در اگر بر تو ببندد، مرو و صبر کن آن جا
ز پس صبر، تو را او، به سر صدر نشاند
#مولوی
#شعر
#توکل
@Sheeroghazal
با تحریم نگاهت، قصد لغو کدام امتیاز را داری، ما مدتهاست، میز مذاکره را ترک کرده ایم.
#تحریم
#غزل
#زرین_خط
@Sheeroghazal
💠📌بیست و سومین دوره عتبات دانشگاهیان ویژه دانشجویان اساتید و کارکنان دانشگاهی سراسر کشور
✅❗️اعزام ،بهمن و اسفند ۱۴۰۱
♦️🔹️ثبت نـام :۲۲تا ۲۸ دی ماه
🌐www.Labbayk.ir
@Sheeroghazal
ناچاراً
ناچار واژه فارسی است و ترکیب آن با تنوین قیدساز عربی جایز نیست.
ناچار خود در مقام قید بهکار میرود و نیاز به تنوین ندارد.
غلط ننویسیم، ص۳۸۱.
#آموزش
#نکته
@Sheeroghazal
هواپیماهای انگلیسی به سمت هدفهای آلمانی حمله کردند.
ضدهوایی ها آسمان را به آتش کشیدند.
در کشاکش درگیری گلوله های پدافند، یکی از هواپیماها را هدف گرفت.
هواپیما در حال سقوط بود درحالی که نشانه ای از خروج خلبان دیده نمیشد.
هواپیما به میان دریا سقوط کرد و در ژرفای آبها غرق شد.
ساعتی بعد :
اینجا رادیو ارتش آلمان، من گزارش امروز جنگ را به سمعِ ملتِ آلمان می رسانم.
ساعاتی پیش هواپیماهای ارتش انگلستان مواضع ما را مورد حمله قرار دادند. در این عملیات خساراتی به مواضع ما رسید و چند فروند از هواپیماهای انگلیسی توسط پدافند خودی منهدم شدند.
لازم به ذکر است که خلبان یکی از این هواپیماها...
افسر جوانی که گزارشگر این اخبار بود ناگهان سکوت کرد. مردمی که صدای رادیو را می شنیدند با سکوت گزارشگر کنجکاو شدند لحظاتی بعد صدای هق هقِ گریهٔ گزارشگر شنیده میشد.
همه می پرسیدند چه اتفاقی افتاده
ناگهان همه گوش به زنگ رادیو شدند تا علت سکوت وگریه گزارشگر را بفهمند.
لحظاتی بعد گزارشگر ادامه داد:
خلبان یکی از این هواپیماها، آنتوان دو سنت اگزوپری نویسنده شهیر فرانسوی و خالق داستان "شازده کوچولو" بود.
ناگهان آلمان ساکت شد.
کسی چیزی نمی گفت.
بُهت در چهره ها مشهود بود. بعضی آرام آرام اشک میریختند.
اگزوپری خلبان دشمن بود ولی از هر هموطنی نزدیکتر بود. چیزی فراتر از یک دوست بود. با شازده کوچولو در قلب همه جاگرفته بود. آن روز هیچکس در آلمان خوشحال نبود.
حتی آدولف هیتلر از مرگ اگزوپری متاثر شد.
پایانی غیرمعمول برای یک داستان نویس جهانی
این خاصهٔ ادبیات است که دوست و دشمن را بر مزار ادیبی جهان وطن جمع میکند تا به یاد او اندکی تعمق کنند.
کسی نمیدانست چه اتفاقی در آخرین لحظات برای او افتاد.
چرا از هواپیما خارج نشد؟ زخمی بود؟ مرده بود؟
داستانهای اگزوپری به ویژه "شازده کوچولو" آنقدر قوی بود که او را در طی حیاتش به نویسنده ای جهانی تبدیل کند.
اما شاید مرگ قهرمانانهٔ او اعتبارش را میان اروپاییان بیشتر کرد.
کمتر کسی در تاریخ جنگهای بشری در جایگاهی قرار گرفت که اگزوپری پیدا کرد.
او برای مردمش و ارتش متفقین یک قهرمان و برای مردم آلمان یک دلاور شد.
او در داستانهایش از انسان سخن میگفت.
ماجرای تاثیر اعلام مرگ او بر روی مردم شنیدنی است اما عجیبترین قسمت این ماجرا، گزارشگر رادیو آلمان بود.
افسر جوانی که با گریه و هق هق، مرگِ اگزوپری را اعلام کرد، مترجم شازده کوچولو به زبان آلمانی بود.
#شازده_کوچولو
#جنگ
@Sheeroghazal
چیزهای خوب سراغ کسی می آیند که صبر می کنند؛ اما چیزهای بهتر سراغ کسی می آیند که تلاش می کنند.
#صبر
#تلاش
#خط
@Sheeroghazal
من بودم و دل بود و کناری و فراغی
این عشق کجا بود که ناگه به میان جست
#وحشی_بافقی
#شعر
#غزل
@Sheeroghazal
عدالت آن است که برای هر اشتباه فقط یک بار مجازات شویم. ولی ما بابت هر اشتباه خودمان را هزاران بار مجازات میکنیم. انسان حافظهای قوی دارد. بارها اشتباه خود را یادآوری میکنیم. بارها خود را محاکمه میکنیم. بارها خود را مقصر میدانیم و بارها خود را مجازات میکنیم.
تا به حال چند بار اطرافیانمان را بابت یک اشتباه مجازات کردهایم؟ هربار آن را به خاطر میآوریم و دیگران را مجبور میکنیم بابت یک اشتباه بارها و بارها تاوان پس دهند.
مذاهب میگویند دوزخ مکانی است برای مجازات. جایی است که در آن ترس و درد و رنج هست. جایی که انسانها را می سوزانند.
آتش محصول عواطفی است که از ترس ناشی میشوند. ما هرگاه احساساتی مثل خشم حسادت نفرت حسرت را تجربه میکنیم میبینیم که آتشی در درونمان میسوزد. ما در رویای دوزخ به سر میبریم. اگر دورخ را مرتبهای از ذهن به تصور آوریم ما در دوزخ هستیم. کسانی هستند که میگویند اگر فلان کار را بکنید به دوزخ میروید. چه خبر بدی! ولی ما هم اکنون در دوزخ هستیم...
📕 #چهار_میثاق
✍🏽 #دون_میگوئل_روئیز
@Sheeroghazal
در جیب هایت، یک مشت امید بریز…
از چوب لباس چند رویا بردار
روی گلدان زندگی ات آبی بپاش
و کفش همت بپوش، باقی درست خواهد شد.😊
@Sheeroghazal
من به خودم می بالم چون از پس روزایی بر اومدم که فکر نمی کردم بتونم ازشون زنده بیرون بیام.🌹
#روانشناسی
#رشد
#موفقیت
@Sheeroghazal