eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.8هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
986 ویدیو
49 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
این جاست کـه هر دلبر و دلداده بیاید هم شخص گرفتار هم آزاده بیاید در این حرم قدس که باغی ز بهشت است هـرکس به توّلای تو دل داده بیاید پُر نور شود آینۀ بود و نبودش آن کس که چو آئینه‌دلان ساده بیاید این‌جا میِ توحید به زوّار ببخشند هـر دل که بُوَد تشنۀ این باده بیاید پرواز ز خود تا به خدا از حرم توست از بهر سفر هرکه شد آماده بیاید این گنبد و گلدسته نشانی‌ست که گوید هرکس که بهشتی‌ست از این جاده بیاید بر سر در این کعبۀ امیّد نوشتند هرکس که به کارش گره افتاده بیاید از حق طلب جلب رضای تو نماید هرگاه «وفائی» سر سجّاده بیاید ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کلامش نور، فعلش خیر، نامش دلنشین باشد دلیل عالم ایجاد باید اینچنین باشد یکی از معجزات حضرت موسی بن جعفر اوست علیِ سوم و دست خدا در آستین باشد هوالاول، هوالاخر، هوالظاهر، هوالباطن رضا آئینه‌ی فضل امیرالمؤمنین باشد "رضی الله عنهم و رضوا عنه است" شأن او به قرآن بهترین مصداق آیات مبین باشد حدیث سلسله پای دلم را قرص و محکم کرد ولای حضرتش تنها مرا حصن حصین باشد شبیه تک تک اجداد خود باب نجاتم شد نخی از ریشه‌ی سجاده‌اش حبل المتین باشد به جز او چه کسی با حُسن رفتار و صمیمیت سر هر سفره با جمع غلامان همنشین باشد؟! کجا رد می‌کند از محضر خود سائلانش را کسی که دامنش باب الحوائج آفرین باشد ادب شرط قدم برداشتن در نزد آقایی‌ست که دربان حریمش حضرت روح الامین باشد شکوه بارگاهش را که دیدم با خودم گفتم بهشتی هم اگر روی زمین باشد همین باشد از اینجا دل به سوی آسمان‌ها راه پیدا کرد حریمش مهبط الوحی و به نوعی مهد دین باشد تلاقی می‌کند اینجا نگاه سائل و سلطان چرا که آستان‌اش نقطه‌ی عطف زمین باشد گره وا می‌شود از کارها با یک "امین الله" به قدر یک سر سوزن اگر در دل یقین باشد اگر مولا سراغم را نگیرد روز وانفسا بدون شک حسابم با کرام الکاتبین باشد منِ بد را ضمانت می‌کند جای تعجب نیست تعجب می‌کنم روزی اگر که غیر از این باشد همیشه وقت پابوسی تمام ترسم از این است مبادا این زیارت... این سلامِ آخرین باشد کسی از عهده‌ی مدح و ثنایش بر نمی‌آید همیشه سهم بیت آخر من نقطه چین باشد... ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک سلام از ما، جواب از سمت مرقد با شما فطرس نامه‌بر تهران به مشهد با شما باز هم میل زیارت کرده‌ایم از راه دور نیت از ما، قصد از ما، رفت و آمد با شما ما کبوترهای بی بالیم اما آمدیم لذت پرواز در اطراف گنبد با شما نمره‌ی ما صفر شد از بیست اما در عوض زندگی ما همه از صفر تا صد با شما خطّه‌ی ما تشنه‌ی آب حیات و نور بود خشکسال خاکمان اما سر آمد با شما این دیار، این سرزمین، این زادگاه، این مرز و بوم برکتش از توست «یا من یکشفُ کلَّ الهُموم» سرپناه نا امیدان، مأمن مأیوس‌ها ایستگاه آخرِ ای کاش‌ها، افسوس‌ها گرم در رؤیای صحن و گنبد و گلدسته‌هاست زائر دلخسته و بی خواب از کابوس‌ها نور گیرد ماه، تا شب‌های جمعه در حرم می‌طراود نغمه‌ی یا نور و یا قدوس‌ها می‌رسند از راه زائرها، ملائک گردشان فرش زیر پایشان هم شَهپَر طاووس‌ها در ازای قطره‌هایی اشک با خود می‌برند از اجابت، از کرم، از لطف... اقیانوس‌ها هر که صید توست دیگر در قفس محبوس نیست در گِلِ ایرانیان خاکی بغیر از طوس نیست من اگر از دست خود آزاد باشم بهتر است طائر پر بسته‌ی صیاد باشم بهتر است زاده‌ی هر جای این دنیا که باشم خوب نیست از اهالی رضا آباد باشم بهتر است هرکه کنج دنج خود را در حرم دارد ولی من اگر در صحن گوهرشاد باشم بهتر است راستی با خود مریضی لاعلاج آورده‌ام پس کنار پنجره فولاد باشم بهتر است عقده‌ی کورم به لبخند ملیحت باز شد دست‌های بسته‌ام پای ضریحت باز شد عاقبت یا ساکن خاک خراسان می‌شوم یا شهید جاده‌ی مشهد به تهران می‌شوم زاغکی زشتم ولی نزد تو چشمم روشن است یا کبوتر، یا که آهو، یا که انسان می‌شوم در زیارت‌ها سرم پایین‌تر از قبل است و من پشت ابر گریه‌ها از شرم پنهان می‌شوم بازدید هرکه هربار آمده پس می‌دهی و من از کم آمدن‌هایم پشیمان می‌شوم خواب دیدم در حریمت شعرخوانی می‌کنم روزی آخر شاعر دربار سلطان می‌شوم پاسخ این خواهشم در بند امضای شماست الغرض یک حرف دارم باتو آن هم کربلاست ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سراغ پرچمت را از شمیمِ باد می‌گیرم نشانِ رود را از ماهی آزاد می‌گیرم حرم یعنی شفا؛ یعنی همان هوی مسیحایی که دارم دَم‌به‌دَم از دوری‌اش غمباد می‌گیرم شفا یعنی نخِ پیراهنی که غرق یوسف بود به این امّید، من هم بوسه از فولاد می‌گیرم مرا گم کرد، چشمانی که محو صحن و گنبد شد نشانیِ تو را از کورِ مادرزاد می‌گیرم به غیر از دیدنت هر حاجتی آورده‌ام رد کن پس از دیدار، هر چیزی که لطفت داد می‌گیرم من از گرد ‌و غبارِ زیرِ جاروهای خُدّامت پس از افتادگی؛ پرواز را هم یاد می‌گیرم نشستن با کبوترهای دست‌آموزِ تو درس است برای جَلد بودن رخصت از استاد می‌گیرم غم تو گوهری نایاب، در دنیای شادی‌هاست من این دَم را میان صحن گوهرشاد می‌گیرم تمام صحن تو شعر است، از هر شعر گویاتر نگاهش می‌کنم از شعرِ خود ایراد می‌گیرم ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پرچم مطاف حلقه‌ی حیران باد بود خورشید، شمع گنبد شمس‌المراد بود پیچیده بود عطر تلاوت میان صحن نزدیک "الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلاد" بود مردی تکیده قامت و رنجور و بی رمق در گوشه‌ی ورودی باب‌الجواد بود پای برهنه دست ادب روی سینه داشت آشفته گرچه بود، چه با اعتقاد بود اذن دخول خواند و به گریه سلام داد سرتاسر رواق دلش اعتماد بود یک کاسه آب خورد و پس از ذکر یاحسین لب‌هاش غرق لعن بر اِبنِ زیاد بود از صحن‌ها گذشت و دلش انقلاب شد در سینه‌اش تلاطم یک رویداد بود در های و هوی پنجره فولاد خواب رفت پر پیچ و تاب، خواب که نه گردباد بود بیدار شد خراب و خمار و پر اضطراب ساعت حدود پنج و شش بامداد بود برخاست خالی از رمق اما پر از امید عکسی گرفت محکم و لرزان به یادبود مردی که جا گذاشت خودش را میان صحن در گوشه‌ی خروجی باب‌الجواد بود... ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اگرچه شمعم و اندک زبانه‌ای دارم هنوز سوز و گداز شبانه‌ای دارم خوشا به من که در این روزگار تیره و تار کنار خانه‌ی خورشید، خانه‌ای دارم دلم که می‌شکند می‌روم به سمت حرم برای گریه در آنجا بهانه‌ای دارم درخت خشکم و هر گاه در حرم هستم به دست‌های دعایم جوانه‌ای دارم کبوترانه دلم را سپرده‌ام به شما خوشم که پیش شما آب و دانه‌ای دارم به یاد کودکی و بوسه بر ضریح زدن هنوز حس خوش کودکانه‌ای دارم قسم به گنبد و گل دسته‌ات که در این شهر من از بهشت دلیل و نشانه‌ای دارم مرا رها نکنی بین این شلوغی‌ها مرا رها نکنی ای پناه آهوها ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زنگ نقاره‌ی تو باز پریشان شده است یک مسیحی وسط صحن مسلمان شده است خلق در فکر طوافند بگو سِرّش چیست دور تا دور حریمت پُر میدان شده است! با وضو بوسه بر این در زده زائر، به نظر درِ چوبی حرم مصحفِ قرآن شده است ای که ایمان همه بی تو به مویی بند است مرد سلمانی از انفاس تو سلمان شده است می‌رسد کار گدای تو به آنجایی که همه‌ی شهر بفهمند سلیمان شده است اسم تو گرچه بنا شد که بگویند رضاست تو علی هستی و مشهد نجف اشرف ماست زائرت حضرت موسا و حریمت طور است آسمان، صحن تو و خادم صحنت نور است گاهی آنقدر شلوغ است رواقت که دگر کفشداری تو از دادن جا معذور است مطمئن است شفا می‌دهی‌اش نابینا گره‌ای هم که زده دور مشبک کور است دانه پاشیدم و دیدم که محلم نگذاشت کفتر صحن تو حق دارد اگر مغرور است! از قدمگاه کمی گرد و غبار آوردم خاک پاهای تو سوغاتی نیشابور است من همان سائل انگشتری هر روزه تو علی هستی و دُرّ نجفت فیروزه دل زوار تو از شور و شعف پر شده است صحن در صحن تو از عطر نجف پر شده است اشک در صحن تو باران شدنش علت داشت آهوی گمشده حیران شدنش علت داشت از ضریح تو فقط خیر و کرم می‌ریزد سائل هر شبه سلطان شدنش علت داشت اثر جذبه‌ی ایوان تو بود آقا جان راهب دِیْر مسلمان شدنش علت داشت پشت این پنجره فولاد شفا ریخته است درد در صحن تو درمان شدنش علت داشت کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت فلجی از حرمت روی دوتا پا برگشت یک نفر شیعه شد از دین مسیحا برگشت مرده در صحن گهرشاد به دنیا برگشت تا دم صحن تو برداشت قدم گفت رضا لال یکمرتبه در بین حرم گفت: رضا جان به قربان تو و معجزه‌های حرمت من نفس می‌کشم... اما به هوای حرمت خادمت خسته شد و چوب پرش رفت از دست یکنفر باز گمان کرده ضریحت قبله‌ست صد و ده بار علی گفته‌ام اطراف حرم باز هم نام علی شعر مرا ریخت بهم خیرهای کثیر را عشق است کرم کم نظیر را عشق است طول صحن غدیر را عشق است سنگفرش مسیر را عشق است زائر سر به زیر را عشق است پیش سلطان اسیر را عشق است این‌همه مستجیر را عشق است حال و روز فقیر را عشق است این حرم، این امیر را عشق است نغمه‌ی یا رضا رضا عشق است مشهدت مثل کربلا عشق است کل القاب تو بجا اما اینکه اسمت علی‌ست را عشق است حب آل علی‌ست راه نجات بر گل روی مرتضی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔴تصاویر جدید از محل حادثه منتشر شد👇 مشاهده مشاهده
امروز؛ اجتماع امام رضایی ها برای شهادت خادم الرضا«ع» تجمع مردمی هیئات در پاسداشت مقام سید شهیدان خدمت سید ابراهیم رئیسی و شهدای همراه با حضور مداحان امروز دوشنبه ساعت ۱۶ تهران؛میدان حضرت ولیعصر «عج» 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آن شب مدینه عطر پر جبرئیل داشت در سر امین وحی، هوای خلیل داشت بر لب مدام، زمزمۀ یا جلیل داشت صبر جمیل، وه که چه اجری جزیل داشت موسی به طور قرب خداوند بار یافت تشریف مکرمت ز عنایات یار یافت در هر دلی فروغ حضور مدینه بود در هر سری نشانۀ شور مدینه بود خورشید بردمیده ز طور مدینه بود کآفاق مستفیض ز نور مدینه بود ماه فلک ز شوق دل اخترشمار شد آیینۀ جمال خدا آشکار شد.. ای بوده با زبور و صُحُف آشنایی‌ات تورات را امید به معجزنمایی‌ات شد جاثلیق محو فروغ خدایی‌ات جالوت مات شعشعۀ ایلیایی‌ات عمرانِ صابی است کمال تو را گواه نسطاصِ رومی است جلال تو را گواه عارف اگر ز شعشعۀ «هو» تو را شناخت سالک ز قدر و منزلت او تو را شناخت بی‌دل به خلق و خوی خداجو تو را شناخت من بندۀ کسی که چو آهو تو را شناخت پیچد چون نوای تو در بندبندمان یا ثامن‌الائمه! رها کن ز بندمان خورشید، با جمال جمیلت جمیل نیست بر درگه جلال تو گردون جلیل نیست جایی که هم‌رکاب تو غیر از خلیل نیست دیگر مجال پر زدن جبرئیل نیست وقتی به محضر تو شرفیاب می‌شوم از شرم شعله می‌کشم و آب می‌شوم کوثر، پیاله‌ای ز شراب طهور توست طور شهود پرتو فاش ظهور توست سینای‌ جلوه، آیۀ نور حضور توست خورشید هم از آینه‌داران نور توست چشمم که محو حسن ملیح تو می‌شود اشکم دخیل‌بند ضریح تو می‌شود.. آن زائرم که آمده با دست خالی‌ام رحمی به دل‌شکستگی و خسته‌حالی‌ام بال و پری ببخش به بی‌دست و بالی‌ام کز شاعران حضرت مولی‌الموالی‌ام.. مپسند بار خواهش ما را به ذمّه‌ات سوگند می‌دهم به جوادالائمه‌ات.. ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید شب را در این بهشتِ الهی سحر کنید با زائران این حرم‌الله سر کنید مدح رضا چو آیۀ قرآن ز بر کنید عید بزرگ شیعۀ آل پیمبر است میلاد هشتمین حجج‌اللهِ اکبر است ای دل بگیر جان و به جانان نظاره کن بر چهرۀ حقیقت ایمان نظاره کن یک لحظه بر تمامی قرآن نظاره کن در دست نجمه، نجم فروزان نظاره کن میلاد پارۀ تن زهرا و احمد است شمس‌الشموس، عالِمِ آل محمد است او مظهر جمال خداوند اکبر است آیینۀ تمام‌نمای پیمبر است خورشید نجمه یا مهِ افلاک‌پرور است قرآن روی سینۀ موسی‌بن‌جعفر است بر خلق آسمان و زمین مقتداست او جان رونما دهید که روی خداست او روشن هزار سینۀ سینا به نور او چشم هزار موسی عمران به طور او صف بسته‌اند خیل رسل در حضور او دل، بحر بی‌کرانه‌ای از شوق و شور او ریزد برات عفو خدا از نظاره‌اش دوزخ بهشت می‌شود از یک اشاره‌اش.. ای خلق، خاکِ پای تو یا ثامن‌الحجج جان جهان فدای تو یا ثامن‌الحجج قرآن پر از ثنای تو یا ثامن‌الحجج ایمان بود ولای تو یا ثامن‌الحجج دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست «تهلیل» بی ولای تو هرگز قبول نیست.. پاییز بوستان دل ما، بهار توست در شهر طوسی و همه عالم دیار توست گل‌بوسۀ امام زمان بر مزار توست شیعه به هر کجا که رود در کنار توست چشم و چراغ و محفلم اینجاست یا رضا هر جا سفر کنم، دلم اینجاست یا رضا.. ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جام ِجهان نماست در این قطعه از بهشت آرامِ جان ماست در این قطعه از بهشت فوج فرشتگان به نیایش نشسته‌اند آوای «ربّنا»ست در این قطعه از بهشت آیینۀ شكوه ِ«كلیم» است و «کوه طور» آن نور و آن صداست، در این قطعه از بهشت هر دل كه زنده است به انفاس موسوی هم‌صحبت خداست، در این قطعه از بهشت خورشید شاهد است، كه نقش كتیبه‌ها «والشمس والضحی»ست، در این قطعه از بهشت عطر مدینه، نور نجف، رنگ كاظمین اشراق كربلاست، در این قطعه از بهشت هرگاه سعی در طلب معرفت كنی هم مروه، هم صفاست، در این قطعه از بهشت عشاق، در «طواف حرم» موج می‌زنند حجّ من و شماست، در این قطعه از بهشت جان ِجهان كجاست؟ در این عرش آستان محرابِ دل كجاست؟ در این قطعه از بهشت در چشم عارفان سحرخیز، آسمان آبی‌تر از دعاست، در این قطعه از بهشت صدق و صفا، خلوص و یقین، عشق و آرزو باران واژه‌هاست، در این قطعه از بهشت فولاد، پای پنجره‌اش آب می‌شود اسرار كیمیاست، در این قطعه از بهشت روشن‌تر از ستاره، به مژگان نشسته است اشكی كه بی‌ریاست، در این قطعه از بهشت جای دگر، سراب فریب و غمِ فناست سرچشمۀ بقاست، در این قطعه از بهشت در خلوتِ خیالِ خود از خویشتن بپرس از ما «رضا» رضاست، در این قطعه از بهشت؟ ما را به باغ و گلشن و صحرا چه حاجت است؟ تا حجّت خداست، در این قطعه از بهشت اذن ورود ما به حرم چیست غیر اشک؟ وقتی قرار ماست، در این قطعه از بهشت زائر در این حریم مطهر، غریب نیست بیگانه، آشناست، در این قطعه از بهشت تذهیب‌نامۀ عمل عاشقان، «شفق»! امضای مرتضاست، در این قطعه از بهشت ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از سر پیچ جاده راه افتاد با صفا صاف و ساده راه افتاد پا برهنه پیاده راه افتاد پدر خانواده راه افتاد از اهالی ده به رسم وفا گفت: رفتیم التماس دعا راه، دور و پر از مشقت بود کوله بارش پُر از ارادت بود گرچه هر گامِ او عبادت بود آرزویش فقط زیارت بود چقدر قطره رو به دریایند همگی پا برهنه می‌آیند راه بسیار رفته، کم مانده گریهٔ شوق، جای غم مانده روی دوشش فقط علم مانده دو قدم تا دم حرم مانده فلکه آب روبروی حرم بر مشامش رسید بوی حرم ناگهان ایستاد، می‌گردد چشم او مثل باد می‌گردد با همه اعتقاد می‌گردد پی باب الجواد می‌گردد عشق شأن نزول آن در بود اشک اذن دخول آن در بود دم در گفت: یا امام رضا من مریضم شفا امام رضا سرطان مرا... امام رضا نه! فقط کربلا امام رضا دم در بود که مسافر شد ساک خود وا نکرده زائر شد چند شب بعدِ پنجره فولاد کربلا خسته از مسیر زیاد کفش خود را به کفشداری داد پای شش گوشه تا رسید افتاد گرد و خاک حرم که پاکش کرد خادمی کنج صحن خاکش کرد... ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آرام گشته هر کس، شد بی قرارِ این در شأن بهشت دارد، گرد و غبارِ این در خورشید سر برآرد هر صبح از حریمش گردد مدار عالم، هم بر مدارِ این در خاکش دواست اینجا، دارالشفاست اینجا درمان و درد باشد، در اختیارِ این در موسی نشسته اینجا، عیسی نشسته اینجا دیدیم انبیا را، حتی کنارِ این در دنیا نبود و بودیم، ما بنده‌ی مرامش خاکی نبود و بودیم، ما خاکسارِ این در انگور بعدِ ما بود، میخانه بعدِ ما بود تاکی نبود و بودیم، ما مِی گُسارِ این در ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به اُمیدِ گوشه چشمت چقَدَر گدا نشسته نه فقط گدا که حتی، همه انبیا نشسته "انا من شروط" یعنی که ولای توست توحید حرمت نشسته هر کس، حرم خدا نشسته تو به هیچکس نگفتی "ز کجایی و که هستی؟" که غریبه هم ز لطفِ تو چو آشنا نشسته نه فقط که مؤمن اینجا به نماز ایستاده به نیاز، روسیاهان همه با حیا نشسته همگی به دام لطف تو اسیر گشته آری که کمند لطف و جودت به کمینِ ما نشسته به جز از تو که نشستی سر سفره با گدایان به خدا نبوده شاهی بغل گدا نشسته چو نگین پادشاهی که نشسته بر رکابش به دلم محبّتِ تو چقَدَر به جا نشسته منِ بنده را ز خیلِ حشمت سوا مفرما که به خوانِ رحمت تو همه ماسوا نشسته :: شده "فابک للحُسین" تو دلیل گریه‌هایم که همیشه در دل تو غم کربلا نشسته ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده ای حرمت ملجأ درماندگان دور مران از در و راهم بده... لایق وصل تو که من نیستم اذن به یک لحظه نگاهم بده... تا که ز عشق تو گدازم چو شمع گرمی جانسوز به آهم بده لشکر شیطان به کمین من است بی‌کسم ای شاه پناهم بده از صف مژگان نگهی کن به من با نظری یار و سپاهم بده در شب اول که به قبرم نهند نور بدان شام سیاهم بده ای که عطابخش همه عالمی جملۀ حاجات مرا هم بده آنچه صلاح است برای «حسان» از تو اگر هم که نخواهم بده ✍ مرحوم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نام تو پناه است، نگاه تو امان است آغوش تو دلبازترین جای جهان است با نغمه‌ی نقاره‌ات ای حضرت خورشید! نبض دل‌ ما، دم همه دم در ضربان است سر از پی سر، در دل صحن تو، به خاک است دل از پی دل، از سر شوق تو، روان است با فاصله دلچسب‌ترین واجبِ عالم، آوردن نامت، پس از آن گفتنِ جان است من از تو شفا و تو صفا خواستی از من حاجات من این‌ است، کرامات تو آن است جاروست در این صحن به دستان بزرگان خم، در خم ایوان تو، سرهای سران است بی‌تاب رسیدیم و در ایوان تو دیدیم آن ساحل امنی که خدا گفت، همان است اینجا چه خبرهاست؟ که از چشمه‌ی هر دل تا برکه‌ی هر چشم، خدا در جریان است انکارِ تو، ای شمس جهان! کم هنری نیست خفاش در این رشته، هنرمند زمان است از غیرت عشق است که آیینه‌ی حُسنت از دیده‌ی آلوده‌ی بی‌عشق، نهان است گفتند: مگو شاه، به این شاه، چه گویم؟ «آن را که عیان است، چه حاجت به بیان‌ است؟» سلطان، تو اگر نیستی، ای قبله‌ی ما! کیست؟ وقتی که به دست تو دلِ اهل جهان است شب‌گردم و این رخصتِ از شمس سرودن، لطف پسر حضرت موسی، به شبان است دل گفت: بچسبم به ضریحت، دمِ دل، گرم! عقلم که فقط گفت: برو! وقت اذان است ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دیروز اثر به اشک و آهم دادند امروز در این حرم پناهم دادند فردا به تمام عاشقان خواهم گفت: در حصن ولایت تو راهم دادند . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دامن آلوده و بار گناه آورده‌ام گر چه آهی در بساطم نیست، آه آورده‌ام هر که بودم، هر که هستم، با کسی مربوط نیست بر امام مهربان خود پناه آورده‌ام هر که آرد تحفه‌ای در محضر مولای خود من دو دست خالی و کوه گناه آورده‌ام بر کبوترهای صحنت هدیه‌ی ناقابلی‌ست گندم اشکی که در این بارگاه آورده‌ام ناله‌ام در سینه، اشکم در بصر، سوزم به دل نامه‌ای چون دودِ آه خود، سیاه آورده‌ام ذرّه بودم، زائر شمس الشّموسم کرده‌اند قطره‌ای بودم به این دریا پناه آورده‌ام گر چه هستم قطره‌ای ناچیز، یک دریای اشک، هدیه بر مولای خود روحی فداه آورده‌ام هر فقیری هست دستِ خالی‌اش سرمایه‌اش من فقیرم، دست خالی را گواه آورده‌ام «میثما» مولا اگر پُرسد چه آوردی بگو سر به خاک زائرت از گردِ راه آورده‌ام ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بهار آمد و بر روی گل تبسم كرد شكوه وا شدن غنچه را تجسم كرد بهار دید كه شمشادها جوانه زدند شكوفه‌های جوان را نثار مردم كرد ز سمت مشرق دل‌ها شنید بوی بهشت بهار مست شد و راه باغ را گم كرد پس از طواف حرم یا محول الأحوال بهار با نفس عاشقان تفاهم كرد بهار نیت معراج داشت وقت نماز به خاک مقدم زوار او تیمم كرد در آستان رضا «إنّما یرید الله» كریمه‌ای است كه روح‌الأمین ترنم كرد زلال اشك اگر گل كند به لاله قسم كه با امام رضا می‌شود تكلم كرد سخن به رسم گل‌افشانی بهار بگو اگر شكست دلت در حریم یار بگو: دوباره آمده‌ام تا دوباره در بزنم كبوترانه در این آستانه پر بزنم به ناامیدی از این در نمی‌روم هرگز اگر جواب نگیرم، دوباره در بزنم خدا مرا به حقیقت ولی‌شناس كند كه حلقه بر در این خانه بیشتر بزنم خدای را كمی ای زائران درنگ كنید كه خاك پای شما را به چشم تر بزنم من آشنای همین درگهم، خدا نكند كه رو به غیر بیارم، درِ دگر بزنم اگرچه خارم و نسبت به گل ندارم، باز خوشم كه گاه‌گداری به باغ سر بزنم صفای تربیت باغبان حرامم باد كه در مجاورت گل، دم از سفر بزنم من از حضور تو ای ماه هاشمی خجلم مگر به اشك شود ترجمان حرف دلم به یك نگاه تو تطهیر می‌شود دل من به یك كرشمه نمک‌گیر می‌شود دل من مرا بس است طواف ضریح تو هرگاه شكسته‌بستهٔ تقصیر می‌شود دل من قسم به صبح جمالت كه پشت پنجره‌ات دخیل نالهٔ شبگیر می‌شود دل من سرشک حاجت هر كس كه می‌چكد بر خاک كنار پنجره تصویر می‌شود دل من به چشم آینه‌های حرم كه می‌نگرم هزار مرتبه تكثیر می‌شود دل من به شوق آن كه به پابوس زائرت برسد به جای اشک سرازیر می‌شود دل من خدا نكرده اگر از تو رو بگردانم اسیر بازی تقدیر می‌شود دل من چگونه قصد زیارت كنم برای وداع مگر ز دیدن تو سیر می‌شود دل من خدا مرا به فراق تو مبتلا نكند من و جدایی از این آستان خدا نكند ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای سند نجات من، ولایت تو یا رضا صحن نو و عتیق تو، کعبه و کربلا رضا دلم بُوَد به یاد تو، مدینة الرضا رضا زیارتت به دین من، زیارت خدا رضا تو و کرامتت، مرا ز خود مکن جدا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا شهی که خاک طوس از او، آمده محترم توئی مهی که نور می‌دهد، بر عرب و عجم توئی رؤف اهلبیتی و، ولّی ذوالکرم توئی به مسجد‌الحرامِ دل، قبله توئی، حرم توئی صفا و مروه می‌کند با حرمت صفا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا منم که بین طوطیان، گرم ترانه‌ی توأم کبوتری شکسته‌پَر، در آشیانه‌ی توأم نیازمند گندمی در آستانه‌ی توأم بال‌زنان دور و برِ نقاره خانه‌ی توأم اگر پَرم ز کوی تو، بگو پَرم کجا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا الا الا ثنای تو، ذکر علی الدّوام من رؤف من، عطوف من، امید من، امام من لحظه به لحظه دم بدم، بر حرمت سلام من به غرفه‌های مرقدت، خورده گره زمام من در حرمت گرفته‌ام ذکر رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا ناز کنم به سلطنت، اگر تو را گدا شوم نه لایقم گدا شوم، گدات را فدا شوم چه می‌شود قبول تو بخاطر خدا شوم نه تو ز من جدا شوی، نه من ز تو جدا شوم نه من تو را رها کنم، نه تو مرا رها، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا توئی که درد روح را، ز فیض تن دوا کنی عقده ز کار عالمی، به یک کرشمه وا کنی کلیم را عصا دهی، مسیح را دعا کنی چه می‌شود که یک نظر، به قلب سنگ ما کنی ای که به یک اشاره‌ات، سنگ شود طلا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا ولایت تو دین من، نه دین من، که دِین، هم محبتت فروغ دل، چراغ هر دو عین، هم عنایت تو بیشتر، ز ظرف عالمین، هم مقام زائرت فزون، ز زائر حسین، هم رشک بَرَد به زائرت، زائر کربلا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا خزان شدم که بخشی‌ام ز اشک و خون بهارها به هر دقیقه عمر خود، کشیدم انتظارها که در طواف مرقدت، مرا رسد فشارها کنم دراز دست خود، به عجز و ناله بارها که پنجه‌ام گره خورَد به غرفه‌ی تو یا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا گلی که شد خزان تو، بهار لاله چید از او دلی که شد از آن تو، فروغ حق دمید از او کسی که زائر تو شد، عطا ز تو امید از او ز لطف و مرحمت کنی سه بار بازدید از او تو را سزد، تو را سزد، تو را چنین عطا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا مرا به مهر خود ببر، که با ولات زیستم به تربتت شتافتم، به غربتت گریستم در آفتاب صحن تو، اگر دمی بایستم به سایه‌ی بهشت هم نیازمند نیستم جهنّم است بهر من، بهشتِ بی‌رضا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا مرا تقرب خداست، ولای تو سبب شده مدح تو و ثنای تو، دعای روز و شب شده هر نفسی که می‌زنم، سلسلةالذهب شده کبوتر تو از ازل، به‌ذکر تو ادب شده زبان من که باز شد، تو را زدم صدا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا توئی توئی که چون خدا، نظر به بنده می‌کنی توئی که جان مرده را، دوباره زنده می‌کنی تو شام تیره را سحر، ز فیض خنده می‌کنی تو نقش شیر پرده را، شیر درنده می‌کنی تو مور خسته را دهی، بال و پر هما، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کاش بنویسی مرا هم جزو این دل‌داده‌ها با شفق‌ها، با مؤیدها و اکبرزاده‌ها هر کسی بی‌ادعاتر بود، بالاتر نشست آبرومندند در درگاه تو، افتاده‌ها آب سقاخانه و عطر ضریح و گَرد صحن مست کردی شاعرانت را تو با این باده‌ها این غزل‌ها، این نفس‌ها، پر شد از عطر حسین بی‌‌ رگِ غیرت نمی‌خوانند شعر، آزاده‌ها با قلم‌ها، با علم‌ها، رو به میدان می‌روند همدل یاران مهدی، در صف آماده‌ها راه قم - مشهد، پس از آن: راه مشهد - کربلا با نگاه تو غزل هستند، حتی جاده‌ها کاش بنویسی رضا جان! اسم ما را هم به لطف با شفق‌ها، با مؤیدها و اکبرزاده‌ها ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باید به قدّ عرش خدا قابلم کنند شاید به خاک پای شما نازلم کنند دل می‌کنم از آن‌که دل از تو بریده است دل می‌دهم به دست تو تا بی‌دلم کنند امشب کمیت شعرم اگر لنگ می‌زند فردا به لطف چشم شما دعبلم کنند ایمان راستین هزاران رسول را آمیخته اگر که در آب و گلم کنند، شاید خدا بخواهد و با گوشه‌چشمتان بر رتبه‌ی غلامی‌تان نائلم کنند وقتی سرشت آب و گلم را ازل خدا بر آن نوشت رعیت سلطان ارتضی از برکتت نبود اگر، نان نداشتیم باران نبود، غیر بیابان نداشتیم سوگند بر تو ای سر و سامان زندگی بی‌تو نه سر که این همه سامان نداشتیم این حوزه‌ها نفس به هوای تو می‌کشند لطفت اگر نبود، مسلمان نداشتیم ای آرزوی هر سفر دل! از ابتدا ما قبله‌ای به غیر خراسان نداشتیم ما رعیت ری‌ایم که سلطان به جز رضا ارباب جز حسین در ایران نداشتیم خون حسین در رگ و در ریشه‌ی من است علم رضا معلم اندیشه‌ی من است چشم امید بر در لطف تو بسته است هر زائری که گوشه‌ی صحنت نشسته است بارانی است حال و هوای دو دیده‌ام اینجا همیشه کاسه‌ی چشمم شکسته است از باب جبرئیل به پابوست آمدن از آسمان‌رسیده و رسمی خجسته است آن پیرمرد تشنه در آن گوشه‌ی حرم از راه دور آمده و سخت خسته است با صد امید حاجت این‌بار خویش را با پارچه به پنجره فولاد بسته است وا شد گره ز پارچه، حاجت روا شده‌ست یعنی که زائر حرم کربلا شده‌ست با یاد خاطرات سفر با عشیره‌ام بر عکس یادگاری با صحن، خیره‌ام از بس دلم شکسته برای زیارتت با اشک شوق گرم وضوی جبیره‌ام یاد غروب‌های زیارت هنوز هم گاهی پی دو جرعه‌ی جامع کبیره‌ام «یا قادة الهداة و یا سادة الولاة» «مستبصرٌ بشأنکم» این است سیره‌ام از بس گناه دور و برم را گرفته است چون تک‌درخت خشک میان جزیره‌ام ما هم شنیده‌ایم که فرموده‌ای شما هستم در انتظار ظهور نبیره‌ام دعبل کجاست تا بنویسد در این فراز عجل علی ظهورک یا فارس الحجاز ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قبل از قدم برداشتن در راه هجرانش بايد رفاقت کرد با خار بيابانش هجران کشيدن به اميد وصل می‌ارزد گر اولش تلخ است، شيرين است پايانش هر کس که عاشق نيست پس اصلاً چرا زنده‌ست يا چه جوابى می‌دهد فردا به وجدانش خاکستر پروانه‌اى را ديدم و گفتم هر کس که عاشق می‌شود اين است تاوانش آن کوچه‌اى که يار ما از آن گذر کرده‌ست عُشاق منت می‌کشند از سنگ طفلانش منکه چهل سال است روى خاک می‌خوابم حيف است نگذارم سرم را روى دامانش اين شمع‌ها که بر تن پروانه می‌گِريند زنده نمی‌مانند تا شام غريبانش اشک جوانى بهترين سرمايه‌ی پيرى‌ست خوب است باشد آدمى فکر زمستانش در وقت مردن روبه قبله می‌شود هرکس من وقت مرگم می‌شوم رو به خيابانش در اصل بنده بودنش را جار خواهد زد عبدى که سجده می‌کند اول به ايوانش باران که آمد بعد از آن خيرات می‌بارد خير کسى را خواستى اول بگريانش سنگينى زنجير بر گردن نمی‌گيرد از گريه هر که خيس می‌گردد گريبانش من سال‌ها در گيسوى تو سِير مي‌کردم سِيرى که خيل عارفان خواندند عرفانش وقتى دلم را دست چشمان تو می‌دادم باور نمی‌کردم بيندازى به زندانش يک شب در آغوشت نباشم خشک خواهم شد پژمرده می‌گردد گلى که نيست گلدانش آنکه لبش را از ضريحت برنمی‌دارد صدها گره وا می‌کند از کار، دندانش گفتم همه هستند شايد جاى من هم هست من هم يکى از اين کبوترهاى مهمانش شکر خدا اينجا کريمان سلطنت دارند دنيا به ايران نازد و ايران به سلطانش سيرش دو چندان و سلوکش هم دو چندان است هر کس که از قم می‌رود سمت خراسانش ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7