eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
984 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
بُرد در شب، تا نبیند بی‌نقاب ماه نورانی‌تر از خود، آفتاب برد در شب، پیکری هم‌رنگ شب بعد از آن شب، نام شب شد ننگ شب شُسته دست از جان، تن جانانه شُست شمع شد، خاکستر پروانه شُست روشنایش را فلک خاموش کرد ابرها را پنبه‌های گوش کرد تا نبیند چشم گردون پیکرش نشنود تا ضجّه‌های همسرش هم مدینه سینه‌ای بی‌غم نداشت هم دلی بی اشک و خون، عالم نداشت نیست در کس طـاقت بشنیدنش با علی یا ربّ، چه شد با دیدنش؟ درد آن جان جهان، از تن شنید راز غسل از زیر پیراهن شنید دستِ دستِ حق، چو بر بازو رسید آن چنان خم شد که تا زانو رسید دست و بازو گفت و گوها داشتند بهر هم، باز آرزوها داشتند دست از بازوی بشکسته خجل بازو، از دستی که شد بسته، خجل با زبانِ زخم، بازو راز گفت دست حق، شد گوش و آن نجوا شنفت سینه و بازو و پهلو از درون هر سه بر هم گریه می‌کردند، خون راز هستی در کفن پیچیده شد لاله‌ای در یاسمن پیچیده شد نیمه‌شب، تابوت را برداشتند بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند هفت تن، دنبال یک پیکر روان وز پی آن هفت تن، هفت آسمان این طـرف، خیل رُسُل دنبال او آن طــرف، احمد به استقبال او ظــاهراً تشییع یک پیکر ولی باطناً تشییع زهرا و علی امشب ای مَه! مِهر وَرز و خوش بتاب تا ببیند پیش پایش آفتاب ابرها گِریند بر حال علی می رود در خاک، آمال علی چشم، نور از دست داده، پا رمق اشک، بر مهتاب رویش، چون شفق دل همه فریاد و لب، خاموش داشت مُرده‌ای، تابوت، روی دوش داشت آهِ سرد و بغض پنهان در گلو بود با آن عدّه، گرم گفت و گو آه آه؛ ای همرهان، آهسته‌تر می برید اسرار را، سربسته‌تر این تنِ آزرده، باشد جان من جان فدایش، او شده قربان من همرهان، این لیلة القدر من است من هلال از داغ و، این بدر من است اشک من زین گل، شده گلفام‌تر هستی‌ام را می‌برید، آرام‌تر وسعتِ اشکم، به چشم ابر نیست چاره ای غیر از نماز صبر نیست زین گل من، باغ رضوان نَفحه داشت مصحف من بود و هجده صفحه داشت مَرهمی خرج دل چاکم کنید همرهان، همراهِ او خاکم کنید تا علی ماهَش به سوی قبر بُرد ماه، رخ از شرم، پشت ابر بُرد آرزوها را علی در خاک کرد خاک هم گویی گریبان چاک کرد زد صدا: ای خاک، جانانم بگیر تن نمانده هیچ از او، جانم بگیر ناگهان بر یاری دست خدا دستی آمد، همچو دست مصطفی گوهرش را از صدف، دریا گرفت احمد از داماد خود، زهرا گرفت گفتش ای تاج سر خیل رُسُل وی بَر تو خُرد، یکسر جزء و کل از من این آزرده جانت را بگیر بازگرداندم، امانت را بگیر بار دیگر، هدیه ی داور بگیر کوثرت از ساقی کوثر بگیر می‌کِشد خجلت علی از محضرت «یاس» دادی، می‌دهد «نیلوفر»ت «بَدر» بخشیدی، «هلال»ت می‌دهم تو «الف» دادی و «دال»ت می‌دهم ✍استاد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مادرم خورد زمین و جگرم تیر کشید از غم بال و پرش بال و پرم تیر کشید چند گامی به عقب آمد و افتاد و شکست تا سرش خورد به دیوار سرم تیر کشید چشم او رفت سیاهی و حرم را گم کرد در پیِ چشم ترش چشم ترم تیر کشید دست بر شانه ام انداخت و دیدم مادر کمرش خم شده..!! من هم کمرم تیر کشید بعد هر ضربه که آنروز به مادر میخورد رشته های رگ قلب پدرم تیر کشید مادرم گفت که از حادثه کوچه….به بعد بند بند بدنم گل پسرم تیر کشید محمد کیخسروی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سر مشق زندگانی ما فاطمیه است ایام کامرانی ما فاطمیه است دل را گره به موی ولایت زدیم و بس میثاق آسمانی ما فاطمیه است یک لحظه در هیاهوی غم گم نمی شویم پیداترین نشانی ما فاطمیه است برنامه تکامل انسان ز ما بخواه سر لوحه مبانی ما فاطمیه است تاریخ هم به محفل ما خو گرفته است منشور جاودانی ما فاطمیه است این اشک ناب ماست بیان حیات ما هنگام در فشانی ما فاطمیه است داغی به دل نشسته که گفتن نمی‌توان دور غم نهانی ما فاطمیه است ما روضه های زنده داغ مدینه ایم مبنای روضه خوانی ما فاطمیه است پهلو شکسته گان ز غربت خمیده ایم شرح قد کمانی ما فاطمیه است سید محمد میر هاشمی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مادرم خورد زمین و جگرم تیر کشید از غم بال و پرش بال و پرم تیر کشید چند گامی به عقب آمد و افتاد و شکست تا سرش خورد به دیوار سرم تیر کشید چشم او رفت سیاهی و حرم را گم کرد در پیِ چشم ترش چشم ترم تیر کشید دست بر شانه ام انداخت و دیدم مادر کمرش خم شده..!! من هم کمرم تیر کشید بعد هر ضربه که آنروز به مادر میخورد رشته های رگ قلب پدرم تیر کشید مادرم گفت که از حادثه کوچه….به بعد بند بند بدنم گل پسرم تیر کشید محمد کیخسروی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سر مشق زندگانی ما فاطمیه است ایام کامرانی ما فاطمیه است دل را گره به موی ولایت زدیم و بس میثاق آسمانی ما فاطمیه است یک لحظه در هیاهوی غم گم نمی شویم پیداترین نشانی ما فاطمیه است برنامه تکامل انسان ز ما بخواه سر لوحه مبانی ما فاطمیه است تاریخ هم به محفل ما خو گرفته است منشور جاودانی ما فاطمیه است این اشک ناب ماست بیان حیات ما هنگام در فشانی ما فاطمیه است داغی به دل نشسته که گفتن نمی‌توان دور غم نهانی ما فاطمیه است ما روضه های زنده داغ مدینه ایم مبنای روضه خوانی ما فاطمیه است پهلو شکسته گان ز غربت خمیده ایم شرح قد کمانی ما فاطمیه است سید محمد میر هاشمی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حال و هوای بیت علی درد و ماتم است درد و عزای آل عبا فرق میکند سیلی شود نصیب تمامیِ مادران؟ یا احترام فخر نسا فرق میکند؟ میخ در است و سینه ی زهرا و شعله ها این شعله ها به کرببلا فرق میکند داریوش جعفری 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به مِـهر و عاطفه یِ مادرانه محتاجم به روضه خوانی و آه شبانه محتاجم به لطف حضرت حق من به ذکر یاحیدر به ذکـرِ شاه زمـین و زمـانه محتاجم کسی به روی شما بی بهانه سیلی زد به لـَعـنِ قاتلِـِتان بی بهانه محتاجم چه آتشی به درِ خانه یِ علی افتاد به سوز قـلب اهالیِ خانه محتاجم مَنی که نام و نشان دارم از غلامیِ تان به یک دعای گـُل بی نشانه محتاجم نَفَس نفس نفسم نذری حسین و حسن به هر دوتا پسرت عاجـزانه محتاجم چه فاطمیه…چه شبهای جمعه…بی تابم به شاه و گـریه یِ بر نازدانه محتاجم ندارد این سرِانگـشت ها رمق…عمه به دست های تو هم مثل شانه محتاجم ببیـن شکـسته شده مثل یار دندانم به ندبه خوانی تو عاشقانه محتاجم حسین ایمانی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رو