eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
91.6هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
8.4هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شیخ احمد کافی
‍ 📚#داستان_ازدواج_امام_حسن_عسکری (ع) با شاهزاده روم: 💎قسمت اول: 🌱«ملیکا» مادر امام زمان(ع) از طرف
‍ 📚 (ع) با شاهزاده روم: 💎قسمت دوم: خواب عجیب نرجس«علیها السلام»: آن شب ملیکه در عالم خواب دید، جدّش شمعون همراه حضرت مسیح «علیه‌السلام»‌ و عدّه‌ای از یاران مخصوص حضرت مسیح(ع) وارد كاخ شدند، ناگهان منبری بسیار با شكوه به جای تخت امپراطور گذاشته شد، سپس دید دوازده نفر كه مردانی بسیار خوش سیما و نورانی و زیبا بودند وارد كاخ شدند، در عالم خواب به ملیكه گفته شد، اینها كه وارد شدند، پیامبر اسلام(ص) و علی، حسن و حسین، امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام كاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسكری(ع) هستند. ناگهان مشاهده كرد كه پیامبر اسلام(ص) به حضرت مسیح(ع) رو كرد و گفت: ما به اینجا آمده‌ایم تا «ملیكه» را از شمعون برای فرزندم «حسن عسكری» خواستگاری كنیم. حضرت مسیح(ع) به شمعون گفت: به به، سعادت به تو رو كرده، خود را با دودمان محمد«صلی الله علیه و آله» پیوند بده، شمعون از این پیشنهاد بسیار خوشحال شد. آنگاه حضرت محمد(ص) به منبر رفت و خطبة عقد را خواند و «ملیكه» را به عقد امام حسن عسكری «علیه‌السلام» در آورد، و سپس حضرت مسیح و شمعون و یاران مسیح(ع) به این عقد گواهی دادند. پذیرفتن اسلام در عالم خواب: «ملیكه» می‌گوید‌: از خواب بیدارشدم ولی ماجرای خواب را به هیچ كس و حتّی جدم امپراطور روم، نگفتم، تا مبادا به من آسیبی برسانند، ولی شب و روز در فكر این خواب عجیب بودم، و با خود می‌گفتم من در اینجا، و امام حسن عسكری(ع) در شهری بسیار دور از اینجا، چگونه به خانة ‌او راه می‌یابم، محبّت امام حسن عسكری(ع) سراسر دلم را گرفته بود تنها به او می‌اندیشیدم تا اینكه بیمار و رنجور شدم، تمام پزشكان روم را به بالین من آوردند، ولی معالجه آنها بی‌نتیجه ماند، چرا كه بیماری من، بیماری جسمی نبود! تا با معالجة آنها خوب شوم. روزی پدرم كه از من ناامید شده بود، به من گفت: آیا هیچ آروزیی داری تا آن را برآورم،‌ گفتم‌: آرزویم این است كه به زندانیان مسلمان كه در جنگ اسیر و دستگیر شده‌اند، سخت نگیرید،  و آنها را از شكنجه معاف دارید تا شاید به خاطر این كار خوب، خداوند حال مرا نیك كند و سلامتی مرا به من بازگرداند، و حضرت مسیح(ع) و مادرش مریم(ع) بر این كار نیك به من لطف و مرحمت كنند. پدرم خواستة مرا برآورد، عدّه‌ای از زندانیان مسلمان را آزاد كرد، و مجازات و شكنجة بعضی را بخشید، بسیار خوشحال شدم، از آن به بعد روز به روز حالم بهتر می‌شد، همین موضوع باعث شد كه پدرم دستور داد تا بیشتر از زندانیان مسلمان، دلجویی كنند و آنها را ببخشند و خوشنودی آنها را به دست آورند. چهارده شب از این جریان گذشت، شبی خوابیده بودم،‌ در خواب دیدم فاطمه زهرا(س) بانوی بزرگ دنیا و آخرت، همراه مریم(علیها السلام) و بانوان دیگر نزد من آمدند، حضرت مریم به من گفت كه این بانو مادر همسر توست. بی اختیار به یاد همسرم امام حسن عسكری(ع)  افتادم، و قلبم فرو ریخت و به حضرت فاطمه «علیها السلام» عرض كردم از حسن عسكری گله دارم كه سری به من نمی‌زند دیگر گریه امانم نداد، زار زار