🍁یاد بخیر ڪه انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر ڪار میڪنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باڪریه ڪه صورتشو پوشونده ڪسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !! 🍁آره به خیر ڪه خیلی چیزها به ما یاد دادند ڪه بدون چشم داشت و تلافی ڪمڪ ڪنیم و بفهمیم دیگران رو، اگر کاری میکنیم فقط واسه باشه و 👌هـر چیزی رو به دید خودمون تفسیـر نڪنیم !! ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
وقتش رسیده ! شب بود ، زیر چادر نشسته بودیم ، حرف ازدواج شد، همه به هم تعارف می‌كردند، هركس سعی میكرد دیگری را جلو بیندازد. یكی‌ از برادران گفت: « ننه من قاعده‌ ای دارد، می‌گوید هر وقت پایت از لحاف آمد بیرون، موقع زن گرفتن است! » وقتی این حرف را می زد كه « علی‌ پروینی» فرمانده دسته خوابیده بود و اتفاقاً پایش از زیر پتو بیرون افتاده بود همه خندیدم و یك‌ صدا گفتیم : « با این حساب وقت ازدواجِ برادر پروینی است» :) 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 برادران بسیجى نقل می کردند: گاهى وقت‌ها می دیدیم که کفش‌هایمان واکس خورده است، چون کسى را در بین نیروها براى این کار مورد نظر نداشتیم متعجب بودیم و به پیگیرى قضیه پرداختیم و بعد از مدت‌ها فهمیدیم که وقتى نیروها می ‏خوابند، واکس برمی ‏دارد و کفش هاى بچه ‏ها را نگاه می ‏کند و هر کدام نیاز به واکس دارد را واکس می ‏زند. 🥀🕊🌹