هدایت شده از دکترمجیدطاهری
My Recording6.MP3
زمان:
حجم:
671.8K
هدایت شده از دکترمجیدطاهری
﷽
ولادت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)
#سرود_تند
✨✨✨✨✨✨✨✨
جهانیان ولادت مصطفی آمد
پرچمدار دین، خاتم الانبیا آمد
جانم محمد جان جانانم محمد(2)
از گل رخسار نبی شد جهان گلشن
آمنۀ بنت وهب چشم تو روشن
جانم محمد جان جانانم محمد(2)
از مکه ماه آمنه جلوهگر آمد
مظهر ذات ایزدی چون قمر آمد
جانم محمد جان جانانم محمد(2)
یکسو دگر ولادت قرآن ناطق
روح و روان فاطمه امام صادق
جانم محمد جان جانانم محمد(2)
(مهدی خرازی)
┈••✾•🌿💫🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#هفدهم_ربیع
#ولادت_پیامبر_ص
هدایت شده از دکترمجیدطاهری
My Recording7.MP3
زمان:
حجم:
453K
هدایت شده از دکترمجیدطاهری
﷽
ولادت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)
و
امام صادق(علیه السلام)
#سرود
✨✨✨✨✨✨✨✨
تویی که بهانهی تمام خلقتی، نبی رحمتی
تویی که نگین خاتم نبوتی، نبی رحمتی
یوسف و خضر و عیسی چه مشتاق تو
عالمی پر شد از عطر اخلاق تو
رشک جنت میشن گلهای باغ تو
چه بیهمتایی، پناه مایی، ابا الزهرایی
(مدد یا مولا)
* * * * * *
تویی که بهار گلشن حقایقی، تو صبح صادقی
روشناییبخش این دلای عاشقی، تو صبح صادقی
منبرت داره اعجاز پیغمبری
دین حق زنده از مذهب جعفری
تویی که وارث عزت حیدری
تویی روح و جان، سراپا ایمان، تمام قرآن
(مدد یا مولا)
* * * * * *
کوچهها پر از شمیم مهر و رافته، بهار وحدته
موسم برادری و عید رحمته، بهار وحدته
عزت دین اسلام و هر کس میخواد
راهشه همدلی راهشه اتحاد
تا که صبح ظهور آقامون بیاد
ان شاء الله از راه، میاد مثل ماه، بقیة الله
(مدد یا مولا)
✍️یوسف رحیمی
🎤میثم مطیعی
┈••✾•🌿💫🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#هفدهم_ربیع
#ولادت_پیامبر_ص
16.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جشن میلاد حضرت رسول و امام جعفرصادق(ع)
قاری: استاد سبزعلی
به کلام:دکتر عراقی پور
با نوای: دکتر مجید طاهری، سیدمحمدجوادخلیلی،محمدمهدی سعادتمند
وعده ما جمعه۳۰شهریور۱۴۰۳
بعد از نماز مغرب و عشا(ساعت ۱۹)
وعده گاه:فلکه دوم تهرانپارس خ جشنواره خ شهیدزارع "مدرسه پارس"
به همراه بیست و چهارمین یادواره ی شهدای محله ی جوادیه تهرانپارس و اختتامیه ی طرح تابستانه
#پایگاه_بسیج_شهیدصابریان
#مدح_پیامبر_ص
تعدادابیات:۹۲عددابجدمحمد
سحر از بانگ سَحوری دل افلاک بپا شد
خبر از مأمن فردوسِ برین روح فزا شد
رمضان جوشن اسماء الهی به بر آمد
چه مبارک سحری عرش عطا مهرنما شد
همه از نورٌ علی نورٌ علی نور تراود
صفحات از رشحاتش ثمر آورد رها شد
نه به میکال و نه جبریل مفاتیح عیان شد
که طراز از افقی فوق همه راه گشا شد
به سماوات و همه اهل سماوات بگفتا
که در آن نامتناهی دل رهوار عطا شد
چه خوش از سایۀ طوبی بدرخشید زمان هم
خبر از عالم ناسوت به لاهوت رسا شد
همه افلاک به همراه ملک سجده کنان تا...
که عوالم همه از نغمهشان پر ز صفا شد
برکات از دل جنت به زمین راه گرفته
طبقی پر شده رُمّان و عِنَب عرضۀ ما شد
که اگر تا دم محشر بخورد مَحرم این ره
نشود کم، سبدش ظرف همه ارض و سما شد
اگر اشراق بخواهی دل هر حبه شکافی
و عیان نور محمّد، و همه آل عبا شد
گذر از راه پر از عطر شمیمش شعف آرد
که گل از هر قدمش باز و پر از شور و صفا شد
قدمش مقدم جنت نه، جِنان در خطواتش
به بصر گام برآرد، و به ابصار شِفا شد
چه هماهنگ کند خلق جهان خالق یکتا
گره از خلقت عالم به محمد همه وا شد
نه فقط میم به احمد ز اَحَد این همه پیدا
که به محشر همه کردار به دستش ز خدا شد
همه آیات به قرآن نفحاتست از آن دم
نفسش باغ بهشت است و به آیات نوا شد
ز خلیل امر بَدا آیۀ طاقی شده اما
زحبیب آیه به آیه صد و ده بار بَدا شد
شِمُرَد معجزههایش چه کسی بیثمر عاطل
جو در صوبه، شمارَش نتوان گفت چهها شد
اگر از گوشه عبایش گل افلاک بروید
چه عجب از نخ پیراهن او عرش قبا شد
به هوایش گل جانی ز چه در پوست بگنجد
که به خرما تو ببین هسته ز قطمیر جدا شد
به کم از حضرت محمود ابوالقاسم و آلش
دَر و دُرّ یافته سِرّ یافته سر روز جزا شد
به اذان نام دل آرای شما مأذنه سازد
و گواه است دلم ساخته از نام شما شد
صلواتست روا حاجت هر صَلِّ علایی
صلواتی به لب آورد و ز جان صَلِّ عَلی شد
دل هفتاد و دو ملت به شما روی نموده
ز ازل هرچه بشر در همه آفاق رضا شد
وَ اِذا قیلَ لَهُم را به سخا گفت محمد
وَ مِنَ الناس، علی نفس نبی جان سخا شد
«وَ یُقیمون» به صلاة از همه آفاق درخشد
«فَتَلَقّی کَلِمات» از دمتان بود روا شد
وَرَفَعنایِ الهی، سخن از طور به رفعت
ز مقامات شما نیکترین راهنما شد
وَ مِنَالحَقّ وَ عَلَی الحَقّ وَ هُوَالحَقُّ مُصَدِّق
نبوی رُستن انسان، که سرانجام بها شد
وَ قُلِالحَمد قُلِالحَمد از اینجا سَیُریکُم
به هدایت همه پرنورترین شمس و ضُحی شد
فَهَدَی اللهُ بِاِذنه به غباری ز قدومش
به غباری ز قدومش لَمَعاتی ز هُدا شد
وَ عَسی خَیرُ عَسی شَرّ نَبُوَد مسلک و راهش
همه خیر است و نشد شرّ و از آغاز سَوا شد
ظفر افراخت قلیلی به کثیری به تولی
نه به اکراه که دعوت به صفادست ولا شد
به تمامی شده آتش دلمان در غزواتش
عطش از کُنتُ مَعَک جان به هوایش چو هَبا شد
شهدالله شرایع به ثوابت به سرآمد
و نجومند اولوالعلم که ظاهر به مَسا شد
به صلاتی که اِلی الله از آن قرب گرفته
به سخاوت به سلوک آمده درگاهسِزا شد
مَکَرَالله به خصمی که به سَر حارَبَکُم زد
بِرَود حشر جهنم که هجابخشِ هجا شد
به تولای شما سورۀ نوریم و معارج
به تبرّای شما تیره ز شرم آب سُها شد
حَرَمالله محمّد، و صفا مروه محمّد
همه آفاق محمّد که به دل خور و مَها شد
و مُبشِّر بِرَسولٍ وَ بِاَحمد وَ بِطاها
و به مُزمّل و مُدّثر و نون، ماه حرا شد
لَعَلی' خُلقِ عظیمش به کتاب آمده از حق
به تعالُی الله اگر غیر همان مدح و ثنا شد
به خدا کُنه وجودش همه مخفیست به عالم
اگر از عشق بخواهی همه سِرّ است و خِفا شد
همه را نور ببینید چو بیضاء کلیمش
نه چنان حَیّه که یکباره همانند عصا شد
بنوازد کف ایجادنوازش دو جهان را
همه هستی شده طفلی به رَهَش تا که بنا شد
به خُذِالعَفو گرفتی دل و جان از ره رأفت
ره دین پنجرهای رو به شفیع الشفعا شد
ز دلش چشمۀ کوثر ز نگاهش گل زهرا
قسم از مهر، نعیمش به ملائک عجبا شد
حسنش جان و حسینش به نجاتست سفینه
دو جوان مرد، امامان، رهشان راه نجا شد
به علی بن حسینش که به جان سجده برآرد
سر ابلیس به زیر آمده مشغول عزا شد
به شکافندۀ دانش برسد بانگ سلامش
به محمد ز محمد دم جابر گذرا شد
برسد جعفر صادق برهد باطل زاهق
بنهد رسم حقائق ز شما شیعه شها شد
به وقار آمده موسی ز بحار آمده کاظم
ز ملاقات به طور این همه آفاق گرا شد
دل افلاک به دلدار رسیده به خراسان
نبوی سلطنتی نام به نامی رضا شد
نهمین اختر تابنده جوادبن رضا با
همه پاکی و همه خوی محمد به حیا شد
دهمین نیّر هادی لقب از نسل محمد
قُلل از او همه خاضع همه بی چون و چرا شد
حسن آرام دلی یازدهم شمس ولایت
مدنی روی و زکی دل به فرج راهگشا شد
فرج از میم و ح سخت است خدایا برسانش
گل عترت ز شمیمش همه دم روح فزا شد
به عدد هشت و چهارند شهوری همه انور
پس از او ماه امامان همه انوار سنا شد
ادامه👇
همه اولاد کرامند هماهنگ به هستی
همه یک نور رسولند شعاعی که بسا شد
به تواتر همه مصداق محمد به خصالند
به خصالست بشر شیفته هم کامروا شد
ز ازل احسن ارواح به تعظیم گرفته
کلمه تا کلماتی که به یکباره ندا شد
کلماتی که روانبخشترینند به عالم
به همان دحو ز بیتالله حق پهنهفرا شد
ز هبوط آدم و حوا به زمین پای نهاده
شده ذکری به زبان از کلماتی که هوا شد
نفَس از این کلمات آید و احیا کند آن را
که به دنبال صعود آمده تا عرش فضا شد
به هدف کار برآید هدفی رو به عذاری
به عذاری که به گلگشت چمن راج و رجا شد
ز جمالش ز نگاهش به نوا شور فتاده
همه عشاق سکونتگهشان کرببلا شد
دم استاد سخن گرم ز بلخ آمده گوید
که نبیسیرت طبعم علوی سبز لوا شد
شعرا قرن به قرنند سرایندۀ مدحش
به چکامه به غزل بیعتشان عشق و وفا شد
سر دیوان ادب ثقل محاکات و دفاتر
همه از ذکر ارادت به پیمبر به لقا شد
پسران از پدران، نابلد از مرشد این ره
سخنان قند ز یمگان، وَ ز رودک به صلا شد
به ثنا شد به دعا شد چه بجا شد به سزا شد
ز وفا شد چه بسا شد نه بها شد به فدا شد
به فدایم مه ماهان به فدایم جم جانان
به فدایم سَنَ قربان به فدایم به درآ شد
بدرآ ماه محمد بدرآ میوۀ احمد
بدرآ قائم قمها که به قم نقد بقا شد
نکند رد ز کرامت که جز او نیست شفیعی
ز کرم کار نَعَم داشت بجز شرک که لا شد
دو جهان سائل پیوستۀ یک گوشه نگاهش
به سپاهش به پناهش ز بلی خلق گدا شد
به منابر فقط از وحی ز حق کرد تلاوت
چه براین عرشه ز غُصّاب رسیده که جفا شد
دو جهان سائل پیوستۀ یک گوشه نگاهش
به سپاهش به پناهش ز بلی خلق گدا شد
ز غدیر آن همه حضار که دادند شهادت
چه بر آن صدق ز کذب آمده اینجا چه خطا شد
به سر آوار و خرابی ز جحیمست عذابی
گل رحمت شده پژمرده و آغاز بلا شد
زحماتی که در این راه کشیدید چه حاصل
که به یک آه شقایق همه بر باد و فنا شد
چه حریمی و چه قلبی که شکستید و پس از آن
به تظلُّم، و به شِکوِه همه ارکان قضا شد
چو دمی مصطفوی دین هُدی مرتضوی شد
کمرش با شرر از کفر شکسته، و دو تا شد
در و دیوار به ناله، جگری سوخته پاره
پسران کشته هماره، و جدا سر ز قفا شد
زن و اطفال به صحرا، دو نگاه از همه دریا
چه فغان فاطمه زهرا، که کند روز جزا شد
به جزا پشت خمیده، به کفَش دست بریده
به همان دست علمدار، جراحات دوا شد
به دعا دست برآریم به آیات الهی
که رسولش به بشر گفته به آن فقر، غنا شد
به دل آرامش ژرفای یقین آید و باشد
ز نبی هدیۀ آمین چه خوش از باد صبا شد
به علی، قدرت فرمانبری نفس نباشد
ملکالموت رسیده که درآیش به صدا شد
به حسن، دست کریمانه به عالم بگشاید
که در این کشور شیعه، ز ولا خاک طلا شد
به حسین، آنکه سر از تن به سنان رفت، الهی
بنمایان تو ظهوری که به سر، اجر ادا شد
به ذبیحی که ببوسید نبی حنجر پاکش
به عزایی که ز خونش به جهان نشر و ملا شد
به قتیلی که هنوزست لبش باز به قرآن
به یتیمی که اسیرست و رهش کوی کجا شد
به شموسی که به ظلمت همه مصباح و زجاجه
ز مبارک شجری که به سما نغمهسرا شد
به نجومی که چنان نور بتابند به عالم
که زمین تا ابدالدهر درخشان به وَرا شد
صُلحایی که وصیاند به احمد همه (طاهر)
شهدایی که زمان با دمشان نحس زدا شد
خبری از دل ویرانه ز یک عارفه آمد
سحر از بانگ سحوری دل افلاک بپا شد
✍🏻مجیدطاهری