eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
987 ویدیو
48 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند دوتا کریم در عالم برای ما باشند حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند کبوتران همه راهی سامرا باشند دلیل خوشه ی انگور عسکری این است که تاک ها ننشینند روی پا باشند حسن شدی که میان مُضیف چشمانت تمام شهر به عشق شما گدا باشند حسن شدی که به هنگام بردن نامت بقیع آمده ها یاد مجتبی باشند حسن شدی که شبیه بقیع اینجا هم همیشه گنبد و گلدسته سر جدا باشند حسن شدی که شبیه بقیع ،خُدامت؛ به دور قبر تو ذراتِ در هوا باشند حسن شدی که غریبی غریب تر باشد که زائران تو در بین کوچه ها باشند حسن شدی که غریبی به اوج خود برسد که خادمان تو در شهر کربلا باشند 🔸شاعر: _______________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از تبادل موقت برای دیده شدن کانال.
ای جگر گوشه امان از جگرم مهدی جان زهر آتش زده پا تا به سرم مهدی جان لرزه افتاده به جانم، تو بیا راحت جان ای رخت روشنی چشم ترم مهدی جان سر من بر روی دامان تو و می سوزد جگرت را نفس مختصرم مهدی جان نام من هم حسن و مادریم همچو حسن کشتهٔ کوچه و دیوار و درم مهدی جان آتش فتنه که از سمت سقیفه برخاست باز هم زهر شد و زد شررم مهدی جان هم از این داغ و هم از روضهٔ جانسوز عطش سوخت بابا جگر شعله ورم مهدی جان یاد آن تشنه لبِ از لب خنجر سیراب جرعه ای آب بیاور به برم مهدی جان شمع عمرم که به تبعید و به زندان ها سوخت شده انوار هدایت ثمرم مهدی جان عالمی چشم به راه تو و در حال دعاست که رسد روز ظهورت پسرم مهدی جان 🔸شاعر: ___________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
روی تو برده رونق ماه تمام را مجذوب کرده جلوهٔ تو خاص و عام را حسن تو بی‌نهایت و فضل تو بی‌شمار مبهوت مانده‌ام بنویسم کدام را تفسیر چشم‌های تو برهان عاشقی‌ست می‌خوانم از نگاه تو خیرالکلام را هر راهبی که دید تو را گفت دیده است با چشم خود مسیح علیه‌السلام را هر جا که تو قدم بزنی «سُرَّ من رَءا»ست سرشار کردی از نفست هر مشام را اما قدوم سبز تو ای کعبهٔ بهشت حسرت به دل گذاشته بیت الحرام را دیدند دشمنان تو حیران و مضطرب آرامش نگاه تو و شیر رام را دست سخاوت تو و چشم عنایتت پر کرده از نسیم سحر صبح و شام را از ما مگیر, ای همه باران و روشنی لطف مدام و مرحمت مستدام را 🔸شاعر: ______________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود در پیشگاه حکم تو ذرات، در سجود اى میر عسکرى لقب، اى فاطمى نسب آن را که نیست مهر تو از زندگى چه سود؟ علمت محیط، بر همه ذرات کائنات فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود تاریخ تابناک حیاتت، گر اندک است بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود عیسى دمى و پرتو رأى منیر تو زنگار کفر از دل نصرانیان زدود این افتخار گشته نصیبت که از شرف در خانۀ تو مصلح کل دیده برگشود اى قبلۀ مراد که در برکة السّباع شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود قربان دیده‌اى که به بزم تو فاش دید جاى قدوم عیسى و موسى و شیث و هود قرآن ناطقى تو و قرآن پاک را الحق مفسّرى، ز تو شایسته‌تر نبود دشمن بدین کلام ستاید تو را که نیست در روزگار، چون تو به فضل و کمال و جود شادى به نزد مردم غمدیده نارواست جان‌ها فداى لعل لبت کاین سخن سرود مدح شما، ز عهدۀ مردم برون بود اى خاندان پاک، که یزدانتان ستود از نعمت ولاى شما خاندان وحى منّت نهاد بر همگان، خالق ودود... 🔸شاعر: _______________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بر او سلام که شایستۀ سلام است او که از سلالۀ ابن الرضا، بِنام است او که هاشمی نسب و فاطمی مرام است او که یادگار برومند ده امام است او به شهر سامره مصداق فیض عام است او به نور و جلوۀ رخسار ماه او، صلوات جمال گلشن توحید را تبسم اوست مسیح عترت اطهار را تجسم اوست کلیم با شجر طور در تکلم، اوست که دومین حسن، ابن الرضای سوم اوست ز حادثات جهان، جان‌پناه مردم اوست به هرکه راه برد در پناه او، صلوات خدای خوانده به حُسن جمال خود، حَسنش ستارۀ سحری، خوشه‌چين انجمنش شفای دیدۀ یعقوب، بوی پیرهنش که دیده ماه فلک، گل بریزد از دهنش؟ شمیم وحی خدا می‌تراود از سخنش به عطر و رایحۀ دل‌بخواه او، صلوات ستارگان همه شب شمع محفلش هستند فرشتگان به ادب در مقابلش هستند موالیان خداجوی سائلش هستند معاشران همه محو فضائلش هستند به آیه آیۀ قرآن که در دلش هستند شده‌ست سورۀ قرآن گواه او، صلوات نگاه او، به گل تازه چیده می‌ماند شمیم او، به گلاب چکیده می‌ماند لبش، به غنچۀ شبنم ندیده می‌ماند قدش، به سرو ز نور آفریده می‌ماند دلش به پاکی صبح و سپیده می‌ماند به سجدۀ سحر و صبحگاه او صلوات امام گفت که یک‌رنگ باش و یک‌رو باش برای سنجش اعمال خود ترازو باش برای خدمت و ایثار دست و بازو باش مباش در پی شهرت ولی خداجو باش همیشه یاد خدا و عنایت او باش به اوج و منزلت دیدگاه او، صلوات کسی که مهر و محبت مرام مهدی اوست کسی که قسط و عدالت پیام مهدی اوست کسی که فتح و ظفر در قیام مهدی اوست کسی که ختم امامت به نام مهدی اوست سلامت دو جهان، در سلام مهدی اوست به جذبه‌های بدیع نگاه او، صلوات 🔸شاعر: ___________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
السلام علیک یا ساقی گوشه چشمی، خراب آمده ام اشک هایم دخیل دامنتان زائر بارگاه میکده ام  دارم اذن دخول می خوانم های و هوی مرا نگاه نکن به دلم دست رد نزن امشب روزگار مرا سیاه نکن به سبوخانه ی نگاهت من یازده جام می بدهکارم چوب خطِ مرا نگاه نکن آمدم باز نسیه بردارم  در حجاز خمار چشمانت باغ انگور عسکری داری باده ات کهنه کار می خواهد! عده ای خاص مشتری داری  «بسم رب الشراب»؛ می نوشم چه شرابی! سرت سلامت باد همه جا را بهشت می بینم باغت آباد، خانه ات آباد 🔸شاعر: ________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 "خسته‌ام از راه، می‌پرسم خدایا پس کجاست؟ شهر... آن شهری که می‌گویند: «سُرَّمَن رَءا»ست تابلوهای کنار جاده می‌گویند نیست چند فرسخ بیشتر از راه ما، تا راه راست... رو به رویم ناگهان درهای بازِ خانه‌ات بر لبم نام کریمی، چون امامِ مجتباست احتمال ریزش یکریز باران قطعی است در دلم اندوه عصر جمعه‌های کربلاست آسمان یک کاشی از محراب تو، دریا فقط گوشهٔ سجاده‌ات در نیمه‌شب‌های دعاست از کراماتت چه باید گفت وقتی با تو است آنچه یک حرفش فقط با آصف بن برخیاست از کبوترهای شهرم نامه‌ای آورده‌ام حالشان خوب است اما روحشان اینجا رهاست راستی! حال کبوترهای بامت خوب شد؟ در صدای من طنین انفجار گریه‌هاست سکّه‌ها جاری‌ست از چشمانم اما باز هم دست‌هایم رو به سویت کاسه‌های سامراست" 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اثر زهر به کل بدنت معلوم است شدت درد تو و ضعف تنت معلوم است گاه غش می‌کنی و گاه به خود می‌پیچی خوب اوضاع تو با سوختنت معلوم است حرف خود را به تکان دادن سر می‌گویی حالت از گریه و طرز سخنت معلوم است سعی داری که نبیند پسرت اما حیف باز خاکی شدن پیرهنت معلوم است چه سرت آمده جسم تو زمرّد شده است؟ تکه‌تکه ز عقیق یمنت معلوم است پادگان جای تو و اهل و عیال تو نبود در نگاه تو غم دل‌شکنت معلوم است کاسه نزدیک لبت می‌شود و می‌افتد باهمین زاویه زخم دهنت معلوم است قصدت اینست تو هم کرببلایی بشوی این مواسات در عطشان‌شدنت معلوم است فرق بسیار تو با جد غریبت آقا وقت تشییع و کفن‌داشتنت معلوم است گوشه‌ی دیگر فرق تو در این امنیتِ‌ خواهران و حرم لطمه‌زنت معلوم است ته گودال نرفتی، به سرت سنگ نخورد شکر این لحظه‌ی آخر بدنت معلوم است 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به لبِ خشکِ تو انگار که باران میخورد آب میخوردی و هِی ظرف به دندان میخورد پسرِ کوچکِ تو مانده چه سازد با تو زهر وقتی که بر این سینه‌ی سوزان میخورد آه میسوخت از این آه دوتا گونه‌ی او نفَست تا که بر آن چهره‌ی گریان میخورد فقط از کنده و زنجیر و فلک خالی بود ورنه این حجره‌ی پُر درد به زندان میخورد بارها شد که تو پیچیدی و اُفتاد سرت بارها خاک بر این زُلفِ پریشان میخورد پسرت اینطرف و مادرت آنسو مُردند دستهاشان به سر از وای حسن‌جان میخورد دیدی از بسترِ خود شام و سَر و آتش را آنهمه زخم که از بام به طفلان میخورد یک به یک با سرِ خود رویِ زمین میخوردند ضربِ شلاق که بر پشت و گریبان میخورد خیره بر چشمِ پدر بود نفهمید که سوخت آتشی را که بر آن دخترِ بی جان میخورد دخترک زد به لبش گفت که دندانش کو آنقدر سنگ که بر آن لب و دندان میخورد 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این داستان زهر و جگر مستمر شده چشم پسر برای پدر باز، تر شده تغییر کرده رنگ رخت یابن‌فاطمه کز سوز سینه‌ات پسرت با خبر شده آثار زهر، صورتتان را کبود کرد معلوم شد که هر چه شده با جگر شده این تب که سوخت جسم تو تاثیر زهر بود؟ یا شعله‌ی در است ز تو شعله‌ور شده این تازگی نداشت که با یاد مادری در کوچه، قاتل پسری میخ در شده آه ای امام یازدهم ارث فاطمه است این‌گونه گر که عمر شما مختصر شده آقا دل شما نکند سمت کربلاست؟ که لحظه‌لحظه داغ دلت بیشتر شده خنجر نمی‌برید گلوی حسین را اما به روی گردن او کارگر شده خواهر که ان‌یکاد برای تو خوانده بود! دیگر چرا جمال منیرت نظر شده؟ ای بی‌ادب بلند شو از روی سینه‌اش سنگینی‌ات مصیبت این محتضر شده اوج مصیبت تو همین است خواهرت با کاروان شمر و سنان همسفر شده 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سوزاند چنان زهر جفا بال و پرش را انگار نمی‌ديد دگر دور و برش را جانش ز عطش سوخت چنان جد غريبش طوری كه بهم ريخت تمام جگرش را شش سال ،نگهداشت علیرغم اسيری ميراثِ به جا مانده‌ی نسلِ پدرش را پنداشته بودند اگر حبس كنندش از شاخه بريدند دگر برگ و برش را با اينكه به زندان شده مسموم، ولی باز تاريخ نوشت آنچه كه آمد به سرش را تا شيعه به بيراهه‌ی ترديد نيفتد بگذاشت درين معركه، تنها پسرش را 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با تو چه کرده زهر، پدر دست و پا نزن با این گلوی خشک، کسی را صدا نزن مانند محتضر سرت افتاده، وای من رعشه به جان پیکرت افتاده، وای من نگذار تا که کعبه شود از تو بی نصیب این گونه پر نکش نرو از خانه، ای غریب پایان به شعله ی دل بی تاب می دهم با دست های خویش به تو آب می دهم مسموم زهرِ غربت این پادگان شدی سِنی نداشتی که شبیه خزان شدی داری چه سخت میکشی از سینه ات، نفس خسته شدی سه سال ازین بند و این قفس راحت شدی ازین همه سرباز و پادگان راحت شدی ز نعره ی هر روز پاسبان راحت شدی ازین همه حکام مستبد راحت شدی ازین همه نیرنگ معتمد وقت وداع آخرمان گریه می کنی