شهید شیخ احمد کافی
ما هم این فرصت را غنیمت شمردیم و با حضور در مهدیه تهران در گفتوگو با حاج «مجتبی وزیری» - استاد پیشک
🔴 جلسات درس شیخ کافی در خود مهدیه برگزار میشد؟
بله. فضای مهدیه آن روزها شکل متفاوتی داشت و بهصورت حجرهحجره بود. حدود ۲۰، ۳۰ طلبه به مهدیه رفتوآمد داشتند و در آن حجرهها تحصیل میکردند.
خوب یادم است که زمستان بود. دور کرسی مینشستیم و درسها را مرور میکردیم. قبل از اینکه مهدیه برای گسترش و نوسازی تخریب شود، ۲ خانه تودرتو هم در کنار فضای مهدیه بود که متعلق به آن بود.
اتاقهای همین خانهها هم محل استقرار و تحصیل طلبهها بود. کرسیها را هم همانجا گذاشتهبودند. بعدها چند خانه دیگر هم خریدهشد و فضای مهدیه گسترش پیدا کرد و به این شکل فعلی نوسازی شد.
❌ ادامه در پست های بعدی....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 موضوع عذاب (قسمت اول)
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 بارشهای بی موقع و غیرعادی از نشانههای نزدیکی قیامت(قیام)...
🌕 رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «بر مردم زمانی خواهد آمد که چهرههای آنها چهرههای آدمیان باشد و دلهای آن دلهای شیطان. مانند گرگان درنده شوند و خونهای مردم را بریزند و کارهای زشتی را که مرتکب میشوند ترک نکنند. اگر از آنها پیروی کنی در تو شک میکنند و اگر با آنها سخن بگویی تو را تکذیب میکنند و اگر از دید آنها پنهان شوی غیبت تو را میکنند. سنّت در میان ایشان بدعت باشد و بدعت در میان آنها سنت. و بردبار را مکار شمارند و مکار را بردبار دانند. مؤمن در میان آنها ضعیف نگه داشته شده است و فاسق در میان آنها صاحب شرف. اطفال ایشان بدکار و زنان آنها زناکار و پیر آنها امر به معروف و نهی از منکر نکند. پناه بردن به ایشان ذلت و خواری و منسوب بودن به آنها مایه ذلّت و طلب کردن آنچه در دست ایشان است باعث فقر میگردد. پس در آن وقت خداوند حق تعالی آنها را از باران آسمان محروم میکند و در وقت خویش بر آنها نمیبارد و در غیر وقتش میبارد. خداوند اشرار را بر آنها مسلط گرداند که بدترین عذابها به ایشان وارد کنند... پس نیکان آنها دعا میکنند و مستجاب نمی شود.»
📗جامع الأخبار، ج ۱، ص ۱۲۹
📗بحارالأنوار، ج ۲۲، ص ۴۵۳
📗مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۵
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ نقش امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در نظام عالم
یکی از مباحث مهم مهدویت، نقش آن حضرت در نظام آفرینش است. لذا در دین بر این نکته تاکید شده است که زمین در پرتو وجود حجت خداوند پایدار است و اگر لحظهای در روی زمین نباشد، زمین از هم متلاشی میشود. امام صادق فرمودند: «اگر زمینی بدون امام باشد، فرو میریزد و از هستی ساقط میگردد.»
و در روایت دیگر، امام باقر فرمودند: «اگر امام و حجت خدا لحظهای از زمین گرفته شود، زمین با اهل آن همانند دریا دچار اضطراب میشود.»
از اینگونه روایات برمیآید که وجود حضرت مهدی به عنوان آخرین امام و حجت خداوند در زمین از ضروریترین نیازهای عالَم آفرینش است زیرا آن حضرت واسطهٔ فیض خداوند در عالَم است و این حقیقت در اندیشهٔ امام خمینی به گونهای زیبا تجلی کرده است.
امام خمینی میگوید: «ولیالله اعظم و بقیةالله فی ارضه ارواحنا لمقدمه الفداء که واسطهٔ فیض و عنایات حق تعالی است و دعای خیرش بدرقهٔ امت جد بزرگوارش -صلیالله علیه و آله میباشد…»
📚 ۱.الکافی، ج۱، ص ۱۷۹
۲. الکافی، ج۱، ص۱۷۹
۳. امام خمینی، صحیفهٔ امام (مجموعه آثار امام خمینی)، ج۱۷، ص۳۱۶
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 جلسات درس شیخ کافی در خود مهدیه برگزار میشد؟ بله. فضای مهدیه آن روزها شکل متفاوتی داشت و بهصور
🔴 وقتی معلم فرزندان شیخ شدم
اما اتفاقی که باعث شد شما بیش از پیش به شیخ احمد کافی نزدیک شوید و همنشینی از نوع دیگر را با ایشان تجربه کنید، خارج از مهدیه رقم خورد. برایمان بگویید چطور شد به خانه مرحوم کافی رفتوآمد پیدا کردید؟
- یک سال در ایام عید نوروز، آقای کافی به همراه خانواده به حج عمره مشرف شدند. با توجه به طولانی بودن سفرهای زیارتی در آن سالها، فرزندان ایشان نتوانستند بهموقع به درس و مدرسه برسند و از امتحانات خردادماه جاماندند.
شنیدم مرحوم کافی به یکی از بچهمحلها که ناظم یک مدرسه هم بود، گفتهبود: "فرزندان من به خاطر سفر حج از کلاسها و امتحاناتشان عقب ماندهاند. شما میتوانید به آنها درس بدهید؟" او پذیرفتهبود اما روز اول که برای تدریس رفتهبود، مبلغی را مطرح کرده و گفتهبود: "من بهازای هر ساعت تدریس، فلان قدر میگیرم." آن جلسات تدریس بیش از یکی دو روز ادامه پیدا نکرد.
آقای کافی گفتهبود دیگر به خانهشان نرود. چند روز بعد از این ماجرا که من برای هماهنگی برنامه گروه سرود به مهدیه رفتهبودم، آقای کافی گفت: "آقای وزیری شما میتوانید به بچههای من درس بدهید؟
" من آن موقع دیپلم داشتم اما هنوز دانشگاه نرفتهبودم. گفتم: بله، میتوانم. گفت: "پس، بسم الله. از فردا بیایید خانه ما."
❌ادامه در پست بعدی ....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 موضوع عذاب (قسمت اول) سخنران شهید کافی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 موضوع عذاب (قسمت دوم )
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 حکایت بسیار شنیدنی
استاد حجت الاسلام تهرانی میگفت دوران نوجوانی در محضر سیدعبدالکریم کشمیری بودیم این داستان از زبان خود ایشون شنیدیم آیت الله کشمیری میفرمود در هند یه مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، بهت میگفت که طرف زندهس یا مرده و کجا دفنه، ازش چندنفر رو پرسیدیم کاملا درست جواب داد. مثلا آیت الله بروجردی رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش پرسیدیم زندهس یا مرده، گفت مرده.
آیت الله کشمیری اهل کشمیر بود و زبان هندی رو بلد بود. این مرتاض این توانایی رو داشت که بفهمه منظور ما چه کسی هست. چون مثلا اسمها خیلی مشترک هستش، شاید تو کل دنیا چندهزار آدم وجود داشته باشه که اسمش محمد باشه و اسم مادرش هم مثلاً فاطمه. ولی این شخص می فهمید معنا و منظور چه کسی هست. این قدرت رو داشت که شرق و غرب عالم رو ببینه و میگفت شخص کجاست و آیا روی خاک هست یا زیر خاک! آیت الله کشمیری گفت دیدیم وقت خوبیه ازش درباره امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بپرسیم ببینیم حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. گفتیم مهدی فرزند فاطمه.
مرتاض یکم صبر کرد و گفت چنین کسی رو متوجه نشدم. اونی که منظور شماس این اسمش نیست. ماهم دیدیم اشتباه گفتیم، اسم امام زمان محمد هستش، مهدی لقب حضرته، مادر حضرت مهدی هم باید نرجس بگیم نه حضرت زهراء (سلام الله علیها)، به مرتاض گفتیم، محمد فرزند نرجس، دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه مکث، رنگ و روش عوض شد و یِکَم جا خورد و کمی عقب رفت چند بار گفت این کیه؟ این کیه؟ گفتیم چطور مگه؟
اینجای تعریف کردن داستان که رسید آیت الله کشمیری شروع کرد به گریه کردن، به مرتاض گفتیم این امام زمان ماست. گفت هر جای عالم که رفتم این شخص حضور داشت، همه جا بود. جایی نبود که این شخص نباشه!!!.