گرفتی که کبودی تو پیدا نشود باعث رنجش زخم دل مولا نشود سر سجاده دعا کرده حسن آهسته بی کسی کاش نصیب دل بابا نشود ز دهان زن همسایه شنیده زینب حال او بسکه وخیم است مداوا نشود بشکند دست مغیره که به قنفذ میگفت آنقدر ضربه شدید است که او پا نشود پسرش دید غم کوچه و غصب فدکش به گمانم که دگر عقده ی او وا نشود چه سرش آمده مرگش ز خدا می خواهد گذرش کاش دگر سمت گذرها نشود حال او زار و خراب است بمیرم ای وای دیگر از بستر بیماری خود پا نشود علی بهرامی نیا 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از بیت آل طاها (ص) آتش کشد زبانه گوئی شده قیامت بر پا درون خانه برپاست شور محشر از عترت پیمبر (ص) خلق اند مات و مبهوت از گردش زمانه اهریمنان نمودند خون قلب مصطفی (ص) را در منظر خلایق بی جرم و بی بهانه در پشت در فتاده، ام الائمه (س) از پا دارد فغان ز دشمن آن گوهر یگانه زینب (س) به ناله گوید کشتند مادرم را این یک ز ضرب سیلی آن یک ز تازیانه در خون فتاده زهرا (س) چون مرغ نیم بسمل محسن (ع) فتاده چون گل پر پر در آستانه در پشت زانوی غم پژمان نشسته حیدر (ع) مانده حسین مظلوم (ع) حیران در آن میانه از نقش خون و دیوار پرسد ز حال زهرا (س) وز زخم سینه گیرد از میخ در نشانه دارد حسن (ع) شکایت از کینه مغیره ریزد ز دیدگانش یاقوت دانه دانه با پهلوی شکسته چون مرغ بال بسته زهرا (س) به خون نشسته در کنج آشیانه
شب است و بغض سکوت و صدای گریه آب تمام غصه عالم نشسته در محراب نگاه کن که ببینی چگونه می‌بارد مصیبت از در و دیوار خانه ارباب برای غسل شب قدر آمده امشب فقط خدا و رسولش به منزل مهتاب بنای زندگی اش را به آب می‌شوید الهی صبر علی را به فاطمه دریاب به قطره قطره سرشکش دخیل می‌بندد بر آن ضریح کبود و شکسته و بی‌تاب چه آبها که سراسیمه غسل می‌کردند برای آن که نماند در آن بدن خوناب چه می‌رسد به علی از مرور خاطره‌ها که ناله‌های صبورش ندارد امشب تاب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این شهرِ بی‌وفا به علی مَرحمت نداشت این داغدیده را نظرِ تسلیت نداشت ای روزگار! قبل جسارت به فاطمه قُنفذ در این حکومت غاصب سِمَت نداشت* دیوار‌های سنگی کوچه که جای خود دیوار خانه نیز به من معرفت نداشت عالَم کنار من همه در امنیت ولی زهرا درون خانه‌ی من امنیت نداشت مسمار، در مقابل و دیوار پشتِ سر راهِ نجات، همسرم از هر جهت نداشت یک‌بار هم برای شفایش دعا نکرد او بعد کوچه آرزوی عافیت نداشت او را نبی به دست گرفت و به عرش بُرد زیرا برای دفن، زمین ظرفیت نداشت ✍ *خلیفه دوم در زمان خلافتش، قُنفذ بن عُمير بن جُدعان تيمي را به عنوان کارگزار و والی مکه قرار داد. 📚انساب الاشراف بلاذری، ج10، ص155 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فاطمه! ای که غم از داغ تو سر می شکند •••••• زیر بار غم تو کوه کمر می شکند •••••• مرغ حق بودی و رفتی سوی باغ ملکوت •••••• جبرئیل است که از داغ تو پر می شکند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سوزنده تر از داغ تو، داغی نبود •••••• پژمرده تر از تو گل به باغی نبود •••••• روشنگر دل هایی و اما افسوس •••••• بر گمشده قبر تو چراغی نبود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این شهرِ بی‌وفا به علی مَرحمت نداشت این داغدیده را نظرِ تسلیت نداشت ای روزگار! قبل جسارت به فاطمه قُنفذ در این حکومت غاصب سِمَت نداشت* دیوار‌های سنگی کوچه که جای خود دیوار خانه نیز به من معرفت نداشت عالَم کنار من همه در امنیت ولی زهرا درون خانه‌ی من امنیت نداشت مسمار، در مقابل و دیوار پشتِ سر راهِ نجات، همسرم از هر جهت نداشت یک‌بار هم برای شفایش دعا نکرد او بعد کوچه آرزوی عافیت نداشت او را نبی به دست گرفت و به عرش بُرد زیرا برای دفن، زمین ظرفیت نداشت ✍ *خلیفه دوم در زمان خلافتش، قُنفذ بن عُمير بن جُدعان تيمي را به عنوان کارگزار و والی مکه قرار داد. 📚انساب الاشراف بلاذری، ج10، ص155 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کمتر سخن می گفت از در تا همیشه دیوار را می دید کمتر تا همیشه وقت عبور از کوچه ها هر بار هر بار بغض عجیبی داشت حیدر تا همیشه سی سال با یک چاه خلوت کرد اما تنها رفیقش بود کوثر تا همیشه یعنی چرا زهرا جلوی چشم حیدر دائم جلو آورد معجر تا همیشه؟! با این که حق فاطمه شد غصب، زینب برده است ارثش را ز مادر تا همیشه! آن جامه ای را که برای محسنش دوخت حالا شده تن پوش اصغر تا همیشه 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ز پشت پنجره ها دیدگان پر اَشکم •••••• سراغ مدفن پنهان و بی نشانه گرفت •••••• نشان شعله و دود و نوای زهرا را •••••• توان هنوز ز دیوار و بام خانه گرفت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مرثیۀ حضرت زهرا(سلام الله علیها) 🎙🎙🎙🎙 تمام شمع وجود تو آب شد مادر دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد بهشت آرزوی ما خراب شد مادر به یاد نالهء مظلومیت دلم سوزد که چون سلام پدر بی‌جواب شد مادر حمایت از پدرم را گناه دانستند که کشتن تو در امّت ثواب شد مادر میان آن همه دشمن که می‌زدند تو را دلم به غربت بابا کباب شد مادر نشان غصب فدک ماند تا به ماه رخت گرفته نیمه‌ای از آفتاب شد مادر به محفلی که پدر بر تو مخفیانه گرفت سرشک دیدهء زینب گلاب شد مادر به جای شمع که سوزد به قبر پنهانت پدر کنار مزار تو آب شد مادر ✍️حاج غلامرضا سازگار 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جنت که خود به نام شبستان فاطمه‌ست سجاده ای به گوشۀ ایوان فاطمه‌ست بال فرشتگانِ خدا غرق حسرت ِ خاک گلین حجرۀ طفلان فاطمه‌ست نام علی شده به عدد با نمک یکی نام علی خودش ز نمکدان فاطمه‌ست فرمود مصطفی که فدایش شود پدر روحی که هست در تنم از آنِ فاطمه‌ست وقتی که روح فاطمه در جسم احمد است جان علی و آل علی جان فاطمه‌ست تنها نه جلوه گاه رُخش مهر و ماه شد چشمان حیدر آینه گردان فاطمه‌ست جایی که جود و بخشش پروردگار هست بخشش به روز حشر به فرمان فاطمه‌ست عارف کسی شده‌ست که زهراست قطب او فانیِ در ولی شدن عرفان فاطمه‌ست از جان خود به پای ولایت گذاشته اسلام وامدار ز ایمان فاطمه‌ست فرماندۀ قیام برای امام اوست ظالم شکست خوردۀ میدان فاطمه‌ست بیداری و بصیرت و عزم و جهاد و فتح یک جلوه از اُبهّت طوفان فاطمه‌ست کشتار نه! هدایت و هشیاریِ بشر در قلب ذره ای‌ست که تابان فاطمه‌ست در سایۀ ولایت فرزند مرتضی ایران سپاه حیدر و ایران فاطمه‌ست عالَم تمام ملک علی شیر ِلافتی‌ست ایران میان این همه اُستانِ فاطمه‌ست در آستان قدس رضا نور مادری‌ست یعنی رضا نگین سلیمان فاطمه‌ست ما سر بلند و سینه ستبر و سرآمدیم این اقتدار ما ز شهیدان فاطمه‌ست با این حساب قبر شهیدان بی پلاک پایین پای مرقد پنهان فاطمه‌ست مشهور شد حسن به کرامت در اهل بیت خوان حسن نتیجۀ احسان فاطمه‌ست عالم تمام بی سر و سامان کربلاست اما حسین بی سر و سامان فاطمه‌ست آن که به او همه شهدا قبطه می خورند با هر دو دست ، دست به دامان فاطمه‌ست بخشیده می شوند همه با دو دست که چون مصحف شریف به دستان فاطمه‌ست تیغ کلام و خطبۀ زینب به شهر شام تفسیر آیه آیۀ قرآن فاطمه‌ست حجت تمام کرد به آیات و محکمات این اشک ها ز غربت برهان فاطمه‌ست عشق علی چنان زده آتش به جان او در، مُشتعِل ز سینۀ سوزان فاطمه‌ست در بارگاه قدس که جای ملال نیست چشمان قدسیان همه گریان فاطمه‌ست مانده‌ست ذوالفقار علی در نیام صبر قلب خدای صبر، پریشان فاطمه‌ست شرمنده شد علی ز پیمبر که گفته بود شیر خدا همیشه نگهبان فاطمه‌ست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بشین خونه رو آب و جارو نکن بذار زخم پهلوت بهتر بشه خودم از پس غربتم بر میام نمیخوام چشات واسه من تر بشه اگه درد داری میدونم عزیز با این دردا باید مدارا کنی در خونه مونو عوض میکنم به شرطی نیایی درو واکنی نمیتونم از کوچمون رد بشم چیکار کرده این کوچه با روح من یه عمره ازت شرمسارم عزیز منو بسته بودن تو رو میزدن نگاهت رو این روزا از من نگیر تو عطر ِنجیب ِبهشتی برام خودت داری میری ولی پشت در دو خط یادگاری نوشتی برام نوشتی شبا تشنه میشه حسین همین غصه داره تو رو میکشه نوشتی ظریفه، شبیه گله حواست بهش باشه پرپر نشه واسه مرد خونه نشینی بده دعا کن واسه تلخی لحظه هام دعاکن بتونم تحمل کنم دعاکن نمونم دعا کن بیام ✍️حامد عسکری 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
(سلام‌الله‌علیها) زبان حال حضرت زهرا (سلام الله علیها) با جناب سلمان (رحمت الله علیه) : بیدار هستم تا سحر از درد ، سلمان در پشت در بَد زد مرا نامرد ؛ سلمان تو شاهدی  من هم کلام جبرئیلم زهرا کجا و عده ای ولِگرد، سلمان فهمید تا پشت درم ؛ لج کرد و هُل داد رد شد ز روی پیکرم خونسرد ؛ سلمان ممنون عموجان که عبا رویم کشیدی دادِ مرا مسمار، در آورد، سلمان خیلی برای غربت حیدر دلم سوخت پیش همه دیدی؟ که گریه کرد سلمان!!! وقتی زمین می خورد پیشم زنده می شد آن خاطرات ِدستمالِ زرد سلمان حیدر زمین می خورد و قنفذ کیف می کرد از پا درآورده مرا این درد سلمان 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
‏کمی از غسل زیر پیرهن ماند / کمی از خون خشک بر بدن ماند ••••• کفن را در بغل بگرفت و بو کرد / همان طفلی که آخر بی کفن ماند . . . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای روح آفتاب چرا پا نمی شوی/ بانوی بو تراب چرا پا نمی شوی/ پهلوی منهم از خبر رفتنت شکست رکنم شده خراب چرا پا نمی شوی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