داری به یاد مادرمان گریه می کنی یاد علی و غربت دستان بسته ای؟! یاد وداع مادر پهلو شکسته ای؟! در یاد محسنی که غریبانه پر کشید در پشت درب خانه ی صدیقه شد شهید تربت به دست داری و در حال احتضار رو می کنی به کرب و بلا با دو چشم تار یاد حسین و تشنگی اش بین قتلگاه با چشم خیس می کشی از سینه آه، آه در آخرین نظر، شده ای خیره بر کفن نام حسین، شد به لبت آخرین سخن 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سوزاند چنان زهر جفا بال و پرش را انگار نمی‌ديد دگر دور و برش را جانش ز عطش سوخت چنان جد غريبش طوری كه بهم ريخت تمام جگرش را شش سال ،نگهداشت علیرغم اسيری ميراثِ به جا مانده‌ی نسلِ پدرش را پنداشته بودند اگر حبس كنندش از شاخه بريدند دگر برگ و برش را با اينكه به زندان شده مسموم، ولی باز تاريخ نوشت آنچه كه آمد به سرش را تا شيعه به بيراهه‌ی ترديد نيفتد بگذاشت درين معركه، تنها پسرش را 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از ابتدای گدا بودنم گدای توام غلامزاده ام و نوکر سرای توام ز کودکی فقط از کوچه تو رد شده ام غریبگی نکن اینقدر! آشنای توام مرا بزرگ نکن!کوچکت شدم کافیست طلا برای چه وقتی که خاک پای توام؟!  به آفتاب قیامت چکار دارم من؟! هزارشکر که در سایه ی عبای توام دخیلمو به ضریح جدید بسته شدم. برای هیچکسی نیستم برای توام پرم شکسته پر دیگری تفضل کن هوایی سحر گنبد طلای توام به کربلا و مدینه به کاظمین قسم گدای دربه در شهر سامرای توام چقدر خوب که پای شماست نوکریم خوشم که سفره نشین امام عسکریم به آب خشکی لبهای تو شرر زده است تمام حرف دلت را دو چشم تر زده است شبیه فاطمه دستار بر سرت بستی چه زهر بود که آتش به فرق سر زده است؟! تمام صورت و دشداشه تو خاکی شد زمانه بر رخت از کربلا اثر زده است تمام حجره برایت گریز سوختن است غمی به روی دلت سقف و فرش و در زده است کسی به پیش نگاهت زن تو را که نزد؟! درِ سرای تورا کِی چهل نفر زده است؟ نه چشمهای‌ نوامیس تو به مردم خورد نه هیچکس به نوامیس تو نظر زده است نه تازیانه بدست‌ کسی ست در کوچه نه دختران تورا موقع گذر زده است نه هیچکس به گلوی تو خنجری انداخت نه هیچکس به سر دخترت سپر زده است اگرچه شهر غریبی ولی کفن داری نرفته ای ته‌ گودال پیرهن داری 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بیا و سر بـه روی سینـه‌ام بگذار، مهدی‌جان شـرر زد بـر درونـم زهـر آتشبـار، مهــدی‌جان بیـا تــا سیــر بینــم وقـت رفتن، ماه رویت را که می‌باشد مرا این آخرین دیـدار، مهدی‌جان در ایـام جوانــی سیــــر گردیـــدم ز جـان خـود زبس بر من رسیـد از دشمنان آزار، مهدی‌جان ازآن ترسم که بعد از من، تو درتنهایی و غربت به موج غم گذاری چهـره بر دیـوار، مهدی‌جان تـو در ایـام طفلــی بی‌پـدر گشتــی، عزیـزِ دل مرا شـد در جوانــی پـاره قلب زار، مهـدی‌جان از آن می‌سوزم ای نور دوچشم خود،که می‌بینم تو بهــر گریـه کردن هـم نـداری یـار، مهدی‌جان غـم تــو بیشتــر باشـــد ز غم‌هــای پــدر، آری اگر چه دیـده‌ام مـن محنت بسیار، مهدی‌جان تـو بایــد قرن‌هــا در پـــردۀ غیبت کنــی گریــه بود هـر روز روزت مثـل شــامِ تــار، مهدی‌جان تو باید قرن‌ها چون جد مظلـومت علـی باشی به حلقت استخوان باشد،به چشمت خار، مهدی‌جان بگیر از مرحمت، فردای محشر، دست«میثم» را کـه بـر جـرم و گناه خـود کنـد اقـرار، مهدی‌ جان 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خسته‌ام از راه، می‌پرسم خدایا پس کجاست؟ شهر... آن شهری که می‌گویند: «سُرَّمَن رَءا»ست تابلوهای کنار جاده می‌گویند نیست چند فرسخ بیشتر از راه ما، تا راه راست... رو به رویم ناگهان درهای بازِ خانه‌ات بر لبم نام کریمی، چون امامِ مجتباست احتمال ریزش یکریز باران قطعی است در دلم اندوه عصر جمعه‌های کربلاست آسمان یک کاشی از محراب تو، دریا فقط گوشهٔ سجاده‌ات در نیمه‌شب‌های دعاست از کراماتت چه باید گفت وقتی با تو است آنچه یک حرفش فقط با آصف بن برخیاست از کبوترهای شهرم نامه‌ای آورده‌ام حالشان خوب است اما روحشان اینجا رهاست راستی! حال کبوترهای بامت خوب شد؟ در صدای من طنین انفجار گریه‌هاست سکّه‌ها جاری‌ست از چشمانم اما باز هم دست‌هایم رو به سویت کاسه‌های سامراست 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نه تنها دوست، دشمن فکر حفظ احترامش بود کسی که آیه‌ی تطهیر بخشی از مقامش بود تمام سهمش از این خاک شد یک‌گوشه از زندان همان مردی که هرگوشه از این عالم به نامش بود کمال سود را حتی برای دشمن خود داشت که زندان‌بان او یک‌عمر دربند مرامش بود اگرچه قدر او را مردم دنیا ندانستند ولی در عرش تسبیح ملائک ذکر نامش بود تمام روزها را روزه و شب‌ها عبادت داشت اگرچه غصه قوت غالب هر صبح‌وشامش بود چرا باید إبا می‌کرد از عمّال عباسی؟ کسی که جمع حیوانات وحشی نیز رامش بود دلش می‌خواست تا روز ابد می‌ماند با آن‌ها که دنیا بیشتر در نزد محرومان به‌کامش بود به شوق دیدن او سوخته جان‌ودل کعبه که تا روز ابد مشتاق دیدار امامش بود حسن فرقی ندارد مجتبی یا عسکری باشد که تنها ماندن و بی‌یاوری ارث مدامش بود عطش بالا گرفت و زهر آخر کار خود را کرد دم آخر به یاد داغ جدّ تشنه‌کامش بود به زهر کینه، اما با امید از دار دنیا رفت چرا که آن امام منتقم قائم‌مقامش بود 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خبری آمده که نوبت محشر شده باز خبری آمده که دوره غم سر شده باز خبر از معجزه سوره کوثر شده باز خبری آمده که فاطمه مادر شده باز روزی اهل زمین رحمت بسیار شده هادی فاطمه امروز پسردار شده ای گل حضرت هادی و حُدَیث عرض سلام ای امام بن امام بن امام بن امام ای که با یاد تو شد خانه دل ها آرام دوستی با تو حرام است به اولاد حرام عشق تو جان به همه مرده دلان می بخشد به گدای تو خدا کون و مکان می بخشد تو همان حضرت از عقل فراتر آقا عالم از مقدم تو گشته منور آقا حسن دوم زهرایی و حیدر آقا پدر منتقم آل پیمبر آقا فارغی از همگان و همگان پابندت منتقم پروری و مصلح کل فرزندت سامرای تو سراسر ، خود فردوس خداست سامرای تو نسیمش چه قَدَر روح افزاست سامرا قبله مقصود تمام فقراست کعبه و میکده و خانه امّید ماست باز هم دست تمنا سوی این در داریم ما هوای حرم سامره در سر داریم آسمان مثل زمین منتطر فرمانت برده هوش از همگان معجزه چشمانت بوسه بر خاک قدومت زده زندانبانت جان ما چیست مگر تا که شود قربانت پسر حیدری و حق به تو عزت داده دشمنت هم به بزرگیت شهادت داده من همیشه به دعای سحرت محتاجم سنگ گردیده دلم بر نظرت محتاجم شده آواره و بر بال و پرت محتاجم بی پناهم به ظهور پسرت محتاجم آمدم این شب عیدی بشوم خاک درت آمدم تا که رفیقم بکنی با پسرت ما سیاهیم و چو شب در طلب نور توایم تو سلیمانی و ما ریزه خور مور توایم ما کجا و تو کجا ؟ وصله ناجور توایم اربعین زائر شش گوشه به دستور توایم اربعین گفتم و شد مرغ دل از سینه جدا اربعین گفتم و کردم هوس کرببلا یاد آن دم که رسیدیم به دلدار بخیر یاد آن هروله با لشکر زوار بخیر یاد بین الحرمین و حرم یار بخیر یاد پابوسی ارباب و علمدار بخیر اربعین فارغِ از غصه دنیا بودیم اربعین همسفر زینب کبری بودیم 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
# با دست خالی آمده‌ام سامرایی‌ام آقا نگاه کن به مرام گدایی‌ام مِهرت به اوج می‌کشد از بی‌نوایی‌ام اهل شما نباشم اگر، پس کجایی‌ام؟ دنیا سرور و شادی‌اش از سامرای توست لبخندهای حضرت هادی برای توست ای معنی مجسم جود و عطا حسن ای چشمه‌ی تبسم و لطف خدا حسن تا رو کنم به قبله‌ی اهل صفا حسن وا کن درِ بهشت بر این بنده یاحسن ترسم به آرزو نرسم بی‌زیارتت هیچم بدون دیدن و درک عنایتت انگور عسکری به تو دلبسته روی تاک ذکر مدام باغ تویی ای امام پاک از نور عشق هر که جدا شد، شود هلاک باران مهربان خدایی برای خاک مثل کویر، تشنه‌ام ای زمزم حیات لطفا کمی به غرق بلا نیز التفات... ذکر «حسن حسن» غم دل را دهد به باد جانم فدای عشق که عمرش دراز باد یادت مرادبخش دلم وقت بامداد عاشق ملول نیست کند چون ز یار، یاد ای ده ستاره آمدنت را در انتظار ای زاده‌ی علی! حسن ای لطف کردگار! درمان دردهای دو عالم به دست توست لبخند و شادمانی و مرهم به دست توست داروی رفع دم‌به‌دمِ غم به دست توست اِذنِ خلاصی از غُلِ محکم به دست توست حاجات ما به محضرتان می‌شود روا ما را خلاص کن چو ابوهاشم از بلا افتاده‌اند ساده به زلفت نسیم‌ها این عاشقان عطر خدا از قدیم‌ها جمع است زیر دست تو لطف کریم‌ها ای جلوه‌ی معظّم فَوزُ العَظیم‌ها مهمانی نگاه تو یعنی تمام شوق شوق از مسیر چشم تو تنها رسد به ذوق پلکی بزن دو بال مرا باز کن به عرش پروانه‌ی خیال مرا ناز کن به عرش جانِ نیازمند مرا ساز کن به عرش با من بگو از آینه پرواز کن به عرش «حُسنت به اتفاق ملاحت» مرا گرفت آری به اتفاق دل من جلا گرفت شایسته نیست رو به کسی جز شما کنم باید برای عاقبت خود دعا کنم شب تا سحر خدای جهان را صدا کنم بادا ز سامرا سفری تا خدا کنم امضا کنند کنج شبستان دلبری قلب مرا به خاطر فرزند عسکری 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
# گفتند از کرامت تو... مبتلا شدیم آدم شدیم با کرمت آشنا شدیم گفتند با کریم که دشوار نیست کار ای دومین امام حسن! ما گدا شدیم دولتسرای توست به ما خانه ی امید بعد از بقیع ، ریزه خور سامرا شدیم دیر آمدیم و دیر رسیدیم گرچه ما با سفره ای که پهن نمودید جا شدیم ما خانوادتا به شما دل سپرده ایم پس خاکبوس حضرت ابن رضا شدیم غربت کشیده ای و غریبی و بی کسی شیعه غریب مانده ، شبیه شما شدیم ساعات آخرت طلب آب کرده ای ما هم گریزخوان غم کربلا شدیم نیزه نخورده اید اگر زهر خورده اید آشفته حال کشته ی بر رمل ها شدیم از قوم و خویش تو به اسیری نرفته اند گریان وضع خواهر خون خدا شدیم هر غصه ای که بود کفن داشتی شما بیچاره ی تن وسط بوریا شدیم 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
واحد؛ وارث غربت.mp3
1.7M
علیه‌السلام علیه‌السلام 🔹وارث غربت🔹 تازه برگشتم از سامرا اما بازم دلم تنگه برای آقام بی‌قرارم واسه دیدن صحنش از غربت سرداب می‌باره چشمام آقایی که داریم از قیامش ما تا قیامت این شکوه دینو آقایی که داریم از کلامش این عشق و شور و شوق اربعینو وارث شوکتش، میاد همین روزا از مکه و منا، تا صحن کربلا وارث غربتش، با پرچم عزا امشب عزاداره، تو صحن سامرا «آجرک الله، یا بقیة‌الله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سامرا غرق عزا و ماتم شد گرفته هر کوچه، شمیم ماتم کوچه‌ها داره هوای دلتنگی پیچیده باز انگار بوی محرم آسمونا عزادارن امشب این اشک چشماس یا می‌باره بارون آقای ما عزادار باباست امشب عزاداریم مثل آقامون روضه‌خونه آقا، با حال مضطری با قلب خسته و با چشمای تری با صاحب الزمان، امشب تو هم بخون: «مظلوم سامرا، امام عسکری» «آجرک الله، یا بقیة‌الله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با امام مجتبی شباهت داشت نام حسن یعنی جود و کرامت مثل جدّ مظلوم و غریبش بود تو لحظه‌های بی‌کسی و غربت شعلۀ زهر کینه چه کرده با قلبی سوخته از غم غریبی جور دشمن دلش رو سوزونده از غربت جدش داره نصیبی با شعلۀ عطش، داره به لب نوا بارونیه نگاش، به یاد کربلا همین که ظرف آب، می‌رسه به لبش از غربت حسین، می‌خونه روضه‌ها «آجرک الله، یا بقیة‌الله» شاعر: نغمه‌پرداز: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زمینه؛ یا حجة بن الحسن.mp3
2.08M
علیه‌السلام علیه‌السلام 🔹یا حجة بن الحسن🔹 بیا پسر عزیزتر از جانم که رسیده وقت سفر بابا بیا ماه شب‌های پریشونی تو شبای غربت سحر بابا بیا که رسیده لحظۀ وداع ما غصۀ یتیمی سخته تو این سن و سال این شبِ ستم، تحمل ماهو نداشت دیگه ندارم برای موندم مجال اما، تو بهار امیدی تو فروغ خورشیدی، می‌تابی حالا حالا بابا، تُو شبای بی‌صبری خورشید پشت ابری، تو آسمون دل‌ها احیاگر مکتب پیغمبری «یا حجة بن الحسن العسکری» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیا آقای عزیزتر از جانم که رسیده شب‌های غمِ دنیا هر جا می‌بینی یه فتنه‌ای برپاست تمومی نداره ستمِ‌ دنیا بیا که امید مردم جهان تویی دنیا پره از خروش اشک و هُرم آه از یمن داره صدای العطش میاد خیلی ساله مونده چشمای غزه به راه مولا، اینجا سپاهی داری اینجا برای یاری، آماده شده لشکر مولا، یه روزی از این روزا بیا عزیز زهرا، به غریبی حیدر آقا بیا با شوکت حیدری «یا حجة بن الحسن العسکری» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیا وارث غریبی مولا بیا که دل منتظرات خونه لشکر تو آقا اربعین، هر سال «نُصرتی لَکُم مُعدَّه» می‌خونه پیاده میایم همه به شوق دیدنت با هزار امید راهی می‌شیم تو جاده‌ها آخه دلامون گواهی می‌ده که تو هم از مکه می‌شی راهی به سمت کربلا مولا، ذکر یا لثاراته زمزمۀ لب‌هاته، منتقم ثارالله مولا، به پای تو می‌مونیم همه مرد میدونیم، تُو سپاه تو ای ماه دل‌هامونو تا کربلا می‌بری «یا حجة بن الحسن العسکری» شاعر و نغمه‌پرداز: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
واحد؛ وارث غربت.mp3
1.7M
علیه‌السلام علیه‌السلام 🔹وارث غربت🔹 تازه برگشتم از سامرا اما بازم دلم تنگه برای آقام بی‌قرارم واسه دیدن صحنش از غربت سرداب می‌باره چشمام آقایی که داریم از قیامش ما تا قیامت این شکوه دینو آقایی که داریم از کلامش این عشق و شور و شوق اربعینو وارث شوکتش، میاد همین روزا از مکه و منا، تا صحن کربلا وارث غربتش، با پرچم عزا امشب عزاداره، تو صحن سامرا «آجرک الله، یا بقیة‌الله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سامرا غرق عزا و ماتم شد گرفته هر کوچه، شمیم ماتم کوچه‌ها داره هوای دلتنگی پیچیده باز انگار بوی محرم آسمونا عزادارن امشب این اشک چشماس یا می‌باره بارون آقای ما عزادار باباست امشب عزاداریم مثل آقامون روضه‌خونه آقا، با حال مضطری با قلب خسته و با چشمای تری با صاحب الزمان، امشب تو هم بخون: «مظلوم سامرا، امام عسکری» «آجرک الله، یا بقیة‌الله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با امام مجتبی شباهت داشت نام حسن یعنی جود و کرامت مثل جدّ مظلوم و غریبش بود تو لحظه‌های بی‌کسی و غربت شعلۀ زهر کینه چه کرده با قلبی سوخته از غم غریبی جور دشمن دلش رو سوزونده از غربت جدش داره نصیبی با شعلۀ عطش، داره به لب نوا بارونیه نگاش، به یاد کربلا همین که ظرف آب، می‌رسه به لبش از غربت حسین، می‌خونه روضه‌ها «آجرک الله، یا بقیة‌الله» شاعر: نغمه‌پرداز: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زمینه؛ یا حجة بن الحسن.mp3
2.08M
علیه‌السلام علیه‌السلام 🔹یا حجة بن الحسن🔹 بیا پسر عزیزتر از جانم که رسیده وقت سفر بابا بیا ماه شب‌های پریشونی تو شبای غربت سحر بابا بیا که رسیده لحظۀ وداع ما غصۀ یتیمی سخته تو این سن و سال این شبِ ستم، تحمل ماهو نداشت دیگه ندارم برای موندم مجال اما، تو بهار امیدی تو فروغ خورشیدی، می‌تابی حالا حالا بابا، تُو شبای بی‌صبری خورشید پشت ابری، تو آسمون دل‌ها احیاگر مکتب پیغمبری «یا حجة بن الحسن العسکری» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیا آقای عزیزتر از جانم که رسیده شب‌های غمِ دنیا هر جا می‌بینی یه فتنه‌ای برپاست تمومی نداره ستمِ‌ دنیا بیا که امید مردم جهان تویی دنیا پره از خروش اشک و هُرم آه از یمن داره صدای العطش میاد خیلی ساله مونده چشمای غزه به راه مولا، اینجا سپاهی داری اینجا برای یاری، آماده شده لشکر مولا، یه روزی از این روزا بیا عزیز زهرا، به غریبی حیدر آقا بیا با شوکت حیدری «یا حجة بن الحسن العسکری» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیا وارث غریبی مولا بیا که دل منتظرات خونه لشکر تو آقا اربعین، هر سال «نُصرتی لَکُم مُعدَّه» می‌خونه پیاده میایم همه به شوق دیدنت با هزار امید راهی می‌شیم تو جاده‌ها آخه دلامون گواهی می‌ده که تو هم از مکه می‌شی راهی به سمت کربلا مولا، ذکر یا لثاراته زمزمۀ لب‌هاته، منتقم ثارالله مولا، به پای تو می‌مونیم همه مرد میدونیم، تُو سپاه تو ای ماه دل‌هامونو تا کربلا می‌بری «یا حجة بن الحسن العسکری» شاعر و نغمه‌پرداز: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹مسیح عترت🔹 بر او سلام که شایستۀ سلام است او که از سلالۀ اِبن الرّضا، بِنام است او که هاشمی‌نسب و فاطمی‌مرام است او که یادگار برومند ده امام است او به شهر سامره، مصداق فیض عام است او به نور و جلوۀ رخسار ماه او، صلوات جمال گلشن توحید را تبسم اوست مسیح عترت اطهار را تجسم اوست کلیم با شجر طور در تکلم، اوست که دومین حسن، اِبن الرّضای سوم اوست ز حادثات جهان، جان‌پناه مردم اوست به هر که راه برد در پناه او، صلوات خدای خوانده به حُسن جمال خود، حَسَنش ستارۀ سحری، خوشه‌چين انجمنش شفای دیدۀ یعقوب، بوی پیرهنش که دیده ماه فلک، گل بریزد از دهنش؟ شمیم وحی خدا می‌تراود از سخنش به عطر و رایحۀ دل‌بخواه او، صلوات ستارگان همه‌شب شمع محفلش هستند فرشتگان به ادب در مقابلش هستند موالیان خداجوی سائلش هستند معاشران همه محو فضائلش هستند به آیه آیۀ قرآن که در دلش هستند شده‌ست سورۀ قرآن گواه او، صلوات نگاه او، به گل تازه‌چیده می‌ماند شمیم او، به گلاب چکیده می‌ماند لبش، به غنچۀ شبنم ندیده می‌ماند قدش، به سرو ز نور آفریده می‌ماند دلش به پاکی صبح و سپیده می‌ماند به سجدۀ سحر و صبحگاه او صلوات امام گفت که یک‌رنگ باش و یک‌رو باش برای سنجش اعمال خود ترازو باش برای خدمت و ایثار دست و بازو باش مباش در پی شهرت ولی خداجو باش همیشه یاد خدا و عنایت او باش به اوج و منزلت دیدگاه او، صلوات کسی که مهر و محبت مرام مهدی اوست کسی که قسط و عدالت پیام مهدی اوست کسی که فتح و ظفر در قیام مهدی اوست کسی که ختم امامت به نام مهدی اوست سلامت دو جهان، در سلام مهدی اوست به جذبه‌های بدیع نگاه او، صلوات 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7