❤️ اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 عجایب امام
⭕️ ملائکه حتی برای جابجاشدن نیاز به اذن و اجازه امام دارند
🌕 امیرالمومنین علی علیه السلام به سلمان رحمة الله علیه فرمودند: «قسم به آن خدائى كه آسمان را بدون ستون برافراشته، اگر يكى از ملائکه تصميم داشته باشد به قدر يك نفس كشيدن از جاى خود تغيير محل دهد، تا من اجازه ندهم نخواهد رفت؛ حالِ پسرم حسن نيز چنين خواهد شد؛ بعد از او حسين و نُه نفر از اولاد حسين كه نهمین آنها قائم ايشان است.»(صلوات الله علیهم اجمعین)
قَالَ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِين عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَا سَلْمَان وَ اَلَّذِي رَفَعَ اَلسَّمَاءَ بِغَيْرِ عَمَدٍ لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ رَامَ أَنْ يَزُولَ مِنْ مَكَانِهِ بِقَدْرِ نَفَسٍ وَاحِدٍ لَمَا زَالَ حَتَّى آذَنَ لَهُ وَ كَذَا يَصِيرُ حَالُ وَلَدِيَ اَلْحَسَنِ وَ بَعْدَهُ اَلْحُسَيْنِ وَ تِسْعَةٍ مِنْ وُلْدِ اَلْحُسَيْنِ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ.
📗تفسير البرهان، ج۵، ص۱۲۷
📗مدینة معاجز، ج ۱، ص ۵۴۹
📗المحتضر، ج ۱، ص ۱۲۹
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ دمی با شهید کافی
شیخ احمد تحت نظارت پدربزرگش ضمن کسب فضایل اخلاقی ، دروس متداول حوزه را فراگرفت و در این میان ، نبوغ و استعداد خارق العاده خود را در ایراد خطابه و منبر آشکار ساخت . گرچه او از دوران کودکی با جمع کردن اعضای خانواده برای آنها به اصطلاح منبر رفته و سخنرانی می کرد ؛ ولی در دوران نوجوانی با ذوق و اشتیاق زائدالوصفی در مجالس هفتگی پدربزرگ خویش که محفل انس و دیدار برخی از علمای مشهد بود به منبر می رفت و مورد تحسین و تشوق آنان قرار می گرفت .
او از پانزده سالگی در حرم مطهر رضوی حضور می یافت و با صدای گرم و دلنشین خود برای زائران و مجاوران آن حضرت دعای کمیل را زمزمه و مرثیه سرایی می کرد .
شیخ احمد برای ادامه تحصیلات دینی و کسب معرفت از بارگاه ملکوتی امام علی (ع) و حوزه علمیه نجف اشرف در سال 1333 ش به همراه آیه الله حاج میرزااحمد کافی عازم نجف اشرف گردید ، در مدرسه آیه الله سید محمدکاظم یزدی معروف به مدرسه سید به تحصیل پرداخت و طی پنج سال اقامت در نجف اشرف از محضر عالمان وارسته و پرهیزکاری چون آیات عظام سید ابوالقاسم خویی ، سید محسن حکیم ، سید محمود شاهرودی ، حسین راستی کاشانی و شهید سید اسدالله مدنی بهره مند گردید .
بین برخی از طلاب و فضلای نجف مرسوم بود که روزهای پنجشنبه از مسیر نخلستان فاصله نجف تا کربلا را با پای پیاده طی کرده تا شب جمعه در کنار مرقد حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام حضور داشته باشند . حجه الاسلام کافی نیز از جمله این عاشقان بود .
❌ ویژه ی عزیزانی که به تازگی به کانال شهید پیوستند
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 موضوع عذاب (قسمت دوم ) سخنران شهید کافی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 موضوع عذاب (قسمت سوم )
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
ما مُنــتَظِر مُنتــقِم
فآطمـــہ هسٺیم 💔
عجلعلیظهورک
شبتون مهدوی❤️
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼
✍پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:از نشانه هاى شقاوت اند: خشكى چشم، قساوت قلب، آزمندى شديد در طلب دنيا، و ادامه دادن به گناه
📙 الكافی جلد ۲ صفحه ۲۹۰
امروز پنجشنبه
۲۵ آبان ماه
۲ جمادی الاول ۱۴۴۵
۱۶ نوامبر ۲۰۲۳
سلام دوستان روزتون بخیر❤️
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ حکایت شنیدنی از زبان شهید کافی
شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.می خواست کمکش کنم
لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین
رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه را خواب دیدم
فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟
آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه به من دارند
وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی
ولو به جواب دادن سوال رهگذری.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚داستان واقعی نامه نگاری مرد دهاتی با امام زمان عج
اسمش علی بود و از سادات، صدایش می کردند آ سید علی، دهاتی بود و کم سواد، اما عجيب صفای باطنی داشت، همشهری و هم دهاتی همین شیخ حسنعلی نخودکی خودمان
خودش تعریف می کند جمعه صبحی اول طلوع خورشید به بالای تپه ای رفتم کنار چشمه ای و عریضه ای، نامه ای،نوشتم برای امام زمانم که آی آقا جان! سنم دارد بالا می رود و هنوز صاحب فرزندی نشدم... کاغذ را که نوشتم پرت کردم سمت چشمه، باد گرفت و نامه را چسباند به عبایم، دو سه باری آمدم کاغذ را به داخل چشمه بیاندازم اما هر بار نمی شد، به دلم افتاد کاغذ را بردارم و بخوانم، برداشتم، نگاه كردم ديدم كه جواب من همان وقت آمده است؛ قبل از اينكه به آب برسد؛ داخل کاغذ نوشته است: خداوند دو فرزند نصيب شما ميكند كه يكي از آن ها منشأ خدمات خواهد بود.
💚 قربانشان رَوَم برایشان فرقی نمی کند مدیر باشی، تاجر باشی یا یک روستایی بی سواد، دلت که پاک باشد تحویلت می گیرند و آبرومندت می کنند،در این قحطیِ محبت یک رفيقِ بی غلُّ غش می خواهند امام زمان تا رفاقت را در حقش تمام کنند. چقدر نگاه زهرایی تان را می خواهم آقا جان
دلم برایِ کسی می تپد بیا ای دوست
بیا که من به تو بیش از همیشه محتاجم
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 موضوع عذاب (قسمت سوم ) سخنران شهید کافی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 موضوع عذاب (آخرین قسمت )
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 شبی که مرحوم کاشف الغطاء پسرش را سعادتمند کرد
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم
یکی از سیرههای آیت الله العظمی شیخ جعفر کاشف الغطاء (ره) این بود ه که دیگران و از جمله اعضاء خانواده را برای نماز شب بیدار میکرد.
فرزند ایشان (شیخ حسن) میگوید: در یکی از شبها که ایشان برای تهجّد و نماز شب برخاسته بود، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرد و فرمود: بلند شو تا به حرم مطهّر برویم و در آنجا نماز بخوانیم.
فرزند جوان که بیدار شدن از خواب در آن ساعتِ شب برایش سخت بود، گفت: من فعلاً آماده نیستم، شما منتظر من نشوید؛ بعداً مشرّف میشوم.
پدر فرمود: نه، من این جا ایستادهام؛ آماده شو که با هم برویم. آقا زاده، به ناچار از جا برخاست و بعد از وضو گرفتن، با هم راه افتادند.
هنگامی که کنار درب صحنِ مطهّر رسیدند، در آنجا مرد فقیری را دیدند که نشسته و دست نیاز به طرف مردم دراز کرده است. آن عالم بزرگوار ایستاد و به فرزندش فرمود: این شخص در این وقتِ شب برای چه این جا نشسته است؟
فرزند گفت: برای گدایی و تکدی از مردم.
آقا شیخ جعفر فرمود: به نظر شما چقدر مردم به او پول میدهند؟
فرزند مبلغ ناچیزی را گفت (مثلاً یک درهم)
مرحوم کاشف الغطاء فرمود: فرزندم! خوب فکر کن و ببین این آدم برای به دست آوردن مبلغ بسیار اندک و کم ارزش دنیا (که آن را هم شاید به دست بیاورد)، در این وقت شب از خواب و آسایش خود دست برداشته و آمده در این گوشه نشسته و دست تذلّل به سوی مردم دراز کرده!
آیا تو، به اندازهای که این شخص به بندگان خدا اعتماد دارد، به وعدههای خدا درباره شبخیزان و متهجّدان اعتماد نداری!؟ که [در قرآن] فرموده است: فَلاَ تَعْلَمُ نفسٌ ما أخفی لهم من قرَّة أعیُنٍ؛ هیچ کس نمیداند چه پاداشهای مهمّی که مایه روشنی چشمهاست برای آنها نهفته شده است.
