eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
6.6هزار دنبال‌کننده
512 عکس
138 ویدیو
80 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ تاریخ ازدواج پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت خدیجه(سلام الله علیها) دهم ربیع الاول 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺 در آن زمان که مردم مکه، از راه تجارت امرار معاش می‌کردند. خدیجه(سلام الله علیها) نیز از آنجا که از ثروتمندان مکه و کارهای تجارتی می‌کرد و چندین شتر در دست کارگزاران او بود که در اطراف کشورهایی مثل شام، مصر و حبشه، رفت و آمد و داد و ستد داشت، وقتی آوازۀ درستی و امانتداری و خوش خلقی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را شنید و لقب "محمّد امین" را از او دید، در پی مذاکراتی که با ابوطالب، عموی پیغمبر(علیهماسلام)کرد "محمد امین" را در کاروان تجارتی خود، در امور مربوط به داد و ستدهایش انتخاب کرد و از آن پس پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در دوران جوانی در سفرهای تجارتی برای حضرت خدیجه(سلام الله علیها) سود فراوانی بدست آورد. در سفری که پیغمبر برای تجارت به شام رفت، حضرت خدیجه غلام خود "میسره" را همراه او کرد و دستور داد تا همه جا، او را همراهی و مراقبت نماید، در شهر بصری در نزدیکی شام به راهبی به نام "نسطورا" برخورد کردند که او به غلام، از آیندۀ پیغمبر و نبوّت او خبر داد و از طرفی سود بسیاری عاید آنها شد که تا آن موقع، در هیچ سفری به این اندازه نبود. بعد از برگشت از شام، میسره، احوالات سفر و گفتار راهب و مشاهداتش را که از عظمت و معنویت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم)بود، برای خدیجه (سلام الله علیها)تعریف کرد و از همین جا بود که او را مشتاق همسری با "محمّدامین" نمود و با وجودی که مردان ثروتمندی از قریش چون "ابوجهل بن هشام" و "عقبة بن ابی معیط" از او خواستگاری کرده بودند، ولی خدیجه که شیفتۀ درستکاری و امانتداری و مکارم اخلاقی و جهات معنوی او شده بود، خود پیشنهاد ازدواج داد و برخلاف سنت های ازدواج در میان اعراب جاهلی آن زمان، مال و ثروت زیادی از دارائی‌اش را به محمّدد(صلی الله علیه و آله و سلم) هدیه کرد. محمّدامین(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز این پیشنهاد را پذیرفت. مرحوم شیخ صدوق(ره) در كتاب «من لايحضره الفقيه» و شيخ كلينى(ره) در كتاب شريف «كافى» با مقدارى اختلاف، خطبۀ عقدى را كه‌ بوسيلۀ ابوطالب(علیه السلام) ايراد شده نقل كرده‌‌اند كه متن آن طبق روايت‌ شيخ صدوق(ره) اين گونه است: «الحمدلله الذى جعلنا من زرع ابراهيم و ذرية اسماعيل، و جعل لنا بيتا محجوجا و حرما آمنا يجبى اليه ثمرات كل شى‌ء، و جعلنا الحكام على الناس فى بلدنا الذى نحن‌ فيه، ثم ان ابن اخى محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب‌ لايوزن برجل من قريش الا رجح، و لايقاس باحد منهم‌ الا عظم عنه، و ان كان فى المال قل، فان المال رزق حائل ‌و ظل زائل، و له فى خديجه رغبة ولها فيه رغبة، والصداق‌ ما سالتم عاجله و آجله، وله خطر عظيم و شان رفيع و لسان‌ شافع جسيم‌. يعنى: سپاس خداي را كه ما را از كشت و محصول ابراهيم و ذرّيۀ اسماعيل قرار داد و براى ما خانۀ مقدسى را كه مقصود حاجيان است و حرم امنى است كه ميوۀ هر چيز بسوى آن گرد آيد بنا فرمود و ما را در شهرى كه هستيم حاكمان بر مردم قرار داد. سپس برادرزاده‌‌ام محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب(صلی الله علیه و آله و سلم)مردى ‌است كه با هيچ يك از مردان قريش هم وزن نشود جز آن كه از او برتر است، و به هيچ يك از آنها مقايسه نشود جز آن كه بر او افزون ‌است و او اگر چه از نظر مالى كم مال است ولى مال پيوسته در حال دگرگونى و بى‌ ثباتى و همچون سايه‌اى رفتنى است و او نسبت‌ به خديجه(سلام الله علیها) راغب و خديجه(سلام الله علیها) نيز به او مايل است و مهريۀ او را نيز هر چه نقدى و غيرنقدى بخواهيد آماده است و محمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) را داستانى بزرگ و شأنى والا و شهرتى عظيم خواهد بود. و در كتاب شريف «كافى» اين گونه است كه پس از اين خطبه‌ عموى خديجه(سلام الله علیها)خواست‌ به عنوان پاسخ ابوطالب(علیه السلام) سخن بگويد ولى به‌ لكنت زبان دچار شد و نتوانست، از اين رو خديجه(سلام الله علیها) خود به سخن ‌آمده گفت: عموجان اگر چه شما به عنوان گواه، اختياردار من هستى،‌ ولى در اختيار انتخاب من، خود شايسته ‌تر از ديگران ‌هستم و اينك اى محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) من خود را به همسرى تو درمى‌آورم و مهريه نيز هر چه باشد به عهدۀ خودم و در مال‌ خودم خواهد بود، اكنون به عموى خود (ابوطالب) دستور ده تا شترى نحر كرده و وليمه‌ اى ترتيب دهد و به نزد همسر خود آی!
﷽ ازدواج پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت خدیجه(سلام الله علیها) ✨❤️✨❤️✨❤️✨❤️ دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم آینه در حجاز بود عاشق مصطفی شدم سرمه نمی‌برم به چین، قند و شكر نمی‌خرم نقره و زر نخواستم، صاحب كیمیا شدم بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم دانۀ عشق كاشتم، در قفست رها شدم با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه است با تو پُر از قصیده‌ام، با تو غزل سرا شدم "ای كه ملول می‌شوی از نفس فرشته ها" باور من نمی‌شود، همنفس خدا شدم سفرۀ دل برای من باز كن آیه‌ای بخوان حرف بزن كه مَحرمِ زمزمۀ حرا شدم قطرۀ من فرات شد، ذرّه‌ام آفتاب شد پیش تو سیدُالبشر! سیدةالنّساء شدم پشت سرت من و علی قامت عشق بسته‌ایم تو همه مقتدا شدی من همه اقتدا شدم من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل مرگ جدام كرده است از تو اگر جدا شدم لحظۀ آخرین غزل، ترس ندارم از اجل پیرهن تو در بغل، با تو دوباره "ما" شدم (سید حمیدرضا برقعی) ┈••✾•✨❤️✨•✾••┈ تلگرام👇 https://t.me/amoozeshmaddahi
﷽ امامت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🌷🌿🌷🌿🌷🌿 عالم امكان سراسر نور شد شيعه بعد از سالها مسرور شد پور زهرا تاج برسر مي‌نهد بر همه آفاق فرمان مي‌دهد حكم تنفيذش رسيده از سما نامه اي با مُهر و امضای خدا مي‌نشيند بر سرير عدل و داد آخرين فرمانرواي ابرو باد پادشاه كشور آيينه‌ها تك سوار قصۀ آدينه‌ها امپراتور زمين و آسمان حُكمران سرزمين بي‌دلان پهلوان نامي افسانه‌ها تحت امرش لشگر پروانه‌ها لشگري دارد بزرگ و بي‌بديل افسرانش نوح و موسي و خليل عرشيان و قدسيان فرمانبرش مردمان مهربان كشورش ساحران مصر مبهوتند و مات از نگاه نافذ و افسونگرش ساقيان و مي فروشان جملگي مست لايعقل شدند از ساغرش عالمان حوزه‌هاي علم عشق درس ها آموختند از محضرش نام‌هاي شاعران شيعه را ثبت كرده ابتداي دفترش خيمه‌اي سبز و مُحقّر قصر او پايتختش شهر سبز آرزو خادمان بارگاهش اولياء كاتبان نامه‌هايش اوصياء يوسف مصري سفير دولتش پير كنعان هم وزير دولتش در حريمش قدسيان هو مي‌كشند فطرس و جبريل جارو مي‌كشند خيمه‌اش دارالشفاي خاكيان قبله‌گاه اصلي افلاكيان عطرسيب و ياس دارد خيمه‌اش گرمي و احساس دارد خيمه‌اش بیرق عباس پيش تخت او تكيه گاه لحظه‌هاي سخت او چادري خاكي درون گنجه‌اش گوشواري سرخ بين پنجه‌اش نيمه شبها عقده‌ها وا مي‌كند مخفيانه گنجه را وا مي‌كند ✍️وحید قاسمی 🎤گوشواره:اباصالح اباصالح ┈••✾•🌿💐🌿•✾••┈ تلگرام👇 https://t.me/amoozeshmaddahi
﷽ 🏆ذکر ولایت🏆 شور🎤 نظر به بندگان اگر، ز مرحمت خدا کند قسم به ذات کبریا، ز یُمن مرتضی کند خدا چو هست رهنمون، مگو دگر چرا و چون که او کند هر آنچه را که حکمت اقتضا کند ز قدرت یَدُ اللَّهی، کسی ندارد آگهی وسیله‌اش بود علی، خدا هر آن چه را کند به جنگ بدر و نهروان، علی‌ست یِکّه قهرمان نگر که دست حق عیان، قتال اشقیا کند به روی دوش مصطفی، نهد چو پای مرتضی نگر به بت شکستنش، که در جهان صدا کند به رزم خندق و اُحُد، به قتل عَمْرو عَبْدُوُد خدا به دستِ دست خود، لوای حق بپا کند چو افضل از عبادت خلایق‌ست ضربتش علی تواند این عمل، شفیع