🔴 داستان واقعی
امام زمان فرمودند به پدرت بگو انقدر غُر نزند!
پدرش مخالف روحانی شدنش بود، میگفت ملا شدن آب و نان نمی شود، سید ابوالحسن اما دوست داشت یاد بگیرد علوم دینی را،هرچه بود دل را به دریا زد و رفت... رفت به حوزه ی علمیه نجف تا در آن دیار در محضر استاد زانو بزند و کسب فیض کند...
اطاقی در نجف اجاره کرده بود و با سختی زندگی اش را سپری می کرد، درآمد آنچنانی نداشت و آنچه او را پایبند کرده بود عشق به مولا یش امام زمان ارواحنافداه بود و بس.. در یکی از روزهایی که از شدت فقر حتی پول خرید ذغال برای گرم کردن اطاق نداشت، پدر تصمیم گرفت سَری به او بزند و از حال و روزش با خبر بشود... پدر رسید نجف، حجره ی محقر سید ابوالحسن، پسر پدر را احترام کرد و او را در آغوش کشید،پدر اما با دیدن اوضاع و احوال سید ابوالحسن شروع کرد به سرکوفت زدن، که چرا ملا شدی، که چرا سخنش را اعتنا نکردی، که باید در این سیاهی زمستان شبها را بدون ذغال در سرما بلرزی و خودت را با نان و تُرب سیر کنی...
از پدر کنایه زدن بود و از سید ابوالحسن خودخوری، خجالت میکشید، پدرش شبی را مهمانش شده بود که هیچ چیز در بساطش نبود برای پذیرایی، در همین سرکوفت زدن ها درب اطاق بصدا درآمد، سید ابوالحسن درب را باز کرد، جوانی پشت درب بود با شتری پر از بار،ذغال و بود و همه ی مایحتاج و خوراکی، سید را که دید گفت:آقایت سلام رساندند و عرض کردند:به پدرت بگو آنقدر غُر نزند، ما در مراعات حال شیعیانمان کوتاهی نمی کنیم...
📚 برداشتی آزاد از سخنان شیخ مجید احمدی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
35.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 سخنرانی شهید کافی
درباره زبان (قسمت دوم و آخر)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 امام سجاد علیه السلام و جُزامی ها
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
در مدینه چند نفر بیمار جذامی بود . مردم با تنفر و وحشت از آن ها دوری می کردند . این بیچارگان بیش از آن اندازه که جسماً از بیماری خود رنج می بردند ، روحاً از تنفر و انزجار مردم رنج می کشیدند . و چون می دیدند دیگران از آن ها تنفر دارند خودشان با هم نشست و برخواست می کردند .
یک روز هنگامی که دور هم نشسته بودند غذا می خوردند ، علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام از آن جا عبور کرد . آن ها امام علیه السلام را به سر سفره خود دعوت کردند . امام علیه السلام معذرت خواست و فرمود:
من روزه دارم ، اگر روزه نمی داشتم پایین می آمدم ، از شما تقاضا می کنم فلان روز مهمان من باشید .
این را گفت و رفت . امام علیه السلام در خانه دستور داد ، غذای بسیار عالی و مطبوع پختند . مهمانان طبق وعده قبلی حاضر شدند . سفره ای محترمانه برایشان گسترده شد . آن ها غذای خود را خوردند و امام علیه السلام هم در کنار همان سفره غذای خود را صرف کرد
منبع: سجاده عشق ، ص22
وسائل جلد 2، ص457
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
28.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شرفیابی شیخ مفید محضرامام زمان (عج)
از زبان شهید کافی(ره)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴شبیه ترین انسانها به پیامبر (ص)
🌹پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
ألا اُخْبِرُكُمْ بِاَشبَهِكُم بى؟ قَالوا: بَلى يا رَسولَ اللّه. قالَ: اَحسَنُكُم خُلقا وَ اَليَنُكُم كَنَفا وَ اَبَرُّكُم بِقَرَابَتِهِ وَ اَشَدُّكُم حُبّا لاِِخوانِهِ فى دينِهِ وَ اَصبَرُكُم عَلَى الحَقِّ وَ اَكظَمُكُم لِلغَيظِ وَ اَحسَنُكُم عَفْوا وَ اَشَدُّكُم مِن نَفْسِهِ اِنْصافا فِى الرِّضا وَ الْغَضَبِ.