سوره سجده/ آیه 17
گفتهاند آن فرزند جوان از شنیدن این گفتار پدرِ زندهدل خود چنان تکان خورد و تنبّه یافت که تا آخر عمر از شرف و سعادت بیداری آخر شب برخوردار بود و نماز شبش ترک نشد.
منبع: شب مردان خدا
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 هرج و مرج و آشوب جهانی در آستانه ظهور
یکی از اهداف گلوبالیست ها در برنامه نظم نوین جهانی، راه انداختن جنگ، ایجاد هرج و مرج، اختلاف بین مردم و ... است؛ تا در این بی نظمی، یک نظم بیرون بکشند و از منجی دروغین خود رونمایی کنند؛ همینطور یکی از علائم آخرالزمانی و از نشانههای نزدیکی قیام امام زمان علیهالسلام نیز فتنه و آشوب، ناامنی و اضطراب همگانی است:
پیامبر (ص):
مهدی این امّت از ماست؛ در وقتی که دنیا هرج و مرج شود، آشوبها ظاهر گردد، راهها بسته شود، مردم به بعضی ديگر هجوم آورند و یکدیگر را غارت کنند؛ در آن موقع خداوند مهدی ما را که نهمین (امام) از نسل حسین علیهالسلام است میفرستد تا دژهای گمراهی و دلهای مهر شده را بگشاید.
امام باقر (ع):
و در حالشان دگرگونى پيدا شده تا جايى كه آرزوكننده از شدّت آنچه از جنون و هاری مردم و خوردن بعضی توسط بعضی میبیند، صبح و شام آرزوی مرگ میکند!
امام مهدی عج:
نشانهٔ ظهور من این است که هرج و مرج و فتنهها (اختلافات) زیاد میشود.
عمار یاسر:
در آخرالزمان.. جنگ ها در زمین بسیار شود!
📗بحارالأنوار، ج۵۲، ص۲۶۶
📗غیبت نعمانی، ص۲۳۴
📗غیبت طوسی، ص ۲۹۹
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ پيراهن حضرت يوسف علیه السلام الان کجاست و نصیب چهکسی خواهد شد؟
مرحوم شيخ صدوق، راوندى وبعضى ديگر از بزرگان به نقل از مفضّل بن عمرو حكايت كند:
روزى در خدمت حضرت صادق آل محمّد صلوات اللَّه عليهم اجمعين فرمود: آيا مى دانى پيراهن حضرت يوسف (عليه السلام) چه بود وكجاست؟
عرض كردم: خير، نمى دانم؛ شما بفرمائيد تا فرا بگيرم.
امام (عليه السلام) فرمود: چون حضرت ابراهيم (عليه السلام) را خواستند داخل آتش بيندازند، جبرئيل امين (عليه السلام) پيراهنى از لباس هاى بهشتى برايش آورد وبر او پوشانيد وآتش در مقابلش سرد و بى أثر شد.
ودر آخرين روز حياتش آن را تحويل حضرت اسحاق (عليه السلام) داد واو نيز پيراهن را بر حضرت يعقوب (عليه السلام) پوشانيد كه اندازه قامت او بود.
وهنگامى كه حضرت يوسف (عليه السلام) به دنيا آمد، پدرش آن پيراهن را بر يوسف پوشانيد، تا آن جائى كه همان پيراهن را توسّط برادرانش براى پدر خود - كه نابينا گشته بود - فرستاد واو بينا گرديد واين همان پيراهن بهشتى بود.
عرض كردم: اكنون آن پيراهن كجاست وچه خواهد شد؟
فرمود: الآن نزد اهلش مى باشد ودر نهايت، تقديم قائم آل محمّد صلوات اللَّه عليه خواهد شد.
وهنگامى كه آن حضرت ظهور نمايد، آن پيراهن را بر تن مبارك خود مى نمايد وتمام مؤمنين در شرق وغرب دنيا، هر كجا كه باشند بوى خوش آن را استشمام خواهند كرد.
📒منابع
إكمال الدّين: ص 327، ح 7، الخرايج والجرايح: ج 2، ص 691، ح 6، با تفاوتى مختصر
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
25.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 دسته های مختلف مردم
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 وقتی معلم فرزندان شیخ شدم اما اتفاقی که باعث شد شما بیش از پیش به شیخ احمد کافی نزدیک شوید و همن
برنامه درسی ما شروع شد. در ساعات مشخصی به منزل حاج آقا کافی میرفتم و به ۳ پسر و یک دخترشان درس میدادم. خوب یادم است یک چادر بهعنوان پرده برای دختر خانمشان در وسط اتاق نصب کردهبودند.
ایشان آن طرف پرده مینشست و درس را گوش میکرد و دفتر تکالیف و دیکتهاش را از زیر پرده به من نشان میداد. این مراقبت و توجه مرحوم کافی را میرساند.
با اینکه دختر خانمشان کلاس چهارم بود و فقط ۱۰ سال داشت، تا این حد نسبت به حفظ حریم او در مقابل نامحرم توجه نشان میداد.
از آن طرف، نمیدانید حاج آقا چقدر به من که مسئولیت تدریس به فرزندانش را تقبل کردهبودم، احترام میگذاشت. هر وقت از مجلس سخنرانی به خانه برمیگشت و مرا در حال تدریس میدید، سفارش میکرد میوه و شیرینی میآوردند و پذیرایی مفصل میکردند.
میگفتم: نیازی نیست. اما ایشان در جواب میگفت: "نه. شما هم معلم بچههای من هستی و هم معلم قرآنی. بنابراین احترامت واجب است."»
❌ ادامه در پست های بعدی....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 تصویر حاج مجتبی وزیری
معلم خصوصی فرزندان شهید
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
برنامه درسی ما شروع شد. در ساعات مشخصی به منزل حاج آقا کافی میرفتم و به ۳ پسر و یک دخترشان درس مید
🔴 چک سفید؛ پاداش شیخ کافی برای چند ماه تدریس من!
تدریس شما رایگان بود؟
یک خاطره در همین زمینه دارم که بیانش خالی از لطف نیست. مدتی که از تدریس من در خانه آقای کافی میگذشت، آن هممحلهایمان که ناظم مدرسه بود و قبل از من قرار بود به فرزندان شیخ درس بدهد، مرا دید و گفت: "حواست به حساب و کتاب تدریست باشد.
" همین باعث شد آن روز به مرحوم کافی گفتم: آقای کافی! شما حساب و کتاب کار ما را دارید؟ ایشان در جواب گفت: "نفر قبلی هم چنین حرفی زد اما من در چهره شما چنین چیزی را نمیدیدم.
چه کسی به شما گفته چنین موضوعی را بگویی؟" گفتم: همان قبلی. آقای کافی وقتی این را شنید، گفت: "خاطرت جمع باشد. من بیشتر از دیگران، حق و حقوق شما را میدهم."
❌ ادامه در پست های بعدی...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ فراموشی امام زمان عجل الله تعالی فرجه
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴زبان هر انسان، بزرگترین کیسهٔ زر اوست
تاجری دو شاگرد برای تجارت داشت که در سفرهای تجاری، آن دو را همراه خود میبرد که بار تاجر بر شتر میزدند و از بار او مراقبت میکردند تا دزد و سارقی بر آن نزند یا در طول راه بر زمین نریزد. شرط یکی از شاگردان اخذ دستمزد، و شرط دیگری فقط اخذ پند و کلام از تاجر بود؛ و اگر تاجر به او دستمزدی میداد، آن را میگرفت ولی شرط کرده بود که اگر دستمزد از او دریغ کرد، پند و کلام و نصیحت را از شاگرد خود دریغ نکند.
شاگرد عاقل و طالب معرفت هر لحظه برای یادگرفتن درس و حکمتی همراه تاجر بود. روزی در بغداد به مردی برخورد کردند که مرد دیگری را ناسزا میگفت. مرد به نزد قاضی شکایت برد و قاضی به علت ناسزا حد قذف بر آن مرد رأی داد و چون مرد را توان شلاقخوردن در بدن نبود، شکایت را شاکی تغییر داده و بر اساس تغییر شکایت، رأی قاضی به جریمه 20 سکه طلا تغییر یافت.
تاجر روی به شاگرد خود گفت:
ای جوان! بدان چنانچه سیم و زر را در هر جا روی در کیسه و انبانی مینهی و درب کیسه را محکم میبندی و طلا در کیسه زندانی میکنی، باید زبان خود نیز پشت میلههای دندان خود در دهان زندانی کنی. اگر کیسۀ زر بند دهانش باز شود، همۀ زرها به فنا میرود و اگر کیسه سوراخ شود شاید فرصتی یابی و زود بفهمی و سکه یا سکههایی از تو فنا رود.
گاهی انسان سخن بیربطی در تجارت میگوید، گویی کیسه او سوراخ است و اندک سکهای ضرر میکند؛ ولی گاه کیسه زر باز میکند و زبان درنده از کام دهان رها میسازد و مثل آن مرد هرچه در کیسه زر داشت، بیرون میریزد. پس بزرگترین کیسۀ زر تو دهان توست که باید بیش از کیسۀ زر همراه خود، مراقبش باشی.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 آموزش تدریجی و پرهیز ازعجله مسائل دینی (نماز) در تربیت کودک
آموزش معارف و مسائل دینی دارای مراتب و درجاتی است و هر مرتبه و درجه ای از آن، اصول و مقتضیاتی دارد که باید مراعات شود. تفاوت این مراتب و
درجات به دلیل تفاوت های فردی در رشد استعدادهای ذهنی و روحی و نیز تفاوت در معلومات و تجربیات و شرایط گوناگون اجتماعی و فرهنگی در متعلّمان است.
بدین روی، باید مطالب و مفاهیم آموزشی و دینی متناسب با سطح درک و قوای ذهنی و روانی متعلّمان باشد.
والدین و بزرگ سالان نباید توقّع داشته باشند که کودک آن ها سریع اهل عبادت و نماز شود. برنامه عادت دادن و آموزش آن ها به نماز باید بر اصل تدریج
مبتنی باشد. کودک نباید یکباره بار سنگینی از وظایف دینی را بر دوش خود احساس کند و خود را به انجام آن موظف بداند. تکالیف سنگین و زودهنگام و
خارج از طاقت و توان کودک ممکن است صدمه ای جبران ناپذیر بر اعتقادات دینی و مذهبی او وارد آورد.
در تعالیم اسلامی، توصیه های فراوانی در زمینه آموزش تدریجی مسائل دینی آمده است. امام جعفر صادق(علیه السلام)می فرمایند:
«وقتی کودک به سن سه سالگی رسید، از او بخواهید که هفت بار «لا اله الاّ اللّه» بگوید، سپس او را به حال خود واگذارید تا به سن سه سال و هفت ماه و بیست روز برسد...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ احترام به والدین
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ سخنان روشنگرانه
استعداد و توانایی حجه الاسلام کافی در فن سخنوری به زودی وی را به خطیبی برجسته و خوش سخن تبدیل نمود . آوازه مجالس او به سرعت در شهرها پیچید .
و به بیش از صد شهر جهت سخنرانی سفر نمود . این شهرت ، از مرزهای ایران هم گذشت ، تا جایی که علماء و مردم برخی از کشورهای مجاور نیز ، برای سخنرانی از وی دعوت می نمودند . سفر به لبنان و ملاقات با امام موسی صدر از خاطرات فراموش نشدنی ایشان بود .
کثرت دعوت از او ، به حدی بود که در برخی ایام در یک روز هشت منبر می رفت و میزان افراد شرکت کننده در جلسات سخنرانی بعضی مواقع بالغ بر پنجاه هزار نفر بود . حجه الاسلام محمد مقدسیان در رابطه با تلاش خستگی ناپذیر وی می گوید :
« یک شب ساعت حدود سه بعد از نیمه شب در میدان آزادی ایشان را دیدم . گفتم : کجا بودی ؟ گفت : از کرمانشاه می آیم . می خواهم بروم مهدیه دعای ندبه بخوانم ، دوباره برگردم کرمانشاه . »
کلام گرم و دلنشین کافی ، چون از دل برمی خاست بر دل می نشست و باعث جذب بسیاری از افراد که تقید چندانی به رعایت آداب شرع نداشتند ، گردید . حجه الاسلام مرحوم شیخ حسن کافی در این باره می گوید :
« این مرحوم مغفور اثر عجیبی داشت ، شاید صدها شراب خوار ، رباخوار ، گناهکار و .. را این مرد به راه خدا آورد و توبه شان داد و به صراط مستقیم وادارشان کرد
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 درباره زیارت کربلا
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 نماز استغاثه به امام زمان در شبهای پنجشنبه و جمعه
در کتاب «التحفة الرضويّة» آمده است : عالم جليل القدر سيّد حسين همداني نجفي رحمه الله به من فرمود :
هر کس حاجتي دارد ، شب پنج شنبه و جمعه در زير آسمان با سر و پاي برهنه دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز دستها را به سوي آسمان بلند کرده و ۵۹۵ مرتبه بگويد :
«يا حُجَّةُ الْقآئِمُ»
سپس به سجده رفته و در سجده هفتاد مرتبه بگويد : «يا صاحِبَ الزَّمانِ أَغِثْني» و آن گاه حاجتش را بخواهد.
پوشش مورد نیاز برای بانوان در نماز در این نماز هم ضرورت دارد و آقایان نباید عمامه یا کلاه به سر داشته باشند.
اين نماز در مورد حاجتهاي مهمّ تجربه شده و اگر در هفته اوّل حاجتش برآورده نشد هفته بعد آن را بخواند و اگر باز هم برآورده نشد در هفته سوّم نماز را بخواند که به طور حتم حاجتش برآورده خواهد شد.
سيّد محمّد علي جواهري حايري به من فرمودند : براي حاجتي اين نماز را خواندم و در همان شب در عالم خواب حضرت مهدي ارواحنا فداه را ديده و حاجت خود را به ايشان عرضه کردم و خداوند به برکت آن حضرت ، حاجتم را برآورده ساخت . و نيز فرموده اند که : من خود اين نماز را تجربه کرده ام.
📚 صحیفه مهدیه بخش اول عمل ۱۱ به نقل از التحفة الرضويّة ص ۱۳۵
#توسلات_مهدوی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ توصیه امام زمان (عج) به خواندن "صحیفه سجادیه"
محدث عظیم و سالک وارسته مرحوم مجلسی اول میفرماید:
« در اوایل جوانی مایل بودم نماز شب بخوانم، اما نماز قضا بر عهدهام بود و به همین دلیل احتیاط میکردم و نمیخواندم.
خدمت شیخ بهائی رحمه الله عرض نمودم، فرمود: « نماز قضا بخوان.»
اما من با خود می گفتم نماز شب خصوصیات خاصِ خود را دارد، و با نمازهای واجب فرق میکند.
یک شب بالای پشت بام خانه ام در خواب و بیداری بودم، که امام زمان (علیه السلام) را در بازار خربزه فروشان اصفهان در کنار مسجد جامع دیدم.
با شوق و شعف نزد او رفتم و سوالاتی کردم از جمله خواندن نماز شب. فرمود:« بخوان!»
عرض کردم:
« یابن رسول الله، همیشه دستم به شما نمیرسد! کتابی به من بدهید که به آن عمل کنم.»
فرمود:
« برو از آقا محمد تاج کتاب بگیر!»
در خواب گویا او را میشناختم؛ رفتم کتاب را از او گرفتم و مشغول خواندن بودم و میگریستم که از خواب بیدار شدم.
از ذهنم گذشت که شاید محمد تاج همان شیخ بهائی است و منظور امام از تاج، این است که شیخ بهایی ریاست شریعت را در آن دوره به عهده دارد.
نماز صبح را خواندم و خدمت ایشان رفتم. دیدم شیخ با سید گلپایگانی مشغول مقابله ی صحیفه سجادیه است.
بعد ناگهان یاد جایی که امام را در آن ملاقات کرده بودم،افتادم و به کنار مسجد جامع رفتم.
در آنجا آقا حسن تاج را دیدم که از آشنایان قدیم بود.مرا که دید گفت:
« ملا محمد تقی! من از دست طلبه ها به تنگ آمدهام. کتاب را از من میگیرند و پس نمیدهند. بیا برویم خانه یک سری کتب به تو بدهم.»
مرا به خانهاش برد، در اتاقی را باز کرد و گفت:« هر کتابی را که میخواهی بردار!»
کتابی را برداشتم؛
ناگهان دیدم همان کتابی است که دیشب در خواب دیده بودم.
«صحیفه سجادیه بود.
به گریه افتادم. برخاستم و بیرون آمدم.
گفت:« باز هم بردار!»
گفتم:« همین بس است.»
مرحوم مجلسی دوم میفرماید:
«مجلسی اول چهل سال از عمر خود را، صرف ترویج صحیفه کرد و انتشار این کتاب توسط او باعث شد که
اکنون خانهای نیست که صحیفه در آن نباشد.
این حکایت بزرگ باعث شد بر صحیفه شرح فارسی بنویسم که عوام و خواص از آن بهرهمند شوند.»
📚منابع:
امام شناسی، ج 15، ص 49و 50
بحارالانوار، ج 110، ص 51 به بعد
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی