eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
79.4هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
6.8هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 و ان یکاد الذین کفرو لیزلقونک بابصارهم لما سمعو الذکر و یقولون انه لمجنون و ما هو الا ذکر اللعالمین آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 . . آیدی تبلیغات👇 🇮🇷 @Tb_samen 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔯💀 حاکمیت ابلیس هدف از عادی‌سازی رابطه بین جن و انس در تولیدات رسانه‌ای چیست؟ ای منتظر به «اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج» اکتفا نکن ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 لباسی از نور بر تن امام زمان علیه‌السلام... 🌕 آقا امام رضا علیه‌السلام فرمودند:   «عَلَیهِ جُيُوبُ اَلنُّورِ يَتَوَقَّدُ مِنْ شُعَاعِ ضِيَاءِ اَلْقُدْسِ» و بر تن او (مهدی علیه‌السلام) لباس‌هایی از نور می‌باشد که از پرتو قدس روشنایی می گیرد. 📗الغيبة (للنعمانی)، ج ۱، ص ۱۸۰ 📗کمال الدين، ج ۲، ص ۳۷۰ 📗الإمامة و التبصرة ج ۱، ص ۱۱۴ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚 داستان کوتاه "کرامت امام رضا در حق دزد" تو "تبریز" و قبل انقلاب یه گروه تصمیم گرفتن برن "پا بوس امام رضا" علیه السلام. رئیس کاروان چند روز قبل حرکت تو خواب دید که امام رضا فرمودند داری میای "ابراهیم جیب بر" رو هم باخودت بیار. "ابراهیم جیب بر کی بود؟!" از اسمش معلومه "دزد مشهوری" بود تو تبریز که حتی کسی جرأت نمی کرد لحظه ای باهاش همسفر بشه چون سریع جیبشو خالی می کرد! حالا امام رضا در خواب بهش گفته بودند اینو با "خودت بیارش مشهد!" رئیس کاروان با خودش گفت: خواب که "معتبر" نیست تازه اگه من اونو بیارم کسی تو "کاروان" نمیمونه همه "استعفا" میدن میرن یه کاروان دیگه پس بیخیال! اما این خواب دو شب دیگه هم تکرار شد و رئیس چاره ای ندید جز اینکه بره "دنبال ابراهیم." رفت "سراغشو" بگیره که کجاس، بهش گفتند؛ تو فلان محله داره میچرخه برو اونجا از هر کی سوال کنی "نشونت" میده. بالاخره پیداش کرد! گفت: ابراهیم میای بریم مشهد؟ (ولی جریان خوابو بهش نگفت) ابراهیم گفت: من که پول ندارم تازه همین ۵۰ تومن هم که دستم میبینی همین الان از یه "پیرزن دزدیدم! " رئیس گفت: عیب نداره تو بیا من "پولتم میدم." فقط به این شرط که حین سفر "متعرض" کسی نشی بعد که رسیدیم مشهد، "آزادی!" ابراهیم با خودش گفت؛ باشه اینجا که همه منو میشناسن نمیشه دزدی کرد بریم مشهد یه خورده پول "کاسب" شیم. کاروان در روز معینی حرکت کرد وسطای راه که رسیدن "دزدای سر گردنه" به اتوبوس "حمله کردن" و "جیب" همه و حتی ابراهیم که جلوی اتوبوس نشسته بود رو "خالی کردن" و بعدم از اتوبوس پیاده شدن و رفتن! اتوبوس که قدری حرکت کرد و در حالی که همه گریه میکردن که دیگه پولی برای برگشت ندارن، ابراهیم یکی یکی همه رو اسم میبرد و بهشون میگفت؛ از شما چقدر "پول دزدیدن" و بهشون میداد! رئیس گفت: "ابراهیم تو اینهمه پول از کجا آوردی؟!" ابراهیم خندید و گفت: وقتی "سر دسته دزدا" داشت از ماشین پیاده میشد همون لحظه جیبش رو "خالی کردم" و اونم نفهمید و از اتوبوس پیاده شد! همه "خوشحال" بودن جز رئیس کاروان که زد زیر گریه و گفت: "ابراهیم میدونی واسه چی آوردمت؟" چون "حضرت به من فرمودن،" حالا فهمیدم "حکمت" اومدن تو چی بوده؟ ابراهیم یه لحظه دلش تکون خورد گفت: یعنی "حضرت" هنوز به من "توجه" داره؟ از همونجا "گریه کنان" تا "مشهد" اومد و یه "توبه نصوح" کنار قبر حضرت کرد و بعدم با "تلاش و کار حلال،" پولایی رو که قبلا "دزدیده بود"" میفرستاد تبریز و حلالیت می طلبید." و در آخر هم در مشهد الرضا (ظاهرا مکانش نامعلومه) به رحمت خدا رفت... مشهد... روبروی ایوان طلا... خیره به گنبد طلا... اللهم صلي عليٰ عليِ بْنِ موسَي الرِضَا المرتضي.... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴عاقبت صبر و تحمل در برابر بداخلاقی والدین(بسیار زیبا و آموزنده) علامه طهراني در كتاب نورملكوت قرآن مي فرمايد: يكروز در طهران، براى خريد كتاب به كتاب فروشى رفتم، مردى در آن أنبار براى خريد كتاب آمده، آماده براى خروج شد كه ناگهان در جا ایستاد و گفت: حبيبم الله. طبيبم الله،یارم.... فهميدم از صاحب دلان است که مورد عنایت خاص خداوند قرار گرفته،گفتم: آقاجان! درويش جان! انتظار دعاى شما را دارم.چه جوری به این مقام رسیدی؟ ناگهان ساکت شد،گریه بسیاری کرد،سپس شاد و شاداب شد و خندید. گفت: سید! شرح مفصلی دارد. من مادر پيرى داشتم، مريض و ناتوان، و چندين سال زمين گير بود. خودم خدمتش را مینمودم؛ و حوائج او را برميآوردم؛غذا برايش ميپختم؛ و آب وضو برايش حاضر ميكردم؛ و خلاصه بهر گونه در تحمّل خواسته ‏هاى او در حضورش بودم. او بسيار تند و بداخلاق بود. ناسزا و فحش ميداد؛ و من تحمّل ميكردم، و بر روى او تبسّم ميكردم. بهمين جهت عيال اختيار نكردم، با آنكه از سنّ من چهل سال ميگذشت. زيرا نگهدارى عيال با اين اخلاقِ مادر مقدور نبود ... بهمین خاطر به نداشتن زوجه تحمّل كرده، و با آن خود را ساخته و وفق داده بودم. گهگاهى در أثر تحمّل ناگواريهائى كه از مادرم به من میرسيد؛ ناگهان گوئى برقى بر دلم ميزد، و جرقّه ‏اى روشن می‏شد؛ و حال بسیارخوشی دست ميداد، ولى البته دوام نداشت و زود گذر بود. تا يك شب كه زمستان و هوا سرد بود و من رختخواب خود را پهلوى او و در اطاق او پهن میکردم تا تنها نباشد، و براى حوائج، نياز به صدا زدن نداشته ‏باشد. در آن شب كه من كوزه را آب كرده و هميشه در اطاق پهلوى خودم ميگذاشتم كه اگر آب بخواهد، فوراً به او بدهم، ناگهان او در ميان شب تاريك آب خواست. فوراً برخاستم و آب كوزه را در ظرف ريخته، و به او دادم و گفتم: بگير، مادر جان! او كه خواب آلود بود؛ و از فوريّت عمل من خبر نداشت؛ چنين تصوّر كرد كه: من آب را دير داده ‏ام؛ فحش غريبى به من داد، و كاسه آب را بر سرم زد. فوراً كاسه را دوباره آب نموده و گفتم: بگير مادر جان، مرا ببخش، معذرت ميخواهم! كه ناگهان نفهميدم چه شد... إجمالًا آنكه به آرزوى خود رسيدم؛ و آن برق ها و جرقه ‏ها تبديل به يك عالمى نورانى همچون خورشيد درخشان شد؛ و حبيب من، يار من، خداى من، بانظر لطف و عنایت خاصش به من نگاه کرد و چیزهایی از عالم غیب شنیدم و اين حال ديگر قطع نشد؛ و چند سال است كه ادامه دارد... 📒نور ملكوت قرآن(ج‏1) ، ص: 141 با اندكي تلخيص ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
بارها روی تو را دیدم ولی نشناختم لاله از باغ رخت چیدم ولی نشناختم همچو گل کز دیدن خورشید می خندد به صبح بر گل روی تو خندیدم ولی نشناختم 🖌 حاج غلامرضا سازگار ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
✍🏻خیلی متن قشنگیه ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﮐﻔﺸﻬﺎیﮔﺮﺍﻧﻘﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﺮﯾﺴﺖ. ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ : "ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ" ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﻂ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﭼﻨﺪﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﻫﯿﺰﻡ ﻣﯿﻔﺮﻭﺧﺘﻢ.......... ﺣﺎﻝ ﺻﺎﺣﺐ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ . ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎﺑﺮﮔﺸﺘﯽ؟ ﮔﻔﺖ: ﺁﻣﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﺎﺯ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ : "ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ" گر به دولت برسی، مست نگردی مردی گر به ذلت برسی، پست نگردی مردی اهل عالم همه بازیچه دست هوسند گر تو بازیچه این دست نگردی مردی... ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
⭕️ راهکار 🔺معرفی حضرت مهدی موعود به کودکان وظیفه هر پدر و مادر شیعه است،برای همین موضوع ما چند روش برای ایده گرفتن برای انجام این کار بشه شما معرفی می‌کنیم. از کودک‌ بخواهید برای سلامتی و ظهور امام زمان دعا کنه تا امام هم اون رو تو کارهاش کمک کنه. نذارید شخصیتی باور ناپذیر یا ترسناک از امام زمان (عج) تو ذهن کودک شکل بگیرد. اجازه بدید کودکان درباره احساس خود به امام زمان (عج) صحبت کنن. احادیث امام زمان (عج) رو در قالب نقاشی به کودکان یاد بدید. روزهای خوش ظهور امام رو با موضوعاتی که برای بچه‌ها آشناست، تصویرسازی کنید. مفهوم یاری امام رو با انجام کارهای خوبی مثل احترام به بزرگترها،درس خوندن و کمک به همنوع پیوند بزنید. قصه افرادی که با امام ملاقات داشتند رو تعریف کنید و در آخر بگید چه ویژگی‌هایی داشتن که تونستند امام رو ملاقات کنن. درباره امام زمان (عج) بیشتر مطالعه کنید تا بتونید به سوالات کودک پاسخ بدید. در روزهای مرتبط با امام زمان (عج)،به کودکان هدیه بدید تا این ایام براشون خاطره‌انگیز بشه. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴چهار سوال مهم در روز قیامت 🌹🌹پيامبر اكرم (ص) فرمودند: بنده خدا در قيامت قدم از قدم بر نمي دارد جز آن كه از چهار چيز سؤال مي‌شود: از عمر او سؤال مي‌شود كه چگونه و در چه راهي آن را از دست داده است، از جواني او مي‌پرسند كه در چه راهي آن را به فرسودگي رسانده است، از ثروت او كه از چه راهي به دست آورده و در چه راهي آن را خرج نموده است و نيز از محبت و دوستي ما سؤال مي‌شود. 📚«بحار الأنوار، ج ۷، ص ۲۵۸» ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚 چگونه دیگران را جذب دین کنیم؟ شهید مطهری :در حدیث است: مردم را به سوی خیر و نیکی بخوانید ولی به‌وسیله غیر زبان، یعنی به‌وسیله عمل و پیش‌قدم‌شدن. در اطراف حق و عدالت و انصاف و کرم و تقوا و گذشت و فداکاری و حرّیت و آزادی، سخن زیاد گفته شده و از این جهت کم و کسری وجود ندارد؛ به هر شکل و به هر صورتی که بخواهیم سخنانی در این زمینه موجود است. چیزی که کمتر یافت می‌شود عمل به حق و طبق عدالت و انصاف است. آنچه کمتر یافت می‌شود خودِ کرم و تقواست. چیزی که کیمیاست واقعیت فداکاری و گذشت است. اکسیر نایاب، یک روح حرّ و آزاد است. از این روست که بشر کمتر به سخن و گفتار وقعی می‌گذارد اما در مقابل عمل سر تعظیم فرود می‌آورد؛ یعنی آنجا که با شخصیتی روبه‌رو می‌شود که حقیقتاً از حق و عدالت منحرف نمی‌شود و تقوا و پرهیزکاری را پیشه می‌سازد و روحی حرّ و آزاد دارد، خود به خود خاضع و علاقه‌مند می‌شود. 📚حکمت‌ها و اندرزها، ج1، ص200-198 @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️🎥دو عمل پر ثواب و ساده ... 🌺اباذر میگه حضرت رسول فرمود: میخواهی راهنمایی کنم تورو بر دو خصلت، که خیلی هم سبکه اما رو میزان عمل خیلی هم سنگینه ...؟! ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
یا رَبَّ 🙏 دل پاک و جان آگاهم ده🙏 آه شب و گریه سحرگاهم ده🙏 در راه خود اول ز خودم بیخود کن🙏 بیخود چو شدم ز خود بخود راهم ده🙏 شب با تمام سیاهیِ خود نوید روشنی را می‌دهد ...✨ پس هیچگاه امیدت را از دست نده...😇 فرداتون قشنگ و روشن 🙏🌟 🌙🌟 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸طلوع صبح‌گاهتون 🍃🌸به شـادابی گـل‌های بـهاری 🍃🌸روزتون به زیبایی شکوفه‌ها 🍃🌸صبح زیباتون سرشاراز شادی 🍃🌸بارش بـوسه های خـداونـد 🍃🌸پای تـمام آرزوهـای قشنگتون 🍃🌸ســلام صبح چهارشنبه تون زیبـا ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
✍امام حسین علیه السلام: شکرگزاری تو بر نعمت پیشین، زمینه ساز نعمت آینده است 📚نزهة الناظر، صفحه 80 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
در کتاب ریشه های تاریخی امثال و حکم در مورد ضرب المثل آش معاویه را می خورد پشت سر علی (ع) نماز می خواند آمده است: «ریشه تاریخی این مثل، بدین شرح است: عبدالرحمن بن صخرازدی معروف به «ابوهُریره» از فقیرترین اصحاب پیامبر (ص) و از عشیره «سلیم بن فهم» بود. نامش به عهد جاهلیت «عبدقیس» یا «عبد شمس» بود و به سال «غزوه خیبر» که مسلمان شد، نامش به «عبدالرحمن» تبدیل شد. گویند در خلافت «عمر بن خطاب» ولایت بحرین را داشت. به روزگار عثمان، قضای مکه به او محول گردید. و به زمان معاویه چند روزی والی مدینه شد. مشهور است که ابوهریره در محاربات صفین حاضر و ناظر بود ولی در جنگ شرکت نداشت. کارش این بود که موقع صرف طعام نزد معاویه می رفت و در کنار سفره چرب و نرمش می نشست؛ هنگام نماز و صلوات در پشت سر علی (ع) نماز می خواند. ولی هنگام مصاف از معرکه جنگ دور می شد و در گوشه ای مبارزه جنگجویان را تماشا می کرد. وقتی علت این سه حالت را از او سؤال کردند در پاسخ گفت: نماز در پشت سر علی (ع) کامل ترین نماز است و غذای معاویه چرب ترین غذاها و احتراز از جنگ و کشتار سالم ترین کارهاست.» ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚داستان کوتاه فرعون فرمان داد، تا یک کاخ آسمان خراش برای او بسازند، دژخیمان ستمگر او، همه مردم، از زن و مرد را برای ساختن آن کاخ به کار و بیگاری، گرفته بودند، حتی زنهای آبستن از این فرمان استثناء نشده بودند. گویند که در آن زمان ، یکی از زنان جوان که آبستن بود، سنگهای سنگین را برای آن ساختمان حمال می کرد، چاره ای جز این نداشت زیرا همه تحت کنترل ماموران خونخوار فرعون بودند، اگر او از بردن آن سنگها، شانه خالی می کرد، زیر تازیانه و چکمه های جلادان خون آشام، به هلاکت می رسید. آن زن جوان در برابر چنین فشاری قرار گرفت و بار سنگین سنگ را همچنان حمل می کرد، ولی ناگهان حالش منقلب شد، بچه اش سقط گردید، در این تنگنای سخت از اعماق دل غمبارش ناله کرد و در حالی که گریه گلویش را گرفته بود:گفت: «آی خدا آیا خوابی؟ آیا نمی بینی این طاغوت زورگو با ما چه می کند؟» چند ماهی از این ماجرا گذشت که همین زن در کنار رود نیل نشسته بود، که ناگهان نعش فرعون را در روبروی خود دید (آن هنگام که فرعون و فرعونیان غرق شدند). آن زن، در درون وجود خود، صدای هاتفی را شنید که به او گفت: «هان ای زن! ما در خواب نیستیم، ما در کمین ستمگران می باشیم » 📚 حکایتهای شنیدنی، ص257 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
,🔴 عجایب دنیای ظهور... ⭕️ بارش ملخ‌ هــــــای طلا... 🌕 آقا امام صادق علیه‌السلام در ضمن گامهای نیلوفرانه حضرت مهدی فرمودند: «...سپس مهدی علیه‌السلام به کوفه بر می‌گردد و از آسمان «ملخ‌های طلا» بر آنها می‌بارد، همان طور که خداوند در بنی اسرائیل بر ایوب پیغمبر نیز فرود آورد. آن گاه گنج‌های طلا و نقره و گوهر زمین را بین یارانش تقسیم می‌کند.» «ثُمَّ یَعُودُ الْمَهْدِیُّ إِلَی الْکُوفَةِ وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ بِهَا جَرَاداً مِنْ ذَهَبٍ کَمَا أَمْطَرَهُ اللَّهُ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَی أَیُّوبَ وَ یَقْسِمُ عَلَی أَصْحَابِهِ کُنُوزَ الْأَرْضِ مِنْ تِبْرِهَا وَ لُجَیْنِهَا وَ جَوْهَرِهَا. 📗بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱ 📗الهداية الکبرى، ج ۱، ص ۳۹۲ 🌕 امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: در جریان شفای ایوب پیامبر... وقتی که پایش را به زمین کوبید؛ پس چشمه‌ٔ بزرگی جوشیدن گرفت سپس خود را در آن شستشو داد و از آن چشمه بیرون شد، و بدنش مانند لؤلؤ سفید درخشش داشت، ملخ‌های طلا از آسمان بارید ایّوب علیه‌السلام و اهلش ملخ‌ها را گرفتند.(إرشادالقلوب، ج۱، ص۱۲۷) ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡گناه میکنی !؟ 👈🏻این کلیپ رو ببین!!@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴آیا از عملکرد آقای رئیسی رضایت دارید؟ 1⃣ بله راضیم 2⃣ خیر ناراضیم 3⃣ فعلا برای نظر دادن زود است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
« فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت : می آید ، من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد و سر انجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست . فرشتگان چشم به لبهایش دوختند ، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از انچه سنگینی سینه توست . گنجشک گفت لانه کوچکی داشتم ، آرامگاه خستگیهایم بود و سرپناه بی کسی ام . تو همان را هم از من گرفتی . این توفان بی موقع چه بود ؟ چه می خواستی از لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود ؟ و سنگینی بغض راه بر کلامش بست . سکوتی در عرش طنین انداز شد . فرشتگان همه سر به زیر انداختند . خدا گفت : ماری در راه لانه ات بود . خواب بودی . باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند . آنگاه تو از کمین مار پر گشودی . گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود . سپس خدا گفت : چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام بر خاستی اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود . ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت . های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد » ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
⭕️خواهشمندم اين روایت را با دقت مطالعه فرمایید 📌شرط قبولی اعمال ؛ یک کلام 🔸ميسّر بيّاع زطّى گويد: نزد امام صادق عليه السّلام رفتم و عرض كردم: فدايت شوم! همسايه‌اى دارم كه با صداى او از خواب برمى‌خيزم؛ يا قرآن مى‌خواند و آيات را تكرار مى‌كند و مى‌گريد و مى‌نالد و يا دعا مى‌كند. از ديگران در بارۀ كارهاى او در نهان و آشكار پرسيدم، 👈گفتند: او از همۀ حرام‌ها پرهيز مى‌كند. 💎امام عليه السّلام فرمود: اى ميسّر! آيا بر آنچه تو معتقدى اعتقاد دارد؟ 🔸عرض كردم: خدا داناتر است. ▫️راوى گويد كه سال آينده حج گزاردم و از اعتقاد آن مرد پرسيدم و دريافتم كه ولايت اهل بيت عليهم السّلام را باور ندارد. نزد امام صادق عليه السّلام رفتم و ديگر بار در بارۀ آن مرد سخن گفتم. 💎امام عليه السّلام مانند سال گذشته از من پرسيد: آيا به آنچه تو معتقدى اعتقاد دارد؟ 🔸عرض كردم: نه. 💎 فرمود: اى ميسّر! كدام قسمت زمين حرمت‌دارتر است‌؟ 🔸عرض كردم: خدا و پيامبرش و فرزند پيامبر خدا داناترند. 💎فرمود: اى ميسّر! ميان ركن و مقام باغى از باغ‌هاى بهشت است و ميان قبر پيامبر خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و منبرش باغى [ديگر] از باغ‌هاى بهشت است. 👈به خدا سوگند اگر خداوند بنده‌اى را عمر دراز دهد و او ميان ركن و مقام و ميان قبر و منبر پيامبر خدا صلّى اللّٰه عليه و آله خداوند را هزار سال عبادت كند، سپس همان گونه كه قوچى زيبا را سر ببرند او را در بسترش مظلومانه سر ببرند، پس آنگاه خدا را بدون ولايت ما ديدار كند خداى گرامى و بزرگ را روا باشد كه او را بر روى صورت به دوزخ افكند. 📚 ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ج۱ ص۲۱۰ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هلاک امت به دست منافقان دانا 🌹 حضرت علی علیه السلام فرمودند: دو گروه از مردم دنيا پشت مرا شكسته اند، 👈گروهى كه به زبان دانا، و در نهان فاسقند 👈گروهى كه نادان و پارسايند. آن يكى با زبان خود فسق خويش را پوشيده مى دارد و اين يكى با زهد خويش نادانى خود را، بنا بر اين از عالم تبهكار و پارساى نادان پرهيز كنيد كه اينان مايه فتنه هر فريب خورده اند و من شنيدم رسول خدا صلی الله علیه و آله مى فرمود: اى على! هلاك امت من به دست منافقان داناست. 📙روضه الواعظین ج۱،ص۶ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردی اعرابی گفت: ای رسول خدا! در روز رستاخیز چه كسی حساب خلق را محاسبه می كند؟ فرمود: خدای بلند مرتبه. اعرابی گفت: به پروردگار كعبه سوگند كه نجات یافتیم. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: ای اعرابی! چگونه چنین است؟ عرض كرد: 👈🏻كریم هر گاه قدرت [بر انتقام] یابد گذشت می نماید.👉🏻 📚مجموعه ورّام، ج1، ص9. ‌ ‌➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺⁣راز رسیدن بہ ✨خوشبختی آزادی است ... 🌺و راه رسیدن بہ ✨آزادی شجاعت است ... 🌺می توان گفت ✨هرچی آرزوی خوبه مال تو 🌺این گل های زیبا ✨در این شب زیبا تقدیم به شما عزیزان 🌹شبتون سرشار آرامش یاران باوفا🌹@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‍ سلام😊✋ به پنجشنبه خوش آمدید ☕😊🌸🍃 براتون روزےپراز نشاط🌸🍃 شادےوخوشبختے آرزو میکنم🙏 امیدوارم آخرهفته روباشادے وآرامش🌸🍃 درکنارخانواده ودوستانتون سپرے كنيد🌸🍃 🌸🍃🌸 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی