eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
978 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🏴 دسٺ بر سینہ بہ پاے قدمٺ، خم مادر آن قدر خم بہ مثَل سجده‌ے آدم مادر اےکہ اسطوره‌ے صبرے و برازنده‌ے مهر حاصل جمع فضائل همہ با هم مادر ❣️ 💚
❤️ حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند رد دو دست ابالفضل روی آب بماند حسن شدی که سوال غریب کیست در عالم میان کوچه و گودال بی جواب بماند 💚
باز ایام مناجات و سحر موعد گفتن حاجات آمده باز شد باب سرای رحمت بانگ سر داد، خدای رحمت بنده،تو حلقه بزن بر در من ای گنه کار بیا در بر من که گناهان تو را می بخشم جرم و عصیان تو را می بخشم یارب ای خالق بی مثل و عظیم تو کریمی تو کریمی تو کریم ماه ذی الحجه بود یا الله بشنو از بنده ب خود ناله و اه گرچه دردشت گنه گمشده ام من به روز عرفه آمده ام عرفه روز مناجات و دعا روز پرواز زِ خود تا به خدا عرفه روز عروج بنده روز بخشیدن هر شرمنده عرفه روز خوشِ ناله و آه موعد توبه ز هر جرم گناه روز روشن شدن دل،عرفه روز خوشحالی سائل،عرفه وقت الطاف عنایت،عرفه روز پاکی و طهارت،عرفه عرفه فصل بهار غفران روز احسان خدا بر همگان عرفه بارش رحمت دارد حضرت دوست عنایت دارد عرفه بر دل ما غم بدهند به گدا رزق محرم بدهد عرفه اشک و غم و سوز دهد ناله های شرر افروز دهد عرفه روز وصال معبود روز رفتن به حریم مقصود روز بخشیده شدن از سویی رب عرفه روز حسین و زینب کو دگر سادگی و دل پاکی؟ کو دگر شورِ لباسی خاکی سیدی یک نظری کن ما را اهل اشک سحری کن ما را وای بر ما زِ گنه بیماری ایم فقط ای دوست تو را ما داریم ای که اهل کرم و احسانی وای اگر روی ز ما گردانی دلم از شرم شرر افروز است روز بیچارگی ام آن روز است نظری کن تو به ما یا مولا ای گل فاطمه یابن الزهرا 🔴 این ابیات در سال ۸۷ سروده شده 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تقدیم به شهدای عملیات بیت المقدس عاشقانه ولی سلام سلام شیعیان علی سلام سلام السلام ای کبوتران غریب جان سپرده به راه عشق حبیب ای به میخانه مست باده ی درد شیر مردان بیشه زار نبرد ای تمامی زِ خِطّه سعدا ای محبین سیدالشهدا لاله های غریب در صحرا جانفدایان حضرت زهرا از شرف همچو یاس خوشبوئید همچو زهرا شکسته پهلوئید دلتان بود تا ابد دربند فاطمی بود نقش هر سربند مظهران شهامت و ایثار نخل عزت ز خونتان پر بار بهر دین خورده اید، بس سیلی سرفرازان جنگ تحمیلی تا قیام قیامت کبری انقلاب از شماست پا برجا مثل تان نیست در تمامی دهر فاتحان دلیر خرمشهر مدحتان را زنم زجان فریاد قهرمانان سوم خرداد ای همه زائران کوی حسین درس آموزهای پیر خمین گفت آن مقتدای پاک نهاد کان زمین را خدا نمود آزاد از شما خورده بر دل آگاه پرتو آفتاب حزب الله تا ابد،ای فدائیان امام بر شما فخر می کند اسلام بهر حفظ شرف در این میهن تیر غیرت زدید بر دشمن قصدتان بود بهر پیر و شباب نشر فرهنگ فاطمی و حجاب میزنم داد از غم و آلام ننگ بر حزب بعث و بر صدّام این شعارم بود در اوج ولا مرگ بر صهیونیست و آمریکا ای شهیدان راه دین خدا گریه کن های شاه کربلا بر لب عاشقان ترانه شدید در همه دهر جاودان شدید سردهم از وجود داد کلام تا ابد بر شما سلام سلام لیک من غرق غربت و مِحَنم گویم این را در آخر سخنم کاش چندین تن از شما بودید خدمت شاه کربلا بودید با غم و رنج و اشک و سوز و ملال کاش بودید بین آن گودال خون نمودند کل دلها را تشنه کشتند عزیز زهرا را کاش بودید تا که در دل شب می نمودید یاری زینب او که شد مو سپید و دلخسته نافله خواند،لیک بنشسته 🔴 این ابیات در سال ۸۷ سروده شده 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مانند شمعی از مصائب آب می شد زینب برای وضع او بی تاب می شد منظورم از این بیت صارت کالْخیال ست این آخری چون گوهری نایاب می شد همسایه ها کینه از او در دل گرفتند با آن که از شادی شان شاداب می شد از لکه های روی ماه آن روز گفتند : هم درد مادر گریه ی مهتاب می شد آتش به جان خانه می زد با چه رویی شخصی که اسماً جزوی از اصحاب می شد آتش به درب خانه زد، یعنی از آن روز آتش میان این جماعت باب می شد تا میخ بر جانش دخیل خود ببندد دیوار محکم بود و در اسباب می شد از داغ زهرا مرتضی با کار هایش آماده ی رفتن سوی محراب می شد علی اصغرچ 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تیشه به نخل باغ امیدم دگر زدند در عرش شعله بر دل و جان پدر زدند دیگر خوشی زخانه ی ما پا کشید و رفت غمها فقط به خانه رسیدند و سر زدند با بودن تو زندگیم روبراه بود آخر تمام زندگیم ام را نظر زدند بردار سر زخاک و ببین کودکان تو ناله ز ماتمت همه شب تا سحر زدند دیدند ناکسان که همه لشگرم تویی ازمن تو را گرفته به جانم شرر زدند از ره رسید قنفذ و من آه میکشم کو با مغیره بر تن تو بیشتر زدند گیرم تو را زدند در آن کوچه ها ولی دیگر چرا مقابل چشم پسر زدند یارب چگونه زنده بمانم که دیده ام تا حد مرگ فاطمه را پشت در زدند محمود اسدی 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حال و روز شوهرت،بانوی من بد می شود ..تادعای رفتنت..پیش علی سد می شود هرچه می گویم بمان..با سر اشاره می کنی التماس مرتضی آخر چرا رد می شود؟ عضو عضو پیکرت،نیلوفری شد پشت در این کبودی ها جواب نطق احمد می شود داغ پیغمبر..شکست ارکان من را فاطمه داغ هجران تو هم داغی مجدد می شود رفتنت آیا صلاح ست یا که ماندن؟مانده ام وای بر مردی که اینگونه مردّد می شود عنقریباً دق کنم ..بعد از تو ماندن نارواست این خرابی دلم قطعاً مشدّد می‌شود محسن راحت حق 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای کاش کار کوچه به اینجا نمی رسید دست کسی به صورت زهرا نمی رسید میخواست تا سپر بشود بهر مادرش بیچاره مجتبی قدش اما نمیرسید آن لحظه ای که پشت در افتاد فاطمه با فضه کاش زینب کبری نمیرسید می برد سوی خانه علی را ،ولی اگر قنفذ در آن کشاکش و غوغا نمیرسید میخواست خصم کار علی را کند تمام زهرا اگر به یاری مولا نمیرسید ای کاش وقت غسل تن لاغرش دگر دست علی به بازوی زهرا نمیرسید دست علی به بازوی زهرا رسید و کاش دست حسین به بازوی سقا نمیرسید قبل از حسین فاطمه آمد به علقمه ای کاش وقت خنده اعدا نمیرسید دست بریده بر روی دست شکسته بود نوبت به دست بوسی سقا نمیرسید در خیمه ها سکینه لب تشنه منتظر اما عمو به همره بابا نمیرسید عباس اگر که بود حرم تکیه گاه داشت کارش دگر به غارت و یغما نمیرسید عباس اگر که بود که زینب غمی نداشت پای عدو به خیمه زنها نمیرسید عباس اگر که بود کجا دست زجر دون بر صورت رقیه دردانه میرسید آه ای فرات بر لب شش ماهه رباب یک قطره آب از آن همه دریا نمیرسد!؟ عبدالحسین میرزایی 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خوشا آن دل که شیدای علی شد ز جان مستِ تولّای علی شد خوشا آنکه به صوتِ عاشقانه اذان گویِ مُصلّای علی شد دلِ او از زلالِ عشق لبریز غزل خوانِ سراپای علی شد خوشا جانی که دردش را شنیده وَ قلبش چاهِ غم های علی شد میانِ کوه و جنگل دشت و دریا دلش آهوی صحرای علی شد خوشا آنکه تمامِ مشکلش حل به یمنِ ذکرِ یک "یای" علی شد طوافِ کعبه و سعی و صفایش همه در سِرّ معنای علی شد به نخلستانِ غربت مرغِ جانش رفیقِ درد و غمهای علی شد چو ماهی مست و شیدا در دلِ آب اسیرِ موجِ دریای علی شد خوشا بر حالِ آنکس در دو عالم براتش مُهر و امضای علی شد به همراهِ پیمبر تا به معراج خدا رازِ تسلّای علی شد شبِ معراج تندیسِ امامت ز دستِ حق اعطای علی شد 🔸شاعر: __________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
💚 هرجاحَرَم دیدم سرودم زیر لب از دلتنگی طلایی که نداری 💚
❣️ صوت زیبای تو آرامشِ جان است بیا وَجه پُر نور تو از دیده نهان است بیا دل عُشاق بِسوزد زغمِ دوریِ تو قَد ِ عالم زفراقِ تو کمان است بیا 🌷 🌷
السلام علیک یاحضر ت معصومه سلام الله علیها محیط عنایت آن بانویی که عرش بود اوج رفعتش ماراکجارهی است به قدروجلالتش اخلاص جلوه ای است زنوریقین او ایمان شکوفه ای است به گلزارطاعتش صبرو وقارو حُجب وعفاف وحیا وشرم آئینه بسته اند در ایوان عصمتش شمسی است هم تجلّی شمس الشموس عشق ازنوراوست مرحمت و جود و رأفتش معصومه ای کـه بضعه ی موسی بن جعفراست ازنوراولیا الهی اسـت فطرتش آن گوهری که قلزم عصمت بپرود تنها خداست باخبراز قدرو قیمتش هم سیرت رسول خدا دروجوداوست هم رحمت بتول هویدا ز رحمتش این است بانویی که به محراب بندگی غرق تجلیّات خدایی است خلوتش برروی پیروان ولایت دراین دیار دروازه ی بهشت گشوده زهجرتش گرعطراهل بیت ازاین باغ می رسد این جا گلاب وحی چکیده زصحبتش آسوده اند مردم قم درپناه او درنعمتند اهل ولا ازکرامتش غوغاشودزجوش ملائک درآن حرم وقتی که می رسندبه پابوس حضرتش درآن حریم اهل ولایت نشسته اند استاده اند خیل ملائک به خدمتش برزائران روضه ی مینوسرشت او بخشدخدابهشت به پاس زیارتش اوآن کریمه ای است اوصاف وقدراو گسترده است همچومحیط عنایتش اوآن شفیعه ای است که درروزرستخیز چشـم امید شیعه بودبرشفاعتش هرکس که سرنهاد«وفایی»به خاک او قدروشرف گرفت،زقدروشرافتش 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جابر! این خاکی که عطرش، از تو زائر ساخته آسمان‌ها را، در این ایوان، مجاور ساخته از قدم‌هایت بپرس: این راه، پایانش کجاست؟ کاین چنین، از عالم و آدم، مسافر ساخته نه فقط قلب تو، قلب عالمی را سوخته نه فقط از من، که از هر سنگ، شاعر ساخته خاک راهش، مُحییَ الاموات، عطرش، زندگی از قلوب مرده هم این خاک، عابر ساخته آن که می‌خوانی برایش: «یاحبیبی یاحسین» هر نگاهش، یک حبیب‌ابن‌مظاهر ساخته هر کسی، هر جا، دم از آزادگی زد، خویش را با امام عصر عاشورا، معاصر ساخته می‌کِشد بی‌اختیار، این بی‌دلان را سوی خود مست این جبرم، که در هر جاده، جابر ساخته بنده‌ی الطاف آن شاهم، که بی‌منّت نشست با فقیرانی، که بر این سفره، حاضر ساخته کارش از اول همین بود، آن مسیحایی که از فُطرس پرسوخته، مرغ مهاجر ساخته کاش می‌دید، آن که رگ‌های گلویش را برید، خون جوشانش، چه دل‌ها را که طاهر ساخته آه! دیدن‌ها چه کرده با دل زینب؟ اگر این شنیدن‌ها، تو را آشفته‌خاطر ساخته گفت احمد: باقرم را هم تو می‌بینی، ببین: کربلا، جابر! چه از چشمان باقر ساخته! 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلداده ی توحید نور تابیده زسجاده ی تقوای شما روشنان فلکی محو تماشای شما ازهمان روز که دلداده ی توحید شدید عشق مجنون شده در وادی صحرای شما حسنی زاده و از نسل کریمان هستی همه مسکین تو و، درگه آبای شما قبله گاه دل ارباب یقین است، هنوز حرمی که شده آئینه ی زیبای شما می برد اجر طواف حرم قدس حسین هرکه شد زائر گلزار مصفای شما می دهد بانگ اذان مژده ،پس از این همه سال سبزتر از همه وقت است مصلای شما هرکجا عطر بهشتی است یقین باید کرد که چکیده است گل وحی ز لب های شما زنده شد مکتب آزادگی وعلم و شرف از طنین نفس معجزه آسای شما تشنه گان نگه مرحمتت می گویند که زلال شرف و قدر ،گوارای شما وادی عشق شماساحل امید و امان گوهر هر دو جهان است به دامان شما ماکه هستیم که سر بر قدمت بگذاریم سرنهاده است فلک ، جای قدم های شما گرجه ما لایق این لطف نبودیم، ولی دست داریم به دامان تولای شما شعر پر شور «وفایی» همه جا نور دهد متبرک بشود گر که به امضای شما 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام درسایه ولایت نام گرامیش اگر عبدالعظیم بود عبد خدای بود و مقامش عظیم بود گر از کرامتش همه کس فیض می برد از نسل خاندان امامی کریم بود عطر حدیث آل رسول از لبش چکید در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود تنها نبود پیک خوش الحان باغ عشق پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود آموخت درس بندگی از اهل بیت نور محبوب پیشگاه خدای علیم بود غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ کس در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب دست نوازشی به سر هر یتیم بود گل سیرتان عشق به مدحش سروده اند اخلاق او لطیف تر از هر نسیم بود پیوسته او به منزل مقصود می رسید زیرا صراط زندگی اش مستقیم بود هفتاد و نه بهار ز عمرش گذشت و باز در سایه امید و ولایت مقیم بود در گلشن همیشه بهار حریم او هر گل که دیده ایم به ناز و نعیم بود هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت این بوستان عشق بهشتی شمیم بود پروانه بهشت به دستش دهد خدا هر کس که زائر حرم این کریم بود عبد حقیر اوست "وفایی" اگر چه باز دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حُرمت مقدس قم هرکس که سائل دراین خانه می شود مبهوت آن نگاه کریمانه می شود براین مقام هرکه برد روی التجا مثل غبار ساکن کاشانه می شود ای حُرمت مقدّس قم،آشنای تو باهرکسی به غیرتـوبیگانه می شود تودخترامامی وشاگرد مکتبت بامهردل فروزتـو فرزانه می شود من کیستم که دورضریحت کنم طواف جبریل درحریم توپروانه می شود وقتی فرشتگان به حریم توسرزنند این آستان نور، پریخانه می شود هرچندغافلم زتوّلای تو، ولی این گنج قسمت دل ویرانه می شود هرگاه یادغربت تومی کنددلم گرم فغان وگریۀ مستانه می شود هرکس فشاند قطرۀ اشکی به ماتمت این دانه اشک، گوهریکدانه می شود زین موهبت که شدبه«وفایی»زسوی دوست گرم نمازوسجدۀ شکرانه می شود 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو می روی ای یاسِ من با کوهی از آه! امّا علی می ماند و این دردِ جانکاه بعد از تو بانو،آنچه شورِ روضه ها شد اصلاً همین زخمِ تن و این عمرِ کوتاه هیچ آدمی تابِ شنیدن را نیاورد جز اینکه سر بسته بماند در دلِ چاه آن استخوانِ در گلو و خارِ در چشم شد مزد من از مردمانِ پست و گمراه آخر زمان که غربتِ ما را نفهمید باشد دلم قرص از توکلت و علی الله با ناله ی محراب من دردا سرانجام سیلابِ خونی در سحر افتاده در راه یا اینکه باید خلوتِ غمها بمیرم یا اینکه شمشیری شکافد فرق این ماه! هستی محرابی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از تبادل موقت برای دیده شدن کانال.
چنان در سجده هایش استقامت می کند زهرا سر سجاده تدریس عبادت می کند زهرا تبسم می کند حیدر همین که گوشه ی خانه برای زینبش قرآن تلاوت می کند زهرا علی را در خداوندش،خدا را در همانندش خدا را هر کجا باشد زیارت می کند زهرا عسل می‌ریزد از نام علی،هنگام تسبیحش خدا را با علی گفتن ضیافت می‌کند زهرا به دار الحکمه ی زهرا خلافت می کند حیدر به دار الحکمه ی حیدر خلافت می کند زهرا برای شمع و پروانه که راه عشق می جویند کفایت می کند حیدر،کفایت می کند زهرا به یادش یاس می کارم معطر می شود روحم به دل حب علی باشد سرایت می کند زهرا سوالی داشتم پرسیدم از تاریخ گریان شد و پاسخ داد احساس کسالت می کند زهرا به مجروحان جنگی سر زدم با درد میخوابند نمی دانم چگونه استراحت می کند زهرا به آن میخی که با شرمندگی کج شد توجه کن اگر هم سخت،دنیا را هدایت می کند زهرا به کرسی شفاعت می نشیند با دلی پر خون قیامت را به یک آهش قیامت می کند زهرا و با پیراهنی که گرگ ها صد پاره اش کردند تمام شیعیانش را شفاعت می کند زهرا علی حسنی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مصائب کوچه در بیان شیخ مفید رحمة الله علیه نقل کرده با فغان شیخِ مفید از گلی که قامتش از غم خمید رفت مسجد خطبه خوان نور شد خطبه اش چون شعله های طور شد فاطمه،فخر سماوات و سَمَک پس گرفت از غاصبِ اوّل فدک پس ز مسجد عصمتِ حیّ جلی گشت راهی بهرِ دیدار علی چونکه‌ زهرا آنکه حق را شد محک داشت با خود نامه ی اخذ فدک بین کوچه دید خصمُ الله را آن همیشه کافرِ گمراه را خواست گیرد نامه را آن بی حیا چون نشد ملعون،موفّق،از جفا کوچه شد گودال و یثرب کربلا سه مصیب داد رخ،واویلتا‌ اولینش خون‌ نماید هر دلی مادری شد روبرو با قاتلی نانجیبانه لعینِ عالمین زد لگد بر پهلوی امّ الحسین قامت صبر از عزای او خمید که همانجا محسنِ او شد شهید دومینش بود بینِ کوچه ها سیلی اش بر صورت خیرالنسا سومینش دهر را بیچاره کرد نامه از زهرا گرفت و پاره کرد 🔴 این ابیات در تاریخ ۲۵ آبان ۹۹ سروده شده 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🍃🌷 خاڪ قدمش آب حیاٺ اسٺ حسین مهریہ‌ے مادرش فراٺ اسٺ حسین غرقیم بہ دریاے معاصے اما شادیم ڪه ڪشتے نجاٺ اسٺ حسین 🍃🌷
🌻🍃 غرق عصیانم ولے پاےتو گیرم لااقل روے تو اے ماه منیرم لااقل تا مسیر عاشقے سمٺ خراسان شماسٺ من هم از آوارگان این مسیرم لااقل ❤️ 💚
زهرا نفس نفس زدنت می کشد مرا این رازداری حسنت می کشد مرا زهرا خودت بگو چه کنم با نبود تو حیدر فدای چهره ی زرد و کبود تو چشم و چراغ خانه ی کم سوی من ! مرو از من گذشته...محض رضای حسن مرو جای غلاف مانده سر بازویت ولی فریاد می زدی که فدای سر علی ای کشتی نجات علی، رو گرفته ای؟ من مرده ام مگر، که تو پهلو گرفته ای ای سربلند ها همه پیش تو سر به زیر پیش حسین دست به پهلوی خود مگیر مویت در این سه ماه حسابی سپید شد محسن میان شعله ی آتش شهید شد عمرم پس از تو ، فاطمه جان! می شود تباه در هر نماز مرگ مرا از خدا بخواه دنیا بدون نور تو تار است فاطمه کار علی بدون تو زار است فاطمه بعد از تو روزگار حسن تیره می شود وقتی به خاکِ چادر تو خیره می شود باور نمی کنم که نهانی و بی صدا با دست های خویش کفن می کنم تو را از سرنوشت راه گریزی نداشتم جز دردسر برای تو چیزی نداشتم آن روزهای خاطره انگیزِ ما گذشت زهرا ببین که بعد تو بر من چه ها گذشت بعد از تو خنده های علی را کسی ندید چون موی تو محاسن من نیز شد سفید بعد از تو چاه محرم غم های حیدر است هر شب که بی تو می گذرد صبح محشر است سر می کنم بدون تو با آهِ سینه سوز شرمنده ام که بی تو نفس می کشم هنوز احسان نرگسی رضاپور 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نشود باز دگر چشم تر زهرایم نشد آن روز شوم من سپر زهرایم تا عصابه به سرش بست یقین دانستم که شکسته شده در کوچه سر زهرایم بی اثر بود هر آن قدر که گفتم آن روز پای بردار لعین از کمر زهرایم بس که نامرد،در سوخته را داد فشار سوخت از شعله ی در بال و پر زهرایم لگدی زد به دل فاطمه،شد سقط جنین آب شد از غم محسن جگر زهرایم یک طرف محسن و یکسو من و یکسو طفلان مات و مبهوت به هر سو نظر زهرایم کربلا بر بدن یوسف من سنگ زنند تا که فریاد زند من پسر زهرایم محمود اسدی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد خواستم من هم بگیرم دست بابا را نشد مادرم او را گرفت و تازیانه پشت هم، هی فرود آمد، ولی دستان مادر وا نشد دست مادر آخرش واشد، نمیگویم چطور اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد من فقط میدانم آن روز و در آن کوچه، چه شد من فقط دیدم، چرا افتاد مادر، پا نشد حال و روزش فکر میکردم که بهتر میشود هر چه ماندم منتظر، فردا وفرداها ... نشد هر چه گشتم کوچه را، فردا و فرداها ... نبود هر چه گشتم گوشواره آخرش پیدا نشد من عصای پیری مادر شدم در کودکی پیر هجده ساله، جز با تکیه بر من، پا نشد آخرش خم شد به درگاه علی، ماه علی آری، آن قامت به جز در پای یکتا، تا نشد تا که مادر رفت، انگار از پدر چیزی نماند در جهان هرگز امیری این قدر تنها نشد پیش زینب بغضهایم در گلویم گیر کرد خواستم زاری کنم، پیش حسین، اما نشد چشم امید یتیمان! چشم را وا کن ببین ناله هم سهم یتیمان تو از دنیا نشد خون نشد پاک آخرش از برگ لاله، هر چقدر ریخت بر دست علی آب روان، اسماء، نشد قاسم صرافان 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خدا با اسم اعظم یا علی گفت  ملک در اولین دم یا علی گفت  عجب سری است در خلقت که از خاک  چو برمی خاست آدم یا علی گفت  عصا در دست موسی اژدها شد  کلیم آنجا مسلم یا علی گفت  مسیحا دم از آن گردید عیسی  که در دامان مریم یا علی گفت  محمد در شب معراج برخاست  به قصد قرب اعظم یا علی گفت  ز لیلایی شنیدم یا علی گفت  به مجنونی رسیدم یا علی گفت  مگر این وادی دارالجنون است  که هر دیوانه دیدم یا علی گفت  چمن با ریزش باران رحمت  دعایی کرد و او هم یا علی گفت  نسیمی غنچه ای را باز می کرد  به گوش غنچه کم کم یا علی گفت  علی را ضربتی کاری نمی شد  گمانم ابن ملجم یا علی گفت  مگر خیبر ز جایش کنده می شد  یقین آنجا علی هم یا علی گفت  👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7