هر آنچه در قلب میگذرد را نمیتوان گفت،
برای همین خدا آه، اشک، خواب طولانی، لبخند سرد و لرزش دستان را خلق کرد...
@shearosama
#نزار_قبانی
منبع: کانال تلگرامی محمود درویش
دشنهات را از سینهام بیرون بکش
بگذار زندگی کنم
عطر تنت را از پوستم بگیر و
بگذار زندگی کنم
بگذار با زنی تازه آشنا شوم که
نامت را از خاطرم پاک کند و
کلاف حلقه شده گیسوانت را از دور گلویم بگشاید
۲۴. آهای بانوی من!
اگر که هدایت این روزگار در دستان من بود
سالی را تنها برای تو خلق میکردم
که روزهایش را همانگونه که دوست داری جدا کنی
و به هفتههایش همانطور که دوست داری تکیه کنی
و آفتاب بگیری و برقصی.
و هرچه که میخواهی
بر روی ماسههای ماههای آن بنویسی..
هر سال که سپری میشود.
تو همچنان عشق من باقی خواهی ماند
@shearosama
#نزار_قبانی
بگو دوستم داری
تا زیباتر شوم!
بگو دوستمداری
تا انگشتانم طلا گردند
و پیشانیام ماه..
بگو دوستم داری تا بتوانم دگرگون شوم،
بدل به خوشهی گندم شوم یا درخت نخل،
هم اکنون بگو،
درنگ نکن...
@shearosama
#نزار_قبانی
ای که قامتت
از بادبان بالاتر
و فضای چشمانت
گستردهتر از آزادیست
تو زیباتری از کتابهای نوشته و نانوشته من
و سرودهای آمده و نیامدهام
@shearosama
#نزار_قبانی
عشق این است که جغرافیایی نداشته باشد
و تو تاریخی نداشته باشی
عشق این است که تو
با صدای من سخن بگویی
و با چشمان من ببینی
و هستی را با انگشتان من کشف کنی
@shearosama
#نزار_قبانی
هرگز نمیتوانم
از دلپسندی های تو جدا بمانم
هرچند که ساده باشند
هرچند کودکانه و ناممکن
چرا که عشق این است
که همهچیز را با تو قسمت کنم
از گیرهسر تا دستمال کاغذی
@shearosama
#نزار_قبانی
تا مرز شگفتی
به هم شبیهیم
تا مرز فنا شدن در یکدیگر
اندیشهها
تعبیرها
دلپسندیها
فرهنگ ما
و تمام ریزهکاریهای ما
درهم تنیدهاند
تا جایی که نمیدانم
تو هستم
یا منی؟!
@shearosama
#نزار_قبانی
وقتی چهرهات را میبینم
حس میکنم
که تورات میخوانم
@shearosama
#نزار_قبانی
وقتی تو با منی
اجاق هیزمی
اجاق زغالی
و اجاق برقی را
سودی نیست
زیرا سرچشمهی گرما
در موج دریای تو است
و تمام سیارات
پیرامون خورشید تو میگردد
@shearosama
#نزار_قبانی
عشق تو به شهرهای اندوهم برد
جایی که پیشتر نرفته بودم
و نمیدانستم که اشک همان انسان است
و انسان بیاندوه تنها خاطرهای است از انسان
@shearosama
#نزار_قبانی
اگر میدانستم عشق خطر دارد
دل نمیدادم
اگر میدانستم که دریا عمیق است
دل نمیزدم
@shearosama
#نزار_قبانی
تو پروانهای افسانهای هستی و خارج از زمان در پروازی
@shearosama
#نزار_قبانی
ساعتهای گرانی که پیش از عشق تو خریده بودم
از کار افتادهاند
و اینک
جز عشق تو
ساعتی به دستم نیست
@shearosama
#نزار_قبانی
از من انقلاب چشم مدار
که حس میکنم
آخرین انقلاب من تو بودهای
@shearosama
#نزار_قبانی
دیگر بار به جاهلیت رفتهایم
به روزگار وحشیگری
اینک ما
دیگر بار به روزگار بربرها برگشتهایم
که سرودن
کوچی است میان ترکشها
و کشتن پروانهها آرمان ماست
@shearosama
#نزار_قبانی
گفته بودم به سویش برنمیگردم
ولی ...
چقدر برگشتن به سوی او خوب است
@shearosama
#نزار_قبانی
آیا شاعران از رحِم رنج زاده میشوند؟
و آیا شعر دشنهای کاری بر جان است؟
یا تنها منم
که در چشمانم تاریخ گریه را خلاصه میکنم
@shearosama
#نزار_قبانی
وقتی تو را به دست آوردم
کلید همهی گنجهای جهان به دستم افتاد
@shearosama
#نزار_قبانی
روزی که به قلبم دادی
بزرگترین روز تاریخ است
و آمدنت بهترین خبر جهان
@shearosama
#نزار_قبانی
گویا تو تاریخ تولد منی
به یاد ندارم که پیش از تو زندگی کرده باشم
@shearosama
#نزار_قبانی
از چشمانت آتش ربوده ام
تا انقلاب ها را به راه بیندازم
@shearosama
#نزار_قبانی
از کجا آمدی؟
چگونه آمدی؟
چگونه طوفان به جانم انداختی؟
ای ابرپرباران عشق و دلتنگی
ای نعمت بیمثال خدا
ارزشمندترین مرواریدی که به دستم رسیده است تویی
و خداوند چه مهربانانه تو را به من بخشیده است
@shearosama
#نزار_قبانی
عشقت به من یاد داده
چهرهات را با گچ نقاشی کنم
روی دیوار
روی بادبانهای کشتیهای ماهیگیری
روی ناقوسها
روی صلیب ها
@shearosama
#نزار_قبانی
عشقت به من آموخت اقامت کنم
در هتلهایی که نام ندارند
کلیساهایی که نام ندارند
و قهوهخانههایی که نام ندارند
@shearosama
#نزار_قبانی
دست تو که روی شانه ام میافتد
کبوتری ست که برای نوشیدن آب فرود آمده است
@shearosama
#نزار_قبانی
دست تو جویباری از ابریشم است
بادبزنی چینی
و شعریست که آن را نوشتهاند
@shearosama
#نزار_قبانی
در سفرى بىتوقف هستم
ميان
نواى پيانو
و نغمهى زنانگى غارتگر تو
و صداى باران...
#نزار_قبانی
@shearosama
از کانال تلگرامی نزار قبانی
دستانَت؛
دو دستنوشتهی عربى و نادر اند!
و دو کتاباند
كه نسخهى ديگرى ندارند!
پس دستانت را
از دستانم
بيرون نكش!
تا به دوران
بیسوادی
باز نگردم!
#نزار_قبانی
از کانال تلگرامی نزار قبانی
@sherosama