ما‌سِوی کند به پیشگاه کردگار، ز بس که دارد اعتبار دُیون جمله بندگان، تواند او ادا کند نماز بی ولای او، عبادتی‌ست بی‌وضو به منکر علی بگو، نماز خود قضا کند هر آنکه نیست مایلش، جفا نموده با دلش بگو دل مریض خود، به عشق او شفا کند علی‌ست آن‌که تا سحر، سرشک ریزد از بصر پی سعادت بشر، ز سوز دل دعا کند علی انیس عاشقان، علی پناه بی‌کسان علی امیر‌مؤمنان، که مدح او خدا کند پس از شهادت نبی، که را سِزَد به جز علی که تا به حشر آدمی، به کارش اقتدا کند قسیم نار و جنتّش، ترازوی محبّتش که مؤمنان خویش را، ز کافران جدا کند گهی به مسند قضا، گهی به صحنۀ غزا گهی به جای مصطفی، که جان خود فدا کند علی‌ست فرد و بی‌نظیر، علی مجیر و دستگیر که نام دل‌گشای او، گره ز کار وا کند زکار قهرمانی‌اش، پر است زندگانی‌اش نگین پادشاهی‌اش، به سائلی عطا کند امیر کشور عرب، ثنا کنان، دعا به لب برد طعام نیمه شب، عطا به بی‌نوا کند ز کوی شاه اولیا، که مهر اوست کیمیا کجا روی، بیا بیا، که دردها دوا کند کنیم چون‌که های‌ و‌ هو، به پیشگاه لطف هو خدا نظر کند به او، علی نظر به ما کند (حسان) بگیر دامنش، قسم به حقّ محسنش گره گشای انبیا، حوائجت روا کن ✍️حبیب الله چایچیان 🎤گوشواره:علی علی علی علی ┈••✾•🌿💐🌿•✾••┈ تلگرام👇 https://t.me/amoozeshmaddahi
﷽ ازدواج پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت خدیجه(سلام الله علیها) ✨رباعی✨ در عرشِ خدا ضیافتی بر پا شد پیوندِ دو آیینۀ حق امضا شد لبخندِ محمّد و خدیجه بر لب زیرا که نهالِ عشقشان زهرا شد ✍️هستی محرابی ┈••✾•✨🌷✨•✾••┈ تلگرام👇 https://t.me/amoozeshmaddahi
(علیه السلام)  وقت و بی وقت است کار دل، هوایش می کنم دلبری دارد دلم، حیدر صدایش می کنم بردن نام علی از واجبات هر شب است هر شبی یادم رود، فورا قضایش می کنم جان فدای مهربانی و سَلونی گفتنش باب علم است و به جهل خود ثنایش می کنم پای حیدر سنگ خوردن، طعنه خوردن، برکت است کور خوانده هر کسی گفته رهایش می کنم با علی تا آخر خط هستم و در این مسیر اقتدا بر وصله ی روی عبایش می کنم دست اگر سوی طعام دشمن مولا رود پیش چشمان همه از تن جدایش می کنم راحت و آسوده ام از فکر نان، چون تکیه بر... دست های رازق و مشکل گشایش می کنم آن کسی که نام حیدر را برایم مشق کرد تا ابد، بعد از نماز خود دعایش می کنم آن قدر می گویم از روز غدیرش، عاقبت بی خبر هرکس که باشد، آشنایش می کنم نفسِ احمد بودنش بالاتر از هر رتبه ایست مثل پیغمبر دلم را مبتلایش می کنم در اُحد با جسم مجروحش نبی را حفظ کرد تا ابد صحبت از ایمان و وفایش می کنم ... ‌خلقتش، تأیید توحید است و الله الصمد با ثنای مرتضی، شکر خدایش می کنم خاک، سجده گاه مؤمن شد، علی هم بوتراب در نمازم، روز و شب سجده برایش می کنم ... او که جای خود اگر که قنبرش لب تر کند هرچه را دارم همه یک جا فدایش می کنم آه، بر لب... اشک، بر دیده... به لب جان می رسد تا نظر بر عکس ایوانِ طلایش می کنم گر که شرط وصل در مرگ است، پس با این حساب آرزوی مرگ با شوق لقایش می کنم تا نفس در سینه ام باقی است، در هر حالتی گریه بر جسم حسینِ سرجدایش می کنم روضه را سر بسته می گویم کفن پیدا نشد شرم از تشریح داغ بوریایش می کنم ✍ باحذف دوبیت