از شوكت فرمانروایی‌ها سرم خالی‌ست  من پادشاه كشتگانم! كشورم خالی‌ست چابک‌سواری نامه‌ای خونين به دستم داد با او چه بايد گفت وقتی لشکرم خالی‌ست خون‌گريه‌های امپراتوری پشيمانم در آستين صبر جای خنجرم خالی‌ست مكر وليعهدان و نيرنگ وزيران كو؟ تا چند از زهر نديمان ساغرم خالی‌ست؟ ای كاش سنگی در كنار سنگ‌ها بودم آوخ كه من كوهم ولی دوروبرم خالی‌ست فرمانروایی خانه بر دوشم، محبت كن ای مرگ! تابوتی كه با خود می‌برم خالی‌ست #فاضل_نظری 📕اقلیت/ #گریه‌های_امپراتور کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

✨ آن‌کس که ترا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه‌ی تو هر دو جهان را چه کند... #مولانا کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

📝 روزی که ذره ذره شود استخوانِ من باشد هنوز در دلِ تنگم هوایِ تو... #اميرخسرو_دهلوى کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

📝 کسی‌که با تو نشد آشنا، که را دارد؟ تو را کسی که ندارد، چه آشنا دارد؟ #صائب_تبریزی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

📝 چشم مست تو قدح بر سر ما می‌ریزد ما چه موقوف شراب و می و افیون باشیم #مولانا کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

#توئیت 🖇♥️ رفتاراتون برای کسی که دوسش دارید با دو دوتا چارتا و سیاست بازی نباشه بقول حضرت #مولانا: "حیلت رها کن عاشقا، دیوانه شو؛ دیوانه شو..." کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

✨ آتش بزن به خاطره‌هایی که در قفس پرواز را به یاد کبوتر می‌آورد... #سجاد_سامانی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

📝 بسوختی تر و خشکِ مرا به پاسخ سرد که دیده هرگز سوزنده‌ای بدین سردی؟ #خاقانی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

#توئیت 🖇♥️ برای ابراز علاقه از زبون حضرت #مولانا بگید: "من همه در حکم توام ‏تو همه در خون منی..." از این قشنگ‌ترم مگه داریم...) کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

📝 من پریشان تر از آنم که تو می‌پنداری... #فاضل_نظرى کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

🌸یا مهدی یا صاحب الزمان (عج) 💐مژده ای 🌸اهل ولا نیمه ی شعبان آمد 💐بوی عطر 🌸ختن و نرگس و ریحان آمد 🌸نرگس آورد 💐به دنیا پسری فرخ روی 🌸که ز یمن 💐قدمش دیده به حیران آمد 🌸پیشاپیش ولادت با سعادت 💐حضرت مهدی صاحب الزمان(عج) بر شما مبارک🌸🎊🌸 🌸 اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلَیَّکَ الْفَرَج کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

آه، این درد مرا می‌فرسود: "او به دل عشق دگر می‌ورزد؟" گریه سر دادم در دامن او های‌هایی که هنوز تنم از خاطره‌اش می‌لرزد! بر سرم دست کشید در کنارم بنشست بوسه بخشید به من لیک می‌دانستم که دلش با دل من سرد شده‌ست...! #هوشنگ_ابتهاج کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

📝 ديدارِ تو را نشئه‌ى خاصي‌ست كه در بزم من باده ننوشيدم و پيش از همه مستم #طالب_آملى کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی سلطان من خدا را زلفت شکست ما را تا کی کند سیاهی چندین درازدستی در گوشه سلامت مستور چون توان بود تا نرگس تو با ما گوید رموز مستی آن روز دیده بودم این فتنه‌ها که برخاست کز سرکشی زمانی با ما نمی‌نشستی عشقت به دست طوفان خواهد سپرد حافظ چون برق از این کشاکش پنداشتی که جستی #حافظ کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

✨ تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن؟ که ندارد دل من طاقت هجران دیدن... #سعدی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

📝 ما خود سرِ طومارِ شکایت نگشاییم خود گوی، فراموشی احباب ستم نیست؟ #صائب_تبریزی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

💭 تا از تو جدا شده است آغوش مرا از گریه کسی ندیده خاموش مرا در جان و دل و دید فراموش نه‌ای از بهر خدا مکن فراموش مرا... #مولانا کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