لِماذا سُمّیَتْ زهراءُ بِاالزّهرا، نمی‌دانم شب قدر است او یا لیلةُ الاسری؟! نمی‌دانم رموز کاف و ها و یا و عین و صاد را حتی اگر دانسته باشم، راز أعطینا نمی‌دانم من از إنسیّه و حوریّه می‌فهمم عباراتی ولی معنایی از إنسیّةُ الحَورا نمی‌دانم امامان "حجّةُ اللهِ علَی خلقند"، سلّمنا "وَ زهرا حجّة اللهِ علینا" را نمی‌دانم نمی‌بود آفرینش، هم علی را، هم محمّد را حدیث قدسی لولاک را اصلاً نمی‌دانم کنار خانه‌ی "لا تَرفعوا اصواتَکم" یارب دلیل این‌همه بلوا و غوغا را نمی‌دانم دلیل خلقت است او؛ معنی "عجّل وَفاتی" را به هر تعبیر و هر تفسیر و هر معنا نمی‌دانم شبانه دفن کردن را علی دانست، سلمان هم شبانه غسل دادن را علی حتی... نمی‌دانم چرا باید گلی مانند زهرا پشت در باشد خداوندا خداوندا خداوندا نمی‌دانم ندانم‌های بسیار است در صدّیقه‌ی کبری نمی‌دانم نمی‌باید بدانم یا نمی‌دانم! ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قاری، حسین و گریه کنِ فاطمه خداست در خانهٔ علی چه عزاخانه‌ای به پاست جانم فدایِ مجلسِ ختمی غریب که مهمان ندارد و پُر از اندوهِ بی‌صداست شاید حسن به زینبِ آشفته حال گفت: گریه نکن! که رفتنِ مادر خودش شفاست در شهر، یک نفر به علی تسلیت نگفت این رسم ناسپاسیِ دنیایِ بی‌وفاست زهرا کجاست؟! تا که ببیند هنوز هم ردّ طناب، دورِ دو دستانِ مرتضاست حرفش نداشت هیچ خریدار بعد از این* سنگِ صبورِ روز و شبِ مرتضی کجاست؟! مادر کجاست؟ تا بشود حالِ خانه خوب مادر که نیست، خانه نفس‌گیر و بی‌صفاست عالَم عزا گرفته برایش ولی بدان صدّیقةُ الشهیده عزادارِ نینواست قلبش هنوز می‌شود آرام با حسین آرامگاهِ مادرِ سادات، کربلاست هر روزِ هفته بر لبِ گودالِ قتلگاه گریانِ پیکری‌ست که مابینِ بوریاست! ✍ * وَكَانَ لِعَلِيٍّ وَجْهٌ مِنَ النَّاسِ حَيَاةَ فَاطِمَةَ؛ فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ فَاطِمَةُ انْصَرَفَتْ وُجُوهُ النَّاسِ عَنْ عَلِيٍّ ترجمه: تا فاطمه زنده بود، مردم به امیرالمؤمنین(ع) روی خوش نشان می‌دادند؛ پس با وفات [شهادت] فاطمه(س)، [مردم] به او پشت کردند. 📚 صحیح بخاری، ج ۴، ص ۱۵۴۹ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ﻭﻗﺘﯽ ﻧﻔﺎﻕ، ﭼﻬﺮﻩ‌ﯼ ﺧﻮﺩ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩ ﺻﺒﺢ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻡ ﺗﺎﺭ ﮐﺮﺩ ﻫﯿﺰﻡ‌ﺑﯿﺎﺭ ﻣﻌﺮﮐﻪ، ﺻﯿﺎﺩ سنگ‌دل ﺩﺭ ﺁﺷﯿﺎﻧﻪ ﺻﯿﺪ ﺣﺮﻡ ﺭﺍ ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩ ﭘﺸﺖ ﺩﺭِ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﭼﻪ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﺯﻫﺮﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺴﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺜﺎﺭ ﮐﺮﺩ ﮔﻠﻤﯿﺦ ﺩﺍﻍ ﻭ ﺿﺮﺏ ﻟﮕﺪ، ﺳﻮﺯ ﺷﻌﻠﻪ‌ها ﺍﻭ را ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺳﯿﻨﻪ ﻭ ﭘﻬﻠﻮ ﺩﭼﺎﺭ ﮐﺮﺩ ﺷﺐ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﻓﺘﺎﺏ، ﻏﺮﯾﺒﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻬﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺑﻘﯿﻊ ﺍﺳﺘﺘﺎﺭ ﮐﺮﺩ ﺷﻤﺸﯿﺮِ ﺯﻫﺮ ﺧﻮﺭﺩﻩ‌ﯼ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﻫﻢ ﻧﮑﺮﺩ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﻠﯽ، ﻏﻢِ ﻫﺠﺮﺍﻥ ﯾﺎﺭ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﺣﯿﺮﺗﻢ "ﮐﻤﯿﻞ" ﮐﻪ آﻦ ﻗﻮﻡ ﻧﺎﺳﭙﺎﺱ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﻔﺎﺭﺷﺎﺕ ﭘﯿﻤﺒﺮ چه‌کار ﮐﺮﺩ ! ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7