علیرضا خاکساری
چشمانمان بر دست ذره پرور لیلاست
مستی ما از نام مستی آور لیلاست
یک قافله حور و پری دور و بر لیلاست
در شهر تنها صحبت از تاج سر لیلاست
دل می تپد وقتی که حرف از دلبر لیلاست
کوری چشم هر که ما را بی نوا خوانده
محبوب مان ما را به دیدار خدا خوانده
دل را به دنبال خودش تا هر کجا خوانده
ما را برای جشن فرزندش فراخوانده
این مُهر و دعوت نامه لطف دیگر لیلاست
امشب برای شمس دین قرص قمر آورد
بانو برای شاه عالم شیر نر آورد
یک دسته گل ، یک پارچه آقا ، پسر آورد
صاحب نفس ، صاحب لوا ، صاحب جگر اورد
میلاد مولود سراپا اطهر لیلاست
از مقدمش شهر مدینه نور باران شد
گهواره اش را عمه اش گهواره جنبان شد
از برکتش هجر پیمبر نیز آسان شد
با اقتدا بر چشم او مادر مسلمان شد
با این حساب او حضرت پیغمبر لیلاست
در مرتبت محمود و در عزّ و جلال احمد
در مهربانی فاطمه و در کمال احمد
در بین میدان مرتضی و در جمال احمد
ابرو و چشم و گیسوان و خط و خال احمد
این تازه مولود مدینه محشر لیلاست
” والیل ” قطعا مدحت گیسوی او باشد
مصداق ناب ” والضحی ” هم روی او باشد
عرش خدا مدهوش عطر و بوی او باشد
” إنا هدیناه السبیل ” اش سوی او باشد
شمس و ضحا و قدر و نور و کوثر لیلاست
با یک نظر از مُهر تربت باده می سازد
سجادها از وصله ی سجاده می سازد
” قد قامت… ” او قبله را آماده می سازد
با یک نفس صدها مؤذن زاده می سازد
الله اکبر ؛ او علی اکبر لیلاست
در خاک دشمن می دهد جولان به تنهایی
با نعره هایش می کند طوفان به تنهایی
با ذوالفقار تشنه و برّان به تنهایی
سر می زند مثل سپهداران به تنهایی
شیر حسین بن علی و حیدر لیلاست
رود زلالی هست و دریا می شود گاهی
در شب چو خورشیدی هویدا می شود گاهی
مثل عموی خویش سقا می شود گاهی
جمع تمام آینه ها می شود گاهی
عباس و عبدالله و عون و جعفر لیلاست
.
با روضه اش راز پریشانی شش گوشه ست
مرثیه ی همواره طوفانی شش گوشه ست
هم رونق شب های روحانی شش گوشه ست
هم شک ندارم باعث و بانی شش گوشه ست
کرببلا سرمست سیب نوبر لیلاست
قطعا تحمل کردن زخم زبان سخت است
بوسه گرفتن از عزیز نیمه جان سخت است
راهی شدن تا کوفه ی نامهربان سخت است
داغ جوان دیدن برای مادران سخت است
مرثیه ی محزون و گریه آور لیلاست
تا کوچه وا کردند و در دام بلا افتاد
غرق به خون از پشت مرکب بی هوا افتاد
با ” یا أبا ” یش ولوله در خیمه ها افتاد
این اربا اربایی که زیر دست و پا افتاد
ای کربلایی ها ! جوان پرپر لیلاست
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#علیرضا_خاکساری
#مسمط
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مسمط
#امام_زمان_عج
وصل دلدار اگر آرزوی قلب کس است
راه دیدار بریدن ز هوی و هوس است
دل بی یار نه یک خانه که همچون قفس است
دل اگر اهل دلی بود که یک حرف بس است
غیر از این راه نباشد به حرم سودایی
شبی از جام لبت جرعه ی مِی نوشیدم
خُم صهبا شده شب تا به سحر جوشیدم
تا شوم وصل به دریای غمت کوشیدم
دیده بر روی تو بگشوده ز خود پوشیدم
اشک شوق آمد و گردید روان دریایی
ز ازل نام تو آمد به سرا پرده ی عشق
به کناری بزن ای صهبا پرده ی عشق
حیف باشد که بپوشیده تو را پرده ی عشق
تو خود از مهر و وفایت بگشا پرده ی عشق
تو فقط کنج سراپرده ی دل تنهایی
چشم بر هر دو جهان بستم و رویت دیدم
این چنین بود که من زائر تو گردیدم
تا که یک توشه ای از ماه جمالت چیدم
همچو مهتاب شدم بر همگان تابیدم
نور روی تو مرا داد ، چنین والایی
پر و بالن به هوای تو به پرواز آمد
هر کجا رفت دلم جانب تو باز آمد
مرغ جان بر سر بام تو به صد راز آمد
نام تو با قلم عشق در آغاز آمد
که تویی اول و پایان همه زیبایی
کیست با نام خوشت لعل لبش وا نشود
کامِ شیرین نشود شهدِ مصفا نشود
عاشقت نیست کسی که به تماشا نشود
عشق رویت بخدا ساکن هر جا نشود
مهر تو کرد نصیب دل من ، شیدایی
به خدا چهره ی زیبای تو دیدن دارد
حلقه ی بزم تماشای تو دیدن دارد
سَروگون قامت رعنای تو دیدن دارد
دادن جان به تو تولّای تو دیدن دارد
خوش بُوَد دادن هستی به سرِ شیدایی
هر که یک لحظه تو را دیده چه مدهوش شده
زائر روی تو از خویش فراموش شده
دیده رخسار تو را یک دم و از هوش شده
کِی دگر در دل او نور تو خاموش شده
همچو مجنون شود و در بر او ، لیلایی
نَبُوَد پرده دری تا بگشاید رویت
یا کند سجده به محراب خَم ابرویت
تو خودت دست بِبَر طُرّه گشا از مویت
وَر نه چون دام گرفتار کند گیسویت
سرّ سودای تو باشد که نهان از مایی
یارم از راه رسید و ز رخش پرده گشود
غمزه بنمود و به چشمان سیه دل بِربود
آن چه بی تاب نموده ست مرا حُسن تو بود
وای از آن شب که مرا نور رخت جلوه نمود
من چه سان شرح نمایم ز رخی رویایی
آن چه گفتم به خدا ذره ای از یار نبود
غمی از قطره ی دریای تو دلدار نبود
کاش دیدار و تماشای تو یک بار نبود
حاصل عمر به جز لحظه ی دیدار نبود
یوسف گم شده ی فاطمه کِی می آیی
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مسمط
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
تجلی خدای بی نهایت
تویی و تا خدا کنی هدایت
به بارگاه رحمت و کرامت
تویی تو دخت و خواهر ولایت
گر به نگاه خود کنی عنایت
چو ذره ای در نظر تو گردم
ز خاندان اطهر و شریفی
بانوی دین و مکتب حنیفی*
روح طهارتی و هم عفیفی
برای تو نبوده هم ردیفی
مظهر نام یا هُوَالَّطیفی
به هر کجا بر اثر تو گردم
شکسته بال و پرم و ندانم
چگونه دل را به برت رسانم
نیمه ی جان به سوی تو کشانم
تا به ابد در حرمت بمانم
تا که سرود مدح تو بخوانم
کاش که مرغ سحر تو گردم
برتری از عقل و همه گمان ها
فراتر از تمام کهکشان ها
تو از صفات حق دهی نشان ها
همره تو پر زده روح و جان ها
می کشی ام به سوی آسمان ها
تا به خدا همسفر تو گردم
کرامت مطلقی ای کریمه
جلده گه رحیمی ای رحیمه
حور کند ناله ی اَلظَّلیمه
تا که شود به درگه ات ندیمه
خدا دهد به یُمنِ تو ولینه
قاصدک خوش خبر تو گردم
منم که سائل حریم یارم
تویی که هیر تو کسی ندارم
منم که دل خسته و بی قرارم
تویی که وا کنی گره ز کارم
منم که بر خاک تو سر گذارم
اذن بده در به در تو گردم
زیارتت زیارت فاطمه
نایبه ی امامت فاطمه
محبتت محبت فاطمه
وصل به بحر رحمت فاطمه
ستاره ی سعادت فاطمه
خاک سر رهگذر تو گردم
چو مادرت واسطه ی خدایی
فاطمه ی دوم قلب مایی
مریم اهل بیت مرتضایی
کشته ی عشق حضرت رضایی
چه می شود مرا نظر نمایی
چو شمعم و شعله ور تو گردم
*حنیف، (جمع آن: حُنَفاء و احناف)، واژهای قرآنی به معنای یکتاپرست و پیرو دین حقیقی و راستین (دین ابراهیم علیه السلام) میباشد.
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_علیه_السلام
#مناجات
#مسمط
لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی!
تو و سر زدن به خیال ما، چه ترحمی، چه عنایتی!
به نماز صبح و شبت سلام، و به نور در نَسَبت سلام
و به خال کنج لبت سلام، که نشسته با چه ملاحتی
به جمال، وارث کوثری، به خدا محمد دیگری
به روایتی خود حیدری، چه شباهتی، چه اصالتی!
بلغالعلی به کمال تو، کشفالدجی به جمال تو
به تو و به قشنگی خال تو، صلوات هر دم و ساعتی
شده پر دو چشم تو ازل، یکی از شراب و یکی عسل
نظرت چه کرده در این غزل، که چنین گرفته قرابتی
تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی
تو که با دل همه راحتی، تو قیام کن که قیامتی
زد اگر کسی در ِخانهات، دل ماست کرده بهانهات
همه جا گرفته نشانهات، به چه حسرتی، به چه حالتی!
نه مرا نبین، رصدم نکن، و نظر به خوب و بدم نکن
ز درت بیا و ردم نکن، تو که آستان سخاوتی
#قاسم_صرافان
🔹اشعارناب آئینی🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_عسکری_ع
#مدح
#مسمط
الا که موسم شادی و همدلی آمد
زمان ناد علیاً سینجلی آمد
زمین سامره را سینه منجلی آمد
دهم ولی خداوند را ولی آمد
که دومین حسن از چهارمین علی آمد
بر آن علی، به گل روی این حسن صلوات
ولى ذات خدا، شاه انس و جان است این
جهان جان نه، که جان همه جهان است این
چراغ اهل زمین ماه آسمان است این
به جسم شرع و تن اهل دین روان است این
امام ما پدر صاحب الزمان است این
بر آن امام و بر این صاحب زمن صلوات
چراغ دیده رخ دلربای این پسر است
تمام عالم خلقت برای این پسر است
چو ذات حق به دل خلق جای این پسر است
دل شکسته دلان آشنای این پسر است
سخن اگر به مدیح و ثنای این پسر است
به صفحه و قلم و منطق و سخن صلوات
وزیده بوی گل مهر او ز هر چمنی
نیافریده خداوند همچو او حسنی
خوشا زبان و خوشا منطق و لب دهنی
که در ثنای وجودش برآورد سخنی
به یاد رویش هر جا که هست انجمنی
سزد فرشته فرستد بر انجمن صلوات
سلام خلق و درود خدا به جان و تنش
فدای لیلهء میلاد و صبح آمدنش
جمال آینهء ذات حیّ ذوالمننش
به باغ وحی دمد بوی گل ز پیرهنش
وجود مهدی موعود سرو نسترنش
به باغبان و بر این سرو نسترن صلوات
ز پرده چهره چو بیپرده همچو ماه نمود
دل امام دهم را به یک کرشمه ربود
شهادتین ز لبهای جانفزاش سرود
به فاطمه به علی بر ائمه گفت درود
سپس به خواندن قرآن دهان چو غنچه گشود
به آیه آیهء قرآن، بر آن دهن صلوات
خدا ستوده به قرآن خود عیان او را
رسول خوانده امام جهانیان او را
ستوده حجّت حق صاحب الزّمان او را
پدر گرفته در آغوش خود چو جان او را
نهاده بوسه به حسن و لب و دهان او را
بر آن لبی که ورا گشته بوسه زن صلوات
الا که حجّت ذات خدای دادگری
ز سروران جهان تا جهان به پاست، سری
سران خلق سراسر ستاره، تو قمری
به فاطمه پسری و به مهدیش پدری
ز وصف خوبتران زمانه خوبتری
به حضرت تو ز دادار ذوالمنن صلوات
سلام باد به جان و درود بر بدنت
روان عیسی مریم ز فیض پیرهنت
هزار موسی عمران به طور، هم سخنت
نشان بوسه داوود بر لب و دهنت
گرفته یوسف صدیق جان ز فیض تنت
تو را ز جمله نبیّین به جان و تن صلوات
ز آب جوی تو خضر وجود رخ شوید
به شوق کوی تو پیر طریق ره پوید
زمان به گردش خود گردد و تو را جوید
بهشت، لالهء خود از دم تو میبوید
ز زلف پر شکنت عطر تازه میروید
به عطر تازهء آن زلف پرشکن صلوات
خوشا دلی که بود باغ جنّت غم تو
خوشا گلی که گرفته است فیض از دم تو
دل هزار سلیمان اسیر خاتم تو
سلام بر تو و بر مهدی مکرّم تو
ثنای تو است نه تنها به نظم «میثم» تو
تو را ز پیر و جوان و ز مرد و زن صلوات
#غلامرضاسازگار
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مولا_امیر_المومنین_علیه_السلام
#ولادت
#مسمط
من ار به قبله رو کنم، به عشق روی او کنم
اقامۀ صلوة را به گفتگوی او کنم
گر از وطن سفر کنم سفر به سوی او کنم
ز حج و بیت بگذرم طواف کوی او کنم
کز احترام مولدش حرم شده است محترم
الا که رحمت آیتی ز رحمت علی بود
همه کتاب انبیا حکایت علی بود
بهشت و هرچه اندر او عنایت علی بود
اجلّ نعمت خدا ولایت علی بود
در این ولا بگو نعم، که هست اعظم نعم
شهی که از لسان او خدا کند خطاب را
به حکم او به پا کند قیامت و حساب را
به حبّ و بغض او دهد، ثواب را عقاب را
منزّه است از آن که من بخوانم آن جناب را
خدیو دولت عرب امیر کشور عجم
ببخشد از تبسّمی، وجود ممکنات را
ستاند از تکلّمی قرار کائنات را
ز لطف و قهر می دهد حیات را ممات را
اگر ز حال ما سوا بگیرد التفات را
به یک اشاره می زند بساط کون را به هم
بهشت را بهشته ام، بهشت من علی بود
علیست آن که از رخش بهشت منجلی بود
به غیر، دیده داشتن ، نشان احولی بود
کسی است عاشق ولی که ناظر ولی بود
به دست دیگران دهد کلید گلشن ارم
به زندگی از آن خوشم که زندگی است داد او
بدان امید جان دهم که جان دهم به یاد او
به عیش و طیش و نیک و بد،خوشم درانقیاد او
الا مراد عاشقان همه بود مراد او
چه در تعب چه در طرب چه در نعم چه در نقم
تو ای علی مرتضی که نفس پاک احمدی
چو نفس پاک احمدی ظهور ذات سرمدی
ز هر علل منزّهی ز هر خلل مجرّدی
به ظاهر محمدی تو باطن محمّدی
نبی به جسم ظاهرت خطاب کرده ابن عم
✍#فؤاد_کرمانی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_عسکری_ع_ولادت
#مسمط
بر او سلام که شایستۀ سلام است او
که از سلالۀ ابن الرضا، بِنام است او
که هاشمی نسب و فاطمی مرام است او
که یادگار برومند ده امام است او
به شهر سامره مصداق فیض عام است او
به نور و جلوۀ رخسار ماه او، صلوات
جمال گلشن توحید را تبسم اوست
مسیح عترت اطهار را تجسم اوست
کلیم با شجر طور در تکلم، اوست
که دومین حسن، ابن الرضای سوم اوست
ز حادثات جهان، جانپناه مردم اوست
به هرکه راه برد در پناه او، صلوات
خدای خوانده به حُسن جمال خود، حَسنش
ستارۀ سحری، خوشهچين انجمنش
شفای دیدۀ یعقوب، بوی پیرهنش
که دیده ماه فلک، گل بریزد از دهنش؟
شمیم وحی خدا میتراود از سخنش
به عطر و رایحۀ دلبخواه او، صلوات
ستارگان همه شب شمع محفلش هستند
فرشتگان به ادب در مقابلش هستند
موالیان خداجوی سائلش هستند
معاشران همه محو فضائلش هستند
به آیه آیۀ قرآن که در دلش هستند
شدهست سورۀ قرآن گواه او، صلوات
نگاه او، به گل تازه چیده میماند
شمیم او، به گلاب چکیده میماند
لبش، به غنچۀ شبنم ندیده میماند
قدش، به سرو ز نور آفریده میماند
دلش به پاکی صبح و سپیده میماند
به سجدۀ سحر و صبحگاه او صلوات
امام گفت که یکرنگ باش و یکرو باش
برای سنجش اعمال خود ترازو باش
برای خدمت و ایثار دست و بازو باش
مباش در پی شهرت ولی خداجو باش
همیشه یاد خدا و عنایت او باش
به اوج و منزلت دیدگاه او، صلوات
کسی که مهر و محبت مرام مهدی اوست
کسی که قسط و عدالت پیام مهدی اوست
کسی که فتح و ظفر در قیام مهدی اوست
کسی که ختم امامت به نام مهدی اوست
سلامت دو جهان، در سلام مهدی اوست
به جذبههای بدیع نگاه او، صلوات
شاعر: استاد #محمدجواد_غفورزاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#مسمط
بخوان هشتمین جلوۀ ربّنا را
امام قَدَر را، امیر قضا را
تبسم تبسم رضای خدا را
علی بن موسی الرضا المرتضی را
امام رئوفی که سلطان طوس است
که سلطان طوس و انیس النفوس است
انیس النفوس است و شمس الشموس است
ببین لطف والشمس را، والضحی را
چه اذن دخولی! یَرَوْنَ مَقَامِی
بخوان زیر لب: یَسْمَعُونَ کَلامِی
اگر بیقرار جواب سلامی
به آهی بلرزان دل مبتلا را
چه دوری دل من، چه دیری دل من
ز خوف و رجا ناگزیری دل من
فقیری، یتیمی، اسیری دل من
بخوان هل أتی، هل أتی، هل أتی را
سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ آلِ يَاسِين بخوان و
دو رکعت از آن شور شیرین بخوان و
دعا در شبستان آمین بخوان و
بخوان زیر لب یا سریع الرضا را
که شبهای شور و شعف روزیات باد
سحرهای نور و شرف روزیات باد
و پرواز مشهد-نجف روزیات باد
زیارت کنی بعد از آن کربلا را
گواهی تو ای شعر روز قیامت
که سید محمد جواد شرافت
سروده به شوق شفا و شفاعت
نگاه علی بن موسی الرضا را
✍ #سیدمحمدجواد_شرافت
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_سكينه علیهاالسلام
#مسمط
🔹آیات شگفت🔹
تشنه بودم، خواستم لب وا کنم، آبی بنوشم
ناگهان کوه غمی احساس کردم روی دوشم
دیدم آشوبم، تلاطم دارد اشکم، در خروشم
میرسید از هر طرف فریاد جانکاهی به گوشم:
«شیعتی ما إن شَرِبْتُم ماء عَذْبٍ فاذکرونی»
راه را گم کرده بودم، آخر آیا میرسیدم؟
خسته و تنها در آن صحرا، چه غربتها که دیدم
هر غریبی را که دیدم، زیر لب آهی کشیدم
دشت ساکت بود، اما این صدا را میشنیدم:
«اِذ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی»
آرزوها داشتم... راهی شدم تا در سپاهش...
کاش من هم میشدم از کشتگان یک نگاهش
آخر راه من و... او تازه بود آغاز راهش
راه او آغاز میشد از میان قتلگاهش...
«لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاً تَنْظُرونی»
میزد آتش بر جهانی غربت بیانتهایش
کودک ششماهه هم میخواست تا گردد فدایش
ناگهان شد غرق خون با یک سهشعبه ربنایش
کاش آنجا آب میشد آب از هُرم صدایش:
«كَيْفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَأَبَوْا أَنْ يَرْحَمُونی»
بود آیات شگفتی از گلویی تشنه جاری
هر دلی بیتاب میشد با طنین سرخ قاری
دخترش راوی خون بود آن میان با بیقراری
میسرود این اشکها را تا بماند یادگاری:
«وَ انا السّبط الّذی مِن غَیر جُرم قَتَلونی»
📝 #یوسف_رحیمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#مسمط
🔹مسیح عترت🔹
بر او سلام که شایستۀ سلام است او
که از سلالۀ اِبن الرّضا، بِنام است او
که هاشمینسب و فاطمیمرام است او
که یادگار برومند ده امام است او
به شهر سامره، مصداق فیض عام است او
به نور و جلوۀ رخسار ماه او، صلوات
جمال گلشن توحید را تبسم اوست
مسیح عترت اطهار را تجسم اوست
کلیم با شجر طور در تکلم، اوست
که دومین حسن، اِبن الرّضای سوم اوست
ز حادثات جهان، جانپناه مردم اوست
به هر که راه برد در پناه او، صلوات
خدای خوانده به حُسن جمال خود، حَسَنش
ستارۀ سحری، خوشهچين انجمنش
شفای دیدۀ یعقوب، بوی پیرهنش
که دیده ماه فلک، گل بریزد از دهنش؟
شمیم وحی خدا میتراود از سخنش
به عطر و رایحۀ دلبخواه او، صلوات
ستارگان همهشب شمع محفلش هستند
فرشتگان به ادب در مقابلش هستند
موالیان خداجوی سائلش هستند
معاشران همه محو فضائلش هستند
به آیه آیۀ قرآن که در دلش هستند
شدهست سورۀ قرآن گواه او، صلوات
نگاه او، به گل تازهچیده میماند
شمیم او، به گلاب چکیده میماند
لبش، به غنچۀ شبنم ندیده میماند
قدش، به سرو ز نور آفریده میماند
دلش به پاکی صبح و سپیده میماند
به سجدۀ سحر و صبحگاه او صلوات
امام گفت که یکرنگ باش و یکرو باش
برای سنجش اعمال خود ترازو باش
برای خدمت و ایثار دست و بازو باش
مباش در پی شهرت ولی خداجو باش
همیشه یاد خدا و عنایت او باش
به اوج و منزلت دیدگاه او، صلوات
کسی که مهر و محبت مرام مهدی اوست
کسی که قسط و عدالت پیام مهدی اوست
کسی که فتح و ظفر در قیام مهدی اوست
کسی که ختم امامت به نام مهدی اوست
سلامت دو جهان، در سلام مهدی اوست
به جذبههای بدیع نگاه او، صلوات
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7