eitaa logo
شعر علوی
847 دنبال‌کننده
23 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مدح مولا
به صد سال اگر مدح گويد کسی نگويد یکی از هزار علي ناصر خسرو @madhmola
شعر علوی
روزمو وقتی که شروع میکنم مدد میگیرم از امامی ولی حس میکنم روز عجیبی میشه وقتی که پا میشم میگم یا ع
🍃 "مردی دیگه رو دست اون نمیاد تموم دنیارم اگه بگردی تازه اگه مردونگی زیاد شد همه میگن بعد تو مردی" "ولادت مولای متقیان مبارک"❣️ @sher_alavi | شعرعلوی
نشسته ام به دعا گر علی قبول کند مرا غبار کف شارع الرسول کند تمام روز به او فکر میکنم ای شیخ که هر خیال به جز این مرا ملول کند علی نبوت و عدل و معاد و توحید است اگر بناست کسی صحبت از اصول کند علی ستاره و خورشید و ماه هرگز نیست که دیده است خداوندگار افول کند پناهگاه جهان است شهر شیر خدا و شوقش اهوی تصویر را عجول کند در عمق سینه‌ی من جا گرفته مهر علی طبیعی است کتاب خدا نزول کند دوباره مثل علی در جهان نمی آید خدا به صورت انسان مگر حلول کنید در احتضار توام ای فمن یمت یرنی مباد عادلی از وعده اش عدول کند @sher_alavi | شعرعلوی
🍃 شاعر خطه‌ی شیراز خودش می‌داند ما به این در ز پیِ حشمت و جاه آمده‌ایم از بدِ حادثه نه! بلکه سعادتمندیم به گدایی درِ خانه شاه آمده ایم @sher_alavi | شعرعلوی
به حشر گر‌ که شفاعت کنی گناه مرا ثواب می خورد آن روز غبطه بر عصیان @sher_alavi
"السَّلامُ عَلَيْكِ یابِنْتَ اَميرِالْمُؤْمِنين" پر از تو ام دم آخر ، ز غیر تو بری ام  دلم برای تو لک زد، مرا نمی بری ام ؟! به شوق اینکه بگیری مرا در آغوشت من از حیات گذشتم به مرگ مشتری ام به زیر تابش خورشید رنگ عوض کردم بعید باشد عزیزم به جا بیاوری ام حباب زیر قدم های من نمی شکند نمانده هیچ اثری از شکوه حیدری ام سه چهار مرتبه با شمر همکلام شدن چقدر لطمه زده بر غرور خواهری ام حسین چشم تو روشن به شام برگشتم هنوز خانه به دوش مصیبت سری ام .... که شمر آمد و از تن برید و بر نی زد بریده مثل همان ضجه های آخری ام ... مقطعه شده بودی تو را بغل کردم به قتلگاه تو گل کرد حس مادری ام ... حسین ،  کشته مرا حکمت نفس زدنت هنوز عطر تو جامانده روی پیرهنت @sher_alavi | شعرعلوی
نبوده چون تو بشیری نبوده چون تو نذیری نبوده با تو شبیهی نبوده با تو نظیری تو دست شمس ببستی سر قمر بشکستی تو را به سایه چه حاجت که نیری و منیری به بازوان معزی شکسته عزت عزی بتان نموده مکسر شکوه خیر کثیری چه بوی دلکش و نازی چه عطر شامه نوازی نبی عنبر و عودی رسول مشک و عبیری گهی به عرشی و بالا گهی به فرشی و بالا گهی به شهپر جبریل و گه میان حصیری به گمرهان بیابان نشان روشن راهی مسیر هرچه دلیلی دلیل هرچه مسیری بسان ساحل دریا سوال هرچه غریقی شبیه قطره ی باران جواب هرچه کویری ستون محکم کسری نوشته ناکس و کس را که نامه ای ننوشته چنان تو هیچ دبیری کدام مثل کدام و کدام فخر کدام است فقیر فخر تو گردیده یا تو فخر فقیری؟ هم از تبار محبت هم از سلاله ی رحمت پیام آور صلحی و بر سلام سفیری کجاست نایب لایق که جانشین تو گردد مگر که بیاید تو را رسد به وزیری که راه ندارد بر او هراس و جهالت که کفر ندارد از او گریز و گزیری همو که شکل و شبیهش ادب ندیده فصیحی همو که مثل و نظیرش عرب ندیده دلیری همو که بسته لب ما "بما اقل و دل"ش همو که باک ندارد ز هیچ امر خطیری همو که گفته طبیبش به وقت سجده درآرید اگر زدند ز غفلت براو ملاحده تیری بریز باده ی رحمت به جام شیعه که چشمش بود به دست تویی که خم شراب غدیری پر از شعوری و شوری شفیع حشر و نشوری قسیم ناری و نوری به فضل و جود شهیری امین مذهب نوری امیر لشکر شوری امینی و چه امینی؟ امیری و چه امیری به مومنان به تشفی به کافران به تجافی تو صلح آتش و آبی تو جمع تیغ و حریری تو را به تیغ چه حاجت که با کمند نگاهت همه یلان جهان را گرفته ای به اسیری مران مرا ز سرایت هلا تویی که برایت به زیر سایه ی طوبی خدا نهاده سریری نشسته ایم به صف تا درآیی از در محشر کز این جماعت از پا فتاده دست بگیری ز من که عدت و عذری جز این قصیده ندارم فغان اگر مپسندی دریغ اگر مپذیری @sher_alavi | شعرعلوی
گیرم هزار کعبه خدا خلق می‌‌نمود چنگی به دل نمی‌زد اگر نبود شایسته است رو به ، عاشق شب را سحر کند همه در حالت سجود🍃 @sher_alavi | شعرعلوی
اِبقای چون منی به چه ارزد؟ به‌کم ز هیچ! خون مرا بریز و هَدر کن، هَدر ما بُنجل عَدم، به چه ارزیم در فنا؟ ای حضرت وجود تو مارا بخر 🌱 @sher_alavi | شعرعلوی
به جز از نباشد به جهان گره‌گشایی طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی چو به کار خویش مانی در رحمت زن به جز او به زخم دل‌ها ننهد کسی دوایی ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی بشناختم خدا را چو شناختم را به خدا نبرده‌ای پی اگر از جدایی ای حقیقت حق ای ولی مطلق تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن تو که یار دردمندی تو که یار بینوایی همه عمر همچو “شهری” طلب مدد از او کن که به جز علی نباشد به جهان گره‌گشایی @sher_alavi | شعرعلوی
لاف یکرنگی چو زد با قنبرش خورشید را تا ابد هر شب بدین عصیان به زندانش کنند @sher_alavi | شعرعلوی
کشته شدن مرحب خیبری به دست امیرالمومنین علیه السلام در آینه شهر کهن فارسی 👇👇👇 بمناسبت سالروز فتح @sher_alavi | شعرعلوی