eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.3هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
999 ویدیو
59 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
اثر زهر به کل بدنت معلوم است شدت درد تو و ضعف تنت معلوم است گاه غش میکنی و گاه به خود میپیچی خوب اوضاع تو با سوختنت معلوم است حرف خود را به تکان دادن سر میگویی حالت از گریه و طرز سخنت معلوم است سعی داری که نبیند پسرت اما حیف باز خاکی شدن پیرهنت معلوم است پادگان جای تو و اهل و عیال تو نبود در نگاه تو غم دل شکنت معلوم است کاسه نزدیک لبت میشود و می افتد با همین زاویه زخم دهنت معلوم است ته گودال نرفتی به سرت سنگ نخورد شکر...این لحظۀ آخر بدنت معلوم است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست  کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست  سامرائی شده ام، راه گدایی بلدم  لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست  قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند  بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست  یازده بار به جای تو به مشهد رفتم  بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست  زخم دندان تو و جام پر از خون آبه  ماجرائی است که در ایل تو چندان کم نیست  بوسه ی جام به لب های تو یعنی این بار  خیزران نیست ولی روضه ی دندان کم نیست  از همان دم پسر کوچکتان باران شد  تا همین لحظه که خون گریه ی باران کم نیست  در بقیع حرمت با دل خون می گفتم  که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان🏴 گهی در باغ با گل ها بنالیم گهی چون بلبلی شیدا بنالیم اگر خواهی بنالی با دل ما بیا با مهدی زهرا بنالیم #حاج_سید_هاشم_وفایی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پر پرواز گشودی و مهیا شده ای زهر افتاده بجانت که چنین تا شده ای؟ کمرت خم شده و تاب و توانت رفته با همین دست به دیوار چو زهرا شده ای جگرت مثل حسن سوخته صدپاره شده آه با آتش این زهر مداوا شده ای هی زمین خوردی و کل بدنت خاکی شد مثل از اسب زمین خوردن آقا شده ای هر چه آمد به سرت تیر به قلبت که نخورد سنگ باران وسط هلهله آیا شده ای؟ راستی پیرهنت را ز تنت دزدیدند راستی از اثر تیغ مجزا شده ای؟ بی هوا نیزه فرو بین دهانت کردند؟ زیر و رو در ته گودال تو با پا شده ای؟ زخم شلاق نشسته به تن دختر تو؟ چقدر خون جگر از زخم زبان ها شده ای؟ راستی در وسط طشت سرت را بردند؟ بسوی خواهر خود گرم تماشا شده ای؟ http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شب تاریک هوای سحرش را می خواست  شهر انگار خسوف قمرش را می خواست  گوشۀ حجره کسی چشم به راه افتاده  حسن دوم زهرا پسرش را می خواست  حضرت عسگری از درد به خود می پیچد  زهر از سینۀ آقا جگرش را می خواست  آسمانیست امامی که زمین افتاده  آسمان جلوه ای از بال و پرش را می خواست  شعلۀ زهر که بد جور زمین گیرش کرد  به خدا که نفس مختصرش را می خواست  لحظه ی آخر خود روضۀ عاشورا خواند  منبر خاک غم چشم ترش را می خواست  ته گودال کسی روی زمین افتاده  خنجر شمر گمانم که سرش را می خواست  دختری دید که بالای سرش نامردی  آمده بود و نگین پدرش را می خواست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بیا و سـر بـه روی سینـه‌ام بگذار، مهدی‌جان شرر زد بـر درونـم زهـر آتشبـار، مهـدی‌جان بیـا تـا سیـر بینـم وقـت رفتن، ماه رویت را که می‌باشد مرا این آخرین دیدار، مهدی‌جان در ایـام جوانـی سیـر گردیـدم ز جـان خود ز بس بر من رسیـد از دشمنان آزار، مهدی‌جان از آن ترسم که بعد از من، تو در تنهایی و غربت به موج غم گذاری چهره بر دیوار، مهدی‌جان تـو در ایـام طفلـی بی‌پـدر گشتـی، عزیزِ دل مرا شـد در جوانـی