eitaa logo
کانال شعر مولانا ابتهاج سعدی
3.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
0 فایل
اگه تبلیغ نذاریم تو کانال چطور کانال رشد بدیم؟ بابت تبلیغات پوزش میخایم
مشاهده در ایتا
دانلود
همه‌ی دلخوشی‌ام آخر شب ها این است دو سه خط با تو سخن گفتن و آرام شدن. کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
چگونه سیر شود چشمم از تماشایت؟‌ که جاودانه‌ترین لحظه‌ی تماشایی‌. کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید مگر مساحت رنج مرا حساب کنید محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید خطوط منحنی خنده را خراب کنید طنین نام مرا موریانه خواهد خورد مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید دگر به منطق منسوخ مرگ می‌خندم مگر به شیوه‌ی دیگر مرا مجاب کنید در انجماد سکون پیش از آنکه سنگ شوم مرا به هرم نفس‌های عشق آب کنید مگر سماجت پولادی سکوت مرا درون کوره‌ی فریاد خود مذاب کنید بلاغت غم من انتشار خواهد یافت اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
خنده میبینی ولی از گریه‌ی دل غافلی خانه‌ی ما از درون ابر است و بیرون آفتاب. کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
مِی و مِیخانه کجا...؟ حال نگاه تو کجا...؟ که ندارد بشری حالت چشمان تو را... کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری؟ سر به تایید تکان دادی و گفتی آری! عین مرگ است اگر بی تو بخواهد برود او که از جان خودت دوست‌تَرَش میداری... کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
پروانه صِفَت کشته هر نور مَشو... کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
با خلق هرکس دعوی وارستگی دارد بی‌شک به دنیا بیشتر وابستگی دارد اینجا گریزی از تعلق نیست در هر حال هرکس به چیزی در جهان دلبستگی دارد پرسیدم از فرهاد آیا عشق شیرین بود؟ در پاسخم خندید، یعنی بستگی دارد دنیا تماشایی‌ست اما زندگی اینجا اندوه دارد، رنج دارد، خستگی دارد ما تابع عشقیم و این بی‌تابی بی‌حد چون خط ممتد تا ابد پیوستگی دارد کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
آره میگذره؛ اما همون که سعدی میگه: بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت... کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
تو بیا مست در آغوش من و دل خوش دار مستیَت با بغلت هر دو گناهش با من... کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
تا تو بودی در شبم من ماه تابان داشتم روبه‌روی چشم خود چشمی غزل‌خوان داشتم حال اگرچه هیچ نذری عهده‌دار وصل نیست یک زمان پیشامدی بودم که امکان داشتم ماجراهایی که با من زیر باران داشتی شعر اگر می‌شد قریب پنج دیوان داشتم بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود: من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟ ساده از "من بی تو می‌میرم" گذشتی خوب من من به این یک جمله‌ی خود سخت ایمان داشتم لحظه‌ی تشییع من از دور بویت می‌رسید تا دو ساعت بعد مرگم همچنان جان داشتم کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
آتشی ظاهر شد و پیدا و پنهانم بسوخت شمع عشقش در گرفت و رشتهٔ جانم بسوخت عشق جانان آتش است و جان من پروانه ای منتش بر جان من کز عشق او جانم بسوخت کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi