eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.8هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
987 ویدیو
48 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی دلی شکست، یقینأ بها گرفت درست سرسرای عرش معلا سرا گرفت قربان عاشقی که دلش بیقرار شد بعد از نماز شب ز خدا کربلا گرفت یادم نمی رود که به اعجاز تربتت وقت اذان صبح ،مریضی شفا گرفت حال و هوای هیئتتان خوشتر از بهشت با چای روضه بود که دل ها جلا گرفت بال مگس کلید معمای چشم ماست چشمی که اعتبار ز آب بقا گرفت "صد مرده زنده میشود از ذکر یا حسین" ارباب ما شِفای مسیح از خدا گرفت زهرا نوشت نامه، خدا هم قبول کرد باید وجود گریه کنان را طلا گرفت بال ملک به زیر قدم های زائرش اما خودش ز دار جهان بوریا گرفت تفسیر سوره ای که به نیزه نشسته است باید فقط ز دختر شیر خدا گرفت تن های کشتگان همه در زیر سُم اسب خورشید اهل بیت ، روی نیزه جا گرفت وقتی فضای روضۀ مکشوفه گشته باز خواهی بگویمت که چرا دل نوا گرفت؟ مادر میان قتلگه و شمر هم رسید مویش کشید و بعد برید و هوا گرفت لرزید دست و پای کَریهش ولی به عمد سر را مقابل حرم و بچه ها گرفت خورشید هم تحمل این صحنه را نداشت فورأ غروب کرد وَ عالم عزا گرفت . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سفره آماده، سر سفره گدا آماده کرم آماده، من آماده، خدا آماده این کرم خانه دو ماه است تدارک دیده قبل مهمان همه جا هست غذا آماده این که اینجائیم از لطف خود اوست نه من او نخواهد، نشوم بهر دعا آماده گر خدا رحم نیارد به من آلوده نفس من هست به انجام خطا آماده دل بیمار محال است به درمان نرسد مطب آماده، دل آماده، دوا آماده بی پرو بال به پرواز رسیدن شدنی است بس که در ماه خدا هست هوا آماده توبه بی ذکر علی نیست میسر و الله ذکر حیدر بکند قلب مرا آماده عجبی نیست ببینم در این ماه علی بیش تر از همگان فاطمه را آماده طلب کعبه در این ماه طواف یار است پس چه بهتر که بود کربُبلا آماده وقت یاریِ گل فاطمه فردای فرج کاش باشیم کنار شهدا آماده . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سفره تا باز شود زود گدا می آید مثل هر بار به دنبال عطا می آید آمد از عرش نوایی که بیایید همه راه گم کرده به دنبال صدا می آید همه سرمایه ی یک ساله ی خود باخته ام بنده ی باخته ی بی سر و پا می آید یک نفر نیست بگوید که میان پاکان این گنه کار زمین خورده کجا می آید آن کسی که همه جا رفته و طردش کردند تا تعارف بزنی اَش که بیا ، می آید به من و کاسه ی خالی تمنا کردن به تو و دست کریم تو سخا می آید هر دلی می شکند خانه ی تو می گردد دل که از غیر تهی گشت خدا می آید وا شود گوشِ دل ما اگر ای اهل سحر بینمان زمزمه های شهدا می آید هر چه خیر است درِ خانه ی زهرا باشد مادر ما صف محشر پِیِ ما می آید تا که گفتیم حسین مجلسمان ریخت بهم بوی سیب حرم کرب و بلا می آید بی قرارم چه کنم من نجفم دیر شده عطر زهراست ز ایوان طلا می آید . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از قافلۀ عشق مرا جا نگذارید در موج بلا یکه و تنها نگذارید ما را به شهیدان برسانید دوباره بر موج دلم حسرت دریا نگذارید ماه سحر و ذکر و ابوحمزه و توبه است در ماه خدا، دل سرِ دنیا نگذارید هنگامۀ توبه است، غنیمت شمریدش هی توبه از امروز به فردا نگذارید غیر از در این خانه کجا روی بیاریم ما را به کسی غیر علی وا نگذارید خوب است سر سفرۀ افطار به یاد لب های حسین آب گوارا نگذارید این حرف، خودش روضۀ گودال حسین است اینقدر نمک بر دل زهرا نگذارید آهسته تر ای لشکریان، فاطمه اینجاست اینگونه روی حنجره اش پا نگذارید . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عبد فراری‌ام به درت باز آمدم اقرار می‌کنم که گنهکارم و بدم اعلان صلح و آشتی از جانب تو بود باور نمی‌کنم که بخوانی کنی ردم سنگینی گناه ز پایم فکنده است جز تو که دست گیرد و جز تو که بخشدم ای وای من که چون به درت توبه می‌کنم سرمی‌زند دوباره گناه مجددم با آنکه عهد خویش شکستم هزار بار این دفعۀ هزار و یکم باز آمدم خواهی ببر به دوزخ و خواهی ببر بهشت من عاشق محمد و آل محمدم معبود من! چگونه بسوزی در آتشش دستی که من به دامن آل علی زدم؟ ره دور و لرزه بر قدم و قبر پیش رو در زیر کوه‌های گنه خم شده قدم سرمایۀ گداست همان دست خالی‌اش من آمدم گدایی و خالی بود یدم «میثم» که نیست در خور بخشش گناه او بخشی مگر به حیدر و زهرا و احمدم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هزاران بار استغفار كردم دوباره جرم خود تكرار كردم تو گفتي من غفورم ، من هم اينك به جرم خويشتن اقرار كردم برو اي آتش دوزخ كناري كه من رو بر در غفار كردم دوباره عفو كن يارب! اگرچه من از اين توبه ها بسيار كردم به ذكر خود شفايم ده كه عمري دلم را از گنه بيمار كردم از آن گشتم دچار خواب غفلت كه ديو نفس را بيدار كردم تو از اول عزيزم آفريدي ولي من، حيف! خود را خوار كردم تنم كاهيده همچون كاه و بر دوش بسي كوه گنه را بار كردم تو بودي يار من افسوس! افسوس! كه من رو جانب اغيار كردم تو با «ميثم»نبودت غير خوبي ولي من با تو بد رفتار کردم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای دیدن روی تو ناله ها دارم خوشم اگر چه غریبم ولی تو را دارم تمام سوز دل من ز ناله های شماست ز درد هجر تو سوز ی در این صدا دارم گدائی در این خانه آبروی من است به نام توست اگر ذره ای بها دارم به نامۀ عملم نیست جز گناه گناه... ولی به وقت سخن کوهی ادعا دارم الا امیر سحر ای مسافر صحرا امید وصل تو را بین هر دعا دارم به کام خویش چشیدم غم جدایی را نشان رحمتی از یار آشنا دارم مرا میان قنوت سحر مَبر از یاد که احتیاج شدیدی بر این دعا دارم به آه نیمه شب تو قسم عنایت توست اگر زبان مناجات با خدا دارم بیا و نامه اعمالِ من مرور نکن که بر جبین عرق شرم از شما دارم بدست خود بده خرج زیارت ما را هوای بوسه ای از خاک کربلا دارم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زین شوق که لطف کرده جانان با من مهمان من است اشک دامن دامن گفتم به کجا روی کنم ؟ گفت اینجا گفتم که ببخشد گنهم ؟ گفتا من من گر چه گنهکار و بدم یا الله از درگه خود مکن ردم یا الله گفتم که من و این همه عصیان چه کنم گفتی که بیا من آمدم یا الله فکری که به جز حق نگزیند خواهم نفسی که به جای خود نشیند خواهم از لطف محمد و علی و زهرا چشمی که به جز خدا نبیند خواهم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
لذت اشک مناجات سحر، مشهود است حال آشفته دل از دیده تر مشهود است منتی نِه ز کرم، دست زمین خورده بگیر همه جا سایه لطف تو به سر مشهود اس راه خود را سحری جانب ما مایل کن دست خالیِ گدا وقت گذر مشهود است حال و روز من هجران زده دیدن دارد حال دل سوخته از آه جگر مشهود است هنر آن نیست نسوزی به میان آتش بین خاکسترِ پروانه هنر مشهود است هر که فانی نشود جام بقایش ندهند مردیِ مرد به هنگام خطر مشهود است من و تنهایی در قبر خودم می دانم اوج بیچارگیم وقت سفر مشهود است . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من که در بند غم و غصه اسیرم چه کنم با چنین کوه گناهان کثیرم چه کنم کرمی گرکه براین سائل غمگین نکنی من که درمانده و مسکین و فقیرم چه کنم در بیابان هوس نیست به غیر از خس و خار من گرفتار در این دشت و کویرم چه کنم خانۀ دل شده از ظلمت عصیان تاریک روشنی گر که نبخشی به ضمیرم چه کنم مژدۀ عفو گنه بر من آلوده فرست نرسد گر که نویدی ز بشیرم چه کنم بارش رحمت خود را به سرم نازل کن گرکه آلوده و بی توبه بمیرم چه کنم همۀ عمر «وفائی» به فغان می گوید بی توای ای حی توانا و قدیرم چه کنم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کی ام من گنه کار بی بند و باری ذلیلی خطا پیشه ای شرمساری گرفتار و آلوده هر گناهی سیه نامه ای سرکشی نابکاری زخود گشته نومید از فرط عصیان به درگاه عفو تو امیدواری اگر پرده از جرم من می گشودی به من بسته می شد در خلق آری ندانم چه شد کآبرویم نبردی و یا دادیم عزت و اعتباری تو کردی عزیزم و گر نه عزیزان مرا می شمردند کمتر زخاری الهی تو بردار از دوش بارم که سنگین تر از بار من نیست باری اگر قصد سوزاندنم کرده بودی چرا دادیم دیدۀ اشکباری من ار مجرمم تو سریع الرضایی من ار رو سیاهم تو پروردگاری تو و باب احسان و دریای عفوت من و دست خالی و احوال زاری چه حاصل برد از وجودم جحیمت گرفتم بسوزی مرا در شراری نه اشکی نه آهی نه سوزی نه دردی نه رنگی نه بوئی نه برگی نه باری تهی دستم اما علی دوست بودم ندارم به جز نام مولا شعاری به دنیا به عقبی به محشر به میزان مرا غیر مولا علی نیست یاری به یک یک یا علی کز دهانم برآید جحیم تو را میکنم لاله زاری علی دوستم دوستان علی را کجا روز محشر به خود واگذاری . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خویش را از آسمانِ ادّعا انداختم تا دلم را روی خاکِ روضه‌ها انداختم آتشِ داغت غرورِ کوهِ یخ را آب کرد تا به دریای غمت این قطره را انداختم ریسمانِ فرش‌های روضه دستم را گرفت بوریای مَن‌مَنم را زیر پا انداختم روزهای روضه‌دار و ماه‌های آه‌دار روی دوشِ خانه‌ام شالِ عزا انداختم غصه خوردم اشک نوشیدم کنار سفره‌ات خویش را با روضه از آب و غذا انداختم هر تپش را با دخیلِ «یاحسینم» زنده‌ام قلبِ خود را در ضریحِ کربلا انداختم ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کیست این خسرو مظلوم؟ که خونین بدن است وز دم نیزه و شمشیر، دو صد پاره تن است کیست این مظهر جان‌بازی و ایثار و وفا؟ که به آزادگی و عدل و شرف، ممتحن است او بُوَد چشم و چراغ دل زهرای بتول روشنی‌بخش جهان، نور رخ «ذو‌المنن» است گبر و ترسا و یهودش، چو مسلمان خواهد یار و محبوب ملل، شمع همه انجمن است چه غم ار حسرت دیدار وطن داشت به دل؟ وطنش در دل یاران، شه دور از وطن است او شهید است و نیازش نبُوَد گر چه به غسل آب غسلش همه از خون گلو و بدن است «کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون تا نگویند کسان، جسم حسین بی‌کفن است» (١) «استخوانی اگر از سینۀ او باقی ماند آن هم از ضرب سمّ اسب، شکن در شکن است»(٢) با سر‌انگشتِ مبارک بنوشته بر خاک این همان قبر شهیدی‌ست که عطشان دهن است این مکان قبلۀ عشّاق جهان خواهد شد «خوشدل»! این تربتِ معشوقِ زمین و زمن است ✍ مرحوم (١) و (٢):مرحوم جودی خراسانی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به این امید که تو می‌دهی جواب، حسین سلام‌ داده به تو هرکه خورده آب، حسین به شوق گریه برای مصیبتت دارد چهارفصل گل چشم من گلاب، حسین به آبروی همین چندقطره، محترمم به‌روسیاهی من گریه زد نقاب، حسین به پادشاهی عالم نمی‌کنم میلی چرا که نوکر تو می‌شوم خطاب، حسین بتاب بر من آلوده و بسوزانم چرا که پاک‌کننده‌ست آفتاب، حسین اگر بَدم، اگر آلوده‌ام، تو سرورمی که من جوانم و تو سیدالشباب، حسین ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از جهانی که پر از تیرگیِ ما و من است می‌گریزم به هوایی که پُر از زیستن است می‌گریزم به همانجا که همه می‌گویند هرکه از آینه‌ها دم بزند، خویشتن است می‌گریزم به جهانی که پُر از یکرنگی‌ست به جهانی که پُر از گریه‌کن و سینه‌زن است همه یکپارچه، یک دست سیه پوشانند برتن مردم این طایفه، یک پیرهن است به همان‌جا که نَفَس قیمت دیگر دارد اشک‌ها درّ نجف، سینه عقیق یمن است به همان‌جا که در آن باد صبا بسته دخیل به عبایی که پر از رایحه‌ی پنج تن است چه خراسان، چه مدینه، چه عراق و چه دمشق هر کجا پرچم روضه‌ست، همان‌جا وطن است دم من زندگی و بازدمم زندگی است تا که روی لب من ذكر حسین و حسن است قلب، آن است که لبریزِ محبت باشد تا ابد خانه‌ی اولاد على، قلب من است . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک عده پندارند ما از یار دوریم غافل که اورا لحظه لحظه در حضوریم تنها نشانِ منتظر‌ها ندبه‌ها نیست! ما در پیِ تجهیز میدان ظهوریم در مکتب سردار دل‌ها حاج قاسم از پیچ‌های سخت در حال عبوریم باید قوی باشیم! تا کی زیر دستی؟ ما، در مصاف حزب شیطانِ شروریم چشم همه مستضعفین بر یاری ماست ما وارثانِ ارض، در آیات نوریم تا فتنه باشد ما نمی‌گیریم آرام تا ظلم باشد ما حریف ظلم و زوریم لاَ يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَم...، جز با ولایت ما زیر این بیرق بصیریم و صبوریم پیر جماران وعده‌ی حقّی به ما داد چشم انتظار منجی و صبح ظهوریم ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بیا که جان به لب آمد ز شوق دیدارت همیشه یار دل من! خدا نگه‌دارت! چو اشک بر سر بازارِ دیده پای گذار الا که گرم‌تر از محشر است بازارت! نشسته‌اند به راه و ستاده‌اند به صف پیمبران الهی به شوق دیدارت سلامت دو جهان را به هیچ انگارد عنایتی که تو داری به جان بیمارت مرا دمی ز کمند غمت رهایی نیست که بوده این دل ما دم به دم گرفتارت رسان به تُربتِ زهرا سلامِ ما و بگو بِده زِ دور جوابِ سلامِ زوّارت سری ز پنجرۀ خانه‌ات درآر و ببین به صد امید نشستیم پشت دیوارت قبول شعر «مؤیّد» نکوترین صله است قبول کن که نباشد جز این سزاوارت ✍مرحوم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است، بال و پر دارد بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب که روزگار، بسی فتنه زیر سر دارد تو در هجوم حوادث، صبور باش، صبور که صبر، میوۀ شیرین‌تر از ظفر دارد در آستان ولا، جای ناامیدی نیست بهشتِ پاک اجابت هزار در دارد دلِ شکسته بیاور، که با شکسته‌دلان نسیم مهر خدا، لطف بیشتر دارد بخوان دعای فرج را که صبح، نزدیک است که شام خسته‌دلان مژدۀ سحر دارد صفا بده دل و جان را به شوقِ روزِ وصال مسافر دل ما، نیّت سفر دارد زمین چو پُر شود از عدل، آسمان‌ها را_ شمیم غنچۀ نرگس، ز جای بردارد بخوان دعای فرج را، زِ پشت پردۀ اشک که یار، چشم عنایت به چشمِ تَر دارد دهند مژده به ما از کنار خیمۀ سبز که آخرین گل سرخ از شما خبر دارد مراقبت بکن از دل، که یوسف زهرا زِ پشت پردۀ غیبت به ما نظر دارد برآر دست دعایی، که دست مهر خدا حجاب غیبت از آن ماه‌روی بردارد غروب و دامنۀ نور آفتاب و «شفق» بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به هوای کوی تو آمدم که رها ز بند هوا شوم به امید روی تو آمدم که مگر ز تو کامروا شوم نه رها ز بند هوا شدم، نه ز یار کامروا شدم نه چنان دچار بلا شدم که دگر بفکر دوا شوم همه روزه روزی من غم‌است، همهٔ شبم شب ماتم‌است نه چنان کمند تو محکم است که امید آنکه رها شوم نه مرا بخویش دهی رهی، نه ز خویشتن دهی آگهی نه دلالتی و نه همرهی، متحیرم بکجا شوم نه ز سفرۀ تو نواله‌ای، نه ز غمزۀ تو حواله‌ای نه مرا بدرد پیاله‌ای، کرمی که ز اهل صفا شوم نه تراست لطف و عنایتی، نه مراست قوت و طاقتی بکدام شوری و حالتی، من بینوا به نوا شوم نه به دلنوازیم آمدی، نه به‌ سرفرازیم آمدی نه به نغمه سازیم آمدی، که ز شوق بی سر و پا شوم نه به حال مفتقرت نظر که زند به سوی تو بال و پر نه به سرپرستی او گذر که به زیر ظل هما شوم ✍مرحوم (کمپانی) . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از زندگیِ بی تو بیزاریم آقا دیگر بیا، خیلی گرفتاریم آقا غیر از ظهورِ تو نخواهیم از خداوند شب تا سحرهایی که بیداریم، آقا با دلبری غیر از تو که کاری نداریم در سینه تا مهرِ تو را داریم آقا با دیده‌هایی که به‌جز تو هرچه دیده! روی تو را مُشتاقِ دیداریم آقا! پیشِ طبیبِ دیگری جُز تو نرفتیم حالا که اُفتادیم و بیماریم آقا پُر مُدِّعا هستیم، اما هیچ و پوچیم از تو تُهی، از خویش سَرشاریم آقا! ما وصله‌ی ناجورِ دربارِ تو هستیم دَر چشم‌های خیسِ تو، خاریم آقا تنها زِ چشمِ مهربانت بَر می‌آید بخشیدنِ ما که گُنهکاریم آقا :: اِمسال هم، کرب‌وبلا روزیِ ما نیست اِمسال هم، عُقده به دِل داریم آقا ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مددی ای پسر فاطمه، وقت مدد است حال و روز دل شعله ور عشاق، بد است چند روز است که قوتِ همه‌ی ما آه است دیدنِ کودک افتاده زمین، جانکاه است گرگ غاصب، زده بر صورت هر طفلی چنگ آهِ مظلوم بلند است و دل ظالم سنگ کودکی بر اثر ترس، تنش می‌لرزد چشم‌هایش شده خیره، بدنش می‌لرزد مادری روی زمین در بغلش فرزندی‌ست آخرین بار به زحمت به لبش لبخندی‌ست کودکی آب ننوشید و به دستش نان ماند آسمانی شد و پر زد، بدنش بی جان ماند صاحب العصری و این عصر، دلت را خون کرد غزه‌ی سوخته در حصر، دلت را خون کرد شام طفلان هراسان چه زمان سر گردد؟! تو اراده بنما تا که ورق برگردد ای که ویران‌گر هر ظلم و فسادی هستی تو یداللهی و مافوق ایادی هستی چشم داریم همه بر تبرت ابراهیم! گوش بر امر ولی در صف حزب اللهیم عزم ما در صف پیکار شبیه صخره‌ است بر مُریدان ابالفضل، شهادت فخر‌ است بکش از قبضه‌ی خود تیغ دو سر را بیرون قطع کن ریشه‌ی تاریک یهود و صهیون آخرین ناجی و مونس! به رقیه برگرد پسر حضرت نرجس! به رقیه برگرد ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
؛ با نام و یاد کو مسیحایی که جانِ رفته را باز آورد، در رگ خشک بشر خونی جنون‌ساز آورد؟ مَردهای مُرده بسیارند حرفش را نزن قتلگاهی کو که سرهای سرافراز آورد؟ حاج قاسم کو که با اعجاز نفسی مطمئن، از میان صخره‌های سخت، سرباز آورد؟ در سکوت دردناک و شرمناک منطقه نازم آن حوثی که با خود موشک‌انداز آورد بیشه‌ها از نعره لبریزند و از غُرّش پُرند شیر لبنان حمله بر گرگ دغلباز آورد این همه موشک که در قعر زمین لب بسته‌اند یک نفر باید که آن‌ها را به آواز آورد جرأتی دیوانه از جنس جنونی سرخ کو، تا بدون دکمه موشک را به پرواز آورد؟ کو علمداری که اسرائیل را ذلت دهد پرچم خون فلسطین را به اعزاز آورد؟ کو ابرمردی که پایان شب شیطان شود؟ کو ابالغوثی که دنیا را به آغاز آورد؟ کاش آن دست یداللهی که خیبر را شکست باز با یک ضربه دنیا را به اعجاز آورد... ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چقدر دغدغه داری وصال سر برسد؟! دوباره یارِ سفر کرده از سفر برسد چقدر دغدغه داری که روسفید شوی؟! به حد وسع، برای فرج مفید شوی چقدر بهر دفاعش قلم به دست شدی؟! چه روزها که فقط منفعت‌پرست شدی چقدر از غمش افتاده‌ای به کم خوابی؟! زمان پیری‌ات آمد! هنوز هم خوابی! چقدر محضر او دیده‌ی تر آوردی؟! ادای منتظران را فقط دراوردی بیا به کار بیاییم، انحطاط بس است عمل کنیم، که بازی با لغات بس است بیا که مونس شب‌های خلوتش باشیم به‌ جای ننگ شدن، باز زینتش باشیم بیا که تا نفسی هست، دم ز او بزنیم به جای مردم دنیا به یار رو بزنیم بیا که جز درش از هر دری جدا باشیم کنار او همه راهی کربلا باشیم :: خدا کند که بسوزیم و  آه.. گریه کنیم بخواند او، همه تا قتلگاه گریه کنیم بخواند از بدنی که به بوریا مانده که داغ او به دل اهل روستا مانده ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خدایا به  بی‌تابی کودکان به شب‌های بی‌خوابی کودکان  به دل‌های لرزان، به چشمان داغ به سوسوی لرزیدن هر چراغ به زخم بدن‌های رنجورشان  به چشمان مجروح و بی‌نورشان  به اندوهشان گاه رگبارها به فریادشان زیر آوارها به آن‌دم که آرامش خوابشان شد آشفته با بمب‌های گران  پر از ترس از خواب برخاستند  چو شمعی دمادم به جان کاستند خدایا به این بی‌گناهان قسم  به این رنج بی‌حد انسان قسم  از این خواب ما را تو بیدار کن  جهان را مهیای دیدار کن . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
"جمعه" با خود غالباً چشمان تر می‌آورد با خودش دلتنگی و خونِ جگر می‌آورد کل عمرم بی تو مانند غروب جمعه‌هاست جمعه‌ها عمر مرا دارد به سر می‌آورد بوی یاس انگار می‌آید میان ندبه‌ها باد از پیراهنت وقتی خبر می‌آورد بت پرستان هم حساب کار خود را می‌کنند بت شکن وقتی به همراهش تبر می‌آورد در دلم امّید دیدار رُخت را کاشتم هر گیاهی عاقبت روزی ثمر می‌آورد العجل‌هایم چه بی تأثیر شد! رویم سیاه قلب آلوده دعای بی اثر می‌آورد تشنه‌ات هستم ولی این تشنگی خیلی کم است تشنگی یک انتظار شعله‌ور می‌آورد :: تشنگی گاهی میان یک نبرد تن به تن یک پسر را سوی دامان پدر می‌آورد وای از آن وقتی که گوید یک پسر نزد پدر: تشنگی دارد مرا از پای در می آورد ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7