🐢 به وفای تو کز آن روز که دلبند منی دل نبستم به وفای کس و در نگشادم | #سعدی| ⭐ @sher_chame

🕊 سعدیا حب وطن گرچه حدیثیست صحیح نتوان مرد به سختی که من این جا زادم | #سعدی| ⭐ @sher_chame

🌊 ۱_ رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد ۲_ در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد ۳_ زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد ۴_ آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک، شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد ۵_ با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد | #حامد‌عسکری | ⭐ @sher_chame

🌊 ۶_ ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد ۷_ جان را به تمنّای لبش بردم و نگرفت گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد ۸_ یک عمر به سودای لبش سوختم و آه روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد ۹_ یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد ۱۰_ با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت مصداق همان وای به حال دگران شد ⭐ @sher_chame

#عکس آقای #فاضل‌نظری شاعر عالی و امروزمون👆🏼 ⭐ @sher_chame

شعر کاملِ این بیت زیبا رو براتون ارسال می کنم ، شعر پر محتواییه👌🏼🤩

۱_ مپرس شادی من حاصل از کدام غم است🤔 که پشت پرده ی عالم ، هزار زیر و بم است ۲_ زیان ، اگر همه ی سود آدم از هستی ست جدال خلق چرا بر سر زیاد و کم است ؟ ۳_ «اگر به ملک رسیدی جفا مکن به کسی که آنچه کاخ تو را خاک می کند ، ستم است » | #فاضل‌نظری | ⭐ @sher_chame

🏢 ۴_ خبر نداشتن از حال من بهانه ی توست بهانه ی همه ظالمان شبیه هم است ۵_ کسی بدون تو باور نکرده است مرا که با تو نسبت من چون دروغ با قسم است ۶_تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست وگرنه فاصله ی ما هنوز یک قدم است

🤍 ارغوان پنجه خونین زمین دامن صبح بگیر وز سواران خرامنده خورشید بپرس کی بر این درهٔ غم می‌گذرد ؟ | #هوشنگ‌ابتهاج | ⭐ @sher_chame

🥲 آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد گرهمان بر سرخونریزی مایی ، بازآ کرده‌ای عهد که بازآیی و ما را بکشی وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ رفتی و باز نمی‌آیی و من بی تو به جان جان من اینهمه بی رحم چرایی، بازآ وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی گرچه مستوجب صد گونه جفایی، بازآ | #وحشی‌بافقی | ⭐ @sher_chame

#عکس #قیصر‌امین‌پور عزیز🤍

به خدا در دل و جانم نیست هیچ جز حسرت دیدارش سوختم از غم و کی باشد غم من مایه ی آزارش #فروغ‌فَرُخزاد چامه|شعر