گریستم. فاطمه(س) فرمود: تا تو مسیحی هستی، فرزندم به سراغ تو نمی‌آید، اگر می‌خواهی خدا و حضرت مسیح(ع) از تو خشنود شوند، دین اسلام را بپذیر تا چشمت به جمال امام حسن عسكری روشن شود. گفتم: ای بانوی بزرگ! با تمام وجودم حاضرم كه اسلام را بپذیرم. فرمود: بگو اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللهٌ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمّداَ رَسُولُ اللهِ؛ گفتم: «گواهی می‌دهم به یكتایی خدا و پیامبری حضرت محمد«صلی الله علیه و آله»». آنگاه فاطمه زهرا «علیها السلام» مرا به آغوش محبتش گرفت و نوازش داد و فرمود: خوشحال باش! به تو مژده می‌دهم كه از این به بعد امام حسن عسكری «علیه‌السلام»  به دیدارت خواهد آمد و تو به زیات او موفّق می‌شوی! از خواب بیدار شدم بسیار خوشحال بودم و همواره شهادت به یكتایی خدا و پیامبری محمد(ص) را به زبان می‌گفتم، و در انتظار دیدار امام حسن عسكری(ع) بودم تا شب بعد شد، در همین فكر و اندیشه خوابیدم، در خواب دیدم امام حسن عسكری(ع) به دیدار من آمد، از دیدار او بسیار خوشحال شدم، گله كردم كه چرا به دیدار من نمی‌آمدی با اینكه دلم غرق محبّت تو بود! فرمود: علت جدایی این بود كه تو در دین اسلام نبودی، از این به بعد به دیدار تو خواهم آمد،‌ تا روزی كه خداوند تو را در ظاهر همسر من گرداند. از خواب بیدار شدم، هر شب آن بزرگوار را می‌دیدم، از آن به بعد حالم رو به بهبود می‌رفت و به لطف خدا سلامتی خود را باز یافتم. 🌱 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌹پیامبر(ص) فرمودند: «وای بر احوال فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان؛ وَیْلٌ لِأَوْلَادِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِم‏.» توجه به تربیت معنوی امری است که عمدتاً در این زمانه به طور شایسته مورد توجه والدین قرار نمی‌گیرد؛ اندیشۀ حاکم در قرن حاضر به گونه‌ای افکار را جهت داده که موفقیت فرزند را در پیشرفت علمی و تحصیلی و نیز پیشرفت در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی منحصر کرده است؛ نشان به اینکه وقتی در جمعی از جوانان درباره مصادیق موفقیت صحبت به میان می‌آید، عمده نظرات ناظر بر چنین موقعیت‌های دنیوی است؛ این نوع نگاه در سبک زندگی حاصلی جز غفلت از معنویت و امور دینی به همراه ندارد؛ تمام آموزه‌های ادیان گویای آن است که باید دنیا را پلی به‌سوی آبادانی آخرت دانست و باید آن زمان به سمت دنیا رفت که کمکی برای آن امر عظیم و جاودانه‌ باشد. در لسان قرآن، گرایش به دنیا به غیر از در نظر گرفتن امور معنوی و اخروی به معنای لعب و لهو  و سعی در گمراهی است. بنابراین ضروری است والدین به ویژه پدران نسبت به امور معنوی فرزندان اهتمام لازم را داشته باشند؛ چه اینکه با تقویت معنویت و گزاره‌های معنوی همچون ایمان و توکل است که می‌توانند بر چالش‌های آینده غلبه کنند و زندگی خویش را رنگ و بویی اخروی ببخشند و باقیات صالحاتی برای والدین خویش باشند. رسول خدا  صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند رحمت کند پدری را که با نیکی کردن و مهربانی به فرزندش و با آموزش دادن و ادب کردنش او را در نیکی به خود یاری می‌کند؛ رَحِمَ اللهُ عَبْداً اَعانَ وَلَدَهُ عَلی بِرِّهِ بِالاِحْسانِ اِلَیْهِ وَ التَّاَلُّفِ لَهُ وَ تَعْلیمِه وَتأدیبِه. 📙(مستدرک الوسائل، ج 2، ص 626) امام باقر (ع) در روایتی با اشاره به برخی مصادیق تربیتی فرمود: «هنگامی که کودک به 3 سالگی رسید به او بگویند هفت مرتبه بگوید لا اله الّا الله (تا بیاموزد)، در 4 سالگی به او بگویند که هفت مرتبه بگوید محمد رسول الله (تا یاد بگیرد)، در 5 سالگی رویش را به قبله متوجه کنند و به او بگویند که سر به سجده بگذارد، در پایان 6 سالگی رکوع و سجده صحیح را به او بیاموزند و در 7 سالگی به طفل گفته شود: دست و رویت را بشوی و پس از آن به او گفته شود: نماز بخوان؛ إِذَا بَلَغَ‏ الْغُلَامُ‏ ثَلَاثَ‏ سِنِینَ یُقَالُ لَهُ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ ثُمَّ یُتْرَکُ حَتَّى یَتِمَّ لَهُ ثَلَاثُ سِنِینَ وَ سَبْعَةُ أَشْهُرٍ وَ عِشْرُونَ یَوْماً فَیُقَالَ لَهُ قُلْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ یُتْرَکُ حَتَّى یَتِمَّ لَهُ أَرْبَعُ سِنِینَ ثُمَّ یُقَالَ لَهُ قُلْ سَبْعَ مَرَّات‏ ... 📙(من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص281) متأسفانه گاهی دیده می‌شود والدین اهتمام جدی بر این مسئله ندارند و سهل‌انگارانه با تربیت فرزند برخورد می‌کنند؛ پیامبر گرامی اسلام (ص) در روایتی این رویداد را سالها قبل مورد نقد و هشدار خویش قرار داده بودند. نقل است روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از کوچه‌ای می‌گذشتند. نگاه مبارکشان به گروهی از کودکان افتاد که در حال بازی بودند. پیامبر در همان حال فرمودند: «وای بر احوال فرزندان از دست پدرانشان؛ وَیْلٌ لِأَوْلَادِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِم‏.»  اصحابی که حضور داشتند از پیامبر سؤال کردند یا رسول الله پدرانشان مشرک‌اند؟ پیامبر اسلام فرمود «نه بلکه پدران مؤمن و مسلمان دارند.» اصحاب پرسیدند پس علت تأسف شما چیست؟ پیامبر فرمود: پدران و مادران آخرالزمان بیشتر توجه خود را صرف برآوردن نیازهای مادی فرزندان خود کرده و از تربیت دینی آنها غافل‌اند. برخی از آنها چیزی از واجبات و فرائض را به فرزندانشان نمی‌آموزند و اگر فرزندی شخصاً برای یادگرفتن احکام اقدام کرد او را از این کار باز می‌‌دارند و به بهره‌ی بسیار اندکی از دنیا برای آنها راضی می‌شوند.  آنگاه پیامبر فرمود: «من از آنها بیزارم و آنها نیز از من بیزارند.» لَا مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِینَ لَا یُعَلِّمُونَهُمْ شَیْئاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ إِذَا تَعَلَّمُوا أَوْلَادُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ یَسِیرٍ مِنَ الدُّنْیَا فَأَنَا مِنْهُمْ بَرِی‏ءٌ وَ هُمْ مِنِّی بِرَاء. 📗 (جامع الأخبار(للشعیری)،ص106) 🌱 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
‍ 📚#داستان_ازدواج_امام_حسن_عسکری (ع) با شاهزاده روم: 💎قسمت دوم: خواب عجیب نرجس«علیها السلام»: آن
‍ ‍ 📚 (ع) با شاهزاده روم: 💎قسمت سوم: ✨جنگ مسلمانان با رومیان: «ملیكه» همچنان آروز می‌كرد كه روزی بیاید و از میان خاندان امپراطور روم دور شود، و از آلودگی دنیا پرستی این خاندان نجات یابد تا به افتخار و سعادت خدمت در خانه امام حسن عسكری برسد. در یكی از مسافرتها كه «ملیكه» با عدّه‌ای از بانوان همراه امپراطور بود، به لشكر اسلام برخوردند، سپاه روم با سپاه اسلام درگیر جنگ شد، در این جنگ مسلمانان پیروز شدند، عده‌ای از زنان از جمله«ملیكه »‌اسیر مسلمانان شدند، اسیران را بوسیله كشتی از راه رودخانه دجله به بغداد برای فروش آوردند، یكی از فروشندگان، برده فروش معروفی بنام«عمرو یزید» بود. تعیین نماینده امام هادی«علیه‌السلام» برای خریداری: روزی امام هادی(ع) پدر بزرگوار امام حسن عسكری(ع) یكی از یارانش به نام «بشر بن سلیمان» را كه در خرید و فروش برده نیز سابقه داشت در شهر سامرا دید و نامه‌ای كه به زبان رومی نوشته بود و زیر آن را امضا كرده بود به او داد و همیانی پول نیز جداگانه به او داد و فرمود: «می‌خواهم بروی بغداد و با این همیانِ پول، كنیزی را خریداری كنی و به اینجا بیاوری». در یكی از مسافرتها كه «ملیكه» با عدّه‌ای از بانوان همراه امپراطور بود، به لشكر اسلام برخوردند، سپاه روم با سپاه اسلام درگیر جنگ شد، در این جنگ مسلمانان پیروز شدند، عده‌ای از زنان از جمله«ملیكه »‌اسیر مسلمانان شدند، اسیران را بوسیله كشتی از راه رودخانه دجله به بغداد برای فروش آوردند، یكی از فروشندگان، برده فروش معروفی بنام«عمرو یزید» بود. تعیین نماینده امام هادی«علیه‌السلام» برای خریداری: روزی امام هادی(ع) پدر بزرگوار امام حسن عسكری(ع) یكی از یارانش به نام «بشر بن سلیمان» را كه در خرید و فروش برده نیز سابقه داشت در شهر سامرا دید و نامه‌ای كه به زبان رومی نوشته بود و زیر آن را امضا كرده بود به او داد و همیانی پول نیز جداگانه به او داد و فرمود: «می‌خواهم بروی بغداد و با این همیانِ پول، كنیزی را خریداری كنی و به اینجا بیاوری». بشر بن سلیمان گفت: بسیار خوب، هر امری بفرمایی اطاعت می‌كنم. امام هادی(ع) فرمود: حال بشنو تا توضیح دهم كه چگونه كنیزی را خریداری می‌كنی؟ فلان روز از اینجا به طرف بغداد حركت می‌كنی، سعی كن اوّل صبح فلان روز در كنار پل رودخانة معروف بغداد باشی، وقتی به آنجا رسیدی می‌بینی چند كشتی كنار آب می‌آیند تا بار خود را خالی كنند، در این میان می‌بینی زنانی را كه اسیر كرده‌اند، از كشتیها پیاده می‌كنند و به عنوان كنیز در معرض فروش قرار می‌دهند. مشتریها می‌آیند و كنیزها را می‌خرند و با خود می‌برند، همچنان نگاه كن یك وقت می‌بینی در یكی از این كشتیها «عمرو بن یزید» دختری را در معرض فروش قرار می‌دهد، با اینكه پرده‌داران می‌خواهند كنیزان را به خریداران نشان دهند، آن دختر، خود را نشان نمی‌دهد، حجاب و عفّت خود را حفظ می‌كند، ‌او دو لباس حریر پوشیده و یك لباس پوستی گرانبها بر دوش دارد. خریداران متوجّه او می‌شوند، و اصرار می‌كنند كه او را خریداری كنند، او ناراحت می شود و به زبان رومی‌ می‌گوید :‌«وای كه حجابم آسیب دید» یكی از خریداران می‌گوید: من این كنیز را به سیصد دینار خریدارم. آن دختر به او می‌گوید: «اگر به اندازة ملك سلیمان دارایی داشته باشی، حاضر نیستم كنیز تو شوم.» عمرو بن یزید به آن دختر می‌گوید: چاره‌ای نیست، باید تو را فروخت. او می‌گوید: شتاب نكن، آن خریداری كه من می‌خواهم پیدا می‌شود، مگر نه این است كه معامله باید از روی رضایت باشد. در این موقع نزد «عمر بن یزید» برو؛ بگو نامه‌ای برای این بانو دارم كه به زبان رومی نوشته شده است، این نامه را به آن بانو بده بخواند اگر راضی شد، او را برای صاحب نامه كه اوصاف و نشانه‌های صاحب نامه در آن نوشته شده، خریداری می‌كنم، وقتی كه نامه را به او دادی او راضی می‌شود آنگاه او را خریداری كن و به اینجا بیاور. 🌱 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
‍ ‍ 📚#داستان_ازدواج_امام_حسن_عسکری (ع) با شاهزاده روم: 💎قسمت سوم: ✨جنگ مسلمانان با رومیان: «ملیكه
‍ 🔴 (ع) با شاهزاده روم: 💎قسمت چهارم: «ملیكه» وقتی كه همراه عدّه‌ای از بانوان اسیر شد، برای اینكه كسی او را نشناسد، خود را نرگس نامید (كه تلفّظ عربی‌اش همان نرجس است) بشر بن سلیمان طبق پیشنهاد امام هادی«علیه‌السلام» همان روز معین به بغداد آمد، صبح زود كنار پل بغداد رفت، دید كشتیها رسیدند، و كنیزها را در معرض فروش قرار دادند، در این هنگام كنیزی را دید كه دارای آن اوصافی است كه امام هادی«علیه‌السلام» فرموده بود، خریداران اصرار دارند كه او را بخرند، ولی او مایل نیست كنیز آنها شود. بُشر جلو آمد و با اجازة فروشنده، نامة امام هادی«علیه‌السلام» را به «نرجس» داد، نرجس تا آن را گشود و خواند، بی‌اختیار منقلب شد و اشك در چشمانش حلقه زد، در حالی كه گریة شوق گلویش را گرفته بود به صاحبش عمرو بن یزید گفت: مرا به صاحب این نامه بفروش، و اصرار و تأكید كرد كه مرا حتماً به صاحب این نامه بفروش. عمرو بن یزید، گفت: ‌بسیار خوب، مانعی ندارد، آنگاه در مورد قیمت او با بُشر بن سلیمان صبحت كرد، او به همان مقدار پولی كه در همیان بود و امام هادی«علیه‌السلام» فرستاده بود، راضی شد. بُشر می‌گوید: همیان را دادم و كنیز را خریدم و با او از آنجا حركت كردیم. او همواره نامه را بیرون می‌آورد و می‌بوسید و به چشم می‌كشید، من از روی تعجب گفتم تو كه هنوز صاحب نامه را نمی‌شناسی چرا این قدر نامه را می‌بوسی؟ گفت: «معرفت و شناخت تو اندك است، اگر پیامبر «صلی الله علیه و آله» و جانشینان آنان را می‌شناختی چنین نمی‌گفتی!» آنگاه داستان خود را از اوّل تا آخر برای من بیان كرد، من به پاكی و شخصیت معنوی و فكر بلند و عالی حضرت نرجس«علیها السلام» پی بردم، و از آن پس بیشتر احترامش كردم تا رسیدیم، به سامّرا، و او را به حضور امام هادی علیه‌السلام بردم. در این وقت امام هادی(ع) به او خوش آمد گفت، و احوالپرسی كرد، و سپس خواهر حكیمه خاتون را خبر كرد، و به او فرمود:‌ این است آن بانوی محترمه‌ای كه در انتظار او بودی، حكیمه او را در آغوش گرفت، و خوش آمد و تبریك به او گفت، امام هادی«علیه‌السلام» به او فرمود: «عزّت اسلام و ذلّت نصرانیت را چگونه دیدی؟» او عرض كرد: «چگونه چیزی را بیان كنم كه شما بهتر از من می‌دانید.» سپس امام هادی علیه‌السلام به خواهرش حكیمه فرمود: او را به خانه ببر و دستورات اسلامی را به او بیاموز، او همسر فرزندم حسن، و مادر مهدی آل محمد(ص) خواهد بود. مژده امام هادی«علیه‌السلام» به نرجس«علیها السلام»: امام هادی «علیه‌السلام» به «نرجس» رو كرد و گفت: «مژده باد تو را به فرزندی كه سراسر جهان را با نور حكومتش پر از عدالت و دادگری كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد.» خواهر امام هادی«علیه‌السلام» حكیمه، او را به عنوان سیده (خانم) می‌خواند. آن بانوی با سعادت در سال 261 هجری و به روایتی قبل از شهادت امام حسن عسكری«علیه‌السلام» از دنیا رفت، قبر شریفش در سامّرا كنار قبر منوّر امام حسن عسكری «علیه‌السلام» است. این است لیاقت و استعداد یك زن كه شخصیتش به جایی می‌رسد كه قائم آل محمد«علیه‌السلام» منجی جهان بشریت، از دامن پاك او برمی‌خیزد. 📗منبع: کتاب زنان مردآفرین - محمد مهدی اشتهاردی 🌱 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‍ ‍ ‍🔴 منظور از طلوع خورشید از مغرب به عنوان یکی ازنشانه های ظهور چیست؟! طلوع خورشید از مغرب که یکی از نشانه های ظهوراست چگونه تفسیرشده است؟ این یکى از پیچیده ترین مسایل مربوط به نشانه های ظهوراست که ظاهراً با علم روز سازگار نیست؛ زیرا طلوع آفتاب از مغرب مفهومش تغییر مسیر گردش کره زمین است؛ اگر این موضوع ناگهان صورت گیرد همه آب دریاها و تمامى ساختمان ها و موجودات سطح کره زمین به خارج پرتاب مى گردد و همه چیز به هم مى ریزد، و اثرى از زندگى باقى نخواهد ماند، و اگر تدریجاً صورت گیرد طول شب و روز بقدرى زیاد مى شود که از یک ماه و دو ماه هم خواهد گذشت و باز نظام کاینات در زمین به هم خواهد ریخت! ولى تفسیرجالبى در یک حدیث از امیر المومنین علی(علیه السلام) براى این موضوع دیده مى شود که نشان مى دهد این تعبیر جنبه کنایه دارد. چرا که راوى حدیث«نزال بن سبره» از «صعصعه بن صوحان» مى پرسد این که امیرمومنان على(علیه السلام) در پایان سخنش پیرامون دجّال و مانند آن فرمود: «از حوادثى که بعد از آن رخ مى دهد از من نپرسید...» منظورش چه بود؟ صعصعه در پاسخ مى گوید: «انّ الّذى یصلّى خلفه عیسى بن مریم هو الثّانى عشر من العتره التّاسع من ولد الحسین بن على، و هوالشّمس الطّالعه من مغربها»(1)؛ (آن کس که حضرت مسیح پشت سر او نمازگزارد دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر(ص) و نهمین نفر از فرزندان حسین بن على(ع) است، و او است خورشیدى که از غروبگاه خود طلوع خواهد کرد!).(2) پی نوشت: (1)ـ بحارالانوار، ج 52، ص 195. (2) . گردآوری از کتاب: حکومت جهانی مهدی، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، انتشارات نسل جوان‏، قم، 🌱 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌹پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند: ▪️اِذا غَضَبَ الله عُلي اُمّةٍ وَلم يَنْزلْ بِها العذابَ... . ✨هرگاه خدا بر امتي غضب كند و عذاب بر آنها نفرستد، آنها را به چند بلا مبتلا مي كند: ❶ «ارزاني را از آنها گرفته» ❷ «و عمرهايشان را كوتاه» ❸ «و بازارگانانشان را بي سود» ❹ «درختهايشان را بۍثمر» ❺ «نهرها را بي آب» ❻ «بارانها را بي موقع» ❼ «و انساني بداخلاق را بر آنها حاکم مي كند.» 📚خصال صدوق، ج ۲، ص ۴۱۵ 🌱 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌹نبی مکرم اسلام (ص): از دانشمندان بپرسید، و با اهل عقل و خرد و ایمان سخن بگویید، و با فقراء همنشین شوید. 📖تحف العقول 🌱 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‍ 🌹پایان عمر امام زمان علیه السلام: (عج) پس از قیام در ، بر جهان حکومت خواهد کرد. مدت حکومت در روایات از هفت تا ۳۰۳ سال ذکر شده است. در روایات اهل سنت، مدت هفت سال شهرت دارد و در روایات شیعه، بیش از ده سال. برخی روایات شیعه، طول حکومت را هفت سال دانسته‌اند، اما هر سال معادل ده یا بیست سال به طول می‌انجامد. در برخی روایات، طول حکومت، به مشیت الهی گره خورده و مبهم است. درباره چگونگی شهادت یا وفات امام زمان(عج)، روایتی نقل نشده است. برخی از علما با توجه به قول مشهور شهادت همه امامان بر اساس روایت «ما منّا الا مقتول او مسموم» (۷۶) قائل به شهادت امام در پایان حکومت هستند. تنها یک نقلِ غیرروایی از نحوه شهادت امام خبر می‌دهد. در این نقل، امام مهدی علیه السلام پس از هفتاد سال حکومت، به دست زنی ریش‌دار به نام سعیده به شهادت می‌رسد. اگرچه الزام الناصب، این نقل را در میان اتفاقات پس از ظهور ذکر می‌کند و آنگاه این مجموعه نقل را برداشت از روایات می‌داند، اما چنین روایتی در میان منابع روایی یافت نشده است. بنا به اعتقاد امامیه، پس از پایان عمر امام زمان، رجعت رخ خواهد داد. امام حسین(ع) اولین کسی است که رجعت خواهد کرد و امام مهدی را غسل و کفن خواهد کرد و بر او نماز خواهد گزارد . 📚پانویس: ۷۶. علی‌ بن محمد خزاز قمی, کفایة الاثر, ص226. 🌱 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‍ 🔴 عجل الله تعالی فرجه و العباس علیه السلام: حجت الاسلام و المسلمین آقاى حاج سیّدمحمد تقى حشمت الواعظین طباطبائى قمى داستانى را از آیت الله العظمى مرعشى نجفى قدس سره این چنین نقل فرمود: یکى از علماى نجف اشرف، که مدّتى در قم آمده بود، براى من چنین نقل کرد که : من مشکلى داشتم به مسجد جمکران رفتم درد دل خود را به محضر حضرت بقیة الله حجةّبن الحسن العسکرى امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف عرضه داشتم و از وى خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود. براى همین منظور به کرّات به مسجد جمکران رفتم ولى نتیجه اى ندیدم. روزى هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم: مولاجان، آیا جایز است که در محضر شما و در منزل شما باشم و به دیگرى متوسل شوم؟ شما امام من مى باشید، آیا زشت نیست با وجود امام حتّى به علمدار کربلا قمربنى هاشم (ع ) متوسل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم؟! از شدت تاثر بین خواب و بیدارى قرار گرفته بودم. ناگهان با چهره نورانى قطب عالم امکان حضرت حجّت بن الحسن العسکرى عجل الله تعالى فرجه الشریف مواجه شدم . بدون تامل به حضرتش سلام کردم . حضرت با محبت و بزرگوارى جوابم را دادند و فرمودند: نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمى شوم به علمدار کربلا متوّسل شوى، بلکه شما را راهنمائى هم مى کنم که به حضرتش چه بگویى . چون خواستى از حضرت ابوالفضل (ع) حاجت بخواهى، این چنین بگو: «یا ابا الغوث ادرکنى» اى آقا پناهم بده. 🌱 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌹نبی مکرم اسلام (ص): از دانشمندان بپرسید، و با اهل عقل و خرد و ایمان سخن بگویید، و با فقراء همنشین شوید. 📖تحف العقول 🌱 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‍ 🇮🇷جایگاه در کلام پیامبر ⬅️ حضرت محمد (ص) ✨لو کان العلم منوطا بالثریا لتناولته رجال من فارس اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد [قرب الاسناد، ص53، بحارالأنوار، ج64 ، ص175.] ⬅️اعظم الناس نصیباً فی الاسلام اهل الفارس: بهره ایرانیان در اسلام از همه ملتهای دیگر بزرگتر است. [متقی هندی، كنزالعمال، ج12] ⬅️حضرت علی(ع) از رسول گرامی(ص) نقل می كند كه خطاب به اعراب فرمود: ✨«والله لیصربحكم علی الدین عوداً كما ضربتموهم علیه توءاً» به خدا قسم همچنان كه در آغاز شما ایرانیان را به دین اسلام درآوردید - با شمشیر - در آینده تاریخ، ایرانیان نیز شما - عربها - را دوباره به دین اسلام در می آورند. [متقی هندی، كنزالعمال، ج12] (این فرموده پیامبر اكرم(ص) بیانگر این است كه اعراب بعد از رحلت آن حضرت از مسیر حقیقی اسلام بیرون رفته - همانند برخی از فرقه ها - و این ایرانیان هستند كه در آینده آنها را دوباره با حقیقت دین اسلام - مكتب اهل بیت(ع) آشنا خواهند نمود) . ⬅️امام رضا(ع) هم در مورد حمایت حقیقی ایرانیان از اسلام می فرماید: خداوند همواره پس از رحلت پیامبر(ص) تا زمان ما و بعد دین اسلام را توسط عجم ها - ایرانیان - و ... یاری فرمود و به آن ها چنین توفیقی عطا كرد، ولی این توفیق را از بعضی نزدیكان پیامبر سلب نمود. [علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 49، ص 232] . ⬅️پیامبر(ص) فرمود: سعادتمندترین عجم ها به اسلام، ایرانیان هستند [متقی هندی، كنزالعمال، ج12] . ⬅️پیامبر در یكی از جنگ ها در كنار اسیران جنگی لبخند زد كه دلیل شادمانی ایشان بود. شخصی از راز خنده آن حضرت پرسید. پیامبر(ص) فرمود: رأیت فارساً من امتی یساقون الی الجنه بالسلاسل؛ ایرانیانی از امتم را دیدم كه با زنجیرها - از روی اجبار- به سوی بهشت می كشانند. [متقی هندی، كنزالعمال، ج12] 🌱 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
: 🐜‍ مورچه کوچکی بود که هر روز صبح زود سرکار حاضر میشد و بلافاصله کار خود را شروع میکرد. مورچه خیلی کار میکرد و تولید زیادی داشت و از کارش راضی بود. سلطان جنگل (شیر) از فعالیت مورچه که بدون رئیس کار میکرد، متعجب بود. شیر فکر می کرد اگر مورچه می تواند بدون نظارت این همه تولید داشته باشد، به طور مسلم اگر رئیسی داشته باشد، تولید بیشتری خواهد داشت. بنابراین شیر یک سوسک را که تجربه ریاست داشت و به نوشتن گزارشات خوب مشهور بود، به عنوان رئیس مورچه استخدام کرد. سوسک در اولین اقدام خود برای کنترل مورچه ساعت ورود و خروج نصب کرد. سوسک همچنین به همکاری نیاز داشت که گزارشات او را بنویسد و تایپ کند. سوسک بدین منظور و همچنین برای بایگانی و پاسخگویی به تلفن ها یک عنکبوت استخدام کرد. شیر از گزارش های سوسک راضی بود و از او خواست که از نمودار برای تجزیه و تحلیل نرخ و روند رشد تولیدی که توسط مورچه صورت می گیرد، استفاده کند تا شیر بتواند این نمودارها را در گزارش به مجمع مدیران جنگل به کار برد. سوسک برای انجام امور یک کامپیوتر و پرینتر لیزری خریداری کرد. سوسک برای اداره واحد تکنولوژی اطلاعات یک زنبور نیز استخدام کرد. مورچه که زمانی بسیار فعال بود و در محیط کارش احساس آرامش می کرد، کاغذ بازی های اداری و جلسات متعددی که وقت او را میگرفت دوست نداشت. شیر به این نتیجه رسید که فردی را به عنوان مدیر داخلی واحدی که مورچه در آن کار می کرد، بکار گمارد. این پست به ملخ داده شد. اولین کار ملخ خریداری یک فرش و صندلی برای کارش بود. ملخ همچنین به کامپیوتر و کارمند نیاز داشت که آنها را از اداره قبلی خودش آورد تا به او در تهیه و کنترل بودجه و بهینه سازی برنامه ها کمک کند. محیطی که مورچه در آن کار می کرد، حال به مکانی فاقد شور و نشاط تبدیل شده بود. دیگر هیچ کس نمی خندید و همه غمگین و نگران بودند. با مطالعه گزارش های رسیده شیر متوجه شد که تولیدات مورچه کمتر از قبل شده است. بنابراین شیر یک جغد با پرستیژ را به عنوان مشاور عالی استخدام کرد و به او ماموریت داد تا امور را بررسی کرده، مشکلات را مشخص و راه حل ارائه نماید. جغد سه ماه وقت صرف کرد و گزارشی در چند جلد تهیه نمود و در آخر نتیجه گرفت که مشکلات پیش آمده ناشی از وجود تعداد زیاد کارمند است. و باید تعدیل نیرو صورت گیرد. و بنابراین 🦁شیر دستور داد که مورچه را اخراج نمایند زیرامورچه دیگر انگیزه ای برای کار نداشت. ❤️ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی