eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
61 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸حــلول مـــاه رجـــب🌺 بهار عاشقان و دلدادگان🌼 🌸حــــریـــم کــبــریـــایـــی 💚مــــاه مـــولا عـــلــی (ع)🌼 🌸و میــلاد بــــا ســـعـــادت🌺 💚امــام مـحــمــد بـــاقر(ع)🌼 🌸تــبــریــک و تـهنـیـت بــاد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای گنج معرفت به دل سامرا سلام ابن الجواد حضرت ابن الرضا سلام ای چون پدر مطهر و معصوم و متقی ای آسمان علم خدا ایهاالنقی خورشید از تشعشع نورت منوّر است ماه فلک به یُمن حضورت منوّر است در قول و حکم و فعل تو انصاف جاری است باغ کرامت تو همیشه بهاری است گنجینه های علم الهی است در دلت حظِّ حضور می برم امشب ز محفلت نطقت اگر نبود هدایت نداشتیم راهی به آسمان امامت نداشتیم با نور تو درست شده اعتقادمان دادی طریق عرضهء حاجات یادمان فهمانده ای به ما ادب و احترام را طرز چگونه حرف زدن با امام را فهمانده ای که شآن رفیع امام چیست ظرفیت پذیرش فیض مدام چیست لطفت اگر نبود مقرب نمی شدیم در محضر ائمه مودّب نمی شدیم توحید حق به نام شما آب خورده است خضر از وجود جام شما آب خورده است رکن خداشناسی و درهای رحمتید فرزندهای نور و پسرهای رحمتید جز اهل بیت بحر کرم، اصل خیر کیست؟ در این جهان بگو که چهار فصل خیر کیست؟ هر کس که باطنا" به خدا وصل می شود با رحمت نگاه شما وصل می شود کفر است اگر به غیر شما رو زند کسی عشق است اگر کنار تو زانو زند کسی ای سرو سربلند سحرهای سامرا باز است بر گدای تو درهای سامرا ما سائلیم و جای دگر سر نمی زنیم جز خانه شما در دیگر نمی زنیم ما آب و نان به دست شما صرف کرده ایم شاهان شما، تمامی ما نیز بَرده ایم امشب میان عشق شما سیر می کنم از چشم پاکتان طلب خیر می کنم ما را از آن دو چشم شریفت نگاه کن یا هادی الائمه مرا سر به راه کن آقا تلاش کردم و این دل ادب نشد آماده رسیدن ماه رجب نشد باقیِّ عمر را نگرانم چه می شود آماده نیستم رمضانم چه می شود آقا به قلب غمزده فیضی افاضه کن فکری برای برکت این سال تازه کن آغاز سال من نظری کن به حال من بی ارزشم ولی نشوی بی خیال من خیر مرا ندیده کسی، خیره سر شدم در آخر خَطَم به تو محتاج تر شدم امشب ولی به عشق هوایت رسیده ام امشب به قصد گریه برایت رسیده ام آقا شنیده ام که غمت بی شمار بود دور از مدینه بودی و دل بی قرار بود آقا چه ها که از متوکل کشیده ای پای پیاده در دل صحرا دویده ای خسته شدی عرق به جبینت نشسته بود پایت برهنه، ناخن آن هم شکسته بود گاهی تو را به بزم حرامی کشانده اند گاهی تو را میان خرابه نشانده اند جا داده اند بین فقیران چرا تورا؟ بردند بین حلقه شیران چرا تو را؟ شیران که در برابرتان سر گذاشتند بی اذن تو سر از کف پا بر نداشتند آنان که بر امام ارادت نداشتند قاتل برای کشتن تو می گماشتند هر چند زهر غم جگرت را کباب کرد قلب مقدس پسرت را کباب کرد سر را به روی پای حسن می گذاشتی بهر خودت حنوط و کفن می گذاشتی می سوخت پیکر تو ولی خانه ات نسوخت در بین شعله دامن دُردانه ات نسوخت در کربلای جدّ شما غم چکار کرد طفلی نفس بریده از آتش فرار کرد آن خیمه ای که گیسوی حورش طناب بود می سوخت بین آتش و در التهاب بود امشب دلم شکسته و فریاد می زنم با محتشم نشسته و فریاد می زنم ای کشته فتاده به هامون حسین من ای صد دست و پا زده در خون حسین من ای شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه افتاده ای به زیر سنان بین قتلگاه جایت کم است پیکر خود را تکان نده مادر رسیده، تشنه لب اینگونه جان نده http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علت روی زمین ریختنم معلوم است اثر زهر به هر عضو تنم معلوم است جگرم سوخته از زهر... تنم می سوزد لخته های جگرم در دهنم معلوم است چقدر درد از این شهر به خاطر دارم از دل سوخته درد و محنم معلوم است حق من رفتن در خان صعالیک نبود در نگاهم غم هجر وطنم معلوم است وسط سجده به کاشانه ی من ریخته اند رد پا روی عبا و بدنم معلوم است از همین کوچه و توهین و دو دسته بسته روضه ی ارثیه از پنج تنم معلوم است هتک حرمت جلوی اهل و عیالم شده ام شرم در چهره ی هر یاسمنم معلوم است مردک پست به من باده تعارف کرده خجلتم در دل شعر و سخنم معلوم است یک نفر هست کنار من و شکرش باقی است دور بالین من اشکِ حسنم معلوم است حسنم روضه بخوان، روضه ی جسمی عریان من که بر روی تنم پیرهنم معلوم است در میان کفنم تربت یک بی کفن است غربت جد من از این کفنم معلوم است یاد تشنه شدن و پا زدنش افتادم تشنه ام علت پر پر زدنم معلوم است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آسمان را آهِ جان سوزت ز پا انداخته مادرت را باز در هول و ولا انداخته کاری از دستِ طبیبان بَر نمی آید غریب در کنارِ بستر تو مرگ جا انداخته پوستی بَر استخوان داری،به زهرا رفته ای خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته رفته رفته حجره ات گودال سرخی میشود زهر، لب هایِ تو را از ربنا انداخته تشنگی بی رحم تر از نیزه ی زیرِ گلوست تارهایِ صوتی ات را از صدا انداخته جامِ مِی شرمنده ی اندوهِ چشمانت شده ماجرا را گردنِ شام بلا انداخته شام گفتم، خیزران آمد به یادم «وای وای» گریه ها را یادِ طشتی از طلا انداخته http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نفس نفس نفست عطر ربنا دارد قنوت نیمه شبت ذکر آتنا دارد به عمق معرفت واژه های جامعه ات هجا هجا کلماتت دَم از خدا دارد کریم، ابن کریمی و عالمی آقا به دامن کرمت دست التجا دارد کبوترانه پریده در آسمان شما دلی که حسرت سرداب سامرا دارد من از هوای گدایی درگهت مستم گدای سامری ات میشوم ... صفا دارد فدای نام تو یا ایها النقی، جانم چقدر لشکر تو یار و جانفدا دارد اگر چه دست تو را خصم بی بصیرت بست هنوز اهل تو در بیت خویش جا دارد هنوز غصه بزم شراب را داری هنوز دست تو جای طناب را دارد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی ابن الرضای دوم ما أیها النقی با حبّ تو عبادت ما عین بندگی‌ست هادی آل فاطمه یا أیها النقی دارم "ولی"شناسی خود را ز نور تو مولای من ولیِ خدا أیها النقی با آن نقاوت نقوی یک نگاه کن پاکیزه کن وجود مرا أیها النقی با صد امید همچو گدایان سامرا پر می‌کشیم سوی شما أیها النقی بخشنده‌تر ز حاتم طائی تویی تویی مسکین‌ترم ز هر چه گدا أیها النقی من هر چه خواستم تو عنایت نموده‌ای یک حاجتم نگشته روا أیها النقی گردد جوانی‌ام همه ترویج مکتبت جانم شود فدای تو یا أیها النقی باید برای غربت تو بی‌امان گریست با ناله‌های حضرت صاحب زمان گریست شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود آن ناخن شکسته و آن کاروان‌سرا توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود بارانی است از غم تو چشم سامرا با دیدن تو اشک ملک بی‌اراده بود وقتی که آسمان ز غمت سینه‌چاک شد دیدی که عرش سر روی زانو نهاده بود زهر ستم چه با جگر پاره‌پاره کرد دیگر نفس ... نفس ... به شماره فتاده بود شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت هر چند دل، شکسته از آن بزم باده بود آقا بیا و با دل غرق به خون بخوان از آن سه‌ساله که پدر از دست داده بود جانش رسید بر لبش از ضربه‌های چوب وقتی کنار طشت طلا ایستاده بود آرام قلب خسته اش از دست رفته بود چشم به خون نشسته‌اش از دست رفته بود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اشک را روز جزا با نور قیمت می‌کنند بر تو هر کس گریه کرده وقف جنت می‌کنند ایهاالهادی گدایان در تو تا ابد بر هزاران حاتم طائی کرامت می‌کنند اشک‌هایی را که در این روضه‌هایت ریخته قطره قطره وصل بر دریای رحمت می‌کنند سینه‌زن‌های تو با سینه‌زدن در روضه‌ات مثل موسی در میان طور عبادت می‌کنند مردم ایران به یاد صحن نورانی تو حضرت عبدالعظیمت را زیارت می‌کنند عده‌ای با پرچم یاهادی‌ات روز جزا از تمامی گنه‌کاران شفاعت می‌کنند نام تو دارد جهانی را هدایت می‌کند علتش این است بر نامت اهانت می‌کنند کاش می‌شد ما فدایی نگاهت می‌شدیم کاشکی در سامرای تو سپاهت می‌شدیم ای کلام تو کلام ناب قرآن یا نقی زنده شد از برکت نام تو انسان یا نقی حرمت نام تو ای مظلوم شهر سامرا واجب عینی شده بر هر مسلمان یا نقی مردم ایران‌زمین با احترام و مؤمن‌اند کاش جای سامرا بودی در ایران یا نقی با دعای جامعه ما را رساندی تا خدا ای کلید اصلی ابواب ایمان یا نقی مهبط وحیی تو آقا معدن‌الرحمه تویی ای مصابیح‌الدجی ای باب احسان یا نقی ای که اعلام‌التُقی هستی و هم کهف‌الوری هر کسی شد نوکرت شد از بزرگان یا نقی منتهی‌الحلمی ستون علمی ارکان‌البلاد ای امام مهربانِ بهتر از جان یا نقی با گدایی از تو دارم پادشاهی می‌کنم مرغ دل را سوی ایوان تو راهی می‌کنم آمدم کنج حریمت با دو تا چشم تری آمدم پیش تو آقاجان برای قنبری آمدم مثل غلامی بر سر بازار تو جان زهرا حضرت هادی مرا هم می‌خری؟ ای غریب سامرا ای آشنای عالمین تو امام عسگری هستی و خود بی‌عسگری هر زمانی آمدم دیدم حریمت خاکی است با ضریح تخته‌ای‌ات اشک در می‌آوری ای فدای نام تو جان تمام شیعه‌ها ایهاالهادی النقی تو یک علی دیگری در خرابه جا گرفتی پیش یک دسته گدا پادشاهانه نشستی در کنار نوکری نیمه‌ی شب ریختند آقا سر سجاده‌ات قدری انگاری در این روضه شبیه حیدری بردنت از خانه‌ات اما دری دیگر نسوخت در میان شعله دست و پای یک مادر نسوخت گرچه بر روی لبت نامی به جز مادر نبود روی دوشت کنده‌زنجیر زجرآور نبود آمدی بزم شراب و حرمتت آنجا شکست در عوض آقا در این مجلس که تشت زر نبود دور تو پر بود از نامردهای سامرا در عوض دور و برت بالای نیزه سر نبود دور تو کف می‌زدند و عده‌ای باده به دست سخت بود اما کنارت خواهری مضطر نبود گرچه تنها بودی آقاجان در این مجلس ولی دور تو خولی و شمر و لشگری دیگر نبود جای صدها شکر باقی مانده در بزم شراب خیزران بالا نمی‌آمد لبی هم تر نبود خوب شد حرف از کنیزی هم نشد در آن میان خوب شد چشم پلیدی خیره بر دختر نبود وای از شام بلا و مجلس شوم یزید بعد از آن دنیا دگر بر خود چنین بزمی ندید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شُکر کبوترِ هوایِ توایم نفس نفس زیرِ لوای توایم مدافعانِ حرمِ زینبیم فدائیانِ سامرایِ توایم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_هادی_علیه_السلام ای آنکه بودبه سینه هاماوایت جان ودل ومافدایی غمهایت تاآنکه جبین به خاک کویت سائیم مارابطلب به کوی سامرایت 🔹اشعارناب آئینی🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_هادی_علیه_السلام غریب گونه ترینی برای من مولا ای آفتاب دهم! ای هماره! ای تنها! چه با شکوه غریبی چه کوه مظلومی درست مثل علی مثل مادرت زهرا #مهدی_رحیمی 🔹اشعار ناب آئینی🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بگذار کمی عرض ارادت بنویسم دور از تو و با نیت قربت بنویسم سجاده‌ی شب پهن شده، حیّ علی شعر بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم بگذار که ده مرتبه در ظلمت این شهر یا هادی و یا هادیِ امت بنویسم شاید که چنان رود، سر راه بیایم بر صفحه‌ی صحرای جنون خط بنویسم مقصود من از "یا مَن ارجوه" رجب‌ها غیر از تو، که را وقت عبادت بنویسم؟ با ذره‌ای از مهر تو،‌ای چشمه‌ی خورشید از نور تو، تا روز قیامت بنویسم با این همه آلودگی،‌ای آیه تطهیر از سوره‌ی انفاق و کرامت بنویسم از سنگ زدن بر دل آئینه بگویم از سوختن پرده‌ی حرمت بنویسم دست و قلمم نه، دهنم بشکند امروز چیزی اگر از حد جسارت بنویسم من آمده ام نقطه سر خط بنویسم از جامعه، از شرح زیارت بنویسم‌ ای مهبط وحی،‌ای نفست معدن رحمت بگذار که از چشمه‌ی حکمت بنویسم وقتی که تویی راه رسیدن به خداوند این قافیه را نیز هدایت بنویسم آه‌ای دهمین ذکر مُجیبُ الدَّعَواتم مضطرّم و بگذار که حاجت بنویسم حالا که نوشتند «و کُنتُم شُفَعائی» بگذار زاسباب شفاعت بنویسم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلم گرفته که مرغ هوایتان باشم هوایی نفس ربنایتان باشم اگر چه عید رسیده ولی ادب این است دوباره همدم شال عزایتان باشم تمام جامعه را خواندم و نفهمیدم بیا و حق بده محو دعایتان باشم خدا کند که تو دست مرا بگیری باز خدا کند که فقط من گدایتان باشم چه می شود که به رسم "مدافعان حرم" فدای غربت صحن و سرایتان باشم دعا کنید لیاقت خدا به ما بدهد شب شهادتتان سامرایتان باشم کبوتر دل من جلد بامتان باشد همیشه پیرو نور کلامتان باشد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7