هدایت شده از 🎨گالری رنگی رنگی🎨
🏵☘🏵☘🏵☘🏵☘
👈 #مشاوره
سرکارخانم مینو خرازی
✔️روانشناس و مشاور کودک و نوجوان
✔️مدرس وطراح دوره های آموزشی وتربیتی
✔️مدرس دوره های تربیت مربی و دانش افزایی والدین، مربیان و معلمان
✔️با بیش از 30 سال سابقه در حیطه کودک و نو جوان
☀️☘☀️☘☀️☘☀️☘
🔸جهت ثبت نام در کارگاه ها و رزور وقت مشاوره تلفنی به آیدی زیر پیام بگذارید👇
@psychologyM
لینک کانال واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/JkYuzqiW5c74Tk9LfdehTK
☀️☘☀️☘☀️☘
لینک کانال ایتا👈 @danesh_morabi
هدایت شده از 🎨گالری رنگی رنگی🎨
❓میدونید که
👈 #کارگاه_بیش_فعالی
به صورت #مجازی هم برگزار میشه؟😊
اگه میخواین از کارگاه بیش فعالی جا نمونید👇
شما هم میتونید به جمع ما بپیوندید✌️
🌐لینک کانال واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/JkYuzqiW5c74Tk9LfdehTK
💠لینک کانال ایتا👇
@danesh_morabi
وقتی جهان
از ریشۀ جهنم
و آدم
از عدم
و سعی
از ریشههای یأس میآید
وقتی که یک تفاوت ساده
در حرف
کفتار را
به کفتر
تبدیل میکند
باید به بی تفاوتی واژهها
و واژههای بیطرفی
مثل نان
دل بست
نان را
از هر طرف بخوانی
نان است!
#قیصر_امین_پور
سیری مباد سوختهی تشنهکام را
تا جرعهنوش چشمهی شیرینگوار توست
#هوشنگ_ابتهاج
۲۴ آبان،روز کتاب و کتابخوانی
@shearvdastan
رسید از شهر قم، آوایِ غم از داغِ معصومه(س)
چکید اشک از دو چشمم دم به دم از داغِ معصومه(س)
در آغوشَش گرفته خاک ایران و عزادار است
شکسته بیشتر قوم عجم از داغِ معصومه(س)
پریشانحال رخت مشکی آورده ست و پوشیده ست-
-تنِ ایوانِ آیینه، حرم از داغِ معصومه(س)
نگاهی میکند موسی بن جعفر(ع) میزبانانه
به زائرها چه با لطف و کرم! از داغِ معصومه(س)
کنار حضرت نجمه(س) ببین ام البنین(س) امشب
گرفته روضه ای پای علَم از داغِ معصومه(س)
ندید آخر برادر را و جان بر لب شد از این غم
بخوان ای روضه خوان در هر قدم از داغِ معصومه(س)
فدای ضامن آهو که عمری سخت گریان است
هم از داغ دل زینب(س)! وَ هم از داغِ معصومه(س)!
#مرضیه_عاطفی
#رحلت_حضرت_معصومه_سلام_الله_تسلیت_باد
@shearvdastan
زِ هر دلشورهای دل را به دریای تو باید زد
که قدر اشک از امواج ساحل میشود پیدا
#صابر_خراسانی
@shearvdastan
#اندکی_مطالعه
گوهر اگر در خلاب افتد، همچنان نفیس است؛ و غبار اگر به فلک رسد همان خسیس. استعداد بی تربیت دریغ است و تربیت نامستعد، ضایع.
خاکستر نسبی عالی دارد که آتش جوهر علویست؛ ولیکن چون به نفس خود هنری ندارد با خاک برابر است. و قیمت شکر، نه از نی است، که آن خود خاصیت وی است.
چو کنعان را طبیعت بی هنر بود
پیمبرزادگی قدرش نیفزود
#گلستان_سعدی
#حکایت
@shearvdastan
بیگانه ماندی و نشدی آشنا تو هم
بیچاره من! اگر نشناسی مرا تو هم
دیدی بهای عشق به جز خون دل نبود؟
آخر شدی شهید در این کربلا تو هم
آیینهای مکدرم از دست روزگار
آهی بکش به یاد من ای بیوفا تو هم
چندی ست از تو غافلم ای زندگی ببخش
چنگی نمیزنی به دل این روزها تو هم
ای زخم کهنهای که دهان باز کردهای
چون دیگران بخند به غمهای ما تو هم
تاوان عشق را دل ما هرچه بود، داد
چشمانتظار باش در این ماجرا تو هم
#فاضل_نظری
@shearvdastan
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
#حافظ
@shearvdastan
حال مرا مپرس که من ناخوشم، بدم
این روزها به تلخ زبانی زبانزدم
تو با یقین به رفتن خود فکر می کنی
من نیز بین ماندن و ماندن مردّدم
حق داشتی گذر کنی از من، که سال هاست
یک ایستگاه خالی بی رفت و آمدم
از پا نشستم و نفسم یاری ام نکرد
از هوش رفتم و نرسیدم به مقصدم
گفتم که عاشقت شده ام، دورتر شدی
ای کاش لال بودم و حرفی نمی زدم...
سجّاد سامانی
@shearvdastan
نازپروردهای و درد نمیدانی چیست
گریۀ ممتد یک مرد نمیدانی چیست
روی پوشاندی و پوشاندن این ماه تمام
آنچه با اهل زمین کرد نمیدانی چیست
در کجا علم سخن یاد گرفتی که هنوز
ظاهرا معنی «برگرد» نمیدانی چیست
شادمان باش ولی حال مرا هیچ مپرس !
آنچه غم بر سرم آورد نمیدانی چیست
گفتم از عشق تو دلخون شدهام، خندیدی
نازپروردهای و درد نمیدانی چیست
سجاد سامانی
@shearvdastan
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست
#قیصر_امین_پور
ای آنکه مرا بردهای از یاد، کجایی؟
بیگانه شدی، دست مریزاد، کجایی؟
در دام توأم، نیست مرا راه گریزی
من عاشق این دام و تو صیّاد، کجایی؟
محبوس شدم گوشهی ویرانهی عشقت
آوار غمت بر سرم افتاد ، کجایی؟
آسودگیام، زندگیام، دار و ندارم
در راه تو دادم همه بر باد، کجایی؟
اینجا چه کنم؟ ازکه بگیرم خبرت را؟
از دست تو و ناز تو فریاد، کجایی؟
دانم که مرا بی خبری میکشد آخر
دیوانه شدم خانهات آباد، کجایی؟
#پریناز_جهانگیر
@shearvdastan
خوبترین حادثه میدانمت
خوبترین حادثه میدانیام؟
#محمدعلی_بهمنی
@shearvdastan
دل خستہام از این همہ قیل و قالهـا
از داغ گُنبدٺ شدهام چون هلالها
هے وعده حَرَم بہ خودم مےدهم حُسیْن
دِل خوش شدم دگر ، بہ همین خیالها
#دلتـنگ_ڪربـلا💔
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا
این روزها که میگذرد، هر روز
احساس میکنم که کسی در باد
فریاد میزند
احساس میکنم که مرا
از عمق جادههای مه آلود
یک آشنای دور صدا میزند
آهنگ آشنای صدای او
مثل عبور نور
مثل عبور نوروز
مثل صدای آمدن روز است
آن روز ناگزیر که میآید
روزی که عابران خمیده
یک لحظه وقت داشته باشند
تا سربلند باشند
و آفتاب را
در آسمان ببینند
روزی که این قطار قدیمی
در بستر موازی تکرار
یک لحظه بیبهانه توقف کند
تا چشمهای خستۀ خواب آلود
از پشت پنجره
تصویر ابرها را در قاب
و طرح واژگونۀ جنگل را
در آب بنگرند
آن روز
پرواز دستهای صمیمی
در جستجوی دوست
آغاز میشود
روزی که روز تازۀ پرواز
روزی که نامهها همه باز است
روزی که جای نامه و مهر و تمبر
بال کبوتری را
امضا کنیم
و مثل نامهای بفرستیم
صندوقهای پستی
آن روز آشیان کبوترهاست
روزی که دست خواهش، کوتاه
روزی که التماس گناه است
و فطرت خدا
در زیر پای رهگذران پیاده رو
بر روی روزنامه نخوابد
و خواب نان تازه نبیند
روزی که روی درها
با خط سادهای بنویسند:
«تنها ورود گردن کج، ممنوع!»
و زانوان خستۀ مغرور
جز پیش پای عشق
با خاک آشنا نشود
و قصههای واقعی امروز
خواب و خیال باشند
و مثل قصههای قدیمی
پایان خوب داشته باشند
روز وفور لبخند
لبخند بی دریغ
لبخند بی مضایقۀ چشمها
آن روز
بی چشمداشت بودنِ لبخند
قانون مهربانی است
روزی که شاعران
ناچار نیستند
در حجرههای تنگ قوافی
لبخند خویش را بفروشند
روزی که روی قیمت احساس
مثل لباس
صحبت نمیکنند
پروانههای خشک شده، آن روز
از لای برگهای کتاب شعر
پرواز میکنند
و خواب در دهان مسلسلها
خمیازه میکشد
و کفشهای کهنۀ سربازی
در کنج موزههای قدیمی
با تار عنکبوت گره میخورند
روزی که توپها
در دست کودکان
از باد پر شوند
روزی که سبز، زرد نباشد
گلها اجازه داشته باشند
هر جا که دوست داشته باشند
بشکفند
دلها اجازه داشته باشند
هر جا نیاز داشته باشند
بشکنند
آیینه حق نداشته باشد
با چشمها دروغ بگوید
دیوار حق نداشته باشد
بی پنجره بروید
آن روز
دیوار باغ و مدرسه کوتاه است
تنها
پرچینی از خیال
در دوردست حاشیۀ باغ میکشند
که میتوان به سادگی از روی آن پرید
روز طلوع خورشید
از جیب کودکان دبستانی
روزی که باغ سبز الفبا
روزی که مشق آب، عمومی است
دریا و آفتاب
در انحصار چشم کسی نیست
روزی که آسمان
در حسرت ستاره نباشد
روزی که آرزوی چنین روزی
محتاج استعاره نباشد
ای روزهای خوب که در راهید!
ای جادههای گمشده در مه!
ای روزهای سخت ادامه!
از پشت لحظهها به در آیید!
ای روز آفتابی!
ای مثل چشمهای خدا آبی!
ای روز آمدن!
ای مثل روز، آمدنت روشن!
این روزها که میگذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟
#قیصر_امین_پور
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شعر_پیشنهادی
ماه
رنگِ تفسیر مس بود
مثل اندوهِ تفهیم بالا میآمد.
#سهراب_سپهری
@shearvdastan
ماه رنگ تفسیر مس بود
مثل اندوه تفهیم بالا میآمد ...
#سهراب_سپهری
" " " "
مس ورقهٔ کم رنگی است. در بازار مسگران از بام تا شام بر آن میکوبند تا آنکه با نازکتر شدن ورقه، رنگ آن هم بازتر میشود یعنی سرختر میشود. این باز شدن را تفسیر گفته است.
رنگ ماه مثل رنگ مس باز شدهبود. در عین حال ماه در آسمان بالا میآید (و در ضمن بالا آمدن به پر رنگتر شدن هم ایهام دارد) و این مثل اندوه تفهیم است که تدریجی است. هر چه بیشتر دقت کنی و بیشتر بفهمی، اندوه بیشتر میشود و سادهتر این که تفهیم (که در اینجا ظاهرا به معنی تفهّم یعنی فهمیدن به کار رفته نه فهماندن) امری تدریجی است نه آنی.
منبع: کتاب نگاهی به سپهری
@shearvdastan
اگر زنی در کار نباشد،
عشقی هم در کار نیست...
شکسپیر و حافظ و رومئو و ژولیت و
شیرین و فرهاد، وِل معطّل اند...
اگر روزی زن ها بخواهند از این جا بروند،
تقریباً همه ی ادبیات و سینما و هنرِ دنیا را
باید با خودشان ببرند..
#مصطفی_مستور
#ارسالی_اعضاء_محترم
@shearvdastan
و انادخلت النار اعلمت اهلها انی احبک...
خدای من
اگر مرا وارد آتش کنی اهل دوزخ را با خبر میکنم که دوستت دارم.
دعای #ابوحمزه_ثمالی
@shearvdastan
چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی
چراغ خلوت این عاشق کهن باشی
به سان سبزه پریشان سرگذشت شبم
نیامدی تو که مهتاب این چمن باشی
تو یار خواجه نگشتی به صد هنر، هیهات
که بر مراد دل بی قرار من باشی
تو را به آینه داران چه التفات بود
چنین که شیفته ی حسن خویشتن باشی
دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق
وگرنه از تو نیاید که دلشکن باشی
وصال آن لب شیرین به خسروان دادند
تو را نصیب همین بس که کوهکن باشی
ز چاه غصه رهایی نباشدت، هر چند
به حسن یوسف و تدبیر تهمتن باشی
خموش سایه که فریاد بلبل از خامی ست
چو شمع سوخته آن به که بی سخن باشی
#هوشنگ_ابتهاج
@shearvdastan
#اندکی_مطالعه
گذشته گرداب است، بی سروصدا آدم را به درون خودش می کشد. حال آن که تنها چیزی که تو لازم داری زمان حال است. اصل آن است که حقیقتِ حال را دریابی.
📚از #کتاب ملت عشق
نوشته ی #الیف_شافاک
@shearvdastan