eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
62 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
داده ای بال و پرم حضرت کلثوم مدد خُنَکای جگر م حضرت کلثوم مدد به تلافی همه شب نام توشد ورد لبم ذکر خیر سحر م حضرت کلثوم مدد در پی قبر تو ای دخترزهرا وعلی این دل در به در م حضرت کلثوم مدد کوری چشم هر آنکس که جسارت به تو کرد اسم تو بال و پرم حضرت کلثوم مدد کار با خلق نداریم، سگ کوی توایم سایه ات روی سر م حضرت کلثوم مدد دخترفاطمه ای و مادر ما شده ای به عطایت نظر م حضرت کلثوم مدد به جهان نام شما ورد زبانم شده است نور چشمان ترم حضرت کلثوم مدد سود این است که حساس به نامت باشیم بی خیال ضرر م حضرت کلثوم مدد آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سوگوارِ حضرت کلثومم بیقرارِ حضرت کلثومم درعزایش دل من شد پرغم روضه دارحضرت کلثومم هر کجای جهان که باشم در سایه سار حضرت کلثومم عمریه سرخوش و شكوفايم در بهار حضرت کلثومم سرفرازم به روز محشر هم درجوار حضرت کلثومم چون کبوترزنم به هرجاپر در جوار حضرت کلثومم گم نگردد مسیر عشق او.. ..در مدارِ حضرت کلثومم شدكار من نوکریِ کویش گرمِ کار حضرت کلثومم شادم که از تولّدم همه دم جيره خوار حضرت کلثومم مادر من كنيز و بابم عبد، از تبار حضرت کلثومم عمری همچون مدافعان حرم سر بدارِ حضرت کلثومم تا نفس میکشم خداراشکر در كنار حضرت کلثومم جان رازکف دهم بپای غمش جانثارِ حضرت کلثومم همچو عباس نه..، مثال حبیب پیرِ دار حضرت کلثومم ِ من گدایم به عشق او، زِ وفا ذوالفقار حضرت کلثومم تاشدم گریه کن برای حسین افتخار حضرت کلثومم مثل مهدی به بَندِ غربت او لاله بار حضرت کلثومم دیده ام اشک و خون فشان غمِ.. ..چشم تار حضرت کلثومم گویم ازكوفه و جسارت شام سوگوار حضرت کلثومم همچو"مجنون" شاکر الطاف كردگار حضرت کلثومم آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
"السلام علیکِ یا بنت امیرالمومنین" آن بانویم که دارم لطف و عطا ز داور ناموس کبریایم، نور دل پیمبر هم دختر امامم هم یادگار عصمت یعنی برای زهرا آئینه دار عصمت از کودکی هماره همدم به مجتبایم آگاه از تمام اسرار کربلایم مانند خواهر خود غرقِ نَوائبم من اُم المصائب است او، اُختُ المصائبم من با هر مصیبتی که، دیده ست زینب من یک عمر آشنا بود، هر روز و هر شب من چون خواهرم عقیله، هستم ز غم لبالب در هر غم و بلائی بودم کنار زینب از خاطراتِ عمرم خواهم اگر بگویم جز ماجرای گودال چیزی دگر نگویم □ □ □ هر بار زینب آمد، از خیمه گاه بیرون دنبال او دویدم تا قتلگاه بیرون همراهِ خواهر خود، در اوجِ آن بلیه من بودم و سکینه بر تلّ زینبیه تا واژگون شد از اسب، آقای ما به مقتل خَدّالتریب گردید، مولای ما به مقتل دیدم که برقِ شمشیر، دور و برِ حسینم انبوه شد برای ذبحِ سرِ حسینم وَجهِ خدا به گودال، با کلب شد مقابل شَیبُ الخضیب افتاد، ناگاه دستِ قاتل خنجر ز کین کشید و حنجر نمیبرید و... خواهر به چشم دید و فریاد میکشید و... قاتل به پیشِ خواهر، هم پیش چشم مادر تا جِسم پشت و رو شد، بنشست روی پیکر چون خواست رَاسِ او با، جور و جفا بِبُرّد... تا با دوازده ضرب، سر از قفا بِبُرّد... خونِ خدا ز رگها، ناگه به جوش آمد آری صدای مادر، اینجا به گوش آمد فرمود: "یابُنَیَّ" آه ای غریب مادر از داغ تو ز کف رفت صبر و شکیب مادر کشتند و از تنت رفت، پیراهنت به غارت ای زینبم به تن کن، پیراهنِ اسارت رَاسَت رود به نیزه، همراهِ اهل بیتت تا بشنوی ز نزدیک، خود آهِ اهل بیتت دور از دو چشم عباس، بیند حرم اسیری ای وای از کنیزی، ای وای از حقیری عباسِ من کجایی، برخیز غیرت الله در مجلسِ شراب است، در حصر عصمت الله برخیز ای علمدار تا منتقم بیاید از کربلا نوای یا منتقم بیاید استادمحمودژولیده 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مدح هرچند از خورشیدها کم مینویسیم حالا ولی با اشک نم نم مینویسیم با اسم بی بی اسم اعظم مینویسیم آری ز بانوی محرم مینویسیم در دادگاه عشق محکومیم صدشکر از نوکران ام کلثومیم صدشکر زهرا و احمد بود علی مرتضی بود ام المصائب بود و هم ام البکا بود سرتا به پا مستغرق ذات خدا بود پشت ولی الله وقت فتنه ها بود چادر زجنس غیرت زهرا به سر کرد با خطبه هایش شام را زیر و زبر کرد آیات قران است سرتاسر کلامش جبریل سرخم میکند از احترامش عقل ضعیف ما کجا درک مقامش دارد تفاوت با همه نوع قیامش گمنام شد اما کرامت تام دارد تا به ابد حق گردن اسلام دارد به مردی این زن زمانه زن ندیده اوج جلالش را زمین قطعا ندیده مثلش کسی در مرثیه خواندن ندیده یکروز خوش در زندگی اصلا ندیده یادش نرفته روضه ی بیت الولا را میخ و زمین افتادن خیرالنسا را هم کربلا رفته ست هم گودال رفته هم به کنار پیکری پامال رفته هم مثل زینب سوخته از حال رفته هم ذوالجناح آمد، به استقبال رفته شلاق درهم کرد حال پیکرش را بردند دزدان وقت غارت معجرش را بسته به هم بودند زنها بین کوفه خیلی کتک خوردند اما بین کوفه دائم به راه افتاد دعوا بین کوفه هی پخش میکردند خرما بین کوفه همراه زینب کوچه هارا فتح میکرد برداشت پرده از رخ کوفی نامرد در شام اصلا قامتش مثل کمان بود  آنقدر لاغر بود دیگر ناتوان بود آواره ی هرکوچه و بی آشیان بود راهی بسوی مجلس نامحرمان بود چه روضه هایی قسمت بانوی دین شد بالانشین آسمان ویران نشین شد سیدپوریا هاشمی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🎶غزل مثنوی✍ بمناسبت بزرگداشت حماسه یوم الله نهم دی 🇮🇷نهم دی باقیست بال پرواز گشایید که پرها باقی‌ست بعد از این، باز سفر، باز سفرها باقی‌ست پشت بت‌ها نشود راست پس از ابراهیم بت‌شکن رفت ولی باز تبرها باقی‌ست گفت فرزانه‌ای، امروزِ شما عاشوراست جبهه باقی‌ست و شمشیر و سپرها باقی‌ست جنگ پایان پدرهای سفر کرده نبود شور آن واقعه در جان پسرها باقی‌ست گرچه پیروزی از آن من و تو خواهد بود شرط‌ها مانده و اما و اگرها باقی‌ست «شرط اول قدم آن است که مجنون باشی در ره منزل لیلی که خطرها» باقی‌ست نیست خالی دل ارباب یقین از غصه فتنه‌ها می‌رود و خونِ جگرها باقی‌ست... قصه تلخ است چه تلخ است! بگویم یا نه؟ صبرتان می‌رود از دست! بگویم یا نه؟ شاید از قصۀ ما خُلق شما تنگ شود! یا که این گفته خود آغازگر جنگ شود قصه آن بود که دشمن دهنش آب افتاد کشتی وحدت ما سخت به گرداب افتاد آتش فتنه چنان شد که خدا می‌داند آنقدر دل نگران شد که خدا می‌داند قصه آن بود که یک طایفه که فتنه از اوست دوست را دشمن خود خواند، وَ دشمن را دوست آری آن طایفه خود را ز خدا منفک کرد روی بر سامری آورد به موسی شک کرد سامری گفت بیایید به شهرت برسیم با پرستیدن گوساله به قدرت برسیم سامری گفت که در شور حکومت شعف است باید این‌بار به قدرت برسیم این هدف است آری آن صدرنشینان بنی‌صدر شده خویش را قدر ندانسته و بی‌قدر شده گرچه یاران علی بودند سازش کردند با معاویه نشستند و خوش و بش کردند نکته‌ها بر لبمان رفت و خریدار نبود گوش آن طایفه انگار بدهکار نبود آری آن طایفه می‌گفت: نصیحت کافی‌ست خسته‌ایم از سخن مفت! نصیحت کافی‌ست نیست در حافظۀ دهر، زهیر و طلحه کم بسازید در این شهر، زهیر و طلحه کم بگویید ز صفین و جمل، این آن نیست «این همان قصه اسلام ابوسفیان» نیست داشت آن طایفه هر چند صدایی دیگر آب می‌خورد ولی فتنه ز جایی دیگر قصه آن بود که یک طایفه درویش شدند جانماز آب‌کشان، عافیت‌اندیش شدند گاه از این سوی سخن، گاه از آن سو گفتند هر چه گفتند در آن‌روز دو پهلو گفتند خواستند امر نماید به حمیّت مولا تن دهد باز به امر حکمیّت مولا همچو امروز پر از فتنه شود فرداها اُفتد این کار به تدبیر ابوموسی‌ها... چشم ما در پی این حادثه چون کارون بود بد به دل راه ندادیم ولی دل خون بود آه از آن فرقۀ با اجنبی خودنشناس گونه‌گون ظاهراً اما سر و ته یک کرباس مُهر بر لب زده بودند و تماشا کردند از پس حادثه‌ها چهره هویدا کردند این جماعت چه شباهت به خمینی دارند؟! چقدر در دل خود شور حسینی دارند؟! کوفه کوفه‌ست ولی ترک سفر جایز نیست که سکوت من و تو وقت خطر جایز نیست همه گفتند بمان مرتبه پیمایی کن در همین مکه اقامت کن و آقایی کن دست کم سمت حوالی وطن هجرت کن ای عقیق از همه بگذر به یمن هجرت کن همه گفتند بمان او سخنی دیگر داشت آن سفر کرده هوای وطنی دیگر داشت کوچ کرد از وطنش بال و پری پیدا شد رفت در جاده شتابان، سفری پیدا شد شب تاریخ پر از قهقهۀ غفلت بود ناگهان عطر دعای سحری پیدا شد بانگ زد عقل که «اقبالِ» شقایق با اوست «نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد» گفت هنگام قیام است سر و جان بازید سر مَدُزدید اگر فتنه‌گری پیدا شد وای اگر اهل بصیرت اُحُد از یاد بَرَند چون غنیمت زدگان ترک خود از یاد بَرَند وای اگر مزرعه‌ها سوخته با رعد شود مُلک ری آفت عُمْرِ عُمَر سعد شود گفت ای پاکدلان ختم به خیر است این راه راه بیداریِ صد حر و زهیر است این راه گفت ای پاکدلان سنت مألوف چه شد ای جوانان عرب! امر به معروف چه شد این چنین بود اگر یک شبه رسوا شد خصم با دو صد دبدبه و کبکبه رسوا شد خصم این چنین است که ما بیرق و پرچم داریم هر چه داریم من و تو ز محرم داریم هر چه داریم از آن مرد شهادت پیشه‌ست که نماد شرف و عاطفه و اندیشه‌ست آنکه آموخت به موسی جگران نیل شدن بر سر ابرهه‌ها جیش ابابیل شدن بین محراب دعا چون زکریا بودن در دل طشت زر حادثه یحیی بودن این چنین بود که ایران همه عاشورا شد با سر انگشت دعا مُشتِ خیانت وا شد و حسین بن علی باز به امداد آمد و چنین بود خدای تو به مرصاد آمد عبرت‌آموز ز تاریخ که خائن کم نیست این هم از عبرت ایوان مدائن کم نیست و خدا هست و هر آن چیز که از وی باقی‌ست فتنه خاموش شد اما نهم دی باقی‌ست ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر زمان فتنه ای بپا گردد تازه آغازِ کارِ ما گردد حق ز باطل چنین جدا گردد با ولایت مسیر، وا گردد راه ما جز رهِ ولایت نیست چارۀ کار جز بصیرت نیست نُه دی نصرت ولی فقیه صحنه قدرت ولی فقیه نَمی از هیبت ولی فقیه امت و بیعت ولی فقیه کشور آل عصمت است اینجا مهد صبر و بصیرت است اینجا نُه دی عزت ولائی ها نه دی روز با وفائی ها نه دی جلوۀ خدائی ها نه دی مزد کربلائی ها نه دی شعبه ای ز عاشوراست پاسخی بر سقیفه و شوراست هر کجا صحنه شد بنام حسین دم به دم میرسد پیام حسین کربلا میکند، قیام حسین بر همه مؤمنین سلام حسین که گرفتند سنگرِ وحدت آفریدند صحنۀ عزت تا که یک گوشه ای خیانت شد بر حسینِ زمان اهانت شد از خداوند استعانت شد رأی مردم ولی صیانت شد پرچم و خیمه ای در آتش سوخت فتنه گر، ریشۀ حیاتش سوخت گرچه آتش به خیمه ها زده شد گرچه دامن به غصه ها زده شد نَه سری روی نیزه ها زده شد نَه سنانی به بچه‌ها زده شد وای از غصه های کرب و بلا وای از هجمه های کرب و بلا کربلا اهلبیت، مظلوم است زیر پاها امامِ معصوم است صوتِ قرآن ز نیزه معلوم است و امامی به خیمه مهموم است بر عزیز خدا جسارت شد بعد از آن نوبت اسارت شد زینب و بی وفائیِ ایام زینب و زخمِ کینه و دشنام زینب و ازدحام کوفه و شام زینب و سنگ های روی بام چه بگویم زپاره معجرها چه بگویم زاشک دخترها روضه خوانم، چه چاره ای دارم من فقط یک اشاره ای دارم روضۀ استعاره ای دارم سخن از قلب پاره ای دارم دختران را هجومِ هیزی چیست؟ ماه را تهمت کنیزی چیست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌹شعری زیبا درباره فتنه سال ۱۳۸۸ و حماسه ۹ دی بود چندین قرن در ایران نظام سلطنت هر زمان شاهی بدستش بُد لِگام سلطنت ظلمها شد از سوی شاهان به مردم آن زمان بود استعمار، پشتیبان این نا بِخْردان تا که با لطف خدا و همت روح خدا ریشه کن شد سلطنت از کشور ایران ما انقلاب نور ، مُستولی بر استبداد شد تا که جمهوریّ اسلامیّ ما ایجاد شد بر سر راه نظام تازه تاسیس و جدید فتنه ها از سوی دشمن بارها آمد پدید هرزمان با یک بهانه ، جنگ ، تحریم و عناد مشکلاتی در مسیر راه این ملت فِتاد خصم جانی از برون و عاملانش از درون پای این نوپا ، نهال حاکمیت ، ریخت خون از ترور ، تخریب چهره ، هَدْم ِ آثار وطن سرقت میراث ملی ، ناجوانمردی ، فِتَن بهره گیری کرد تا اینکه زمینگیرش کند بلکه بِتْواند وَرا ، تسلیم و تسخیرش کند لیک هشیاریّ رهبر، با حضور مردمی نقشه هاشان بر ملا می کرد ، آقا هر دمی لطف یزدان ، نور ایمان ، همدلی ، فرمانبری با حضور مردم و هشدارهای رهبری کرده بیمه کشورم را از هجوم فتنه ها نقشه های دشمنان پایان ندارد هیچگاه هوشیاری باید و بر خالق بی چون ، پناه فتنه ی هشتاد و هشت دشمنان ، ضدّ نظام امتداد نقشه هاشان بود بر ما ، والسلام حرمت شاه شهیدان را شکستند آن زمان تا به درد آرند قلب حضرت صاحب زمان کربلای دیگری ترسیم شد در این زمان تسلیت گوئیم بر مولا ، امام انس و جان عده ای معلوم حال و بیخود و بی بند و بار در خیابانها به راه افتاده ، با وضعِِ نَزار با شعار ضد دین و انقلاب و ، سوت و کف بودشان ایجاد آشوب و بر اندازی ، هدف لیک با هشیاری مردم ، نظام و رهبری با بصیرت ، اتحاد و همدلی ، فرمانبری مُضمَحِل گردیده و سر دسته هاشان دلغمین نقشه هاشان ، نقشِ بر آب و ، شده خانه نشین در چنین وضعی نُهِ دی با حضور و انسجام خلقْ شد از سوی مردم ، در حمایت از نظام خارْ در چشم معاند ها شد و عزّت فَزا از برای ملت هشیار و هم بیدار ما بارالها انقلاب و رهبر و هم کشورم از تمام فتنه ها محفوظ دار ، ای ذوالکرم من (قریبم) دوست دار انقلاب و کشورم ذکر کردم ذرّه ای از اقتدار رهبرم رضا کریمی ( قریب ) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
800.2K
به مناسبت ۲۷ جمادی‌الثانی سالروز شهادت حضرت سلطانعلی بن محمد باقر علیه سلام سلام‌ شهید اردهال سلام به سینه ام مدال سلام کرببلای من سلام به قلبم شور و حال دلتنگ کربلا که میشم خسته از این دنیا که میشم وقتی که تشنه ی نگاهم سلطان علی میدی پناهم سلطانعلی عزیز زهرا سلام عزیز پرپرم سلام طیب و طاهرم سلام نائب دو امام سلام به تو مهاجرم شنیده ام که مثه جدت تشنه سرت از تن جدا شد دور از وطن غریب و تنها تن شریفتون رها شد سلطانعلی عزیز زهرا سلام عزیز فاطمه سلام رحمت واسعه سلام مامن این دیار سلام امید ما همه چه غم دارم فردای محشر چونکه هوامو داره مادر سفارش کردی میدونم سلطان علی به بابا حیدر سلطانعلی عزیز زهرا حسن رضا محمودی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حضرت سلطانعلی بن امام محمد باقر علیهما السلام می شود با معنی اعلای سلطان آشنا با علی هر کس شود با حی سبحان آشنا حضرت سلطانعلی با پای هجرت آمده می شود با دست او آیات قرآن آشنا قالی مشهد به دوش خود گرفته عرش را کاش می شد با نقوش آن سلیمان آشنا اشک می بارند پای مرقد او زائران ابر اینجا می شود با سبک باران آشنا روزیش را با خودش آورده اما بیشتر میزبانش می شود با علم مهمان آشنا پینه های دسته ی شمشیر چوبین جار زد هست با دستان گرم فین کاشان آشنا در نماز قتگاهش هست تربت بی قرار کربلا وقتی شده با خاک ایران آشنا 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🤦🏻 پیشکش به () و ............... رفته بودم تا که با بنشینم کمی شاید از دلتنگی ام کمتر شود اما نشد بوسه بر آن زدم تا نشکند اشک سردم بر زمین افتاد و از جا پا نشد ، پایان جهانم می شود یا مثل او می کِشد بیرون، مرا از خاطرات!؟ یک نفر به دستم داد و گفت: آرام باش! تا هست احتیاجی نیست بر یا باش و شعری بکش یا باش و از دم بزن تا که ، جلوه گر باشد به شعر و و را حسابی هم بزن فی المثل از بگیر الهام و عشق یا بگیر از وام و دوام این دو یعنی ای از یعنی بودن و رفتن به دل را بشوی و بر قلبت بزن تا از شانه های ناگهانت گل کند یک می تواند غصه ات را بشنود بر سر ذوق آید و با شعر تو کند یعنی گوش دادن بر پنجره یعنی و الاحرامِ نور یعنی دیدن انگوری سیاه یعنی بر تنهایی خاکی نمور حرف های پیرمرد از عمق جانش می رسید رفت تا بنشیند آن سوتر کمی بر صندلی که پشتش بود چشمم را زد و گفتم اسمت چیست آقا!؟ گفت: من!؟ قم المقدسه ............................................ ۱. آیین سنتی و مذهبی قالی‌شویان فین کاشان و روستای خاوه اردهال که همه ساله در دومین جمعه مهرماه در مشهد اردهال در ۴۲ کیلومتری غرب کاشان برگزار می‌شود، تنها آیین مذهبی اسلامی است که به تقویم خورشیدی برپا می‌شود. در این مراسم نمادین، شرکت‌کنندگان که از منطقه فین برای برگزاری این مراسم آمده‌اند، در حالی که چوب‌هایی به دست دارند که نشان مبارزه با دشمنان دین است، قالی را به عنوان پیکر نمادین علی بن محمد باقر در چشمه‌ای می‌شویند. ۲. مزار سهراب سپهری در صحن حضرت سلطانعلی در مشهد اردهال می باشد. 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
133.1K
در جنان قدسیان همه غرق ملال شده کرب و بلا مشهد اردهال آه و واویلا لاله ی خون او بر زمین می‌چکید قاتلی بی حیا راس او میبرید آه و واویلتا گر چه دور از وطن تک و تنها شده قتلگاهش پر از بوی زهرا شده آه و واویلتا تسلیت تسلیت یا امام زمان شده سلطانعلی کشته چون جدتان آه واویلتا دلشکسته ز غم هر دل عاشق است ای خدا نوحه خوان حضرت صادق است شاعر:میثم مومنی نژاد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
205.6K
خدایا دل زارم اگر غرق ملال است عزادارِ عزای شهید اردهال است واویلا واویلا مدینه ای مدینه بزن به سینه و سر که یاس باغ زهرا به غربت شده پرپر واویلا واویلا صبا رو به مدینه بگو از خبر او که این کشته ی مظلوم جدا گشته سر او واویلا واویلا چو جدش به دل او دگر تاب ندادند سرش را که بریدند به او آب ندادند واویلا واویلا مدینه نوحه سر کن تو با برادر او نبوده تا بگیرد به دامنش سر او واویلا واویلا شاعر: میثم مومنی نژاد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7