.
.
باچنٰدسواررفٺٰہاے
ڪہصٰداےرفٺنٺ
ميپيچدهـٰـنوز..!💔
.
.
^^|#سـردار_قلبـ♡ـم
#بهوقتبندگے💓
میگفت:
سر نماز مثل حرم امام رضاست...
کفشاتو میدی به کفشداری تا بری #زیارت
بدونِ فکر کفش،بری دیدار . . !
سر نماز کفشاتو يعنے همون غصه های دنیاتو از ذهنت در بیار بده به #خدا...
بعد از نماز میبینے خدا کفشاتو واکس زده بهت تحویل داده :)💔
| #استادپناهیان |
@sheeay_heydar
شیعه ی حیدر🌹🍃🌾
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ #پسـرڪ_فـلافـل_فـروش #پـارت_سـیوپـنـجـم پاکت اززب
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#پسـرڪ_فـلافـل_فـروش
#پـارتسـیوشـشـم
طلبه ی لوله کش
💎هادی درکناردرس خواندن برای طلبه هاصحبت میکردوبه شرایط روزعراق و موقعیت آمریکاودشمنی این کشوربا مسلمانان اشاره میکرد.
حالادیگرزبان عربی رابه خوبی تکلم می کرد.خیلی ازطلبه هاعاشق هادی شده بودند.
اوبادرآمدشخصی خودش بارهادوستان رابه خانه ی خودش دعوت میکردوبرای آنها غذادرست میکرد.
منزل هادی محل رفت وآمددوستان ایرانی نیزشده بود.درایام اربعین،خانه رابرای اسکان زائران آماده میکردوخودش مشغول پخت وپزوپذیرایی اززائران اباعبدالله الحسین میشد.
💎برخی ازدوستان عراقی هادی می گفتند:تونمیترسی که دراین خانه ی بزرگ وقدیمی وترسناک،تک وتنهازندگی می کنی؟
هادی هم میگفت:اگرمثل من مدتهاکنار خیابان خوابیده بودیدقدراین خانه رامی دانستید!
بعدازآن رفت وآمدهادی بامنازل دوستان طلبه اش بیشترشد.د این رفت وآمدها متوجه شدکه بیشتردوستان طلبه،از خانواده های مستضعف نجف هستند. بسیاری ازاین خانواده ها درمنازلی زندگی میکنندکه ازنیازهای اولیه محروم است.
💎این خانه هاآب لوله کشی نداشت. بااینکه آب لوله کشی تامقابل درب خانه آمده بود،اماآنهابضاعت مالی برای لوله کشی نداشتند.
این موضوع بسیاراورارنج میداد.برای همین به تهران آمدوبه سراغ دوستانش رفت.
دستگاه های مربوط به لوله کشی را خریدوچندروزی درمغازه ی یکی از دوستانش ماندتانحوه ی لوله کشی با لوله های جدیدپلاستیکی را یادبگیرد.
هرچه رالازم داشت تهیه کردوراهی نجف شد.حالا صبح تاعصردرکلاس درس مشغول بودوبعدازظهرهالوله تهیه می کردوبه خانه ی طلبه های نجف می رفت.
💎ازخودطلبه هاکمک میگرفت ومنازل مردم مستضعف،ولی مؤمن نجف رالوله کشی آب میکرد.
خستگی برای این جوان معنا نداشت.از صبح زودتاظهرسرکلاس بود.بعدهم کمی غذا میخوردوسواربردوچرخه ای که تازه خریده بودراهی میشدودرخانه های مردم مشغول کارمیشد.
برخی ازدوستان هادی نمی فهمیدند! یعنی نمیتوانستندتصورکنندکه یک طلبه که قراراست لباس روحانی بپوشدچرااین کارهاراانجام میدهد؟!
برخی فکرمیکردندکه لباس روحانیت یعنی آهسته قدم برداشتن وذکرگفتن ودعاکردن و...
برای همین به اوایرادمیگرفتند.حتی برخی هابه اینکه اوبادووچرخه به حوزه می آیدایرادمیگرفتند.
اماآنهاکه باروحیات هادی آشنابودندمی فهمیدندکه اواسلام واقعی راشناخته.
💎هادی اعتقادداشت که لباس روحانیت یعنی لباس خدمت به اسلام ومسلمین به هرنحوممکن.بااینکه فقط دوسال ازحضورهادی درنجف میگذشت امادوستان زیادی پیداکرده بود. برخی جوانان طلبه،که کاری جزمطالعه ودرس وبحث نداشتند،باتعجب به کارهای هادی نگاه میکردند.اودرهرکاری که وارد میشد به بهترین نحوعمل میکرد.
کم کم خیلی هافهمیدندکه هادی درکنار درس مشغول لوله کشی آب برای خانه های مردم محروم شده.
هادی بااین کارکه بیشترمخفیانه انجام میشدخدمت بزرگی باخانواده های طلاب میکرد.
💎اخلاص وتقواوایمان هادی اثرخودرا گذاشته بود.اوهرجامیرفت میخواست گمنام باشد.هیچ گاه ازخودش حرفی نمی زد.هرگزندیدیم که به خاطر پول کاری را انجام دهد.اماخدامحبت اورابه دل همه انداخته بود.بعدازشهادت همه ازاخلاص اومیگفتند.
چندین نفررامیشناختم که درتشییع هادی شرکت کردندومیگفتند:ما مدیون این جوان هستیم وبعدبه لوله کشی آب منزلشان اشاره می کردند.
هادی غیرازحوزه هرجای دیگرهم که وارد میشدبهترین نظرات راارائه میکرد.
درمسائل امنیتی به خاطرتجربه ی بسیج وفتنه1388بسیارمسلط بود.ازطرفی دیدگاه های فرهنگی اوبه جهت تجربه ی فعالیت درمسجدبسیارمؤثربود.
شایدبه همین خاطربودکه مسئولان حشدالشعبی به این طلبه ی ایرانی بسیارعلاقه پیداکردند.
💎رفت وآمدهادی بانیروهای مردمی زیادشده بود.اوبه کارهنری وساخت فیلم علاقه داشت واین روندرابین نیروهای حشدالشعبی گسترش داد.
#کـپـیمـمـنـوعــ🚫
@sheeay_heydar
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#پسـرڪ_فـلافـل_فـروش
#پـارت_سـیوهـفـتـم
برکت
💎برکت درمال چیزی نیست که با مفاهیم مادی ودنیایی قابل بحث وتوجیه باشد.
برخی افرادبودندکه آنچه راکه خدادر اختیارشان نهاده بودبرای رفع مشکلات مردم قرارمیدادندوخداهم ازخزانه ی غیب خودمشکلات مالی آنهارابرطرف میکرد.
مثلا،شهیدابراهیم هادی.دوستی می گفت:یک شب ابراهیم رادیدم که درکوچه راه میرود.پرسیدم:کاری داری؟
گفت:ازصبح تابه حال کسی ازبندگان خدا راندیدم که مشکل مالی داشته باشدومن بتوانم مشکل اورابرطرف کنم.برای همین ناراحتم.
ابراهیم هادی هیچ گاه پول رابرای خودش نخواست،بلکه باپولی که به دستش می رسیدمشکلات بسیاری ازرفقارابرطرف میکرد.
💎بارهاشده بودکه مسافرکشی میکردو پول آن راخرج هیئت ویاافرادنیازمندمی کرد.
این ویژگی های شهیدابراهیم هادی برای هادی ذوالفقاری خیلی جالب بود.
هادی ذوالفقاری ابراهیم راخیلی دوست داشت برای همین سعی میکردماننداین شهیدعزیزبادرآمدخودش مشکلات مردم را برطرف کند.یادم هست که درتهران تصویرنسبتابزرگ شهیدابراهیم هادی راجلوی موتورنصب کرده بودواین طرف وآن طرف میرفت.
هادی هم ازخداخواسته بودکه بتواندگره از مشکلات خلق خدابرطرف کند.
💎بایداشاره کردکه نشستن ودعاکردن، برای اینکه خداوندبرکت خودرانازل کند، درهیچ روایتی واردنشده.
انسان اگرمیخواهدبه جایی برسد،باید تلاش کند.زمانی که هادی ذوالفقاری در تهران بودودربازارآهن فعالیت میکرد، همیشه دست خیرداشت.خصوصابرای هیئت هابسیارخرج میکرد.
هادی میگفت:بایدمجلس امام حسین پررونق باشد.بایداین بچه هاکه به هیئت می آیندخاطره ی خوشی داشته باشند.
هربارکه برای هیئت ویاکارهای فرهنگی مسجداحتیاج به کمک مالی داشتیم اولین کسی که جلومی آمدهادی بود.همیشه آماده بودبرای هزینه کردن.
💎یک باربه هادی گفتم:ازکجااین همه پول می یاری؟مگه توی بازارچقدربهت حقوق میدن؟
خندیدوگفت:ازخداخواستم که همیشه برای اینطورکارهاپول داشته باشم.خداهم کمکم میکنه.
پرسیدم:چطوری؟
گفت:بایدتلاش کرد.بعدادامه داد:برای اینکه برخی خرج هاروتأمین کنم،بعداز کاربازارآهن،باموتورکارمیکنم.بارمیبرم، مسافروخداهم توی پول مابرکت قرار میده.
هادی درنجف هم دست ازاین کارهابر نمیداشت.بسیاری ازطلبه های نجف از فعالیت های هادی میگفتندواینکه نمی دانستندهادی ازکجاپول می آورد،اماکارهای خیرماندگاری ازخودبه یادگارمیگذارد.
💎زمانی که هادی شهیدشد،چندنفرازطلبه هاآمدندوخاطرات خودراازهادی بیان کردند.
یکی میگفت:این عبایی راکه دارم هادی برایم خرید،دیگری به نعلین خود اشاره کرد.
یکی دیگرازآنهاازلوله کشی آب خانه اش میگفت و...
هادی برای تأمین هزینه ی این کارهادر نجف کارمیکرد.این اواخرکاری کرده بود که مسئولان گروه های نظامی مردمی (حشدالشعبی)حسابی به اواطمینان داشتند.
همیشه پول دراختیاراومیگذاشتندتابرای کارهای فرهنگی که درنظرداردهزینه کند.
#کـپـیمـمـنـوعــ🚫
@sheeay_heydar
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
💠ماجرای تکاندهنده از شهیدی که تک فرزند خانواده بود و زنده زنده سرش رو بریدند ولی زبونش رو باز نکرد تا عملیات لو بره‼️
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت😳 تک فرزند خانواده هم بود😍 زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه😇 مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم...😊
عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته☺️ اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب😇 فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه...😱 بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن😰 پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود😇 قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: " به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره...😳
تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته...😔 اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد...😓 زمزمه لغو عملیات مطرح شد.😲 گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده🤔
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید...😊 عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت😭 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه...😔
اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند...😭 جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره😓 وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه... مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین😔
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟😔 گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم...😳 مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد و خم شد رگهای عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد...😭😭
💔شادی وروح شهدا صلوات💔
@sheeay_heydar
#بیــو 🌱
["ڪسےڪہاهݪ
دنیانیسٺ!🙃
"فقطباشهادٺ
آروممےگیره...♡❤️]
|...شهیداحمدمهنہ...|
@sheeay_heydar
پیامبر اسلام(ص) فرمود :
هر کس در روز جمعه هزار بار بر من صلوات بفرستد، فرشتگان همواره برای او آمرزش می طلبند.
جامع احادیث شیعه، ج ۶، ص۱۸۷
@sheeay_heydar
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۲۰ تیر ۱۳۹۹
میلادی: Friday - 10 July 2020
قمری: الجمعة، 17 ذو القعدة 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ (100 مرتبه)
- یا ذاالجلال و الاکرام (1000 مرتبه)
- یا نور (256 مرتبه) برای عزیز شدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️12 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️19 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️21 روز تا روز عرفه
▪️22 روز تا عید سعید قربان
▪️27 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام
@sheeay_heydar