eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
64 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
اى بوسه گاه جن و ملك، خاك پاى تو جان تمام عالم خاكى فداى تو اى اختر سپهر ولایت كه تا ابد عالم منور است به نور لقاى تو ای شهریار كشور دانش كه در جهان نشناخت كس مقام تو را جز خداى تو اى ریزه خوار سفره علمت جهانیان خورشید علم، كرده طلوع از سراى تو اى باقر العلوم كه هنگام مكرمت باشد هزار حاتم طایى گداى تو پنجم ولى و حجت خلاق عالمى لوح دل است مهر به مهر و ولاى تو در عرصه وجود نهى قبل از آنكه پاى داده سلام احمد مرسل براى تو هر كس تو را شناخت دل از دیگرى برید بیگانه گشت با همه كس آشناى تو چندین هزار عالم و دانشور فقیه آمد برون زمكتب و دانشسراى تو اى خفته همچو گنج، به ویرانه بقیع پر مى‏زند كبوتر دل، در هواى تو فولادى است پیر غلام شكسته دل چشم امید بسته به لطف و عطاى تو 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مهر تو خار نخل هایم را رطب کرد ما را گدای اول ماه رجب کرد آقای من مهر تو را واجب نوشتند یعنی تو را بر غیر تو غالب نوشتند سال هزار و سیصد و اندی گدایی ست روزی ماها از همین چندی گدایی ست من چهارده قرن دنبال شمایم مال خودم هم نیستم مال شمایم ماه رجب تا که به تو آغوش وا کرد با آبرو شد، خویش را ماه خدا کرد تو موسی دریا علم بی کرانی تو آسمان در زمین، فوق زمانی نام تو را همواره با مد می نویسم تا می نویسم یا محمد می نویسم ای گریه ی سجاده های نیمه شب ها اذن دخول اول ماه رجب ها ای سال ها شهر خدا دنبال نورت ای که برای مقدمت قبل از ظهورت... ...عرش الهی احترامش را فرستاد پیغمبر اکرم سلامش را فرستاد فرمود پیغمبر بزرگ عالمینم آری حسین از من و من نیز از حسینم آن کس که دارای تمام حُسن من بود آن کس حسن بود و حسن بود و حسن بود حالا حسین و مجتبی وصلت گزیدند با وصلتِ باهم محمد آفریدند تو مادری داری که مثلش هیچ زن نیست مانند او حتی در اولاد حسن نیست او همره بابای تو کرب و بلائی ست در عهد تو در منصب خیر النسائی ست در هر زمان مشغول تبلیغ خدایی با درد هم ترویج یاد هل اتایی شب می کنی تا سیدی مولا بگویی تب می کنی تا ذکر یا زهرا بگویی آنچه که زهرا مادرت دارد تو داری روز قیامت هم تو صاحب اختیاری تو مثل رأس جد خود اعجاز کردی بابی زحکمت بر نصاری باز کردی قربان اعجاز تو ای فرزند زهرا آخر مسلمان تو شد پیر نصارا تو آبرو بخشی به ما ای آبرو دار حاجت روامان کن که هستیم آرزودار نابودی وهابیت امید شیعه است روز سقوط کفر تنها عید شیعه است باید که بر این آرزوی خود بنازیم بهر تو و اجداد تو مرقد بسازیم همراه بابایت چهل سال و پس از آن بودی به یاد گودی گودال گریان تا زنده بودی آب دیدی گریه کردی تا کودکی بی تاب دیدی گریه کردی تو روضه خوان روضه ویرانه هستی تو داغدار عمه دردانه هستی تو علم خود را از همه گودال داری تو تا ابد بر خیزران اشکال داری 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آوازه عدالت و وجدان، ندای تو پیک امیدبخش بشر شد صدای تو در علم و دین نوابغ عالم، گدای تو ای جدّ و مادر و پدر من، فدای تو یک جدّ تو حسین و حسن جدّ دیگرت خوانند سبط خویش، دو سبط پیمبرت ای در کتاب حق به مَدیحت کلام ها از ما به حضرتت صلوات و سلام ها پیدا ز نسل پاک تو آمد امام ها پروردگان مکتب عِلمت هشام ها هر یک به علم خویش خردپرور عموم از یُمن دانش تو، شکافنده علوم ای معنی نماز بیا و نماز کن روی نیاز بر در آن بی نیاز کن دستی برای عرض تمنّا دراز کن روح دعا تویی، به دعا لب تو باز کن با هر نفس به پیکر ایمان حیات بخش اسلام را ز چنگ حوادث نجات بخش من کیستم که وصل تو را آرزو کنم زین کمترم که با تو دمی گفتگو کنم اما دقایقی که به سوی تو رو کنم از خاک دَرگهت طلب آبرو کنم هر چند رو سیاه ولی من موّحدم مدّاح اهل بیت، غلامت «مؤیّدم» سید رضا موید ای طلوع پنجمین عطر لبخند خدا پیچید در دنیای من پنجمین خورشید تا گل کرد در شب های من فصل وصل آمد، زمین پُر شد ز بوی ناب عشق جلوه گر شد از مدینه، ماه من، مولای من عصمتی روشن تبسّم کرد بر روی زمین حضرت حق گفت: او نوری ست با امضای من وارث بوی بهشت است و خِرَد میراث اوست سیب شیرینی ست او از شاخه طوبای من قاف غیرت، بحر حیرت، کهکشان حکمت است باقر نور است، بشنو از لبش آوای من فصل لبخند گل پنجم، امام باقر است پنجمین خورشید، زد لبخند بر دنیای من تشنه یک جلوه از خورشید سیمای توام ای طلوع پنجمین! ای حجّت فردای من ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آرم سخن به نام تو، یا باقرالعلوم تا گویم از مقامِ تو، یا باقرالعلوم گفتا نَبی سلام تو، یا باقرالعلوم وین بس به احترام تو، یا باقرالعلوم ای نام تو محمَّد و خوی تو احمدی ایثار دَرگهت، صلوات محمَّدی ای روشن از جمالِ تو افلاک، چون زمین حاکمِ به ممکناتی و، عالِم به عالَمین مشمول رحمت تو هم آن باشد و هم این تو پنجمین امامی و معصوم هفتمین سیمای تو که مَطلَعُ الاَنوار سرمدی ست آیینه کمال و جمال محمَّدی ست ای سر نهاده خلق به طوق ارادتت لطف و کرم سجیّت و جود است عادتت مِهر فلک پدیده نور سیادتت ماه رجب طلیعه روز ولادتت ماهی که باب لطف خدا، باز می شود با سال روز جشنِ تو، آغاز می شود ای باغ فَرّ و دینِ نبی را تو فرودین هم آسمان شرعی و هم آفتاب دین زینت فَزای انجمن زین العابدین چشم و چراغ محفل مولای ساجدین بر دو امام ذات شریف تو مُنتسب کَاندر ائمه نیست کسی را چنین نسب آوازه عدالت و وجدان، ندای تو پیک امیدبخش بشر شد صدای تو در علم و دین نوابغ عالم، گدای تو ای جدّ و مادر و پدر من، فدای تو یک جدّ تو حسین و حسن جدّ دیگرت خوانند سبط خویش، دو سبط پیمبرت ای در کتاب حق به مَدیحت کلام ها از ما به حضرتت صلوات و سلام ها پیدا ز نسل پاک تو آمد امام ها پروردگان مکتب عِلمت هشام ها هر یک به علم خویش خردپرور عموم از یُمن دانش تو، شکافنده علوم ای معنی نماز بیا و نماز کن روی نیاز بر در آن بی نیاز کن دستی برای عرض تمنّا دراز کن روح دعا تویی، به دعا لب تو باز کن با هر نفس به پیکر ایمان حیات بخش اسلام را ز چنگ حوادث نجات بخش من کیستم که وصل تو را آرزو کنم زین کمترم که با تو دمی گفتگو کنم اما دقایقی که به سوی تو رو کنم از خاک دَرگهت طلب آبرو کنم هر چند رو سیاه ولی من موّحدم مدّاح اهل بیت، غلامت «مؤیّدم» 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک کربلا عذاب و عطش در مدینه ای آن روز شعله آمد و سوزاند خیمه گاه امروز مانده قبر تو بی شمع و بارگاه اصلاً سقیفه آمده همواره لج کند محتاج شیعه را به دعای فرج کند آقا بیا که آمدنت آرزوی ماست عمریست بغض دوری تو درگلوی ماستآغو؟از 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شبی بزرگ که رازی بزرگ در بر داشت رسید و پرده ز رازی چنان، خدا برداشت شبی خجسته که فردای آن، به دامن باز ز هر چه داشت جهان، گوهری گرانتر داشت هلال ماه رجب بود و بدر می تابید سپهر قدر و شرف، آفتاب دیگر داشت شب ولادت مولا امام باقر (ع) بود که خاک از قدمش جلوه مکرّر داشت خوش آن طلیعه که تا دید حضرت سجّاد عزیز فاطمه جا، در کنار مادر داشت پدر به روی پسر جلوه خدا می دید بنازم آینه ای را که در برابر داشت تو گفتی آن که غم روزگارش از دل رفت ز بوسه ای که ز رخساره پسر برداشت دو سبط ختم رسولان، دو رهبر خلقند زهی امام که نسبت از آن دو رهبر داشت سلام عالم و آدم بر او که جابر نیز بر او سلام، ز فرموده پیمبر داشت نشان زهد علی را به مسجد و محراب بیان علم نبی را به روی منبر داشت مرا چه حدّ سخن در مقام دانش او که مکتبش چو هشام فقیه پرور داشت وجود او، به همه ما سوا مقدّم بود اگرچه خلقت او را خدا مؤخّر داشت به علم او که شکافنده علوم نبی است خدای رونق اسلام را مقرّر داشت درون سنگر علم و عمل قیام نمود بسی مبارزه ها کاندرین، دو سنگر داشت ز آزمایش پرتاب تیر، شد معلوم که آن امام همی دست و تیغ حیدر داشت چه داغ ها که به جان و دلش ز غم ها بود چه خاطرات که از کربلا به خاطر داشت کمال و معرفتی را که یافت «روح خدا» ز قطره ای است که از بحر علم او برداشت امام ما که بزد پشت پا به شرق و به غرب طریق پیروی از آن بزرگ رهبر داشت متاب از در آل علی و زهرا روی که هر چه داشت «مؤید» ز فیض آن در داشت. 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بــه ســر مى پــرورانــم مــن هــواى حـضـرت باقر بـه دل بـاشـد مـرا شـوق لـقــاى حـضــرت بــاقــر ز عشقش جان من بر لب رسيده ، كَس نمى داند كه نبود چـــاره ســاز من سواى حـــضــرت بــاقــر چــنـان بـگـرفته صـيت عـلميش آفــاق را يـك سـر كه پـيـچـيـده در ايـن عـالم صـداى حـضـرت بــاقـــر پـيـمـبـر گـفـت بـا جـابر، كـه خـواهى ديـد بـاقـر را سـلام از مـن رسـان آن گـه بــراى حضـرت بــاقــر سؤالاتــى كـه از وى كــرد دانـشـمـنـد نـصــرانى جـوابـش را شـنـيـد از گـفـتـه هاى حـضـرت بـاقــر مسلمان گشت راهب،ناگهان در مـحضـر آن شـه مـنــــوّر شـد دل او از ولاى حــضـــرت بـــاقــر بـه رسـتـاخـيز گـر خواهى نجات از گرمى محشر بـــرو در ســايــه ظــلّ همــاى حـضـرت بـاقــر جـلال و شــأن قـــدر آن امــام پــاك بـــازان را نمى دانــد كــسى غـيــر از خــداى حـضـرت بــاقر 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
صاحب علم الهی کیستی تو که نگاهت به حرم راه نماست طور سینای تو تصویرگر آینه هاست کیستی مرد که حاتم شب و روز خود را بر سر سفره اکرام تو مانند گداست مَثَلِ علم تمام علمای عالم پیش علمت مَثَلِ قطره کنار دریاست سی هزار از تو روایت شده از یک نفر است همه سر چشمه اش از علم الهی شماست حوزه و مجتهد و عالم و علّامه و علم همه از برکت یک لحظه عمرت برپاست عالمان پیش تو یک عمر تلمّذ کردند مذهب از سیره علمی شما پا برجاست السلام ای که تویی روح ولایت آقا این سلام از نظرم می گذرد کز طاهاست ثمر پاک ترین عشق شما هستی و مادرت سرور زن های دو عالم زهراست همه ارض و سما حول شما می گردد نظری کن که نظر بر دل عشّاق رواست نور در روح نماز تو تجلی دارد در زلالی نگاه تو خدا هم پیداست آنقَدَر مدح تو را گفتن و خواندن سخت است کین قلم جنس، فقط کار خود ذات خداست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در مکتب هست علم قطعا بهتر از ثروت غیر از ابوذرها، ابازرها به هم خوردند غیر از ابوذرها و سلمان ها، در این درگاه در کثرت خُدّام قنبرها به هم خوردند در رفت و آمدها به یاد مادر افتادم در رفت و آمدها که هی درها به هم خوردند ای وای، از آن کوچه های تنگ وقتی که بر روی نِیْ چون جام مِیْ سرها به هم خوردند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نور علم رجب عشق آمد و خاک کف پایت طلب کرد ما را اسیر زلف سلطان عرب کرد برکاممان با ذکر یا مولا رطب کرد ما را گدای اول ماه رجب کرد باتو دوباره عاشقی از سر بگیریم حاشا که ما سوی در دیگر بگیریم ماه رجب آمد خودش را با صفا کرد ماه رجب آمد به تو آغوش وا کرد او جرعه جرعه آبرویی دست و پا کرد با آبرو شد خویش را ماه خدا کرد دروازه ماه خدا نام شما بود عرش خدا بر قله بام شما بود خواهم شبیه سایه افتم زیر پایت یا چون کبوتر پر بگیرم در هوایت صدها غزل را هدیه آوردم برایت تا که شوم شاگرد این دانش سرایت ازلطف زهرا(س) خادم باقر(ع) شدم من داده قلم دستم اگر شاعر شدم من با علم خود چون مرتضی اعجاز کردی جنگی دگر با دشمنت آغاز کردی زخم زبان ها خوردی اما ناز کردی بابی ز حکمت بر نصارا باز کردی پیر نصارا شد به لبخندت مسلمان مارا اسیر نور لبخندت بگردان درتشنگی هایت تو از سقا بگویی از هرم آتش بر لب دریا بگویی شب تا سحر یاسیدی مولا بگویی تب میکنی تا ذکر یا زهرا(س) بگویی دانم ز بوی یاس خانه بی قراری از مادرت ارثیه داری هر چه داری آخر خدا بیت الحرامی را فرستاد همراه تو رکن و مقامی را فرستاد همراه جابر احترامی را فرستاد با لحن پیغمبر(ص) سلامی را فرستاد بر روی لب هایت فقط نور و غزل بود این از عنایات خدای لم یزل بود دیدم که با نازی شبیه مادر آمد او که کمان در دست سوی خیبر آمد گفتند: محمد(ص) یا نبی دیگر آمد دیدم که باقر نه! !گمانم حیدر آمد گفتا هشام او را که از نسل بهار است هم صاحب علم و یقین هم ذوالفقار است فرقی ندارد پیش ما نزدیک، دوری نازم تو را که معدن علم و شعوری تو شارح تورات و انجیل و زبوری هر پنج نوبت با خدا در کوه طوری تو آیه های ناب قرآن کریمی مفهوم بسم الله الرحمن الرحیمی گفتم که آتش، در دلت آتش به پا شد بغضت پر از فریاد های بی صدا شد در پیش چشمت سر به روی نیزه ها شد طوفان اشکت راهی کرب و بلا شد از کودکیت تا به پیری گریه کردی عمری بر احوال اسیری گریه کردی بر درگهت عمری پر از سوز و گدازیم دستان خالی آمده غرق نیازیم یک آرزو مانده که بر صحنت بنازیم یک گنبد و گلدسته مخصوصت بسازیم بر التیام زخم تو مرهم گذاریم کنج حیاط صحن تو مریم بکاریم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نوه حضرت حسین از آسمان ترنم باران چه دیدنی ست این بار طعم رویش گل ها چشیدنی ست آمد خبر که از طرف عرش یک پسر بر جمع خانواده مولا رسیدنی ست ناز قدوم این نوه حضرت حسین صدها نفر شبیه خودم سر بریدنی ست او آمد و به نام خداوند لب گشود تکبیر جمع عرش نشینان شنیدنی ست آرام جا میان دو دست پدر گرفت با ناز ناز طفلک زهرا کشیدنی ست مستم اگر زباده یک جرعه ازخم است جشن ولادت ولی الله پنجم است نام تو نام حضرت پیغمبر خدا محو توام تو بنده زیباتر خدا هستی برای خلق جهان با علوم خود بعد از پیام بر - تو پیام آور خدا یک عالمه طراوت و سرسبزی و بهار آورده ای برای من از محضر خدا با آن همه روایت سبزی که ازتو هست آسان تر است رفتن تا آخر خدا من از کنار خانه تو نه نمی روم تا که رسانی ام تو به دور و بر خدا مستم اگر زباده یک جرعه از خم است جشن ولادت ولی الله پنجم است ای یادگار واقعه کربلا سلام با غصه و مصیبت و غم آشنا سلام بر آن دل شکسته دوران کودکیت از ما همیشه و همه دم هر کجا سلام یادت نمی رود دم دروازه های شهر با سنگ داده اند به روی شما سلام جابر رسید و گفت که ای باقرالعلوم بر تو رسانده است رسول خدا سلام قبر بدون شمع و چراغ بهشت ماست ما زائر مزار تو هستیم با سلام مستم اگر زباده یک جرعه از خم است جشن ولادت ولی الله پنجم است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فرخنده فیضِ فرخ و فرزانه ای حرفی نزن از تشنگی دریا رسیده از بی پناهی ها مگو مأوی رسیده پیغمبر آمد خیر نازل شد از آن پس فیض مدام از عالم بالا رسبده فرخنده فیضِ فرخ و فرزانه ای که آوازه اش تا سدره و طوبی رسیده آن مدعی کز نسل احمد حرف می زد حالا ببیند چارمین آقا رسیده این چارمین حیدر نصب این پنجمین دُر از کوثر پر گوهر زهرا رسیده داعیه داری که به علمش ناز می کرد کارش به شاگردی این آقا رسیده با کعب الاحبار و هریره دین نمی ماند با قال باقر شیعه تا اینجا رسیده لطفش همیشه شامل حال گداهاست از لطف و از آقایی اش بر ما رسیده یا باقر العلم النبیّین یا محمّد فرقی نداری در حقیقت با محمّد دریای علمت تا ابد ساری و جاری تو مثل زهرا کوثری، دنباله داری در جهل تاریک و خزان معرفت ها با یک بغل نور آمدی، گرم و بهاری مثل پیمبر دست مردم را گرفتی با تو سر راه آمده عبد فراری وقتی تو آقای منی، در خانه تو با آبروتر از گدایی هست کاری؟ از تو نوشتم دفترم شد آسمانی یک آسمان لبریزِ حس بی قراری از تو نوشتم یادم آمد که غریبی افتاد از دستم قلم در یک کناری یک دست روی سینه و دست دگر را در پنجره های ضریحی که نداری از حال و روزت در بقیع آتش گرفتم نه سایبانی، نه چراغی، نه مزاری 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7