﷽
امام رضا(علیه السلام)
🍃زیارت
میرسم خسته میرسم غمگین
گرد غربت نشسته بر دوشم
آشنایی ندیده چشمانم
آشنایی نخوانده در گوشم
میرسم چون کویری از آتش
چون شب تیرهای که نزدیک است
تشنهٔ آفتاب و بارانم
دیده کم آب و سینه تاریک است
آمدم تا کنار مرقد تو
دامنی اشک و آه آوردم
مثل آهوی خسته از صیّاد
به حریمت پناه آوردم
آمدم تا خزان قلبم را
با نگاهی پر از جوانه کنی
بشکند بغض و اشکهایم را
مثل تسبیح دانهدانه کنی
در طواف تو مثل پروانه
هستیام را به باد خواهم داد
تا نگاهم کنی تو را سوگند
به عزیزت جواد خواهم داد
✍مصطفی محدثی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
#مصطفی_محدثی
#زیارت
﷽
امام رضا(علیه السلام)
زمینه🎙
رعیت این سلطانم گدای این دربارم
محاله چشم از دست امام رضا بردارم
محاله خالی باشه دستم تا امام رضا رو دارم
به فدای دست کریمت به فدای لطف زیادت
بذار بمونم در خونت آقا تو رو جانِ جوادت
دوای غصه های من نظر به گنبد طلاست
برات کربلای من تو دستای امام رضاست
یا علی بن موسی الرضا
بفرست ما رو کربلا
دور ضریحت دائم یه عالمه مهمونه
به کام زائر طعم محبتت میمونه
تو رو میخوام و بخدا هرچی که تو بخوای همونه
کاشی کاری های گوهرشاد شلوغیه پنجره فولاد
به منی که گمشده بودم مسیر بهشت و نشون داد
آقا جانم هر چی میشه دلم میخواد راهی مشهدت بشم
بذار که زود به زود بیام فدای مرقدت بشم
یا علی بن موسی الرضا
بفرست ما رو کربلا
دوای غصه های من نظر به گنبد طلاست
برات کربلای من تو دستای امام رضاست
یا علی بن موسی الرضا
بفرست ما رو کربلا
محرمم سرشار از روایت ریانه
تپش تپش ذکرم یا سیدناالعطشانه
دلم پر از زنده ترین عشقه عاشقی جهانه
دلیل مقدس اشکام روایتِ ابنِ شبیبه
دلیل وجودیِ چشمام گریه برا شاه غریبه
گفته امام رضا باید سینه زنا بگن حسین
بگن غریب تشنه لب شهید بی کفن حسین
زائر اربعین میشم با مدد امام رضا
زائر اون بدن که رفت سرش به روی نیزه ها
راس حسین به نیزه ها آتیش زدن به خیمه ها
یا علی بن موسی الرضا
بفرست ما رو کربلا
🎤حاج محمودکریمی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#امام_رضا_علیه_السلام
#زمینه
﷽
امام رضا(علیه السلام)
زمزمه🎙
کاشکی میشد در حرم امام رضا پر میزدم
مثـــلِ گــدای آشنــا، حلقه بر این در میزدم
اینجا پناه عالمینه
یا حرم امام حسینه؟
رضا گل و باغ و بهارم
رضا همه دار و ندارم
کاش میشد کبوتر صحن امام رضا بودم
مشغول اشک و ناله و زمزمه و دعا بودم
کنـــار ایــــوون طــلایـش
یه لحظه میشدم فدایش
رضا گل و باغ و بهارم
رضا همه دار و ندارم
امام رضا هم خوبا هم بدا رو دعوت میکنه
نــاز گـــدا رو میخــره، با او رفـاقت میکنه
زوّارشو تحویل میگیره
سـوا نکـرده میپذیره
رضا گل و باغ و بهارم
رضا همه دار و ندارم
مهـــربون مهــربونا، از همه مهربونتره
میدونه من کیَم، ولی آبرومو نمیبره
رخصت میده دورش بگردم
انگار که من گناه نکردم
رضا گل و باغ و بهارم
رضا همه دار و ندارم
غیر امام رضا، کسی ضامن آهو نمیشه
حتـی شتـر هم ناامید از کرم او نمیشه
به زائرش داده بشارت
سه مرتبه میاد زیارت
رضا گل و باغ و بهارم
رضا همه دار و ندارم
بـسکــه آقــا مهــربونه بــه من زیادی رو داده
میخواسته رسوام نکنه هی به من آبرو داده
مهربونه به روم میخنده
به روی کسی در نمیبنده
رضا گل و باغ و بهارم
رضا همه دار و ندارم
خــــدا کنــــه اجـــــازۀ عــــــرض ارادتم بده
به این ارادت شب و روز همیشه عادتم بده
یه شب در این حرم بمونم
بالای سر نماز بخونم
رضا گل و باغ و بهارم
رضا همه دار و ندارم
✍#حاج_غلامرضاسازگار
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#امام_رضا_علیه_السلام
#زمزمه
ازخاک کفش داریِ تان میتوان گرفت
عزت برای روز قیامت اباالحسن!
خُدّام کفش داری ِتان اذن میدهند
ما را برای وقت شفاعت ،اباالحسن !
.......
چشمم که ازضریح شما چشم میگرفت
می خواست تا که شاهد قدسی ببیندَش
حاجت بهانه بود که بالای اشک ها
گلچین بدون جرم و گناهی بچیندَش
.........
نیت اگر چه دائماً از یاد میرود
دائم ولی خداست به دل، جان من رضاست
با بوسههای دور درآن موج ازدحام
نقش ضریح گشت که ایمان من رضاست
.........
با اینکه دست خالی و درخواب آمدم
برگشتم از همان در وبیدار درحرم
دل تنگ آمدم که به میقات خوانی ام
احرام بسته ام شوم احضار در حرم
.......
اینجا اگر که تشنه و با درد آمدم
دردم دوا و سائل سیراب میشوم
گاهی به پشت پنجره فولاد میروم
از سوز تشنگان حرم آب میشوم
.......
اینجا زنی نشسته و با قلب پُرامید
طفلی دخیل بر حرم یار کرده است
یا یک جوان عاشقی از شهرهای دور
پای پیاده، رهرو ِ دلدارکرده است!
.......
نزدیک حوض مثل کبوتر نشسته است
آبی ودانه ای و گذرنامه ای و باز
درهای آسمان همه گویا گشوده شد
تا سوی کربلای حسینی بَرَد نماز
.....
شبها رقیهها همگی جمع میشوند
در روضه ، روضۀ لب عطشان گرفته اند
لب تشنه در حضور طبیب رئوف ِ ما
گریان به قلب سوخته درمان گرفته اند
.......
هر دفعه جان من به خراسان مُشرّف است
اشکم درانتظار زیارت به کربلاست
فرموده اند اشک فقط درغم حسین
بانی اشک من بخدا حضرت رضاست
✍#مجیدطاهری
آمدم توشه بگیرم به شما برگردم
راه برمن بنمایی به خدا برگردم
یارضاجان مددی تا به نوایی برسم
هیچ جایی نروم تا به رضا برگردم
تا مرادم بدهید آمده ام در بزنم
حاجتم را نظری تا که روا برگردم
همه دل داده ی وصلند و به دلبر مایل
می دهم دل که به دریای وفا برگردم
بی قراری چه کنم زد به نهادم آتش
خرمنم سوخته اینجا نه، کجا برگردم
پاره ای از تن پیغمبر اکرم باشید
جان من! مُعجزه ای معجزه تا برگردم
پای هر مرثیه را کرببلا وا کردید
آمدم نزد شما کرببلا برگردم
#مجیدطاهری
#مثنوی
#زیارت
#امام_رضا_علیه_السلام
#مستفعلن_مستفعلن_مستفعلن_فع
👇👇👇
زائر شده روح نیازم در زیارت
هر بار می گیرد ز جسم من نیابت
کم می شود با پای ظاهر پا گذارند
چون زائران اینجا دلی آماده دارند
سبقت گرفته چشم، از دل بارِ دیگر
اشک آمده تا که بیفتد پای دلبر
صحن شما صحن سبکبالان نور است
این گنبد پُرنورتان چون کوه طور است
تابیده از نور حرم تا دورها دور
اینجا سلیمان بشنود آوای هر مور
از آمریکا و قلب آفریقا به اینجا
دلها شده جذب تجلی های آقا
آهن شده ذوبِ تجلیِ الهیش
*پس* بوده گردیده به دربار رضا *پیش*
اینجا نفس ها زیر زانو نیست محبوس
بین پَرِ خُدّام، زائر گشته پابوس
تا پاگذاری در سپهرِ شمس هشتم
در مهربانی های سلطان می شوی گُم
با هر زبانی سوی این درگاه آیی
بر درد خود خواهی گرفت اینجا دوایی
حاجات، در پای ضریح او برآید
گرنام مهدی را بیاری او فزاید
برچوب های خشکِ دل "طاهر" زد آذر
هر نامه محتاج ست بر امضای آخر
#طاهر
✍️#مجیدطاهری
#نوحه
#زمینه
مسموم زهر جفا معین الضعفا
سلطان جان و جهان مولا غریب الغربا(2)
حبیبم یا رضا
طبیبم یا رضا
مجیبم یا رضا...امام رضا
یارضا یا رضا...امام رضا
شهید ماه صفر ای پاره پاره جگر
زهرا به حجره به صد افغان می زد به سینه و سر
جانان زهرایی
ریحان زهرایی
رضوان زهرایی...امام رضا
یارضا یا رضا...امام رضا
ازمجلس مأمون چون آمدی بیرون
کرببلا آمد یادم چون پیکر در خون
یادگارحسین
جان نثار حسین
بی قرارحسین...امام رضا
یارضا یا رضا...امام رضا
✍️#مجیدطاهری
#نوحه
#سنتی
حجره ی در بسته گشته قتلگاهم
کی میرسد از مدینه قرص ماهم
از پا فتادم برس بدادم
اجل بده مهلت تا آید جوادم
مولا رضا جان
مولا رضا جان مولا مولا رضا جان
از تب زهر کین پا تا سر من سوخت
بسکه زدم پرپر بال و پر من سوخت
عبا روی سر شد رستخیزم
چه دیدنی در کوچه شد افت و خیزم
در حجره رو به قبله شد دست و پایم
زاده ی زهرا ، علی موسی الرضایم
پاره ی قلب پاک پیمبر
شد پاره پاره قلبش ، الله اکبر
مولا رضا جان
(میثم مؤمنی نژاد)