آيا شما را از شبيه ترينتان به خودم با خبر نسازم؟ گفتند: بله اى رسول خدا! فرمودند:
هر كس خوش اخلاق تر
نرم خوتر
به خويشانش نيكوكارتر
نسبت به برادران دينى اش دوست دارتر
بر حق شكيباتر
خشم را فروخورنده تر
و با گذشت تر
و در خرسندى و خشم با انصاف تر باشد.
📚 كافى، ج ۲، ص ۲۴۰ ح ۳۵
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 داستان جوان زیبا عتبه
سخنران شهید کافی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 از ارتباط شهید با انقلاب و امام راحل بفرمایید؟
اعتراضات ایشان به نظام ستمشاهی موجب شد که بارها زندان رفتند و حتی برای مدت سهسال به ایلام تبعید شدند که با وساطت علما این مدت به یکسال تبدیل شد. در مورد ارتباط ایشان با امام هم، روابط مرید و مرادی بود؛ نامههایی از نجف اشرف توسط امام برای ایشان فرستاده میشد که این نامهها را به مرکز اسناد انقلاب اسلامی دادیم و در جلد هشتم کتاب یاران امام، اسناد آن جمعآوری و چاپ شده است.
امام خیلی به توسلاتی که در مهدیه به ساحت اهلبیت علیهم السلام میشد، اعتقاد داشتند؛ اخبار شفای مریضهای زیادی که در مهدیه بهبود یافته بودند و به گوش مراجع رسیده بود و امام در یکی از نامههایشان به ابوی مینویسند: از شما میخواهم که برای من در مهدیه دعا کنید.
مرحوم کافی هم فوقالعاده به امام علاقه داشتند؛ در زمانی بردن نام امام جرم بود، ایشان در مقابل پنجاههزار نفر جمعیت، نام امام را میبردند و ارادت عجیبی به امام و همه مراجع داشتند. به همین خاطر بارها بعد از منبر، ایشان را دستگیر کردند.
آیت اللهالعظمی مرعشی نجفی رحمت اللهعلیه میگفتند: خدمتی که مرحوم کافی به اسلام کرد، کمتر مرجعی بعد از غیبت کبری کرده است. کافی دعای ندبه را به همه شناساند. الان مهدیههای رشت و سیرجان و گرگان و کرمان و تهران و... همه از آثار ایشان است.
❌ از زبان شیخ محسن فرزند شهید
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مسائل زناشویی و ازدواج
سخنران شهید کافی(ره)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ دمی با کافی
«همیشه به اهالی منطقه حلبیآباد در حاشیه تهران سر میزد و به اهالی فقیر آنجا کمک میکرد. خانهاش همیشه پر از آذوقه بود.
با چند نفر از دوستانش، ارزاق را بستهبندی میکردند و میبردند در مناطق فقیرنشین مثل حلبیآباد پخش میکردند.
حاج احمد با توجه به اینکه مجالس متعددی برای سخنرانی میرفت، با خیرین زیادی ارتباط داشت و مورد اعتماد آنها بود، به لحاظ مالی دستش باز بود اما هیچوقت از آن موقعیت برای خود و خانوادهاش سوءاستفاده نکرد.
تا آخر عمرش، یک زندگی ساده و معمولی داشت و ترجیح میداد از ارتباطاتی که دارد، برای کمک به مردم استفاده کند.»
🔴 چه اشکالی دارد شیخ در خانه آشپزی کند؟
«تمام ایران را برای سخنرانی زیر پا گذاشتهبود. مدام از این شهر به آن شهر میرفت؛ کاشان، شیراز، کرمان، اصفهان و... اما با تمام مشغلهای که داشت، از خانواده و همسر و فرزندانش غافل نمیشد.
۷ فرزند داشت و ارتباطش با همه آنها خوب بود. برخلاف بعضی مردها که کار در خانه را برای خودشان عیب میدانند، شیخ احمد با آن شأن و مقامی که بیرون از خانه داشت، تا از راه میرسید با وجود خستگی، عبا و عمامهاش را کنار میگذاشت و میرفت کمک همسرش. در کارهای خانه، مشارکت میکرد و حتی سابقه آشپزی هم داشت.
با این کار، یکجور فرهنگسازی هم در خانوادهمان انجام داد و کار کردن مردان در خانه، رسم مردان خانواده ما شد.»
❌ نقل از خواهر شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 عجایب امام؛ بینیازی امام از تمام مخلوقات!
🌕 حضرت مهدی عجلالله فرجه میفرمایند: «خدا با ماست و با وجود او ما نیازی به غیر او نداریم. حق با ماست لذا هرگز یاری نکردن دیگران، ما را به وحشت نمیاندازد و ما ساخته شده پروردگارمان هستیم و آفریدگان، ساخته شده (به خاطر) مایند.»
📗الاحتجاج، ج ۲، ص۴۶۶
✅ امام زمان عج برای قیام و تشکیل حکومتشان به هیچ شخص و قدرت و حکومتی نیاز ندارند؛ اگر امام به مأموم خود نیاز داشته باشد دیگر امام نیست! امام کسی است که جز خدا هیچ نیازی به غیر نداشته باشد. اگر فرمودند خدا و امام زمان را یاری کنید به معنای احتیاج به مخلوقات نیست؛! بلکه یک: بخاطر امتحان ایمانهاست تا خداوند ببینید چه کسی در جبهه حق قرار میگیرد.
دو: به فعلیّت رسیدن استعدادها و ظرفیت مومنین.
سه: اتمام حجّت؛ تا کسی نگوید خدایا چرا به من فرصت ندادی برای تو و حجتت کاری کنم!
چهار: نائل شدن به مقام رفیع شهادت در رکاب امام و اخذ بالاترین درجات بهشتی!
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ احترام به مادر (قسمت اول)
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ راز شیرین شدن عسل زنبور عسل
یک روز حضرت محمد صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین على(علیه السلام)، در میان نخلستانها نشسته بودند.
که یک وقت سر و کله زنبورِ عسلى ظاهر شد، و شروع کرد دور پیغمبر اکرم چرخیدن.
پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود:
یا على ! مى دانى این زنبور چه مى گوید.
حضرت على (علیه السلام ) فرمود: خیر.
پیامبر فرمودند:این زنبور امروز ما را مهمانى کرده و مى گوید: یک مقدار عسل در فلان محل گذاشته ام ، آقا امیرالمؤمنین را بفرستید، تا آن را از آن محل بیاورد.
حضرت على (علیه السلام) بلند شدند و آن عسل را از آن محل آوردند.
رسول خدا(ص)فرمود:اى زنبور، غذاى شما که از شکوفه گل تلخ است.
به چه علّتى آن شکوفه به عسل🍯 شیرین تبدیل مى شود؟
زنبور گفت : یا رسول اللّه ، شیرینى این عسل،از برکت ذکر وجود مقدّس شما، و (آل ) شماست.
چون هر وقت ، مقدارى از شکوفه استفاده مى کنیم ، همان لحظه به ما الهام مى شود که سه بار بر شما صلوات بفرستیم .
وقتى که مى گوئیم : اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد به برکت صلوات بر شما، عسل ما شیرین مى شود...
از امام صادق روایت شده که پیامبر (ص) فرمودند:از کشتن زنبور بپرهیزید،زیرا خداوند ارجمند به او وحی نمود و نه از شمار جنیان است و نه در زمره ی انسانها.
📕منبع:
داستانهایى از صلوات بر محمد و آل محمد (ص )،ص ۲۱
📒الخصال المحموده والمذمومه،ج 1-ص448،451،نوشته شیخ صدوق
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ احترام به مادر (قسمت دوم)
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 ظهور حضرت ولیعصر(عج) بسیار نزدیکه...
این رو میشه از اتفاقات اخیر کاملا متوجه شد!
میگن در آخر الزمان فاصلهی حق و باطل به
اندازه یک مو باریکه...
و فقط کسانی که ایمانشون قویه میتونن همچنان به حق ایمان داشته باشن.
از طرفی در آخرالزمان مومنین واقعی غربال میشن.
کم کم در هر فتنهای چند نفر از حق عبور میکنن.
برای همینه که میگیم ظهور خیلی نزدیک شده.
و اما وظیفه ما چیه؟
وظیفه ما اینه تا حد امکان در دوران غیبت سواد
دینی مون و ببریم بالا.در فتنه ها بصیرت داشته
باشیم.
و هر راهی که آقا امام زمان(عج) رو خوشحال
میکنه بریم.
در غیر این صورت ما هم جز آدمایی میشیم که
در فتنه ها نمیدونن حق کدومه باطل کدومه!
(مواظب باشید رفقا دشمن ایمانمون و هدف
گرفته)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ احترام به مادر (قسمت آخر )
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌹تأثیر شگفت دعا
ابو وَلّاد حفص خیاط میگوید: در مدینه محضر امام کاظم رسیدم... حضرت فرمودند: به یاران خود (شیعیان کوفه) خبر بده و به آنها بگو: تقوای خدا را رعایت کنید، چرا که شما در حکومت مردی جبّار و سرکش (منصور دوانیقی) به سر می برید.
پس زبانهایتان را حفظ کنید، و جانها و دینتان را محافظت کنید و اتفاقاتی را که میترسید برای ما و شما از ناحیه این شخص رخ دهد با دعا دفع کنید.
زیرا بخدا قسم که دعا و درخواست نمودن از درگاه الهی بلا را دفع می کند، اگرچه بلا مُقَدّر شده باشد و اراده حتمی الهی به آن تعلق گرفته و تنها امضای آن باقی مانده باشد... پس در دعا اصرار کنید که خدا شرّ این ستمگر را از شما برطرف کند.
ابو ولّاد میگوید: فرمایش حضرت را به یاران خود رساندم و ایشان علیه منصور دعا کردند و درست در سالی که به سوی مکه بیرون آمده بود... پیش از آنکه مناسک حج را انجام دهد مُرد و از شرّش راحت شدیم.
به خدمت امام رسیدم ایشان فرمودند: ای ابا ولّاد، نتیجه دستوری که به شما دادم و شما را به انجام آن تشویق نمودم را چگونه دیدید؟
ای ابا ولّاد هیچ بلایی نیست که خدا بر بنده مؤمن نازل کند و دعا را به دل او بیندازد مگر اینکه آن بلا را به زودی برطرف خواهد کرد و هیچ بلایی نیست که خداوند بر بنده مؤمن نازل کند پس او از دعا کردن خودداری نماید مگر این که آن بلا طولانی شود. (داستان خلاصه شده است)
📚 بحارالأنوار جلد۹۰ صفحه۲۹۸
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚 توحيد آخوند
حاج محمود آقا کفایی که شاید بزرگترین نوه مرحوم آخوند بود از آشیخ احمد دشتی نقل کرد: شبی در منزل مرحوم آخوند بودیم. خادم حضرت با یکی از مریدان مرحوم آخوند وارد آن جلسه شد و آن مرید پول هنگفتی تقدیم مرحوم آخوند کرد و رفت. آن خادم مطلبی به مرحوم آخوند گفت و مرحوم آخوند به او اشاره کرد که شما بنویسید. خادم هم نوشت و به مرحوم آخوند داد. مرحوم آخوند به نوشته نگاه کرد و از آن خوشش نیامد. سپس همه آن پول را به خادم داد.
وقتی خادم رفت، مدتی سکوت جلسه را فراگرفت که قضیه از چه قرار بود؟ آشیخ احمد یا یکی دیگر از اصحاب مرحوم آخوند سؤال کرد که آقا! جریان چه بود؟
ایشان فرمود: خادم به من گفت که میخواهم دو تا از پسرهایم را داماد کنم، ولی وضع مالی من خوب نیست. به او گفتم: ما چقدر تقدیم کنیم؟ بنویس که ببینم. او مبلغی روی کاغذ نوشت، ولی دیدم مبلغ ناچیزی نوشته است، خوشم نیامد، اما تمام آن پول را به او دادم.
اصحاب با ناراحتی گفتند: آقا شما همه این مبلغ را یکجا به او دادید؟ مرحوم آخوند فرمود: مهیا کردن وسایل ازدواج برای دو پسر، همین مقدار خرج دارد. مدتی اصحاب با مرحوم آخوند یک و دو کردند. یکی از افراد جلسه گفت: اگر شما طلبهها را در نظر نمیگیرید، لااقل خودتان را در نظر بگیرید. شما تازه خانهتان را فروختید. (این قضیه بعد از شکست مشروطه و افول مرحوم آخوند واقع شده است)
مرحوم آخوند شروع کرد به گریه کردن به گونهای که چنین گریهای تا آن وقت سابقه نداشت. اصحاب از کار خود ناراحت شدند که چرا سبب شدند مرحوم آخوند متذکر شکست و مشکلاتشان گردد و اینگونه متأثر شود.
وقتی گریه آخوند پایان یافت، فرمود: شما خیال میکنید که من برای فروختن خانه ناراحت شدهام. ناراحتی من از این است که زحمات چندین ساله من هدر رفته است. من حدود بیست سال است که به شما میگویم موحد باشید، خدا را بشناسید، بدانید منشأ امور جای دیگر است.
من طلبهای بودم، قدری درس خواندم، ازدواج کردم، بعد هم تدریس کردم و عدهای شاگرد من و بعد چند نفر هم مقلد من شدند. این حوادث همگی به عنایت خداوند متعال و مصلحت ما همین بود که رخ داده است. معلوم میشود حرفهای من هیچ اثری در آقایان نگذاشته و جدی تلقی نشده است. من از این بابت ناراحتم.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج 2 ص 431
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ صحبت حضرات آقا امام صادق و حضرت رضا علیهماالسلام با منتظران خسته و ناامید:
🌕امام صادق علیه السلام فرمودند: «محقّقا پیش از شماها مردمی بودند که کشته میشدند و سوخته میشدند و با ارّه، ارّه میشدند و زمین پهناور برای زندگی آنها تنگ میشد و هیچ چیز آنها را از عقیدهای که داشتند بر نمیگردانید، دشمنان از آنها خونی طلب نمیکردند و آزاری ندیده بودند که در برابر آن چنین کارهایی با آنها بکنند بلکه تنها از آنها انتقام میکشیدند، که به خداوند عزیز حمید ایمان آورند، شما از پروردگارتان درجات آنها را طلب کنید و بخواهید که با آنها همپایه گردید و بر ناگواریهای روزگار خود شکیبایی کنید تا به کوشش آنها برسید»
«الصّادق (علیه السلام)- وَ قَدْ کَانَ قَبْلَکُمْ قَوْمٌ یُقْتَلُونَ وَ یُحْرَقُونَ وَ یُنْشَرُونَ بِالْمَنَاشِیرِ وَ تَضِیقُ عَلَیْهِمُ الْأَرْضُ بِرُحْبِهَا فَمَا یَرُدُّهُمْ عَمَّا هُمْ عَلَیْهِ شَیْءٌ مِمَّا هُمْ فِیهِ مِنْ غَیْرِ تِرَهًٍْ وَتَرُوا مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ بِهِمْ وَ لَا أَذًی بَلْ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ دَرَجَاتِهِمْ وَ اصْبِرُوا عَلَی نَوَائِبِ دَهْرِکُمْ تُدْرِکُوا سَعْیَهُمْ.»
📗تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۲۲
📗الکافی، ج۸، ص۲۴۸
🌕🌘از محمّدبنفضل نقل است: از امام رضا علیه السلام دربارهی موضوع فَرَج پرسیدم. فرمودند: مردمان پیشین شکیباتر و صبورتر از شما بودند».
«الرّضا (علیه السلام)- عن مُحَمَّدِبنالفَضل سَأَلْتُهُ عَنْ شَیْءٍ مِنَ الْفَرَجِ فَقَدْ کَانَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ أَصْبَرَ مِنْکُم.»
📗تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۴۴۰
📗العیاشی، ج۲، ص۱۳۸
------------------------------------------------
«طبق کلام ائمه «ع» انتظار ظهور امام زمان «عج» به قدری طولانی خواهد شد که بسیاری از مردم دست از انتظار بر میدارند و سرد می شوند»؛ لذا منتظران باید از حرکت در مسیر انتظار و چشم به راهی امام عصر «عج» خسته و مایوس نشوند.
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ شخصیت حضرت زهرا (س) قسمت اول
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚حیای چشم
در تفسیر روح البیان نقل شده است: سه برادر در شهری زندگی میکردند، برادر بزرگ تر ده سال روی مناره ی مسجدی اذان میگفت و پس از ده سال از دنیا رفت.
برادر دوم نیز چند سال این وظیفه را ادامه داد تا عمر او هم به پایان رسید. به برادر سوم گفتند: این منصب را قبول کن و نگذار صدای اذان از مناره قطع شود؛ اما او قبول نمی کرد.
گفتند: مقدار زیادی پول به تو میدهیم؛ گفت: صد برابرش را هم بدهید، حاضر نمی شوم. پرسیدند: مگر اذان گفتن بد است؟ گفت: نه؛ ولی در مناره حاضر نیستم اذان بگویم.
علت را پرسیدند، گفت: این مناره جایی است که دو برادرم را بی ایمان از دنیا برد؛ چون در ساعت آخر عمر برادر بزرگم بالای سرش بودم و خواستم سوره ی یس بخوانم تا آسان جان دهد، مرا از این کار نهی میکرد. برادر دومم نیز با همین حالت از دنیا رفت.
برای یافتن علت این مشکل، خداوند به من عنایتی کرد و برادر بزرگم را در خواب دیدم که در عذاب بود.
گفتم: تو را رها نمی کنم تا بدانم چرا شما دو نفر بی ایمان مردید؟ گفت: زمانی که به مناره میرفتیم، به ناموس مردم نگاه میکردیم، این مسئله فکر و دل مان را به خود مشغول میکرد و از خدا غافل میشدیم، برای همین عمل شوم، بد عاقبت و بدبخت شدیم.
📙یکصد موضوع، پانصد داستان ۲۲۲/۱ ؛ به نقل از: داستانهای پراکنده ۱۲۳/۱
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
💕خوشبختی یعنی
عطر نفسهای مادر❤️
💕قدر فرشتههای
زندگیمون رو بدونیم❤️
میلاد با سعادت خانم فاطمه الزهرا سلام الله علیها❤️
و روز مادر و زن مبارک❤️
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌸از لطف خـدا جهـان منــور شد
💫وز نغمه شوق گوش غـم کر شد
🌸ظلمت ز زمین و آسمان کوچیـد
💫تابید تـمام عشـق و کـوثر شــد
🌸🎊 ولادت حضرت فاطمه(س)
بر شما و بر همه، مبارک باد 💫🎊💐
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ نام حضرت زهرا (س) در کتاب مقدس
درمكاشفه يوحنا كه بخشی از انجيل است آمده است: «و علامتی عظیم در آسمان ظاهر شد، زنی که آفتاب را دربر دارد و ماه زیر پاهایش و بر سرش تاجی از دوازده ستاره است و آبستن بوده، از دردِ زه و عذاب زاییدن فریاد برمیآورد؛ و علامتی دیگر در آسمان پدید آمد که اینک، اژدهای بزرگِ آتشگون که او را هفتسر و ده شاخ بود و بر سرهایش هفت افسر؛ و دُمش ثلث ستارگان آسمان را کشیده، آنها را بر زمین ریخت؛
و اژدها پیش آن زن که میزایید بایستاد تا چون بزاید فرزند او را ببلعد. پس پسر نرینهای را زایید که همه امّتهای زمین را به عصای آهنین حکمرانی خواهد کرد؛ و فرزندش به نزد خدا و تخت او ربوده شد...و اژدهای بزرگ انداخته شد، یعنی آن مار قدیمی که به ابلیس و شیطان مسما است که تمام ربع مسکون را میفریبد. او بر زمین انداخته شد و فرشتگانش با وی انداخته شدند.»( مکاشفه یوحنی۱۲: ۱_۹)
مسیحیان می گویند که منظور از ۱۲ تاج حواریون می باشند در حالی که همه مسیحیان معتقدند که یکی از حواریون بنام «استخریوطی» به عیسی مسیح خیانت کرد و باعث قتل او شد.
(انجیل متی۲۶: ۳_۱۶و انجیل لوقا ۲۲: ۱_۴)
اما ازنظر ما اين واقعه اشاره به حضرت فاطمه س دارد و مقصود از خورشید پیامبر ص و مقصود از ماه علی ع و مقصود از «۱۲ ستاره» ۱۲ امام معصوم (علیهمالسلام) می باشند، آبستن بودن آن زن اين كه از اولاد آن بزرگوار امام زمان (ع) است كه نجاتدهنده جهان است.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ رضایت خداوند
در تمام صحنه هاي زندگي فاطمه عليهاسلام، رضايت خدا بر غيرخدا ترجيح داشت.
وقتي حضرت علی(ع) به خواستگاري زهراي مرضيه عليها السلام آمدند، پيغمبر خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) به ايشان فرمودند: دخترم! علي، به خواستگاريت آمده، حضرت رضاي خداوند را از پدر جويا ميشود. با وجود اينكه خواستگارهاي پولداري نظير عبدالرحمن بن عوف به خانۀ پيغمبر رفت و آمد داشت.طوري كه او پيشنهاد داد كه خانۀ ده هزار درهمي را به نام فاطمه ميكنم چون رضایت خدا در آن ازدواج نبود، حضرت فاطمه قبول نمیکرد.
امام هنگامی امام علي عليه السلام براي خواستگاري آمد، نخستين سؤالي كه فاطمه پرسيد اين بود: أرَضِيَ اللهُ؛ آيا خدا از اين ازدواج من راضي است؟
اينكه پول و خانه و... دارد يا ندارد، از ناحيۀ حضرت فاطمه مورد پرسش قرار نميگيرد، تنها رضايت خداوند برايش مطرح است.
📗زندگي زهرا، ص۳۵؛ به نقل از مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۴۵
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
❤️ شخصیت حضرت زهرا (س) قسمت اول سخنران شهید کافی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ شخصیت حضرت زهرا (س) قسمت دوم
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی