شهید شیخ احمد کافی
🔴 درباره توفیق تشرف خدمت امام زمان یکی از اخیار زمان به نام حاج محمدعلی فشندی تهرا نی، توفیق تشر
ناگاه سید عربی که شال سبزی به کمر بسته بود نزد ما آمد و گفت حاج محمدعلی! سلام علیکم شما پانزده نفر هستید؟
گفتم بله، فرمود: شما اینجا باشید این پانزده بلیط را بگیرید من می روم بغداد بعد از نیم ساعت با قطار بر می گردم، یک اطاق دربست برای شما نگاه می دارم شما از جای خود حرکت نکنید.
قطار از کرکوک آمد و سید سوار شد و رفت. بعد نیم ساعت قطار آمد، جمعیت هجوم آوردند، رفقا خواستند بروند من مانع شدم، قدری ناراحت شدند، همه سوار شدند آن سید آمد و ما را سوار قطار نمود یک اطاق در بست، تا وارد سامرا شدیم آن آقا سید گفت شما را می برم منزل سید عباس خادم و رفتیم منزل سید عباس، من رفتم نزد سید عباس گفتم ما پانزده نفر هستیم و دو اطاق می خواهیم و شش روز هم اینجا هستیم چه مقدار به شما بدهم؟
گفت یک آقا سیدی کرایه شش روز شما را داد با تمام مخارج خوراک و زیارتـنامه خوان، روزی دو مرتبه هم شما را ببرم سرداب و حرم.
گفتم سید کجاست؟ گفت الان از پله های عمارت پایین رفت. هر چند دنبالش رفتیم او را ندیدیم. گفتم از ما طلب دارد پانزده بلیط برای ما خر یداری نموده، گفت من نمی دانم تمام مخارج شما را هم داد.
خلاصه بعد از شش روز آمدیم کربلا نزد مرحوم آقا میرزا مهدی شیرازی رفتم و جریان را گفتم، سوال نمودم راجع به بدهی نسبت به سید، مرحوم میرزا مهدی گفت با شما از سادات کسی هست؟
گفتم یک علویه است. فرمود او امام زمان علیه السلام بوده و شما را مهمان فرموده.
شهید عبدالحسین دستغیب (ره) - داستانهای شگفت
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 انسان باید رشد کند
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ دمی با کافی
شهید نسبت به مفاسد اجتماعی نیز موضع انتقادی داشت و در خلال سخنرانیهایش بدان اشاره میکرد. در واقع اعتراض به شیوع و گسترش فساد و فحشا در جامعه اهم سخنرانیهای او را تشکیل میداد.
وی رادیو تلویزیون را هم از عوامل اشاعه فحشا میدانست و با گردانندگان مطبوعات عصر پهلوی که با انتشار مطالب انحرافی درصدد دامن زدن به این جریان بودند، مخالفت میکرد.
حجتالاسلام کافی همواره مردم را از رفتن به سینما به خاطر نمایش فیلمهای مفسده انگیز منع میکرد، اما زمانی که به ساخت سینما در قم معترض شد، ساواک وی را بازداشت کرد.
او همچنین زمامداران فاسد پهلوی را به معاویه و هارونالرشید تشبیه میکرد و اقدامات نادرست آنان را محکوم مینمود و در این راستا گاهی انتقادات خود را متوجه مراکز دولتی نیز میکرد.
وی پیرامون وجود فضای خفقان و اختناقی که توسط رژیم پهلوی در کشور ایجاد شده بود نیز روشنگری میکرد. این مورد در گزارشهای ساواک بدین شرح آمده است:
«... نامبرده در باره سرگذشت امام صادق و ظلم و ستمی که منصور دوانقی نسبت به آن حضرت نموده است، صحبت کرد و گفت: حکومتها همیشه این طور بودهاند. در عصر کنونی بیشتر از آن موقع به وسیله استعمار به مردم ظلم و ستم میشود.
اگر الان به زندانها تشریف ببرید میبینید که چقدر افراد بیگناه در آن جا به سر میبرند و همچنین عده زیادی کشته شدهاند...»
مبارزه با فرقه ضاله بهائیت نیز از دیگر محورهای سخنرانی ایشان بود. در واقع در این دوران، مراجع، علما و دیگر وعاظ نیز به صورت پیوسته مردم را نسبت به تفکر و اهداف این فرقه آگاه می کردند.
➥ @sheikh_kafi
شهید شیخ احمد کافی
🔴 منبر هفدهم ( قسمت نهم ) سخنران شهید کافی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
15.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 منبر هفدهم ( قسمت دهم )
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 عجایب دنیای ظهــــــــــور...
اوج رفاقت و یکرنگی در عصر ظهور...
در آن روز که این زمین به زمین دیگر و آسمانها (به آسمانهاى دیگرى) مبدّل مىشود... (ابراهیم/ ۴۸)
🌕 آقا امام باقر علیهالسلام فرمودند:
«حَتَّى إِذْ قَامَ الْقَائِمُ جَاءَتِ الْمُزَامَلَةُ وَ يَأْتِي الرَّجُلُ إِلَى كِيسِ أَخِيهِ فَيَأْخُذُ حَاجَتَهُ لَا يَمْنَعُهُ.»
«هنگامی که قائم عجلالله فرجه، قیام کند رفاقت و برادری خالصانه (در میان مردم) رایج میگردد؛ آنچنان که اگر مردی دست در جیب برادرش برد، و به اندازه نیازش بردارد، (برادرش خوشحال شده و) او را منع نمیکند.»
📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۷۲
📗إثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۵۷
✍یکی از مهمترین شاخصههای اجتماعی، صداقت و رفاقت است. در دوران ظهور شاهد اوج رفاقت و یک رنگی کامل خواهیم بود
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 خلوت ، یکی از شروط اصلی سلوک
یکی از مشکلات و موانعی که ما معمولا در راه ادراک ِقرب نسبت به حضرت حق دچار آن هستیم ، فرار از تنهایی های مان به سوی جمع و عدم حفط خلوت های خنک با خدای مهربان است و بایستی جهت اصلاح این مهم ، برنامه ریزی و تلاش جدی داشته باشیم.
▫️نقل است که امام کاظم علیه السلام فرمودند :
اَلصَّبرُ عَلَی الوَحدَةِ عَلامَةُ قُوَّةِ العَقلِ ؛ فَمَن عَقَلَ عَنِ اللهِ تَبارَکَ وَتَعالی اعتَزَلَ أَهلَ الدُّنیا وَ الرّاغِبینَ فیها، وَ رَغِبَ فیما عِندَ رَبَّه وَکانَ اللهُ آنِسَهُ فی الوَحشَةِ وَ صاحِبَهُ فی الوَحدَةِ وَ غِناهُ فری العَیلَةِ وَ مُعِزَّهُ فی غَیرِ عَشیرَةٍ.
صبر و سازش با تنهایی نشان قدرت عقل است ؛ هر که با خدای تبارک و تعالی آشنا شود، از دنیا و دلباختگان دنیا کناره گیرد، و بدانچه نزد خداست دل بندد، خدا در وحشت انیس او، و در تنهایی رفیق او، و بینیازی او در زمان نداری و عزّت او در بیکسی است.
بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۱۱ ؛ میزانالحکمه، مادّهی «العزلة».
▫️اویس قرنی نیز فرموده اند : هیچ کس را نیافتم که پروردگار خود را بشناسد و با غیر خدا انس گیرد.
و یکی دیگر از بزرگان میگوید : انسان به سبب خالی بودن از فضیلت، احساس تنهایی و وحشت میکند، پس به واسطهی ملاقات و رابطه با مردم شاد میگردد و وحشت را از خود دور میکند؛ و چون ذات آدمی با فضیلت شد، طالب تنهایی میشود تا از تفکّر یاری جوید و علم و حکمت را بیرون کشد.
امیدواریم با مدد از حضرت ولی عصر علیه السلام ، در راه اصلاح این مانع سلوکی ، قدم اساسی و مداوم برداریم ؛ آمین.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 آی خوب ها! به خوبی ها یتان ننازید
گفت: جمعی برای باریدن باران به بیابان رفتند تا دعا کنند و از خدا بخواهند باران رحمتش را نازل کند. پیشانی ها پینه بسته بود. به دیگران هم می بالیدند و می گفتند: اگر کاری دارید بیایید ما برایتان دعا کنیم.
آی خوب ها! به خوبی ها یتان ننازید. به جان شما به همان جوان فکلی ریش تراشیده به چشم حقارت نگاه نکن! یک وقت می بینی همین آدم گوشه ای نشسته،وقتی همه می گویند: خدا. این آدم خجالت می کشد بگوید خدا.
این همه مردم می گویند: العفو. ولی این جوان رویش نمی شود بگوید: العفو. یک دفعه دیدید خطاب می رسد آی ملائک! زیر بال همین گناهکار را بگیرید. او را بیاورید! به جان شما این خدا خیلی رئوف است. جوانها! نا امید نباشید. آی بد کرده ها! ناراحت نباشید سر و کارمان با آقاست.
رفتند برای دعای باران، هر چه ناله کردند خبری نشد. زهری می گوید: یک وقت دیدم یک غلام سیاه چهره ای امد صورتش را روی خاک گذاشت و گفت : خدا! سفید صورتها، صورتهایشان را برداشتند اما به عزت و جلالت قسم این سیاه چهره صورتش را از روی زمین بر نمی دارد تا باران رحمتت را بفرستی.
می گوید: طولی نکشید یک وقت دیدم قطعات ابر در آن هوای داغ آمدند و آسمان را پوشاندند.
آنقدر باران بارید،آمدم بالای سر غلام سیاه گفتم: کافی است دیگر بلند شو! الان سیلاب راه می افتد، مردم را آب می برد.
غلام صورتش را برداشت و رفت طرف خانه، من هم دنبال سرش رفتم تا ببینم این غلام کدام آقاست؟ این شاگرد کدام مکتب است؟
❌ادامه در پست های بعدی...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 منبر هفدهم ( قسمت دهم ) سخنران شهید کافی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 منبر هفدهم ( قسمت یازدهم )
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 آی خوب ها! به خوبی ها یتان ننازید گفت: جمعی برای باریدن باران به بیابان رفتند تا دعا کنند و از خ
تربیت شده روی کدام دامن است؟ یک وقت دیدم این غلام آمد و آمد تا به خانه زین العابدین (ع) رسید. شاگرد کلاس اهل بیت (ع) همین است. چند دقیقه ای گذشت در این خانه را زدم. یکی از غلام ها آمد. گفت : کیست؟ گفتم: به آقا بگویید: زهری است می خواهد محضرتان شرفیاب شود غلام رفت و برگشت . گفت: آقای زهری ! آقا می گویند: بفرمایید. رفتم، سلام کردم آقا جواب داد گفتم: آقا جان! می خواهم یکی از غلامهایتان را بخرم. فرمود: بخری؟ من پسر فاطمه ام. بگو به تو ببخشم. مگر من غلام فروشم ؟ فرمود: غلامها بیایند بایستند. همه ایستادند. فرمود: کدام یکی را می خواهی ؟ گفتم: آقا آن که من می خواهم میان این غلام ها نیست. فرمود: کسی هست که نیامده باشد؟ گفتند: فلان غلام است که مریض است. فرمود: به او هم بگویید بیاید. آمد تا نگاهش کردم دیدم محبوب من است. گفتم: آقا جان من همین را می خواهم. یک وقت دیدم این غلام یک نگاه به من کرد و گفت: زهری! چرا تو می خواهی مرا از آقایم جدا کنی؟ گفتم: بخاطر همان عمل که بالای تلّ از تو مشاهده کردم. تا به او این را گفتم یک وقت حالش منقلب شد. گفت: خدا! کسی تا الان نمی دانست من در خانه ات آبرو دارم. حالا که فهمیدند دیگر زندگی دنیا را نمی خواهم. زهری می گوید: آمدم طرف خانه ام. یک چند قدمی بیشتر نمانده بود تا به خانه برسم که دیدم یکی از غلامان آقا آمد و گفت: زهری! اگر می خواهی در تشییع جنازه غلام شرکت کنی بیا. خدایا! وقتی پیشرفت این غلام را می بینم، احساس می کنم که خیلی عقب مانده ام.
❌ پایان متن سخنرانی سخنرانی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴علت اینکه خداوند مؤمنان را از دشنام دادن به کافران نهی کرده،چیست؟
✍خداوند به صراحت در آیه 108 سوره انعام دشنام به دشمنان را جایز ندانسته و فرموده است: و کسانی که غیرخدا را میخوانند، دشنام ندهید.
امام صادق(علیه السلام) در توضیح این فرمایش فرموده است که: از دشنام به دشمنان خدا بپرهیزید، زیرا آنان هم به خداوند دشنام خواهند داد. خداوند همچنین در همین آیه، دشنام نسبت به مقدسات دشمنان و حتی بتان را نهی کرده است.
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:از آنجا که مومنان به معبودان مشرکان دشنام میدادند و به دنبال آن مشرکان به معبود مومنان دشنام میدادند، خداوند مومنان را از این کار نهی کرد.
پس مومنان برای اینکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) و دیگر اولیای معصوم الهی(علیه السلام) مورد سب و دشنام قرار نگیرند، باید از دشنام به دشمنان و مقدسات آنان اجتناب کنند.
در حقیقت، با آنکه کافران و مشرکان، شایسته احترام نیستند، ولی نباید کاری کرد که موجبات مقابله به مثل آنان را فراهم کرد و دشمنان به مقدسات حقانی مومنان و مسلمانان اهانت کنند.
📘تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 757، ح 238
📘همان، ح 239
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 راه های پاک شدن مؤمنان از گناه
یونس ابن یعقوب از امام صادق علیه السلام نقل کرده است:
درخصوص مومنان، هر بدنی که چهل روز آسیبی به آن وارد نشود، ملعون است و دور از رحمت خداوند.
گفتم: واقعا ملعون است؟
فرمودند: بله.
گفتم: واقعا؟
باز فرمودند: بله.
پس چون امام علیه السلام سنگینی مطلب برای من را مشاهده کردند، فرمودند:
ای یونس! از جمله ی بلا و آسیب به بدن همین خراش پوست و ضربه خوردن و لغزیدن و یک سختی و خطا کردن و پاره شدن بند کفش و چشم درد و مانند اینها است، نه لزوما مصیبتهای بزرگ.
مومن نزد خداوند بافضیلت تر و گرامی تر از آن است که بگذارد چهل روز بر او بگذرد و گناهان او را پاک ننماید؛
ولو به یک غم پنهان در دلی ، که او نفهمد این غم از کجا حاصل شده است.
به خدا قسم، وقتی یکی از شما سکه های درهم را در کف دست وزن میکند و متوجه نقصان آن شده و غصه دار میشود، سپس دوباره وزن میکند و متوجه میشود که وزنش درست بوده، همین غصه کوتاه و گذرا موجب آمرزش برخی از گناهان اوست...
📚 الوسائل: 11 / 518 ج 21
البحار: 76 / 354 ج عن کنز الکراجکی: ص 63 بإسناده عن یونس بن یعقوب
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚عذاب شدید بردن آبروی دیگران!
مردی خدمت امام موسی کاظم (علیه السلام) آمد و عرضه داشت:
فدایت شوم، از یکی از برادران دینی کاری نقل کردند که ناپسند بود،
از خودش پرسیدم انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثق و قابل اعتماد این مطلب را از او نقل کردند!
حضرت فرمود: گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن ..
حتی اگر پنجاه نفر قسم خوردند که او کاری کرده و او بگوید نکرده ام از او قبول کن و از آنها نپذیر!
هرگز چیزی که مایه عیب و ننگ اوست و شخصیتش را از بین می برد در جامعه منتشر نکن که از آنها خواهی بود که خدا در موردشان فرموده:
"کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مؤمنان پخش شود عذاب دردناکی در دنیا و آخرت دارند"
حسن ختام این مطلب، حدیثی تکان دهنده از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که فرمودند:
هر کس گناه و کار زشتی را نشر و پخش کند، همانند کسی است که آن کار را انجام داده است...
📗کافی ج 8 ص 147. آیه مذكور در سوره نور آیه 19 قرار دارد.
📒به نقل از تفسیر راهنما.
📕بحارالأنوار، ج 72، ص 365، ح 77.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی