با رنجِ اسارت و غمِ تنهایی
بانویِ دلیرِ روزِ عاشورایی
با این همه غُصِّه و مصیبت امّا
چیزی تو ندیده ای به جز زیبایی
#یا_زینب_ڪبرے_س 🥀
#محرم💔🥀
#امام_حسین_شام_غریبان
#شام_غریبان
بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست
به تن این همه سردار سری نیست که نیست
بنویسید که خورشید به گودال افتاد
و پس از شام غریبان سحری نیست که نیست
آتش از بال و پر سوخته جان میگیرد
زیر خاکستر ما بال و پری نیست که نیست
یک نفر سمت مدینه خبرش را ببرد
پس از این ام بنین را پسری نیست که نیست
یا به آن مادر سرگشته بگویید: نگرد.
چون ز گهواره اصغر اثری نیست که نیست
تازیانه به تسلای یتیمی آمد
تازه فهمید که دیگر پدری نیست که نیست
#مهدی_زنگنه
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_شام_غریبان
#شام_غریبان
خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده
در شب بیماری ام آتش پرستارم شده
ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم
از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده
پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین
امشب اما جای او آتش علمدارم شده
ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز
مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده
جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند
در شب تنهایی ام تنها همین یارم شده
من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع
از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده
بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست
دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟
جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت
مردم چشمان من تنها وفا دارم شده
گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی
سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده
شعله های کربلا آتش به جانم زد "حسان"
آتشین از این جهت ابیات اشعارم شده
#حبیب_الله_چایچیان #حسان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_شام_غریبان
#شام_غریبان
آه از آن روز که جان از تن خواهر می رفت
سنگ ها بال زنان سوی برادر می رفت
آسمان ها و زمین داشت به هم می پیچید
سمت گودال کسی دست به خنجر می رفت
ساعتی بعد که آتش به حرم بر پا شد
همه سر ها به روی نیزه ی لشگر می رفت
خیمه تاراج شد و هر طرفی دست به دست
بین گهواره ی خالی دل مادر می رفت
از یتیمان حرم نیز غنیمت بردند
گوشواره که نه گیسو پی معجر می رفت
نیمه شب با عجله داشت خبر را میبرد
یک نفر در طمع جایزه با سر می رفت
#علی_صالحی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_علیه_السلام
#تنور_خولی
بالا گرفت شعله ی داغ تو با تنور
تاج سرم، سر تو کجا و کجا تنور
باید خدا بخیر کند انتهاش را
وقتی که هست سهم سرت ابتدا تنور
خولی امان نداد سرت را بغل کنم
حالا به جای من شده حاجت روا تنور
خولی نداد پاسخ این پرسش مرا
آخر میان این همه جا پس چرا تنور؟!
زد روی صورتش زن خولی همین که دید
افتاده رد خون گلوی تو تا تنور
کاری که با تن تو سه روز آفتاب کرد
آورد یک شبه به سرت آن بلا تنور
خاکستری که بر سر و رویت نشسته است
کار عجوزهی سر بام است یا تنور؟!
حجم سر تو کم شده و داد میزنم
ای بی وفا زمانه و ای بی حیا تنور
نانی نخورده ایم به یاد سرت حسین
هر جا که دیده ایم من و بچه ها تنور
جز روی دامنم همه جا سر گذاشتی
نیزه... درخت... طشت طلا... زیر پا... تنور...
#یا_مظلوم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_علیه_السلام
#عصر_عاشورا #گودال #قتلگاه
غریب و تشنه و افتاده قتلِ صبرش چیست
بریدنِ سر او ماجرا نمی خواهد
حسینِ فاطمه جان دادنش مسجَّل بود
سرش بریده شدن از قفا نمی خواهد
کسی که خون زیادی زِ پیکرش رفته
دگر گرفتن جانش عصا نمی خواهد
به پیکرش ردِ شمشیر و صورتش ردِ سنگ
بس است سینۀ او ردِّ پا نمی خواهد
شما که این همه از روبرو زدید او را
زِ پشتِ سر زدنِ بی هوا نمی خواهد
همین که سر زِ تنش شد جدا دگر کافیست
دگر زدن به سرِ نیزه ها نمی خواهد
حسینِ ما کفنش گرد و خاک صحرا شد
بنی اسد بدنش بوریا نمی خواهد
اسیر کردنِ یک دختری که ترسیده
صدای هلهله و ناسزا نمی خواهد
اسیر کردنِ هشتاد و چار کودک و زن
اهانت و سخن نا بجا نمی خواهد
#مهدی_مقیمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_علیه_السلام
#روز_یازدهم
دردها هست ولی فرصت گفتاری نیست
چه کنم قافله را قافله سالاری نیست
بگذارید بگریم به جوارش امشب
تا نگویند بر این کشته عزاداری نیست
پای یک طفل نبینی که پرازخون نشدهست
دیده بگشاکه به باغت گل بی خاری نیست
برتوهرزخم تنت گریهءخون سرکرده ست
در تن تو به جز از دیدهءخونباری نیست
فرصت گریه ندادند به بلبل در باغ
بلبل نغمه زنی درغم گلزاری نیست
غم اطفال فراری به بیابان چه خوری؟
عمه با ماست، نگویی که مددکاری نیست
آفتاب و عطش و داغ، همه سوزان اند
غیر تب بر سر تبدار، پرستاری نیست
#علی_انسانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
CQACAgQAAxkDAAF10JFi8p52DjCqeIceaqvX-5LvWVceqQACVwoAAs6iaVIkKl73oZ-NMCkE.mp3
7.37M
🔳 #شهادت_امام_سجاد(ع)
🌴چندیست که گم گشته ی در نیمه راهم
🌴بسته است همه پنجره ها رو به نگاهم
🎤 #مهدی_سلحشور
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
CQACAgQAAxkDAAF10JJi8p52Y3YwMNqcd_p2wNCvTsBG0gACeAoAAs6iaVKpftg3hsZweCkE.mp3
9.22M
🔳 #شهادت_امام_سجاد(ع)
🌴یه عمر گریه یه عمر ناله
🌴یه عمر داغی که هنوز روی پر و بالِ
🎤 #محمود_کریمی
⏯ #زمینه
👌بسیار دلنشین
#پیامبرڪربلاےعشق💔
آن ڪسے ڪه همہاش گریہے عاشورا بود
آب مےدید بہ یاد جگرسقا بود
چشمایش همہ شب هیأٺ واویلا داشٺ
تانفس داشٺ فقط گریہ ڪن بابا بود
#شهادت_امام_سجاد(ع)🥀
#تسلیٺ_باد🏴
#امام_سجاد_ع_مصائب
تمام عمر خود، آزار دیدم
جهان را بر سرم آوار دیدم
عزیزانِ خدا را خوار دیدم
میان مجلس اغیار دیدم
چهل منزل که نه، عمری حزینم
چهل سال است من چله نشینم
شبانه روز، یاد اربعینم
همیشه چشم خود، پُربار دیدم
کنارِ گریه دوشادوش ماندم
فقط خیره شدم، خاموش ماندم
گمانم ساعتی بیهوش ماندم
همینکه آب، بالاجبار دیدم
شده اشکم روان، با که بگویم
غمِ هفت آسمان با که بگویم
ازین داغ گران با که بگویم
حرم را بر سرِ بازار دیدم
الهی که زنی مضطر نماند
میان کوچه، بی یاور نماند
اگر هم ماند، بی معجر نماند
خودم این درد را ناچار دیدم
ازین غصه گریبان می دهم چاک
میان خنده های قوم ناپاک
عقیله عمه ام را بر روی خاک...
به زیر کعب نی، بسیار دیدم
نرفت از تن، نشانِ سلسله... نه
نرفت از گوش، صوتِ هلهله... نه
نرفت از خاطر من، حرمله... نه
از آن ملعون غمی دشوار دیدم
مداوا کرد چشم تار ما را
تسلا داد قلب زار ما را
خدا خیرش دهد، مختار ما را
سر شمر و سنان بر دار دیدم
رباب و گریه اش... ای داد، ای وای
صدای گریه ی نوزاد، ای وای
کشیدم از جگر فریاد ای وای...
پرِ گهواره را هر بار دیدم
نمی دانم، گمانم خواب بودم
میان خیمه ها بی تاب بودم
مریض اما پیِ ارباب بودم
به حال زار، داغ یار دیدم
به روی سینه اش دیدم دویدند
تنش را سمت گودالی کشیدند
سرش با خنجر کندی بریدند
خودم دیدم، اگرچه تار دیدم
بمیرم عاقبت انگشترش را
لباسِ دستباف مادرش را
عبا، عمامه ی پیغمبرش را
میان دکه ی تجار دیدم
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_شهادت
عالم مريد اوست كه پير مراد بود
زين الموحدين شد و زين العباد بود
با غصه ها قرين شد و يعقوب گريه شد
از كربلا به روى دلش غم زياد بود
با دست بسته در پى هجده سر به نى
آواره بين كوفه و شام و بلاد بود
تا لحظه ى شهادت او روضه اش فقط
"يك جرعه آب بر لب عطشان نداد" بود
يك لحظه هم ز خاطر آقا نمى رود
زلفى كه روى نيزه در آغوش باد بود
عارض بر او تبى شده و سد راه كرد
عباس شاهد است كه مرد جهاد بود
شاعر: #محمدحسين_مهدى_پناه
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
منی که آسمان خاک رهم بود
تمام هستیم زیر و زبر شد
تمام مردها رفتند اما
نصیب من فقط خون جگر شد
اگر چه نیمه جان بودم پدر جان
ولی خیلی بجانت راه رفتم
برایم باورش سخت است اما
کنار قاتلانت راه رفتم
میان نیزه داران حرامی
کجا آخر مجال خواب میشد
بروی ناقه ی رم کرده بودم
تکان میخورد و پایم آب میشد
نمک نشناس های شهر کوفه
به اشک چشم عمه خنده کردند
به ما خرما و نان خیرات دادند
مرا پیش سرت شرمنده کردند
میان حلقه دستم جا نمیشه
نمیدانم چرا بازش نکردند
گل اتش سرم افتاد بابا
ولی عمامه را بازش نکردند
همه بر بام خانه جمع بودند
امان از اتش و از دود در شام
در آن اوضاع سهل ساعدی دید
تمام چکمه ام خون بود در شام
میان مجلس یک عده عیاش
توان خویش را از دست دادیم
همه بر صندلی هاشان نشستند
ولی ما چند ساعت ایستادیم
نمیخواهم بدانی اصلا از کاخ
نمیخواهم بدانی اوج غم را
که من بر هیچکس حتی تو بابا
نگفتم روضه ناموسیم را
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_مصائب
#امام_سجاد_ع_شهادت
آتشی از خاطراتم بر جگر دارم هنوز
شعله شعله آه هر شام و سحر دارم هنوز
کاش می شد تا لبش را تر کنم با اشک خود
از غم لبهای خشکش چشم تر دارم هنوز
با برادر مرده باید گفت آنچه دیده ام
دست را از داغ اکبر بر کمر دارم هنوز
حتم دارم می رسد با مشک وقت احتضار
با لبی تشنه نگاهی بر قمر دارم هنوز
کس ندیده غنچه ای را با تبر پر پر کنند
یاد اصغر روضه ی تیر سه پر دارم هنوز
گر به سینه می فشارم چادری صد پاره را
در خطر ها از پر زینب سپر دارم هنوز
باقی از آن خیمه هایی که میان شعله سوخت
یک حرم پروانه ی بی بال و پر دارم هنوز
دیده ام در کربلا گرچه غروب مهر را
داغ ها از شام بر دل بیشتر دارم هنوز
از سرم هرگز نمی افتد مصیبت های شام
یادگاری برسرم از هر گذر دارم هنوز
دست بسته وارد بزم شرابم کرده اند
روضه "ظالم مزن" را بر جگر دارم هنوز
پاره ای از پیکرم جامانده بین شهر شام
کنج ویران خواهری با چشم تر دارم هنوز
شاعر: #موسی_علیمرادی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_مصائب
هر لحظه با هر گونه مضمون گریه کردم
هر روز و شب، یاد پدر، خون گریه کردم
دستی به سوی آب، بی گریه نبردم
مُردم به واللهِ که قدری آب خوردم
قلب مرا هر ناله ی مجروح سوزاند
یک عمر، حتی دیدنِ مذبوح سوزاند
جامه به تن کردند، حالم ریخت برهم
مرده کفن کردند، حالم ریخت برهم
با هر بهانه مجلس روضه گرفتم
خانه به خانه مجلس روضه گرفتم
اشک ربابه در وجودم آتش افروخت
هر بار دیدم شیرخواره، سینه ام سوخت
این داغ، هر ساعت چه کرده با دل ما
بر حرمله لعنت، چه کرده با دل ما
آثار ضرب تازیانه بر تنم ماند
رد غل و زنجیرها بر گردنم ماند
دستان عمه زینبم را تا که بستند
نامردهاخیلی غرورم را شکستند
مانده به گوشم نعره ی دشنام، دشنام
گفتم به شاگردان خود، الشام الشام
یادم نرفته عمه ام را، سنگ می خورد
از پیرزن های یهودی چنگ می خورد
از پشت بام آتش زدند و معجرش سوخت
مانند من سرتاسر بال و پرش سوخت
بغضی است هر لحظه به لب آورده جانم
من کشته ی بزم شراب و خیزرانم
شد حسرت اهل حرم، کنج خرابه
شد قتلگاه خواهرم، کنج خرابه
این زخم ها، آثار جنجال است با ماست
یاد چهل منزل، چهل سال است با ماست
سوزاند داغش تا دم آخر دلم را
ناله کشیدم از درونم واحسینا
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_سجاد_ع_مصائب
یاد آن روز و شب دشوار گریه میکنم
با دل خون گشته از آزار گریه میکنم
خاطرات تلخ تر از تلخ را در ذهن خود
تا تداعی میکنم هر بار گریه میکنم
دست من که نیست یاد خیمه های سوخته
تا میفتم با تنی تبدار گریه میکنم
دم به دم یاد خرابه رفتن با خواهرم
میگذارم سر روی دیوار گریه میکنم
گاه با یاد طناب و حلقه زنجیرها
گاه یاد خیزران و خار گریه میکنم
من به یاد آن دو چشم خواب رفته تا ابد
در میان خواب یا بیدار گریه میکنم
یاد آن لبهای خشک گشته محروم از فرات
پای سفره موقع افطار گریه میکنم
شمر ما را از میان ازدحام شهر برد
آه یادکوچه و بازار گریه میکنم
شاعر: #ابراهیم_میرزائی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_اسارت
#کوفه
با دست بسته است ولی دست بسته نیست
زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست
هرچند سربه زیر... ولی سرفراز بود
زینب قیام کرده چون از پا نشسته نیست
زینب اسیر نیست دو عالم اسیر اوست
او را اسیر قافله خواندن خجسته نیست
رنج سفر، خطر، غم بازار، چشم شوم
داغ سه ساله دیده ولی باز خسته نیست
حتی اگر به صورت او سنگ می خورد
هیهات بند معجرش از هم گسسته نیست
#مجید_تال
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین
#اسارت
#کوفه
#نیزه
كوچه به كوچه پايِ سرت سنگ خورده ام
پاي سرت، به جايِ سرت سنگ خورده ام
يحــيايِ سر بريده ، شبيــه سرِ علي
آخـــر شكست كـوفه سر از دخترِ علي
آنان كه بي ملاحظه بر پيــكرت زدنــد
با كعب نيزه بر بدن خواهــرت زدنـــد
شرمنده از توأم كه به سينه نمي زنم
بستـند هر دو دسـت مَـرا دورِ گَـــردنم
دورم نشانده ام ، حرمي دل شكسته را
