eitaa logo
کانال رضا عرب
497 دنبال‌کننده
599 عکس
360 ویدیو
5 فایل
بیا اینجا با هم نهج البلاغه رو دور کنیم👏👏 متن های زیبا بخونیم😂 یه خورده دل نوشته🙂 مقداری تحلیل🧐 و کلی چیزای خوب💪🤲❤️ https://eitaa.com/joinchat/767754512C17e634e77e @sheikhRezaarab
مشاهده در ایتا
دانلود
میگن یه روزی: ﺳﮓ ﮔﻠﻪ‌ﺍی مرد، ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺧﻴﻠﻰ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ قبرستان‌های مسلمانان ﺩﻓﻦ ﻛﺮﺩ. ﺧﺒﺮ ﺑﻪ مفتی ﺷﻬﺮ ﺭﺳﻴﺪ و ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺳﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ به خاک ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭﻗﺘﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ مفتی ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ مفتی، ﺍﻳﻦ ﺳﮓ ﻭﺻﻴﺘﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻰ‌ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﺮﺽ ﻛﻨﻢ ﺗﺎ ﺑﺮ ﺫﻣﻪ ﻣﻦ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺎﻗﻰ ﻧﻤﺎﻧﺪ! مفتی ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﻭﺻﻴﺖ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺳﮓ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﻮﺕ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻭﺻﻴﺖ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻪ ﻛﺴﻰ ﺑﺪﻫﻢ؟ ﺳﮓ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ مفتی ﺷﻬﺮ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ! اینک ﮔﻠﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ! مفتی ﺑﺎ تأﺛﺮ ﻭ تأسف ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﺖ ﻓﻮﺕ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺳﮓ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟ ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻭﺻﻴﺖ ﻧﻜﺮﺩ؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺍﺧﺮﻭﻯ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻣﻨﺖ ﻧﻬﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺮﻭ، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻭﺻﺎﻳﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺗﺎ بدان ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﻢ! _____________________________ خلاصه که اینجوریاست عضو کانال شوید
سلام علیکم خدمت همه شما چون ولادت با سر سعادت امام رضا علیه السلام هست چنتا داستان از آقا خدمت شما می نویسم، گره گشا هست برا مسائل اخلاقی ما حتما وقت بذارید و بخونید
امام رضا (علیه السلام) وارد حمام عمومی شد ، شخصی در حمام بود که امام (علیه السلام) را نمی شناخت به او گفت : بدن مرا کیسه بکش.امام (علیه السلام) شروع کرد بدن وی را کیسه کشید ، که مردم او را شناختند و آن مرد از کاری که کرده بود شرمنده گردید و از آن حضرت معذرت خواهی می کرد.اما امام (علیه السلام) او را دلداری می داد و به کار خود ادامه می داد. به نقل از بحارالانوار جلد 49 صفحه 99 کانال شیخ رضا عرب
روزی غلامان امام رضا (علیه السلام) میوه می خوردند اما هنوز همه ی یک میوه را نخورده آن را می انداختند.حضرت به آن ها فرمود : سبحان الله ! اگر شما نیازی ندارید انسانهایی هستند که نیاز دارند آنها را به نیازمندان بدهید. بحارالانوار جلد 49 صفحه 102 ______________________ https://eitaa.com/sheikhrezaarabkashmari
مهمانی بر امام رضا (علیه السلام) وارد شد ، حضرت نزد او نشسته بود و با وی صحبت می کرد به گونه ای که بخشی از شب را با یکدیگر می گذراندند ، در این هنگام چراغ روشنایی دارای مشکل و خرابی شد. مهمان امام (علیه السلام) که خرابی را مشاهده می کرد دست برد تا آن را اصلاح کند.در این هنگام حضرت مانع کار او شد و خود آن را درست کرد و سپس فرمود : ما خاندانی هستیم که مهمانان خود را به خدمت نمی گیریم. به نقل از بحارالانوار جلد 49 صفحه 102 _____________________________ کانال شیخ رضا عرب👈👈🌹🌹عضو شوید🌹🌹
میلاد حضرت رضا علیه السلام مبارک @sheikhrezaarabkashmari
امشب تو مجلس جشن یکی از رفقا حالش یه جوری بود چشماش قرمز بود مشخص بود گریه کرده اول فکر کردم برای خانوادش اتفاقی افتاده رفتم گفتم چیزی شده داداش؟ گفت دلم خیلی برا حرم امام حسین تنگ شده تازه اومدم اما اصلا طاقت دوری ندارم. همچین اساسی دلم گرفت خدایا زیارت امام حسین رو روزی ما بگردان
هدایت شده از محسن انبیائی
بسم الله الرحمن الرحیم یعنی گروه های مذهبی ما شده گروه اشاعه فحشا مخصوصا گروه ها و کانال هایی که برا بحث امربه معروف و جهاد تبیین شروع به کار کرده ندانسته شده سرباز دشمن و آب تو آسیاب دشمن میریزه به نظرم دیگه نیاز به گفتن نیست که وقتی یه عده ای یه جایی گناه انجام میدن فیلم گرفتن و پخشش داره تبلیغ کار اونا میشه و تضعیف روحیه خودی ما مثلا انقلابی ها؛ باید اولا اتفاقات خوب رقم بزنیم بعد این اتفاقات خوب رو هزار بار تو کانال ها و سایتا و پیجهای مختلف بچرخونیم اگه می خوای برای بصیرت افزایی یک گناه رو رسانه ای کنی، حداقل ده تا کار خوب بساز و صد بار پخشش کن همین چند روز گذشته، چقدر جشن برا امام رضا برپا شده، اگه یک صدم این جشن های ما و دورهمیایی که ما داریم رو طرف مقابل ما داشته باشه هزاربار همه جا پخشش می کنه. از همه دوستان دلسوز خواهش می کنم مواظب حال و هوای فضای مجازی باشیم، گروه های ایتا شده محل نا امیدی چهارتا کار خوب انجام بدید و رسانه ایش هم بکنید الان جنگ جنگ رسانه هستش و چاره ای جز این نداریم کانال شیخ رضا عرب
در همین باب یک خاطره خدمت شما بگم🌱🌱🌱 هفته قبل خونه حضرت باجناق دعوت بودیم و شامی زدیم بر بدن برگشتنا که تقریبا ساعت 11:30 شب شده بود همین طور تو ماشین در مسیر خانه بودیم که یک دفعه دلم هوای حرم کرد، به خانومم گفتم بریم حرم؟ گفتند الان؟ بله خب، بریم؟ بریم. دیگه بر نگشتیم خونه، همین طوری رفتیم به سمت مشهد، تقریبا اذان صبح رسیدیم مشهد و خلاصه نماز صبح رو خوندیم و یه ساعتی تو صحن پایین پای آقا نشستیم و عشق و صفا کردیم و بعدش هم راه افتادیم به سمت کاشمر که به کارامون برسیم ساعت هشت هم کاشمر بودیم. اما نکته ای که جالب بود، زمانی که رسیدیم مشهد اون موقع تو تاریکی ها یه پرایدی زده بود کنار صدمتری کلا سه یا چهار نفر داشتن با هم میرقصیدند احتمالا باقی مونده عروسی شب قبل بوده، بنده منتظر فیلم و عکسای اون رقص سه چهار نفره بودم در گروه ها و کانال های مذهبی رفتیم ده دقیقه بعدش تو حرم بودیم، چند هزار نفر، با حجاب اسلامی و آداب مسلمین و نماز و زیارت و چه و چه اصلا هم برامون مهم نبود عجیبه، اون موقع صبح، اون همه زائر، آدمای مهربونی که نذاشتن بچه های من بودن شکلات و لیسک باشند اون همه صفا و محبت و عشق دیده نمیشه اما اون چهارتا جوون مافنگی دیده میشن این اشکال کار ماست https://eitaa.com/sheikhrezaarabkashmari