eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
989 ویدیو
48 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
📣براتون یه پیشنهاد ویژه داریم👌 حجاب یکتا تولید کننده بهترین چادر های رنگی با کیفیت باور نکردنی🌹 مخصوص خانم های خاص پسند🧕🏻 که جنس با کیفیت میخوان به همراه قیمت بسیار پایین😍😍 🌸حـــجــــاب یــــڪــتـــا🌸 ـ 👇 ✨🌹یڪتا در کیفیت🌹✨ ـ 👇 ✨🌹یڪتا در قیـمت🌹✨ https://eitaa.com/joinchat/945946682Cf0a6b526bb عضو نشی از دستت رفته😱☝️☝️
هدایت شده از طهارت نفس
ارث‌برده‌این‌عقیله حُجب‌را از مادرش الســـلام ای به ســر الســـلام ای نـــور خـــورشیـد و قمــر روی نام‌مبارک زینب(س) کلیک‌کن👇 🌼 🌼 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 🌸 🌺 🌼 🌼🌼 🌸 🌺 به اطلاع هموطنان عزیز میرسانیم فروشگاه بنی‌فاطمی به مناسب میلاد باسعادت حضرت‌ زینب(س) و روزپرستار و شب‌یلدا با تخفیفات‌و هدایای‌ویژه میزبان‌بانوان محجبه‌است
آفرید از گل و آیینه و لبخند تو را سپس از عطرِ نفس‌های خود آکند تو را مصحفِ رازی و در صبحِ نخستینِ جهان بر افق با قلمِ نور نوشتند تو را بشر و این‌همه آیینگی و شفّافی؟ از چه خاکی مگر ای پاک، سرشتند تو را؟ گسترش یافت، افق تا افق، آن زیبایی وقتی ای آینه‌ی حُسن! شکستند تو را آسمان هرچه بلا بود نثارِ تو نمود دید با این همه، دریادل و خرسند تو را یازده سرخ‌گل و سبزیِ هستی از توست گر فدک نیست، درختان همه هستند تو را همه او هستی و لال است زبانم، لال است می‌ستاید به زبانِ تو خداوند تو را 🔸شاعر: _______________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
⭕️‼️دانشگاه ادیان ومذاهب قم‼️⭕️ 🔻درمقطع کارشناسی ارشد در 16رشته دانشجو می‌پذیرد. 🔴 بدون آزمون و صرفا با سوابق تحصیلی جهت اطلاع از رشته ها وآشنایی بیشتر: سایت: urd.ac.ir کانال : @open_urd شماره تماس: 02591015048_ 09136803477
خانه‌ای در حوالی باران باغی از گل, در آستان دارد پدری که شبیه اقیانوس مادری سخت مهربان دارد خانه‌ای که شبیه منظومه بیت بیتش ستاره باران است خانه ای که اگرچه از خشت است در خودش پنج کهکشان دارد خانه‌ای که اگرچه ساده ولی لحظه‌های اجابت افطار هر فقیری که باز در بزند توی سفره همیشه نان دارد روی بام همیشه کوچکشان رد پای فرشته‌ها باقی است وای این بیت تا خدا جاری ریشه‌هایی در آسمان دارد کوثری از بهشت برگشته سوره ای آبروی پیغمبر آیه هایی بلند و دریایی ساحلی سبز و بیکران دارد باید اما دوباره برگردیم به همان سفره های نان و نمک به همان خانه ای که می‌گویند خشت خشتش غمِ جهان دارد به همان خانه ای که می‌گویند کوچک اما بزرگ خواهد ماند در آن رو به آسمان باز است رو به خورشید نردبان دارد 🔸شاعر: _______________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ روی تو را دوباره ندیدم ، غروب شد بغضم گرفت ، تا که شنیدم ، غروب شد تا یادم آمد این همه سال است رفته ای  آهی ز عمق سینه کشیدم ، غروب شد باران نداشت شهر ، که او شرم هم نداشت  یک قطره اشک هم نچکیدم ، غروب شد آقا به ندبه ات نرسیدم مرا ببخش  شرمنده تا ز خواب پریدم ، غروب شد آقا کلافه ام من از این نفس سرکشم  جمعه به پای نفس پلیدم ، غروب شد خورشید سرخ شد ، به گمانم که گریه کرد  بیچاره گفت تا که خمیدم ، غروب شد از عصر جمعه بغض عجیبی است در گلو  این بار هم تو را ندیدم ، غروب شد روزی که بود فرصت دیدارتان گذشت  مثل همیشه تا که رسیدم ، غروب شد ⏹ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ مرا رسانده خدا هر سحر به یارب تو سلام بر تو و هر کس که شد مقرب تو حدیث عشق، اگر از زبان تو باشد خداگواست که جانی بگیرم از لب تو همیشه قبله ی عشاق، قلب معشوق است بخر مرا که مشرّف شوم به مذهب تو تمام عمر، مرا کشته ای به تیغ فراق چقدر جان بدهم در هوای یک شب تو مرا به خود برسان، نه به دارو و درمان شفا نخواستم از نسخه ی مجرّب تو فقط از آبرویت خرج نوکرت کردی شده سیاه ز اعمال من مُرکّب تو گناه کردم و دیدی... به گریه افتادی گناه کردم و دیدم زیاد شد تب تو نیامدم سر سفره، غذا فرستادی برای آنکه به زهرا رسیده منسب تو یکی دو بوسه طلبکارم از ضریح حسین مسافر حرمم با دعای زینب تو سری مقابل خود دید و بین محمل گفت: فدای خون لب و موی نامرتب تو حروف حلق تو را قطعه قطعه می شنوم ادا نشد وسط نیزه حق مطلب تو نگاه شرّ اراذل شده مخاطب من زبان سنگ اراذل شده مخاطب تو ⏹ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
💔تقدیم به حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله💔 کاش میشد تو بیایی و به سامان برسم مثل یک مزرعه تشنه به باران برسم راه را با مژه جارو بکشم وقت ظهور تا به لطف و کرم و جودِ فراوان برسم بوی پیراهن تو رفته از این شهر بیا که من خسته ی آواره به کنعان برسم درد من درد کمی نیست فقط منتظرم تو طبیبانه بیایی و به درمان برسم در سر زلف تو پنهان شده صدها کعبه کاش من هم به همان زلف پریشان برسم دل و دین بردی و دنیا شده مانند قفس گوشه چشمی بنما تا که به رضوان برسم با تو این باغ پر از چلچله ها خواهد شد ترسم این است نیایی به زمستان برسم گرچه من نوکر نالایقم اما حتما می شود با تو به عمار و به سلمان برسم بار الها نظری کن که دم جان دادن بعد عمری به در خانه جانان برسم آخرین حرف من این است کجایی آقا تا به درگاه تو با دیده گریان برسم 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
‍ . سرود میلاد حضرت زینب(س) در مدینه دلبر آمد روح وجان حیدر آمد۲ فاطمه گردیده مادر آمده دردانه گوهر دختری گل چهره باشد از گلستان پیمبر دختر زهرا خوش آمد..زینب کبری خوش آمد..دختر زهرا خوش آمد..زینب کبری خوش آمد۲ ___________ عرش حق شد،غرق شادی نغمه سر داده منادی مرحبا الله اکبر آمده کوثر زکوثر در مدینه رونما شد خلقت محبوب داور دختر زهرا..... ______________ سومین فر زند زهراست زینب است وزین بابا ست۲ خواهرست و نور عین است برحسن هم برحسین است بهرشان سنگ صبورست افتخار عالمین است دختر زهرا..... __________________ در عبادت همچو مادر درشجاعت مثل حیدر۲ صبر را میزان بیامد عقل را سلطان بیامد بی معلم عالم است او مظهر ایمان بیامد دختر زهرا.... _______________ پنجم اول جمادی شیعه شد ایام شادی۲ مجلس شادی بپا کن دل ز غمهایت رها کن قلب خود را کن دمشقی یاد دخت مرتضی کن دختر زهرا.... شعر :اسماعیل تقوایی 👇 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. از شوقِ رسیدنت ، کما فی السابق تقویمِ زمستان زده ام ، شد عاشق گیسوی تو روی شال سبز افتاده ست یلدا وسط بهار؟ جل الخالق دوری تو را بهانه کردن خوب است شکوه ز غم زمانه کردن خوب است از دیده به جای اشک، خون میگریم یلداست...انار دانه کردن خوب است ای کاش به سمت ما دری بگشایی دیوار کشیده دورمان تنهایی ای صبح امید ما زمستانی ها! یلدا چه قدر صبر کند ، می آیی؟ شاعر : . 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. هر براه مانده چشمانم من منتظر وصال جانانم کی می‌رسد آن ظهور موعودش پایان برود فصول هجرانم ای کاش که روی او عیان گردد آید سبب سرور چشمانم کنعان دلم در انتظار اوست تا پای گذارد او به کنعانم ای یوسف فاطمه گل نرگس ای ملجأ عاشقان، بهارانم بازآ و تو غیبتت ببر پایان ای حجت بی مثال پنهانم طاقت نبود دگر فراقت را بنمای ظهور،جان جانانم عجل لولیک الفرج یا رب در حسرت روی او پریشانم شعر:اسماعیل تقوایی . 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. از کرامات خدایی آمده پنج جمادی شیعیان مرتضی را آمده هنگام شادی در مدینه شور و غوغاست نوری از سرمد هویداست شب میلادی زینب دختر حضرت زهراست زینب کبراخوش آمد(۴) جشن شادی گشته برپا ازبرایش درمدینه آمده امشب به دنیا آنکه باشد بی قرینه کعبه ی دلها رسیده گوهر یکتا رسیده در جهان از لطف یزدان زینب کبرا رسیده زینب کبراخوش آمد گلی ازگلزارعصمت واشده امشب دوباره زیر پای گل حیدر از سما ریزد ستاره ماهی امشب جلوه گرشد در شعف خیر البشر شد حیدر و زهرای اطهر شادمان از این قمر شد زینب کبرا خوش آمد بیت زهرا ازقدومش گشته امشب همچو گلشن تاکه جلوه کرده زینب چشم حیدرگشته روشن در سپهر دین عصمت کوکب آمد کوکب آمد عاشقان شادی نمایید دخت زهرا زینب آمد زینب کبراخوش آمد دختری آمد به دنیا از تبار و نسل احمد بوسه می زد برگل روی چو ماه او محمد بر علی حق داده نعمت دختری با جاه و حشمت نورچشم حسنین است باشد او فاطمه سیرت زینب کبراخوش آمد مرتضی وفاطمه راهدیه داده حی یکتا آمده امشب به دنیا روح تقوادخت زهرا اوکه عالی درجات است مهر او رمز حیات است چون حسین بن علی او در جهان باب النجات است زینب کبرا خوش آمد فاطمه را دختر آمد مرتضی را کوثر آمد ازسوی خلاق سرمدحسنین راخواهرآمد همچوزهرا مادر خود زینبش خیر کثیر است چون حسن باشد کریم و در کرامت بی‌نظیر است زینب کبرا خوش آمد مرتضی راافتخاراست فاطمه رایادگار است نبوی خوی وخصالش همچو زهرا باوقار است شیعه را باب المراد است شافع روز معاد است در شب میلاد زینب شیعیانش شاد شاد است زینب کبرا خوش آمد 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در مدح تو لال می شود هر "غالی" تو مثل خدا محول الاحوالی در روز ولادت تو ای خواهر عشق جای همه ی مدافعانت خالی 🔸شاعر: ________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب از اوج آسمانها نور آمد امشب امید چشمهای کور آمد گویا کسی شیرین تر از انگور آمد دیگر برای سینه زنها شور آمد قنداقه اش را جبرئیل از عرش آورد آیینه حق را به روی فرش آورد سوی زمین آمد تجلی از خدا  باز او آمد و انگار  آمد مرتضی  باز وقتی کبوتر با کبوتر باز با  باز پس می کند سوی حسینش چشم  را باز عالم ندیده این چنین خواهر برادر عالم شود قربان این خواهر برادر انگار این کودک قیامش فرق دارد ساقی کوثر گفته جامش فرق دارد زینب شده یعنی که نامش فرق دارد الحق عقیله احترامش فرق دارد او محترم باشد برای خانواده پشت سرش باشد دعای خانواده چشمان زهرائیش الحق بی نظیر است وقتی پدر شیر است او هم ماده شیر است از خاک عالم تا خدا او تک مسیر است هم شد شریک شاه هم نعم الامیر است نور دوعینش باشد، او هم هست آنجا هر جا حسینش باشد، او هم هست آنجا وقتی برادر هست چیزی کم ندارد غیر از برادر کار بر عالم ندارد او غصه ها دیده ست اما غم ندارد جز دوری از دلداده اش ماتم ندارد گویا سه روز است او حسینش را ندیده من مانده ام بانو چرا رنگش پریده؟ قبل از ازل تا حشر بی همتاست زینب تنها فقط یک گفت، چون یکتاست زینب هفت آسمان یک قطره پس دریاست زینب گرچه زن آمد بر زمین، آقاست زینب در نام او صد کیمیا را می توان یافت در زینب کبری خدا را می توان یافت دربار زینب ماورای عرش باشد عبد خدا بوده، خدای عرش باشد بی ذوالفقار او لافتای عرش باشد اصلا فقط زینب برای عرش باشد این ابتکارش را خدا وقتی که رو کرد دین خودش را در زمین با آبرو کرد همسایه حتی سایه ی او را ندیده انگار غصه طاقت او را بریده حالا زمان وعده ی زهرا رسیده باید ببیند کربلا را پس خمیده باید ببیند شمر در گودال رفته باید ببیند مادرش از حال رفته ایکاش هرگز او نبیند گرگ ها را ایکاش چشمانش نبیند بوریا را دعوا سر عمامه، نعلین و عبا را انگشت بی انگشتر خون خدا را 🔸شاعر: ؟؟؟؟ _______________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب از اوج آسمانها نور آمد امشب امید چشمهای کور آمد گویا کسی شیرین تر از انگور آمد دیگر برای سینه زنها شور آمد قنداقه اش را جبرئیل از عرش آورد آیینه حق را به روی فرش آورد سوی زمین آمد تجلی از خدا  باز او آمد و انگار  آمد مرتضی  باز وقتی کبوتر با کبوتر باز با  باز پس می کند سوی حسینش چشم  را باز عالم ندیده این چنین خواهر برادر عالم شود قربان این خواهر برادر انگار این کودک قیامش فرق دارد ساقی کوثر گفته جامش فرق دارد زینب شده یعنی که نامش فرق دارد الحق عقیله احترامش فرق دارد او محترم باشد برای خانواده پشت سرش باشد دعای خانواده چشمان زهرائیش الحق بی نظیر است وقتی پدر شیر است او هم ماده شیر است از خاک عالم تا خدا او تک مسیر است هم شد شریک شاه هم نعم الامیر است نور دوعینش باشد، او هم هست آنجا هر جا حسینش باشد، او هم هست آنجا وقتی برادر هست چیزی کم ندارد غیر از برادر کار بر عالم ندارد او غصه ها دیده ست اما غم ندارد جز دوری از دلداده اش ماتم ندارد گویا سه روز است او حسینش را ندیده من مانده ام بانو چرا رنگش پریده؟ قبل از ازل تا حشر بی همتاست زینب تنها فقط یک گفت، چون یکتاست زینب هفت آسمان یک قطره پس دریاست زینب گرچه زن آمد بر زمین، آقاست زینب در نام او صد کیمیا را می توان یافت در زینب کبری خدا را می توان یافت دربار زینب ماورای عرش باشد عبد خدا بوده، خدای عرش باشد بی ذوالفقار او لافتای عرش باشد اصلا فقط زینب برای عرش باشد این ابتکارش را خدا وقتی که رو کرد دین خودش را در زمین با آبرو کرد همسایه حتی سایه ی او را ندیده انگار غصه طاقت او را بریده حالا زمان وعده ی زهرا رسیده باید ببیند کربلا را پس خمیده باید ببیند شمر در گودال رفته باید ببیند مادرش از حال رفته ایکاش هرگز او نبیند گرگ ها را ایکاش چشمانش نبیند بوریا را دعوا سر عمامه، نعلین و عبا را انگشت بی انگشتر خون خدا را 🔸شاعر: ؟؟؟؟ _______________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب از میکدۀ غیب رسیده ‌است پیامی به تو ای دخترِ ساقی! برسانیم سلامی بسپاریم به شعری دل بیمار به دستت و بخوانیم دوبیتی و بگیریم دو جامی امشب آرام به یک گوشه مودب بنشینم خجل از روی سیاهم چو مرکب بنشینم بگذارم قلم از شوق تو بر صفحه برقصد زینب آباد شوم، ـ مُهر تو بر لب ـ بنشینم مست لایعقل در وصف عقیله چه بگوید؟ دل آلوده از اسماء جمیله چه بگوید؟ شاعر از آیه‌ی در پرده کوثر چه بخواند؟ کودک از مردی بانوی قبیله چه بگوید؟ داده سرّ نی او نی قلم عشق به دستم زینب الله پرستید که الله پرستم قصه‌ی چوبه‌ی محمل خبر بی‌سندش هم سندی بود که با آن سر بی ‌یار شکستم کوفه لرزید به زیر قدم و ضرب کلامش ذوالفقاری دگر انگار درآمد ز نیامش خواند در آخر این خطبه چنان فصل خطابی که شد انگشت به لب شام هم از حسن ختامش زینبی دیدن هر منظره عشق است جماعت! عشق در قبضه‌ی بانوی دمشق است جماعت! بگذارید که تکرار شود قافیه، آخر اول و آخر این قافله عشق است جماعت! طبق فتوای تو در عشق نمازی است ندیده سجده در دین تو بوسه است به رگهای بریده هست سرها به رکوعی که اشاره‌ست به سروی که قدش یک شبه از دوری دلدار خمیده چیده‌ام برگی از آن باغ بلاغت که تو داری شده‌ام شیعه آن شور و شجاعت که تو داری زده‌ام فالی و فریاد رسی صبح می‌آید با نگاه علی و هر چه علامت که تو داری 🔸شاعر: _______________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز هم شهر مدینه شب رؤیایی داشت یاس حیدر به برش غنچه زیبایی داشت متولد شده بود آینه حجب و حیا دختری که دم او هیبت مولایی داشت بسکه از آمدنش چشم علی روشن شد باز حیدر هوس خواندن لالایی داشت مانده بودم چه بگویم به خدا این نوزاد دختری بود که صد آینه آقایی داشت عشق باباست به دختر همه اش کار دل است بی سبب نیست که بابا تب بالایی داشت یاسمن منتظر آمدن دلبر بود علت این بود اگر دیده دریایی داشت یک نفر گفت حسین آمد و او غوغا کرد ناگهان دیده نورانی خود را وا کرد آمده آینه حضرت زهرا بشود آمده زینت جان و دل بابا بشود دختر فاطمه و ام ابیهای علیست پس عجب نیست که او زینب کبری بشود نام زینب که می آید به خدا جا دارد کوه دریا شود و موج زنان پا بشود می تواند همه دم با نظر فاطمی اش هرکسی را که نظرکرد مسیحا بشود شب میلاد قرار دل ارباب حسین نامه ام را برسانید که امضا بشود اینچنین دختری از فاطمه باید هم که آبروی نسب آدم و حوا بشود شوری افتاده به هر دل که بیانش سخت است هرکسی نوکر زینب بشود خوشبخت است او که نور پدر حضرت زهرا را داشت خلق و خوی پسر حضرت زهرا را داشت متولد شد و شیرینی این دنیا شد آنکه نامش شِکر حضرت زهرا را داشت به دل حیدر کرار جلایی بخشید آنکه نامش اثر حضرت زهرا را داشت از بزرگی نگاهش همگی فهمیدند اینکه زینب جگر حضرت زهرا را داشت مرتضی مست خدا شد که گلش را بویید دید عطر سحر حضرت زهرا را داشت از گدا پروری و خانمی اش شد معلوم اینکه دستش هنر حضرت زهرا را داشت بی سبب نیست که زهرا می کوثر می خواست از خدای خودش این مرتبه دختر می خواست دختر شیرخدا آینۀ شیر خداست دختر فاطمه والله که دریای حیاست بعد زهرا به خدا در ادب و علم و حجاب پرچم زینب کبراست که خیلی بالاست زینب آن بانوی با عزت و والایی که یکی از پابه رکابان حریمش سقاست جگری نیست کسی را که کشد معجر او چونکه او بنت علی شیر زن کرببلاست آنقدر مثل پدر مست خداوند شده که شهادت همه جا در نظر او زیباست وای اگر قصد کند خطبه بخواند زینب زود ثابت بکند دشمن زینب رسواست از لب خطبه او در و گهر می ریزد تیغ بردارد اگر یکسره سر می ریزد دست او بسته شد و حوصله او سر رفت لب گشود و همه گفتند علی منبر رفت گفت لاحول ولا قوه الا بالله همه گفتند که مولا به سوی خیبر رفت همه گفتند که او تیغ دمش حیدری است ذهن ها سوی سخن پروری حیدر رفت ذوالفقاری که به لب داشت در آمد ز غلاف خطبه آغاز شد و آبروی لشگر رفت آنقدر گفت که افتاد یزید از تختش آنقدر گفت که اشک همه آنجا سر رفت ناگهان در وسط گریه و اشک مردم مردی از جای پرید و طرف یک سر رفت چشم زینب به سر سوخته یار افتاد فکر آن روز که رفته سر بازار افتاد 🔸شاعر: _______________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مرا اسیر دو لبخند زینبم کردند هزار شکر که در بند زینبم کردند 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست پی نبردیم به یکتایی نامت زینب کار ما نیست شناسایی نامت زینب من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد من در اعماق خیالم … چه بگویم از تو من در این مرحله لالم چه بگویم از تو چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است چه بگویم که خداوند روایتگر تو است تار و پود همه افلاک نخ معجر توست روبروی تو که قرآن خدا وا می شد لب آیات به تفسیر شما وا می شد آمدی تا که فقط زینت مولا باشی تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد باز تکرار همان سوره ی ” اعطینا ” شد عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت: بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود 🔸شاعر: _______________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دوباره اشک های شوق جاری زمین و مستی و دل بی قراری هوا بد جور گردیده بهاری شده غم از همه عالم فراری نشسته خنده بر لب های مولا خدا داده است زهرایی به زهرا به کوری همان که هست ابتر دوباره آمد از فردوس کوثر شده کار گدای شهر بهتر دوباره مجتبی گشته برادر پریده عشق امشب باز از خواب رسیده لیلی و مجنون ارباب منم بیچاره و رسوای زینب مرید منطق والای زینب نمی از قطره دریای زینب به اذن حضرت سقای زینب : حسینی مذهبم الحمدلله غلام زینبم الحمدلله خدایا بی قرار زینبم کن غلام اعتبار زینبم کن شهید اقتدار زینبم کن سگ ایل و تبار زینبم کن الهی نرم گردد قلب سردم رسول ترک این بانو بگردم فدای گام های استوارش ندیده نا امیدی روزگارش دهان ها مانده وا از اقتدارش چه کرده غیرت ریحانه وارش ستون عاشقی را او بنا کرد وقارش کربلا را کربلا کرد علی پیداست از لحن کلامش شبیه کعبه واجب احترامش تعصب داشت بر نامش امامش جوانان بنی هاشم غلامش گرفتار حیای اوست دنیا «ندید همسایه اش هم ، سایه اش را » همیشه ورد لبهایش حسین است بهشت و دین و دنیایش حسین است نشان مهر و امضایش حسین است همه دانند آقایش حسین است خدا او را قیامت آفریده حسینی تر از او دنیا ندیده اگر چه سوخت در آتش پر او نشد کم ذره ای از باور او نیامد خستگی در پیکر او حلالش باد شیرمادر او مراد مکتب اهل جنون است شعارش حاء و سین و یاء و نون است زمانه با غرور او چه ها کرد حسینش را چه بد از او جدا کرد و کوفه قامتش را خوب تا کرد سرش چون علی مرتضی کرد مرور دردهای او عذاب است کجا در شأن او بزم شراب است 🔸شاعر: ______________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مدح هرکس که مقرر شده بر لب باشد حق بده بر لب ما صحبت زینب باشد نیست شایسته ی هر کس که برد نامش را نام او در خور لبهای مودب باشد چه نیاز است به موضوع همینکه در شعر دختر حیدر کرار مخاطب باشد هرکسی مذهب و آیینی و دینی دارد زینبی هرکه شود صاحب مذهب باشد تیغ حیدر به زبان دارد اگر دم بزند شام گیرم که پر از خیبر و مرحب باشد قرب ، همسویی عشق است و جنون در مقصود هرکه با اوست از افراد مقرب باشد او نشان داد که عزت ز مذلت دور است به اسیری برود باز محجب باشد... 🔸شاعر: ________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خانه‌ای در حوالی باران باغی از گل, در آستان دارد پدری که شبیه اقیانوس مادری سخت مهربان دارد خانه‌ای که شبیه منظومه بیت بیتش ستاره باران است خانه ای که اگرچه از خشت است در خودش پنج کهکشان دارد خانه‌ای که اگرچه ساده ولی لحظه‌های اجابت افطار هر فقیری که باز در بزند توی سفره همیشه نان دارد روی بام همیشه کوچکشان رد پای فرشته‌ها باقی است وای این بیت تا خدا جاری ریشه‌هایی در آسمان دارد کوثری از بهشت برگشته سوره ای آبروی پیغمبر آیه هایی بلند و دریایی ساحلی سبز و بیکران دارد باید اما دوباره برگردیم به همان سفره های نان و نمک به همان خانه ای که می‌گویند خشت خشتش غمِ جهان دارد به همان خانه ای که می‌گویند کوچک اما بزرگ خواهد ماند در آن رو به آسمان باز است رو به خورشید نردبان دارد 🔸شاعر: _______________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🍃🍁🍃حضرت_زهرا ای اذانِ اشهد انُّ علی مولای من میشود تکمیل با دنیای تو دنیای من چند سالی میشود تاج سر زهرا شدی نقطه ی پایین “با ” ، ای نقطه ی در “فا” ی من یا علی جانم ، فدای عین و لام و یای تو حرف حرفم : فا و آ و طا و میم و های من من خودم فکری به حال دردهایم میکنم جان زهرا تو فقط غصه نخور آقای من صبح تا حالا نشستم چند تا گل چیده ام ای بزرگ خانه ام ! تقدیم تو گلهای من هر چه کردم سینه ام نگذاشت ، جان فاطمه چند بار این بچه هایم را بغل کن جای من من نمیدانم چرا هر وقت خوابم میبرد استخوان من میفتد روی هم ، ای وای من دست تو وا شد خدا را شکر پس من میروم راستی تابوت را آماده کرد اسمای من بعد از این مسجد برو راحت برو راحت بیا یک سر مویی اگر کم شد ز مویت پای من پیرهن را بافتم یعنی به دردش میخورد ؟ یا خجالت میکشد این زینب کبرای من علی اکبر لطیفیان 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🥀حضرت_زهرا زنی از خاک، ‌از خورشید، از دریا،‌ قدیمی‌تر زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمی‌تر زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمی‌تر زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمی‌تر که قبل از قصۀ ‌»قالوا بلی» این زن بلی گفته‌ست نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفته‌ست ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه به سوی جانمازش می‌رود سلانه سلانه شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه نشاند آن دانه را در آسمان با گریه آبش داد زمین خاکستری بود، اشک او رنگ و لعابش داد چه بنویسم از آن بی‌ابتدا، بی‌انتها، زهرا ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا چه می‌فهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا! مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم مدام او وصله می‌زد، وصلۀ دیگر بر آن چادر که جبرائیل می‌بندد دخیل پر بر آن چادر ستون آسمان‌ها می‌گذارد سر بر آن چادر تیمّم می‌کند هر روز پیغمبر بر آن چادر همان چادر که مأوای علی در کوچه‌ها بوده‌ست کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بوده‌ست غمی در جان زهرا می‌شود تکرار در تکرار صدای گریه می‌آید به گوشش از در و دیوار تمام آسمان‌ها می‌شود روی سرش آوار که دارد در وجودش روضه می‌خواند کسی انگار برایش روضه می‌خواند صدایی در دل باران که یا أماه! أنا المظلوم، أنا المقتول، أنا العطشان خدا را ناگهان در جلوه‌ای دیگر نشان دادند که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند صدای کودکش آمد، تمام عرش جان دادند ملائک یک به یک گهوارۀ او را تکان دادند صدای گریه آمد، مادرم می‌سوخت در باران برای کودک خود پیرُهن می‌دوخت در باران وصیت کرد مادر، آسمان بی‌وقفه می‌بارید حسینم هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید! تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید جهان تشنه‌ست، بالای سر او آب بگذارید زمان رفتنش فرمود: می‌بخشید مادر را کفن‌هایم یکی کم بود، می‌بخشید مادر را بمیرم بسته می‌شد آن نگاه آهسته آهسته به چشم ما جهان می‌شد سیاه آهسته آهسته صدای روضه می‌افتد به راه آهسته آهسته زنی آمد به سوی قتلگاه آهسته آهسته بُنَّیَ تشنه‌ای مادر برایت آب آورده... سید حمیدرضا برقعی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. خداحافظ ای زخم بر دل نشسته خداحافظ ای یار پهلو شکسته خداحافظ ای رونق آشیانم خداحافظ ای قوت زانوانم خداحافظ ای رنگ و روی پریده خداحافظ ای ابروان شکسته خداحافظ ای حسرت مردخانه خداحافظ ای دنده های شکسته خداحافظ ای زُهریه شام تارم خداحافظ ای همسرمهربانم خداحافظ ای دیده مشت وضرب سیلی خداحافظ ای حرمت شکسته خداحافظ ای جسم بی جان زهرا خداحافظ ای ماندہ در کوچه تنها خداحافظ ای گریه های شبانه خداحافظ ای بانوی بی نشانه خداحافظ ای داغ در دل نهفته خداحافظ ای موی آتش گرفته خداحافظ ای خاطرات غم یار خداحافظ ای خون ماندہ به دیوار خداحافظ ای یار در خون تپیدہ خداحافظ ای یاور قد خمیدہ خداحافظ ای یاور مهربانم خداحافظ ای مادر کودکانم . 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7