پـاره قلب زار، مهدی‌جان از آن می‌سوزم ای نور دو چشم خود، که می‌بینم تو بهر گریه کردن هـم نداری یار، مهدی‌جان غـم تـو بیشتـر باشـد ز غم‌هــای پـدر، آری اگر چه دیـده‌ام من محنت بسیار، مهدی‌جان تـو بایـد قرن‌ها در پـردۀ غیبت کنـی گریه بُود هـر روز روزت مثل شامِ تـار، مهدی‌جان تو باید قرن‌ها چون جد مظلومت علی باشی به حلقت استخوان باشد، به چشمت خار، مهدی‌جان بگیر از مرحمت، فردای محشر، دست «میثم» را که بر جـرم و گناه خود کند اقرار، مهدی‌جان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یابن الحسن صاحب عزا امشب شمایی امشب عزادار پدر در سامرایی یابن الحسن یادت میاید سالها پیش بابا چسان کردش زتو قصد جدایی بازهر کین معتمد مسموم گردید شدعسکری در راه دین خود فدایی یادت میاید جرعه ی آبی طلب کرد نوشید با یاد شهید کربلایی می سوخت اززهر هلاهل تاروپودش آن لحظه حالش بود حالی مجتبایی جانها بسوزد از برای آن دمی که افتاد بین پیکر و روحش جدایی بگرفته بودی راس بابا را بدامن پیش تو مولا جان نبودی آشنایی غسلش بدادی وکفن کردی پدر را جانها فدای اشکت ای روح خدایی بادا سرت مولا سلامت زین مصیبت کی می شود بر شیعیانت رخ نمایی ای کاش در هشت ربیع سال دیگر همراه تو گردیم آقا، سامرایی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یابن الحسن فدای تو ودیده ی ترت خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت داغی نشسته برجگرداغدار تو درخون نشسته است دل درد پرورت قربان آن امام، که درآخرین نفس سیراب گشته است به دست مطهرت ای سرو سرفراز جهان، سروسربلند ازماتم پدر چه رسیده ست برسرت بهر تسلی دل درد آشنای تو صف بسته اند خیل ملائک برابرت مارا شریک درد وغم خود حساب کن مادل شکسته ایم ز احوال مضطرت دلتنگ سامرای توهستیم وچون نسیم مارا ببر به دیدن باغ معطرت رفتی به پشت پرده ی غیبت ولی شده است صدها هزار عاشق وعارف کبوترت چشم انتظار مانده زمین تاکدام روز روشن شود جهان زحضور منورت از روی اشتیاق «وفایی» شب فراق دارد سلام وعرض ارادت به محضرت http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#یا_امام_عسکری_ع عدوگاهی به زندانت فکنده گهی آتش به بنیانت فکنده چه زهری ریخته دشمن به جانت که رعشه بر دل وجانت فکنده #حاج_سید_هاشم_وفایی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#یتیمی اگر با غصه وغم هم ندیمی غبار غم رسد با هرنسیمی بیا همراه با مهدی بگوئیم «یتیمی درد بی درمان یتیمی» #حاج_سید_هاشم_وفایی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#نذر_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام گر چه چشمان تو یک عمر ستم را میدید گرچه آقا جگرت سوخت و از هم پاشید باز هم شکر خدا لحظه یِ جان دادن تو پسرت آمد و چشمان ترت را بوسید #منصوره_محمدی_مزینان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بیا که بی رخ تو طاقتی ندارم من به غیر دیدن تو حاجتی ندارم من گل همیشه بهارم تو هستی وبی تو به سیرباغ وچمن رغبتی ندارم من به غیر نقش ولای تو از ازل ای دوست به لوح سینه ی خود زینتی ندارم من تمام عزت من از طفیل مهر شماست بدون مهر شما عزتی ندارم من از آن زمان که مرا با تو آشنا کردند به غیر بندگیت عادتی ندارم من تویی که محرم راز دل غریب منی به جزتو با دگری صحبتی ندارم من گذشت عمرمن و چشم من به ره مانده بیا امید دلم فرصتی ندارم من اگر چه من زگناهم دل تو را خستم اگر چه غیر ریا طاعتی ندارم من به جان فاطمه هرگز مران مرا زین در که غیر تو به کسی الفتی ندارم من مرا به رسم غلامی قبول کن مولی اگرچه روسیه ام، قیمتی ندارم من «وفائیم» من وبرعشق تو وفادارم اگرچه درخور تو خدمتی ندارم من http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7