چون جان
تو را به سینه میفشارم تنگ
احمد شاملو
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
چشم جادوی تو در دلجوئیِ اهلِ نیاز
هیچ کوتاهی ندارد، عمرِ مژگانش دراز!
رشتهی جان و رَگِ دل در خَمِ مژگانِ اوست
هیچکس دیدی به یک مضراب بنوازد دو ساز؟
هرکسی سازی به ذوقِ خویشتن سر میکند
دل، میانِ مطربان، خوش کرده یارِ دلنواز
جامهی دیوانگی بر قدّ هرکس راست نیست
از دو صد دیوانه یک تن نیست عریانیتَراز
در قمارِ عشقبازی با تو نقشم خوش نشست
چون نباشد اینچنین؟ تو پاکبَر، من پاکباز
از نشانِ خونِ ناحق کشتگانِ او چه باک؟
بالِ گنجشک است فرشِ آشیانِ شاهباز
تا نبود این تاجِ زرّین بر سرش آسوده بود
شمع افتاد از هوای سرفرازی در گُداز
شعر اگر وحی است، محتاجِ سخنفَهمان بُوَد
چون مُمَیّز در میان نبوَد، چه سود از امتیاز
بیشتر ما را کلیم، آفت رسد ز ابنایِ جنس
شیشه از سنگ است و از وی بیش دارد اِحتراز
• کلیم کاشانی ❘ شعر فارسی
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
زندگی را خواب میدانستم اما بعد از آن
تازه میبینم حقیقت ها خیالی تر شدست
فاضل نظری
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
دیر است که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
• حافظ ❘
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
وقتی بغلش کردی بهش بگو:
مرا
در آغوش بگير...
كه هيچكجا
خانه ی
خود آدم
نمىشود...
• علیرضا اسفندیاری
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
در دل بینوای من، عشق تو چنگ میزند
شوق به اوج میرسد، صبر فرود میکند
• هوشنگ ابتهاج ❘
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک من گل شود و گل شکفد از گل من
تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من
• مولانا ❘
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
وقتی میخوای براش عشقو توصیف کنی مثل شاملو بهش بگو:
زیباترین حرفت را بگو
شکنجهی پنهان سکوتت را آشکار کن
و هراس مدار از آن که بگویند
ترانهای بیهوده میخوانید.
چراکه ترانهی ما
ترانهی بیهودگی نیست
چرا که عشق
حرفی بیهوده نیست.
حتی بگذار آفتاب نیز برنیاید
به خاطر فردای ما
اگر
بر ماش منتی است؛
چرا که عشق
خود فرداست
خود همیشه است.
• شاملو ❘
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
حیف باشد بر چنان تن پیرهن
ظلم باشد بر چنان صورت نقاب
• سعدی ❘
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
به جز همین که تو باشی و قاهقاه بخندی
چه چارهای است دلی را که گاهگاه بگیرد؟!
• سجاد رشیدیپور ❘
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
نظری نیست، به حال منت ای ماه، چرا؟
سایه برداشت ز من مهر تو ناگاه چرا؟
روشن است این که مرا، آینه عمر، تویی
در تو آهم نکند، هیچ اثر، آه چرا؟
گر منم دور ز روی تو، دل من با توست
نیستی هیچ، ز حال دلم آگاه چرا؟
برگرفتی ز سر من، همگی سایه مهر
سرو نورسته من، «انبتک الله» چرا؟
دل در آن چاه زنخ مرد و به مویی کارش
بر نمیآوری، ای یوسف از آن چاه چرا؟
نیکخواه توام و روی تو، دلخواه من است
میرود عمر عزیزم، نه به دلخواه چرا؟
پادشاه منی و من، ز گدایان توام
پاز گدایان، خبری نیستت ای ماه چرا؟
در ازل، خواند به خود حضرت تو سلمان را
«حاش لله» که بود، رانده درگاه چرا؟
• سلمان ساوجی ❘
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
شب چنان گریه کنم بی تو
که همسایه به روز؛
دست من گیرد و بیرون کشد از آب مرا
• سعدی ❘
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi