eitaa logo
شعرزاد.معصومه سادات اسدیان
231 دنبال‌کننده
187 عکس
22 ویدیو
0 فایل
خالقین کلمات نمی میرند♥️ @ms_asadyan
مشاهده در ایتا
دانلود
با یک غزل بریم به استقبال ماه عزیز رمضان🙂
سلام بر رمضان وا می‌شود دوباره از این آسمان دری لبخند می‌زند به زمین ماه دیگری با یک سبد شکوفه نورانی دعا سر می زند به شهر، هوای معطری نیلوفری به شوق رسیدن به آسمان پیچیده عاشقانه به پای صنوبری چون موج سر به سجده نهادم به صخره ها در ساحل رضای تو دنبال گوهری با صوت ربنای سحر مست میشویم اعجاز کن به نغمه ی الله اکبری هر شب کنار سفره افطار مهرتو نوشیده ایم از می ناب تو ساغری دارد مدام نام تو تسبیح میشود در دست های خسته و فرتوت مادری این ذره جز به لطف تو بالا نمی رود در شأن نام توست فقط ذره پروری هر گز به درک نام تو انسان نمی رسد از هر چه فکر و وهم و خیال است برتری
📋دعای روز اول ماه مبارک رمضان اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِيامِي فِيْهِ صِيامَ الصَّائِمِينَ وَ قِيامِي فِيْهِ قِيامَ القائِمِينَ،وَنَبِّهْنِي فِيْهِ عَنْ نَوْمَةِ الغافِلِينَ،وَهَبْ لِي جُرْمِي فِيهِ يا ألهَ العالَمِينَ،وَاعْفُ عَنِّي يا عافِيا عَنِ المُجْرِمِین ☘️☘️☘️ آمین یا رب العالمین https://eitaa.com/sher_zad ‌‌‌ ‌
هدایت شده از خوبان پارسی‌گو
چون طفلِ روزه‌دار، سراپایْ دیده‌ایم تا از کدام ابر برآید هلالِ دوست...
از کنارت رد شدم هر بار باکج راهه ها در کنارم ماندی و هر بار گفتی «مستقیم»
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد به جویبار که در من جاری بود به ابرها که فکرهای طویلم بودند به رشد دردناک سپیدارهای باغ که بامن ، از فصل‌های خشک گذر میکردند به دسته‌های کلاغان که عطر مزرعه‌های شبانه را برای من به هدیه میآورند به مادرم که در آئینه زندگی میکرد و شکل پیری من بود.
نتوانست فراموش کند مستی را هر که از دست تو یک قطره می‌ ناب گرفت کی به انداختن سنگ پیاپی در آب ماه را می‌شود از حافظه آب گرفت؟
روز خواهد شد آن روز درمی‌یابم چرا تمدن، زنانه است ... و چرا شعر، زنانه است و چرا نامه‌های عاشقانه زنانه هستند و چرا زنان، هنگامی که عاشق‌اند به گنجشک و نور و آتش بدل می‌شوند ... زن خود جهانیست😎😉
🪻ام المومنین حضرت خدیجه س🪻 سزاوار است بانو نامت ام المومنین باشد نگاهت آرزوی رحمه للعالمین باشد سزاوار است جای هاجر و آسیه و مریم کنار بستر تو حضرت روح الامین باشد خدا میخواست تا نام تو را بالا برد تا عرش خدا میخواست تا نام تو کوثر آفرین باشد خدا میخواست در تاریکی بی وقفه، لبخندت امید بی قراری های ختم المرسلین باشد مسلمان می شوی با آیه های روشن چشمش در این دلداگی اسم تو باید اولین باشد تمام هستی ات را وقف لبخند خدا کردی که راه و رسم آیین سخاوت اینچنین باشد مقدر بود غم با زخم های کهنه ای در شهر برای خنده های دختر تو در کمین باشد مقدر بود بعد از سالها ریحانه ات بانو برای حفظ دین در کوچه ها نقش زمین باشد شکستند از عداوت ساقه ی نیلوفرانت را نباید هرگز اما مزد احسان تو این باشد برای تو کفن از آسمان می اورد جبرییل ولی در کربلا.....!بگذار اینجا نقطه چین باشد
کافـر نه‌ایم و بر سرمـان شـور عاشقی است آن را که شور عشق به سر نیست کافر است - شهریار
بسم الله الرحمن الرحیم ای عشق سینه سوز من ای مبتلا پسند ای حضرت غریب ترین آشنا پسند کاخی ندیده ایم به آبادی بقیع شاهی ندیده ایم شبیهت گدا پسند هرخاک، زیر پای تو زرخیز میشود هر غنچه میشود به نگاه تو شاپسند بی هیچ قید و شرط فدای تو میشود هر کس که هست فکر امور خدا پسند حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری به اتفاق جهان می توان گرفت از شاخه های سدری وطوبی برادرت تو ساحل کرامت و دریا برادرت دنیا به جای خویش، که با افتخار بود پادر رکاب امر تو حتی برادرت برخیز خنده روی لب مادرت بکار کشتی بگیر بار دگر با برادرت همواره این سئوال مرا گیج میکند ماندم که تو غریب تری یا برادرت؟ یک روز میرسد که حرمدار میشوی شبهای جمعه قبله ی زوار میشوی ای خنده ی تو علت لبخند فاطمه فرزند هل اتایی و دلبند فاطمه درهم شکست،فتنه ی فتانه ی جمل با تیغ چشمهای تو، فرزند فاطمه! بی یاوری درست همانند مرتضی بی زائری درست همانند فاطمه هرجا روم هنوز گدای همین درم این طوق را به گردنم افکنده فاطمه شرمنده کرده عطر تنت، بوی مُشک را پربار میکند نفست،نخل خشک را •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----• @Nokariy •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•
هدایت شده از عالیه رجبی
بسم الله الرحمن الرحیم ای عشق سینه سوز من ای مبتلا پسند ای حضرت غریب ترین آشنا پسند کاخی ندیده ایم به آبادی بقیع شاهی ندیده ایم شبیهت گدا پسند هرخاک، زیر پای تو زرخیز میشود هر غنچه میشود به نگاه تو شاپسند بی هیچ قید و شرط فدای تو میشود هر کس که هست فکر امور خدا پسند حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری به اتفاق جهان می توان گرفت از شاخه های سدری وطوبی برادرت تو ساحل کرامت و دریا برادرت دنیا به جای خویش، که با افتخار بود پادر رکاب امر تو حتی برادرت برخیز خنده روی لب مادرت بکار کشتی بگیر بار دگر با برادرت همواره این سئوال مرا گیج میکند ماندم که تو غریب تری یا برادرت؟ یک روز میرسد که حرمدار میشوی شبهای جمعه قبله ی زوار میشوی ای خنده ی تو علت لبخند فاطمه فرزند هل اتایی و دلبند فاطمه درهم شکست،فتنه ی فتانه ی جمل با تیغ چشمهای تو، فرزند فاطمه! بی یاوری درست همانند مرتضی بی زائری درست همانند فاطمه هرجا روم هنوز گدای همین درم این طوق را به گردنم افکنده فاطمه شرمنده کرده عطر تنت، بوی مُشک را پربار میکند نفست،نخل خشک را •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----• @Nokariy •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•