اين بچّه هاي گوشه ي زندان نشسته را
زندان كــوفه بعد تو دارُ العَـزاي ماست
شلاّق ، قوت غالب اين روزهاي ماست
از گريه هام ، كوفه تلاطم گرفته است
زينب براي تو شب هفتم گرفته است
اي تشنه لب ، برايِ تو آتش گرفته ام
در مجلس عزايِ تو آتش گرفته ام
پُر كرده كوفه را دَمِ واويـلتـاي من
گفــتم رباب روضه بخواند به جاي من
تشديد كرده درد مرا ، حال انزواش
از فرط گريه جوهره رفته ست از صداش
جاي صدايِ او همگي ضجّه مي زنيم
از ماجـــرايِ او همگي ضجّه مي زنيم
يك جمله گفت و خواهرت از شرم آب شد
با روضه اش دل همه ي ما كباب شد
گفت از وداع هاي تو ، من سوختم حسين
بيش از همه براي تو ، من سوختم حسين
اندوه تشــنه رفتن تو قاتل من است
داغِ گُـــرسنه رفتن تو قاتل من است
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین
#نیزه #اسارت
#دوبیتی
سر تو تا به روی نیزه رفته
نگاهم خیره سوی نیزه رفته
بمیرم من برایت ای برادر
گلویت در گلوی نیزه رفته
#سید_هاشم_وفایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین
#اسارت
#کوفه
دست من و زنجیر، فکرش را نمی کردم
چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم
بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر
باحنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم
من با تو بودم، بی تو از عمرِ بدون تو…
…اینقدر باشم سیر!، فکرش را نمی کردم
مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم
اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم
دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت
تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم
بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد
آن دستِ پرچمگیر، فکرش را نمی کردم
تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید
حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم
شمشیر بالا رفت و پایین آمد و اکبر…
مُردم از آن تصویر، فکرش را نمی کردم
درکوچه های کوفه در پیش کنیزانم
خیلی شدم تحقیر، فکرش را نمی کردم
خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام
با اینکه شد تعبیر، فکرش را نمی کردم
حالا فقط من ماندم و راس تو بر نیزه
ای وای از این تقدیر، فکرش را نمی کردم
#مهدی_نظری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین
#اسارت
#کوفه #نیزه
اگر بینم تنی عریان به خاک افتاده، می سوزم
وگر دربند نی بینم سر آزاده، می سوزم
برادر! تا سرت بر نیزه هر دم پیش چشمم هست
به آتش نیست حاجت، با نگاهی ساده می سوزم
سر عباس حتی روی نی هم قوّت قلب است
سر اصغر ولی بر نی، نوا سر داده، می سوزم
نمی دانم که سرگرم کدامین داغ دل باشم
چنان پروانه ای در چلچراغ افتاده می سوزم
کدامین داغ را گویم؟ پدر؟ مادر؟ برادرها؟
من آن شمعم، کزآن روزی که مادر زاده می سوزم
به قصد بوسه بر زیر گلویت سجده آوردم
چو رگ های تو مُهرم شد، سر سجّاده می سوزم
گذشت آن روزهایی که زنی پرده نشین بودم
کنون حال مرا بنگر، به بزم باده می سوزم
قرار ما بدون هم سفر رفتن نبود، اینک
به هر گامی که بی تو می نهم بر جاده، می سوزم
#محمود_حبیبی_کسبی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7