عیبِ رندان مَکُن ای زاهدِ پاکیزه‌سرشت که گناهِ دگران بر تو نخواهند نوشت من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش هرکسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار، که کِشت همه‌کس طالبِ یارند چه هشیار و چه مست همه‌جا خانه‌ی عشق‌است چه مسجد چه کِنِشت سرِ تسلیمِ من و خشتِ درِ میکده‌ها مدعی گر نکند فهمِ سخن، گو سر و خشت ناامیدم مکن از سابقه‌ی لطفِ ازل تو پسِ پرده چه‌دانی‌که که خوب‌است و که زشت نه من از پرده‌ی تقوا به درافتادم و بس پدرم نیز بهشتِ ابد از دست بهشت حافظا روزِ اجل گر به کف آری جامی یک سر از کویِ خرابات بَرَندَت به بهشت #حافظ کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

قدر اهل درد صاحب درد می‌داند که چیست مرد صاحب‌درد، درد مرد، می‌داند که چیست هرزمان در مجمعی گردی چه دانی حال ما حال تنهاگرد، تنهاگرد، می‌داند که چیست رنج آن‌هایی که تخم آرزویی کشته‌اند آن‌که نخل حسرتی پرورد می‌داند که چیست آتش سردی که بگدازد درون سنگ را هرکه‌ را بودست آه سرد، می‌داند که چیست بازی عشق‌ست کاینجا عاقلان در شش درند عقل کی منصوبهٔ این نرد می‌داند که چیست قطره‌ای از باده‌ی عشق‌ست سد دریای زهر هرکه یک پیمانه زین می‌ خورد، می‌داند که چیست وحشی آنکس را که خونی چند رفت از راه چشم علت آثار روی زرد می‌داند که چیست   #وحشی_بافقی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

✨ نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت #سعدی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

#توئیت 🖇♥️ ‏لانگ دیستنس یه چیزی هست تو مایه‌های این بيت از #فروغی_بسطامی : "بلعجبی نگر که من با همه لاف عاشقی یار ندیده واله‌ام، مِی نچشیده بیهشم..." کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی شد حلقه قامت من تا بعد از این رقیبت زین در دگر نراند ما را به هیچ بابی در انتظار رویت ما و امیدواری در عشوه وصالت ما و خیال و خوابی مخمور آن دو چشمم آیا کجاست جامی بیمار آن دو لعلم آخر کم از جوابی حافظ چه می‌نهی دل تو در خیال خوبان کی تشنه سیر گردد از لمعه سرابی #حافظ کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

📝 مرا تو جانِ شیرینی به تلخی رفته از اعضا الا ای جان! به تن بازآ وگرنه تن به جان آید #سعدی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

دور از تو هرشب تا سحر گریان چو شمع محفلم تا خود چه باشد حاصلی از گریهٔ بی‌حاصلم؟ چون سایه دور از روی تو افتاده‌ام در کوی تو چشم امیدم سوی تو وای از امید باطلم از بس که با جان و دلم ای جان و دل آمیختی چون نکهت از آغوش گل بوی تو خیزد از گلم لبریز اشکم جام کو؟ آن آب آتش‌فام کو؟ وآن مایهٔ آرام کو؟ تا چاره سازد مشکلم در کار عشقم یار دل آگاهم از اسرار دل غافل نیم از کار دل وز کار دنیا غافلم در عشق و مستی داده‌ام بود و نبود خویشتن ای ساقی مستان بگو دیوانه‌ام یا عاقلم چون اشک می‌لرزد دلم از موج گیسویی رهی با آن که در طوفان غم دریادلم دریادلم #رهی_معیری کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi

♥️میشه امام زمان رو دید یانه؟ هیچ داری از دل مهدی خبر؟ گریه‌های هر شبش را تا سحر؟ او که ارباب تمام عالم است من بمیرم سر به زانوی غم است “شیعیان” مهدی غریب و بی کس است جان مولا معصیت دیگر بس است “شیعیان” بس نیست غفلت‌هایمان؟ غربت و تنهایی مولایمان؟ ما عبید و عبد دنیا گشته‌ایم غافل از مهدی زهرا گشته‌ایم من که دارم ادعای شیعه گی چه بگویم من به جز شرمندگی…؟ کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi