🔴 دیدار امام زمان(عج) با آهنگر
شخصی که مسلط به علوم غریبه بود، توانست در زمان خاصی، مکان حضور امام زمان(عج) را در بازار آهنگران شناسایی کند، و پس از آن به سرعت برای دیدار ایشان راهی محل شد و مشاهده کرد که حضرت در کنار دکانی نشسته است که صاحب آن بیتوجه به ایشان مشغول نرم کردن آهن است، اما پس از مدتی مشاهده کرد که پیرمرد صاحب دکان به امام زمان(عج) گفت: «یابن رسول الله، اینجا مکان گرمی است اجازه دهید برای شما آب خنک بیاورم».
اینگونه بود که استنباط شخص سوم، مبنی بر اینکه فقط خودش متوجه حضور حضرت است، غلط از آب درآمد.
پس از مدتی پیرزنی به دکان مرد آهنگر مراجعه کرد و گفت: «فرزندم بیمار است و خرج مداوای او هفت درهم است، تنها دارایی من هم همین قفل است که هیچ کس در این بازار بیش از شش درهم برای آن نمیپردازد، به خاطر خدا آن را به قیمت هفت درهم از من بخر»، مرد آهنگر با دیدن قفل بدون کلید، به پیرزن گفت: «که متاع او با این شرایط ۱۰ درهم ارزش دارد و در صورت ساخته شدن کلید برای آن دوازده درهم در بازار به فروش میرسد، حال هر یک از این دو کار را که بخواهی، برای تو انجام میدهم»، سپس در برابر دیدگان متعجب پیرزن، ۱۰درهم در ازای خرید قفل به او پرداخت کرد، آنگاه بقیةالله(عج) رو به شاهد کرد و فرمود: «برای پیدا کردن ما رمل نیندازید، اگر همه مثل این مرد، مسلمان باشید، ما به سراغ شما میآییم».
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
9.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ ساختمسجد
با صداي شهيد حاج شيخ احمد ضيافتے كافے☝️
🌹امام علی علیه السلام در وصيّت به فرزندش امام حسن عليه السلام:
🏷 دل جوان، مانند زمين كشت نشده است. آنچه در آن افكنده شود، مى پذيرد. از اين رو، پيش از آن كه دلت سخت گردد و خِرَدَت سرگرم شود، به تربيت تو همت گماشتم.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚 داستان کوتاه
🔴 گناهان خود را کوچک نشمارید!
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرت ها همراه جمعی از اصحاب خود در سرزمین خالی و بی آب و علفی فرود آمدند و به یاران خود فرمودند: هیزم بیاورید تا آتش روشن کنیم. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! اینجا سرزمینی خالی است و هیچ گونه هیزمی در آن وجود ندارد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بروید هر کس هر مقدار می تواند هیزم جمع کند و بیاورد.
یاران به صحرا رفتند و هر کدام هر اندازه که توانستند، ریز و درشت، جمع کردند و با خود آوردند. همه را در مقابل پیغمبر صلی الله علیه و آله روی هم ریختند. مقدار زیادی هیزم جمع شد. در این وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: گناهان کوچک هم مانند این هیزمهای کوچک است. اول به چشم نمی آید، ولی وقتی که روی هم جمع می گردند، انبوه عظیمی را تشکیل می دهند!
📗 بحارالانوار، ج 73، ص 346
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
ما درکوچههای تنگِ زمانهمان،
بریاریِامامِغائبمان..
سیلیکههیچ!
غصّههمنخوردهایم..💔
اللهمعجللولیڪالفرج
شبتون امام زمانی❤️
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
به هر طرف نگری جلوه جمال خداست
ادب کنید که میلاد سیدالشهداست
گرفته ختم رسل روی دست آینهای
که در صحیفه او صورت خدا پیداست
به مصحف رخ او با وضو نگاه کنید
که نقطه نقطه آن جای بوسه زهراست
ولادت امام حسین (ع) و روز پاسدار مبارک❤️
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 مولا و غلام قاتل
غلامى را نزد عمر آوردند، غلام ، مولاى خود را کشته بود، عمر دستور داد او را بکشند. امیرالمومنین علیه السلام از قضیه خبردار گردیده غلام را به حضور طلبید و به او فرمود: آیا مولایت را کشته اى ؟
غلام : آرى .
امیرالمومنین علیه السلام : چرا؟
غلام : با من عمل خلاف نمود.
على علیه السلام از اولیاى مقتول پرسید؛ آیا کشته خود را به خاک سپرده اید؟
گفتند: آرى .
فرمود: چه وقت ؟
گفتند: همین الان .
حضرت امیر به عمر رو کرده و فرمود: غلام را بازداشت کن و او را عقوبت نده و به اولیاى مقتول بگو پس از سه روز دیگر بیایند.
چون پس از سه روزه آمدند، على علیه السلام دست عمر را گرفت و به اتفاق اولیاى مقتول به جانب گورستان رهسپار شدند، و چون به قبر آن مرد رسیدند، آن حضرت به اولیاى مقتول فرمود: این قبر کشته شماست ؟ گفتند: آرى .
فرمود: آن را حفر کنید! آن را حفر کردند تا به لحد رسیدند آنگاه به آنان فرمود: میت خود را بیرون بیاورید، آنها هر چه نگاه کردند جز کفن میت چیزى ندیدند. جریان را به آن حضرت عرضه داشتند.
امیرالمومنین علیه السلام دوبار تکبیر گفت و فرمود: به خدا سوگند نه من دروغگو هستم و نه کسى که به من خبر داده است ، شنیدم از رسول خدا صلى الله علیه و آله که فرمود: هر کس از امتم که کردار قوم لوط را مرتکب شود، پس از مردن سه روز بیشتر در قبر نمى ماند و زمین او را به قوم لوط که به عذاب الهى هلاک شدند مى رساند، و در روز قیامت با آنان محشور مى گردد...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 چند توصیه به جوانان از زبان شهید کافی
ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺷﻴﺦ ﺍﺣﻤﺪ ﻛﺎﻓﻲ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ
ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻣﻲﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺳﻌﻲ ﻛﻨﻴﺪ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﻳﻦ
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻘﻴﺔ ﺍﻟﻠﻪ
(ﻋﺞ) ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﺮ ﺻﺒﺢ ﻛﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ
ﻣﻲﻛﻨﻴﺪ، ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺳﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﻱ (ﻋﺞ)
ﺍﺑﻠﺎﻍ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﻫﺮﺷﺐ ﺩﺭ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺍﺏ، ﺁﺧﺮﻳﻦ
ﺳﻠﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻋﺮﺿﻪ ﻛﻨﻴﺪ.
❌ از کتاب سلیقه
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
تمام اعمال صالح انسان در لبه پرتگاه ریا قرار دارد، چه بسا کار نیک که از خطر ریا دور نمانده و حبط شده است، پس چه زیباست انسان با سلاح اخلاص از نابودی اعمال خویش حفاظت کند.
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی (ره) دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم، وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است و بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
خاطرهای از حجتالاسلام جواد مروی
منبع:سایت حوزه
➥ @sheikh_kafi
#طب_اهلبیت
🔵مداوا و طبابت با حرام؟
عَنْ قَائِدِ بْنِ طَلْحَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه) عَنِ النَّبِیذِ یُجْعَلُ فِی دَوَاءٍ قَالَ لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یَسْتَشْفِیَ بِالْحَرَامِ
🔸قائد بن طلحه روایت کرده از امام صادق پرسیدم از نبیذ (نوشیدن شراب) آیا در آن دوا قرار داده شده؟.فرمود: کسی را نشاید که از حرام شفا جوید.
📚بحار الأنوار جلد 59 صفحه 87
👈از حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ در رابطه با اثر دارويي شراب پرسيدند، آن حضرت فرمود: «به درستي خداي عزّوجلّ در چيزي كه آن را حرام كرده، دواء و شفائي قرار نداده است»
📚بحار الانوار-چاپ بیروت-ج 57-ص 162
#امام_زمان
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 سخنان شنیدنی شهید احمد کافی درباره زیارت امام حسین(ع)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
💡آدم ها را نه در کلام، که در عمل بشناسیم...
یکی از اتفاقات رایج در روابط این است که افراد بسیار خوب صحبت می کنند، کلمات، عبارات و جملات دلنشینی به کار می برند که بر دل هم می نشیند و تاثیر گذار است.
با کلامشان می توانند افراد را متقاعد کنند و خوب فکر می کنند و تحلیل می کنند.
اما همین افراد به ندرت پیش می آید که وقتی پای عمل می رسد، درست و سالم و سازگارانه و بالغانه رفتار کنند. اینجاست که تصویری که از طرف مقابل داشتیم در هم می شکند و فرو می ریزد و ما می مانیم و شوکی بزرگ از آنچه تا کنون شنیدیم و آنچه به واقع دیدیم.
آنچه که حائز اهمیت است عمل، رفتار، واکنش و عملکرد افراد در موقعیت های مختلف است.
در ابتدای رابطه اگر دیدید دلتان دارد می لرزد و می رود، همانجا ترمز دستی احساس تان را بکشید و عقل و دل را توامان کنید...
با دل لذت آن لحظه را ببرید و تجربه اش کنید، با عقل بگویید شناخت آدمیان در امتداد زمان و بر اساس رفتار و عملکردشان است. مهم توامان کردن این دو باهم است. بدون نادیده گرفتن جنبه دیگری. می توان گفت منظور از عقل، خودآگاهی، و شناخت جنبه های آشکار و پنهانِ خویشتن است.
در ابتدای رابطه با سر پرواز نکنید، چون ممکن است همانطور هم با سر سقوط کنید در واقعیت های تلخ.
"اگر به سراغ تفکر میروید،
قلب خویش را نیز با خود ببرید.
اگر به نزد عشق میروید، سر خود را نیز با خویش همراه کنید. چون عشق بیحضور عقل تهی و عقل بدون عشق پوچ و توخالیست".
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 حکایتهای پندآموز
روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد...
📜روایت نموده اند که رسول خدا (ص) روزی از قبرستان گذر می نمودند نزدیک قبری رسیدند به اصحاب خویش فرمودند: عجله کنید و بگذرید اصحاب تعجیل کردند و از آنجا گذشتند
و در وقت مراجعت چون به قبرستان و آن قبر رسیدند خواستند زود بگذرند. حضرت فرمودند: عجله نکنید. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! چرا در وقت رفتن امر به عجله کردن فرمودید؟!حضرت فرمودند: صاحب این قبر را عذاب می کردند و من طاقت شنیدن ناله و فریاد او را نداشتم. اکنون خدای تعالی رحمتش را شامل حال او کرد
گفتند: یا رسول الله! سبب عذاب و رحمت به او چه بود؟ حضرت فرمودند: این مرد، مرد فاسقی بود که به سبب فسقش تا این ساعت در اینجا معذب بود کودکی از وی باقی مانده بود در این وقت او را به مکتب بردند و معلم به این فرزند《بسم الله الرحمن الرحیم》را تعلیم نمود و کودک آن را بر زبان جاری نمود، در این هنگام به فرشتگان عذاب خطاب رسید که:
دست از این بنده فاسق بردارید و او را عذاب نکنید روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد
📚مجموعه شهرحکایات
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی