eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.8هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini یا سید الکریم که جان ها فدای تو شد چشم شیعه غرق به خون در عزای تو در شهر ری که همچو بهشت است در زمین بر روی خاک تیره نهان شد لقای تو از جور معتصم چه کشیدی که از وفا دل های عاشقان شده خونین برای تو چون آستان توست کلید بهشت ما قربان گنبد و حرم با صفای تو هدیه به زائر حرمت اجر نینواست بوی حسین می دهد این کربلای تو ای نور چشم فاطمه و پور مجتبی دست همه به دامن لطف و عطای تو بیچارگان به سمت حریم تو رو کنند چون جود مجتباست عیان از سخای تو دشمن نمی رود ز حریم تو نا امید محروم کی شود ز درت آشنای تو گرچه بهشت روی زمین گشته شهر ری ویرانه هست باز بقیع نیای تو آتش به جان ما زده ای درد و ای دریغ گم گشته قبر مادر نیلی لقای تو با ما بخوان دعای فرج سید الکریم بهر ظهور مهدی آل عبای تو 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تا که پایم به این حرم وا شد غصه از روی سینه ام پا شد درد بی دردی ام مداوا شد طبع خشکیده ام شکوفا شد فصل تنهایی ام دگر طی شد وطن مادری من ری شد پیش پای تو سر نمیخواهم جز دلی دربدر نمی‌خواهم به منی که جگر نمی‌خواهم میدهی هر قدر نمی‌خواهم جرأت پر زدن به من دادی بسکه عشق حسن به من دادی حسنی هستی و کرم داری خوشبحالت که تو حرم داری چه قدر عزت و حشم داری نکند از درت برم داری! میروم بی تو رو به حیرانی ملجأ مردمان تهرانی نامت عبدالعظیم آقا جان لقبت هم کریم آقا جان همگی از قدیم آقا جان با تو همسایه ایم آقا جان سایه ات مستدام همسایه شخص عالی مقام همسایه شب جمعه در ازدحام حرم شده ام خم به احترام حرم زندگی ام شده به نام حرم پرچم سبز روی بام حرم آبروی تمام “ایران” است نفس تازه‌ای به هر جان است داده ام در هوای تو پر را میدهم پای تو تن و سر را میزنم حرف‌های آخر را ناله‌های غریب مادر را ما شنیدیم از دل صحنت جان به قربان سفره‌ی پهنت بانی روضه‌های مسلمیه گریه‌های عزای مسلمیه اشک جاری به پای مسلمیه سوز و ساز صدای مسلمیه حرمت پاتوق حسینی هاست حرمت مثل کربلا زیباست حرف کرببلاست یاالله روضه‌هایی به پاست یا الله این سری که جداست یاالله سر ارباب ماست یاالله بر سر نیزه هاست هجده سر قد زینب شده است کوته‌تر تا که او را نشانه میکردند سنگ‌ها را روانه میکردند گریه اش را بهانه میکردند قسمتش تازیانه میکردند تازیانه، به روی یک خواهر تازیانه… مدینه… یک مادر 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اینجا دیار و مرقد مـَردی کـریم است اینجا مزار حضرت عبدالعظیم است اين «آستان» از بسكه والا و رفیع است هم کربلای عاشقان و هم بقیع است لطف خدا بوده که ری بر ما وطن شد سهم دل این عاشقان عشق حسن شد روز ازل تقدیر ما شد عشق نامت تو شاه مُلک دل شدی ما هم غلامت دنیای ما لبریز از فیض دم توست در دست ما تا روز محشر پرچم توست نامت همیشه عزت این مردمان است این افتخار مردم ری در جهان است تنها نه رى را داده اى سوداى مستى پشت و پناه مردم تهران تو هستى هـر کس که زائر شد به تو از غم رها شد مهمان تو مهمان شاه کربلا شد کرب و بلا گفتم دلم لرزید یارب گودال یادم آمد و غم‌های زینب آقا اجازه هست تا روضه بخوانم ای کاش با این روضه ها زنده نمانم آقا شنیدم تشنه لب از حال رفتی اما شبیه جدتان گودال رفتی ؟ کی مثل اربـابـم تنت در خون کشیدند یا کِـی سـرت را بـا لـب عطشان بریدند روز عزای تو اگر دل پُر محن شد... کِی تیر باران پیکرت مثل حسن شد 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد تنی که مُثله شده در برابرم باشد گمان نمی کنم این تکه های پخش شده همان عموی رشید پیمبرم باشد بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟! اگر خدای نکرده برادرم باشد...! چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟ * فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت: کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت: * گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده حسین فاطمه یعنی برادرم باشد تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم که قول می دهم این بار آخرم باشد کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟! بد است بی کفن این مرد محترم باشد برای آن که روی پیکرش بیاندازم نمی شود بگذارید معجرم باشد؟ 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای آشنای غربت پیمبر چشیده جرعه از سبوی کوثر تو بهترین مدافع ولایی شهید روزگار لافتایی تو حامی حقیقی رسولی تو دلخوشی حضرت بتولی تویی مدافع غیور اسلام نشان فخری و غرور اسلام هر آنکه دیده رزم بی امانت ادب کند به غیرت جوانت تویی تو شیر بیشه ی شجاعت طلایه دار عشقی و اطاعت به لشگر نبی تویی علمدار دلت ز عشق مرتضاست سرشار عموی با وفای مصطفایی فدایی حسین و مجتبایی تو شاهد نبرد ذولفقاری تو مایه ی غرور و افتخاری به معرکه تو صاحب حکایات علی به رزم تو کند مباهات چنان سِتَبر سینه ات سپر بود که سهم نیزه ی ستم جگر بود دلت اگر ز تیر کین نشان داشت آُحُد به زیر پای تو امان داشت چه همّتی که در ره ولایت شهید عترتی، امید عصمت شهادت تو منحصر به فرد است به مُثله گشتنت هزار درد است اگرچه میخ سینه را ندیدی چه نیزه ای به سینه ات خریدی ندیده ای نشان زخم سیلی ندیده ای کبود، یاس نیلی امان ز درد پهلوی شکسته امان ز ریسمان و دست و پای بسته امان ز گریه های بیت الاحزان امان ز سوز ناله های لرزان چه آفتی به گلشن فدک خورد مگر چه شد که فاطمه کتک خورد 🔸شاعر: ____________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بوی خون آید از دل صحرا خاک عالم به سر چه رخ داده بین لشگر به پاشده غوغا حمزه دیگر ز پای افتاده  مصطفی را خبر کنید آید تاکه دستان هنده(لع) را گیرد دیراگر آیداز تماشای بدن پاره پاره می میرد  یوسفی گیر گرگ افتاده وای بر حال پیکر حمزه فکرپوشاندن تن او باش آید از راه خواهر حمزه  زخم این سینه را به هم آور بر دعا دست خویش بالا کن زود بر پیکرش عبا انداز فکر گیسوی خواهرش را کن  سرزمین احد غبار آلود گرچه از شور و گریه ها غوغاست حمزه و هر بلا سرش آمد گوشه ای از غروب عاشوراست  کی به پیش نگاه این خواهر تشنه لب سر ز تن جدا کردند بهر تشییع پیکری بی سر ده نفر نعل تازه آوردند 🔸شاعر : ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini حمزه که جان عالم و آدم فدای او لب باز می کنم که بگویم رثای او  مردی که در شجاعت و هیبت نمونه بود در غیرت و شکوه و شهامت نمونه بود  شیر خدا و شیر نبی فارس العرب در انتهای جاده ی مردانگی، ادب  هم یکه تاز عرصه ی جنگ و نبردها هم آشنای بی کسی اهل دردها  هنگام رزم و حادثه مردی دلیر بود خورشید آسمانی و روشن ضمیر بود  شب های مکه شاهد جود و کرامتش گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش  او صاحب تمام صفات حمیده بود دل را به نور حضرت حق پروریده بود  الگوی اهل سرّ و یقین بود طاعتش یعنی زبانزد همه می شد عبادتش  در آسمان مکه ی دلها ستاره بود بر قلبهای خسته امیدی دوباره بود 🔸شاعر : _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
تهران پر ازطراوت عطر و شمیم توست چشمان نا امید به دست کریم توست جانی دوباره می دهد این جا به زائران کرب و بلای کشور ایران حریم توست 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن چشم امید من به دوتا قطره اشک بود این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن هرشب بساط ساز من آماده بوده است امشب بساط سوز مرا جفت و جور کن فرزند هیاتی مرا زیر پرچمت از چشم شور مردم بی روضه دور کن ما مُرده ایم بی تو و بی کربلای تو فکری به حال مردم اهل قبور کن کردی سفارش آن دو ملک را ولی حسین گاهی هم از کنار مزارم عبور کن پرونده ام پُر است از اعمال بد ولی تو صفحه های نوکریم را مرور کن 🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini قرار شدکه مجال سخن نداشته باشی قرارشدکه سری دربدن نداشته باشی تَقاصِ چوب و لَبَت را طَلب کن ازعُشّاق درست نیست "اویس قَرن" نداشته باشی تو پادشاهی و زیبنده نیست در گودال به دستِ خویش عقیقِ یَمن نداشته باشی هزار و نُهصد و پنجاه زخم داشته باشی عباو خاتم و خُود و کفن نداشته باشی هجوم نیزه و شمشیر ها تو را چرخاند که فکرِ سر به بَدن داشتن نداشته باشی رباب آمده، زینب رسیده، مادر هست که لحظه ای غمِ تنها شدن نداشته باشی همین که دید سَنان آفتاب سوزان ست تلاش کرد که تو پیرُهن نداشته باشی قتیل باشی و روی زمین رها شده باشی غریب باشی و جا در وطن نداشته باشی 🔸شاعر : _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini با نگاهِ تو منم اهلِ ولا خواهم شد با عنایاتِ تو مشمولِ دعا خواهم شد آخرین لحظه ی عمرت چه دعاها کردی به دعایِ تو قسم اهلِ بُکا خواهم شد سعی ام این است شَوم مثلِ رسولِ ترکت آتش افروز ترین فردِ عزا خواهم شد اگر امداد کند خواهرِ تو مولا جان.. مثلِ یک ابر بهاری به نوا خواهم شد قطره ی اشکِ تو باعث بشود یک روزی عکسِ شفّافِ همه آینه ها خواهم شد چه مقامی ست تو را تشنه لبِ این دنیا گریه کُن می شوم و آبِ بقا خواهم شد می رسم اوجِ گدایی بخدا آن وقتی که غُبارِ حرمِ کرببلا خواهم شد 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دلی‌كه سوخت وشد دود وگشت خاكستر خزان لگد زدوشد ياس ديگری پرپر دوباره پيكر پاكی كبود شد از زهر دوباره تيغ عطش پاره‌پاره كرد جگر سرای سوخته را باز هم عدو سوزاند دوباره تازه شده داغ دود وآتش و در ميان شعله فتاده خليل آل علی چه آتشی كه شرر زد به قلب پيغمبر امام صادق وسجاده وتهجد واشك شب وتهاجم خصم وجسارتی ديگر پياده، ازنفس افتاده، دست بسته امام سواره، ابن ربيع سيه دل كافر بهرقدم كه زمين خورد، چونكه برمي‌خواست به‌ياد پهلوی مجروح، گفت: ای مادر ميان طعنه ودشنام وناسزای عدو دلش شكست به احوال زينب مضطر شنيد زخم زبان، هرچه ياعلی می‌گفت مدينه ياس دگر ديد، رنگ نيلوفر زداغ غربت قبر تو شيعه‌ات دارد دلی شكسته وقلبی كباب و ديدهء تر هلاك می‌شود آل سعود از آه دلی كه سوخت وشد دود وگشت خاكستر ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini حتي در آن لحظه كه جسمش نيمه‌جان است آقا به فكر ساعت و وقت اذان است او سنگِ ما را نيمه‌شب بر سينه مي‌زد آقاي ما از بس كه خوب و مهربان است عِلمش تمام عالمان را غرق کرده دریای علمش بی‌کران بی‌کران است از دیگران هرچند که خيري نديده اما هميشه او به فكر ديگران است در خانه خود نیز امنیت ندارد آن خانه‌ای که هر دو عالم را امان است در شعله آتش به فکر موی خود نیست ناراحتي او براي اهل خانه‌ست اي كاش دنبالش يكي ديگر می‌آمد ابن ربیع پست خيلي بددهان است از بس‌که پشت مرکب، آقا را کشیدند ازچشم‌هایش اشک و از پا خون روان است آنقدر دستش را كشید، آقا زمين خورد ميخواهد او برخيزد اما ناتوان است اصلا برای رنج خود گریه نکرده اشكش براي زجرهاي كاروان است با اين نفس‌ها كه به سختي در مي‌آيند ذكر لبش اي واي، اي واي عمه‌جان است هرچند که در خاک او را دفن کردند معراج جسمانی او در آسمان است در روز هم بايد به دنبالش بگرديم قبر غریبش بس‌که بي‌نام ونشان است 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini روی منبر دم از خدا می زد لحن زیبا و دلنشینی داشت پیرمردی شبیه پیغمبر که کمالات بی قرینی داشت حربه‌ی جنگی اش زبانش بود رجزش لا إله إلِا الله مرکبش منبری پر از تعلیم مسجد و حوزه نیز جولانگاه درس تفسیر داشت قبل غروب درس تفسیر "سوره ی مریم" از حروف مقطعه میگفت از رموز مصیبت اعظم روضه خوانی رسید ... ساکت شد یاد جدّ غریب خود افتاد صَدَق الله گفت و پائین رفت ... روضه خوان را که اذن خواندن داد ... بزم اشکی به راه افتاد و پای منبر زبان به روضه گشود السَّلامُ عَلیکَ یا جَدّاه سرت ای کاش روی نیزه نبود ضجه میزد که: "یا ٲبَالٲحرار لَعَن الله اُمَّةً طَرَحوک" با اشاره به حنجرش میگفت: "لَعَن الله اُمَّةً ذَبَحوک" درس تفسیر او مجسم شد پیش چشمان هر که آنجا بود کاف و ها، یا و عین و صاد و تمام! کربلا ماجرای اینها بود 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini جمعیت بیشتر از قبل شتاب آوردند هیزم آورده و با قصد ثواب آوردند روضه خوان گفت که یکبار دگر ابراهیم رفت در آتش و این قوم عذاب آوردند آنچه این شهر مسلمان سر پیرش آورد کافران کی به سر اهل کتاب آوردند گفت این کوچه همانست همان در ، اینها مثل آن روز لگد را به حساب آوردند بر سر چیدن گل ولوله شد آخر هم از میان در و دیوار گلاب آوردند گفت پیر است و قرارست که او را ببرند دست بردند به شمشیر و طناب آوردند ناگهان گریه شد و گفت که نیت کردند بکنند آنچه سر طفل رباب آوردند مثل هر بار که از کرببلا می خوانیم روضه‌خوان حنجره اش خشک شد،آب آوردند 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ناگهان سجّاده را از زیر پایش می کِشند مثل حیدر درمیان کوچه هایش می کشند نامسلمانان به فکر سنّ وسالش نیستند پابرهنه،بی عمامه ،بی عبایش می کشند بی مروّت ها سوار مرکب ودنبال خود پیرمردی را پیاده، بی عصایش می کشند با طناب و دست بسته، سیلی و آتش به درب لحظه لحظه عکس مادر را برایش می کشند نای رفتن را ندارد در تنش اما به زور درمیان کوچه زیر دست وپایش می کشند روضه هارا در خیالش هی مجسم می کنند از مدینه نا گهان تا کربلایش می کشند زینت دوش نبی افتاده بی سر بر زمین وای بر من از کجاها تا کجایش می کشند شاه غیرت روی خاک افتاده وبی غیرتان نقشه ی حمله به سوی خیمه هایش می کشند چون نمی برّید خنجر حنجرش را از جلو ناکسان این بار خنجر از قفایش می کشند کاروان عصمت وتوحید را، نامحرمان کربلا تا کوفه وشام بلایش می کشند اشک دختر بچه ای یک شهر را بر هم زده با سر باباش جان را از صدایش می کشند در قنوتش رفته در فکر تمام روضه ها ناگهان سجاده را از زیر پایش می کشند 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شبی که دشمن بی شرم با من روبرو می شد دلم با یاد غم هایی به اشک و آه خو می شد دو دستم تا که شد بسته به دل یاد از علی کردم خدایا بین کوچه چه جفاها که بر او می شد میان راه ملعونی اهانت کرد بر زهرا دو چشمم پر ز اشک از کینه و ظلم عدو می شد دویدم پشت مرکب یادم از ده نعل اسب آمد شنیدم جسم جدم زیر مرکب زیر و رو می شد اگر چه از نفس افتادم اما نیزه داری نیست ولی بر گردن جدم نوک نیزه فرو می شد چه شد در گودی گودال با آن پیکر بی سر همین اندازه می گویم که پاشیده گلو می شد 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini السلام ای دل و دلدار اباعبدالله ششمین سید و سالار اباعبدالله همه با دیدن تو یاد حسین افتادند ای حسینیه سیار اباعبدالله ما حسینی شدگان ِ نفس گرم توایم به تو هستیم بدهکار اباعبدالله کار تو داده نتیجه چه قیامت کردند اربعین لشکر زوار اباعبدالله در و دیوار مدینه ز غم بی کسیت می زند تا به ابد زار اباعبدالله مادری بودی و کوبید در ِ بیت ِ تو را آتش آن در و دیوار اباعبدالله یعنی از آن همه شاگر در آن شب آقا یک نفر با تو نشد یار اباعبدالله ؟! تا که بستند دو دستان تو را شد زنده غربت حیدر کرار اباعبدالله تو علی گشته ای و ابن ربیع هم قنفذ وای از این همه تکرار اباعبدالله این چه سری است که شد ذکر لبت وا اماه با زمین خوردنت هر بار اباعبدالله سر ِ پیری گذر ِ تو به چه جاها افتاد وای از آن همه آزار اباعبدالله هر چه هم بر سرت آمد دم آخر ز عطش چشم های تو نشد تار اباعبدالله خواهر تو نشد ای شاه برای پسرت در دل شعله پرستار اباعبدالله کفنت خار بیابان نشد و بی تو نرفت دخترت بر سر بازار اباعبدالله 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini همه ى شهر غرق خوابند و پير ميخانه بى قرارِ خدا پيرمردى كه مادرش زهراست بوده از كودكى بهار خدا باز هم كوچه ى بنى هاشم باز هم دود و آتش و هيزم اُف به دنياى بى وفاى شما اُف به اين بى حيايىِ مردم خانه آتش گرفت اين دفعه دست هايش به ريسمان بستند در آتش گرفته را اينبار بى هوا روى كودكان بستند بر سرش داد مى كشد نامرد تا كه عمامه بر سرش نكند من بميرم!قبول كرد آقا تا جسارت به مادرش نكند او سوار و پياده در پى او مى دود پير مرد آل على پا برهنه بدون نعلينش شده تكرار درد آل على هى زمين خورد پيش چشم همه غم او تا به كربلا مى رفت ناگهان ياد عمه اش افتاد داد او تا خرابه ها مى رفت عمه بود و يتيم هاى حسين عمه بود و جماعتى خوشحال عمه بود و سرشكسته ى او عمه بود و قصه ى گودال آه گودال و جسم بى رمقى كه نگاهش به آسمان ها بود عده اى استخاره مى كردند بين خولى و شمر دعوا بود.. 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باغبان باشد و گلزار بسوزد سخت است لانه مرغ گرفتار بسوزد سخت است غربت و وحشت و تاریکی و دود و آتش... آشیانت که شب تار بسوزد سخت است بر روی آتش این خانه کسی آب نریخت دلت از این همه آزار بسوزد سخت است این در سوخته داند ،که زن حامله‌ای در میان در و دیوار بسوزد سخت است روضه اینجاست اگر صورت آتش دیده باز با سیلی اغیار بسوزد سخت است وسط شعله فقط داد زدم وای حسین.... خیمه عترت اطهار بسوزد سخت است ترس طفلان حرم دیدم و فهمیدم که خیمه‌ها بعد علمدار بسوزد سخت است دور از چشم عمو بین بیابان تنها دامن طفل عزادار بسوزد سخت است تنش از کعب نی و صورتش از سیلی کین پایش از آبله و خار بسوزد سخت است همه در حال فرارند به غیر از زینب در حرم عابد بیمار بسوزد سخت است شرم کن شعله آتش ،نکند پیش رباب چوب گهواره‌اش اینار بسوزد سخت است 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini از روی خاکای جاده نبرید سمت قصر جام و باده نبرید خودتون سوار مرکبا شدید امامو پای پیاده نبرید پُش سرش تموم دنیا میگه وای طناب آوردن و مولا میگه وای زیر لب خودش میگه وای مادرم وسط شعله‌ها زهرا میگه وای بذارید عمامه‌شو سرش کنه بذارید عبا به پیکرش کنه از تو شعله یه کم آهسته برید بذارید که یاد مادرش کنه پشت مرکب پشت زین نمی‌کشن روی خاکا با جبین نمی‌کشن از محاسنش خجالت بکشید پیرمردو زمین نمی‌کشن طعنه‌های بی‌حساب نیاز نداشت اینهمه رنج و عذاب نیاز نداشت این پیرمرد که خودش داره میاد دور گردنش طناب نیاز نداشت یه چیزی میگم دلا شکسته شه چشمای همه به خون نشسته شه یه چیزی میگم شما داد بزنید کاش همیشه دست مردا بسته شه زینب و سنگای بام واویلا کوچه‌های تنگ شام واویلا ریسمان به دور دست و گردنِ زن و بچهء امام واویلا بچه‌ها خسته بودن چیکار میکرد بهم پیوسته بودن چیکار می‌کرد نمیخواست بذاره سیلی بخورن دستاشم بسته بودن چیکار می‌کرد 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مزیّن کن نگاهت را به نام جعفر صادق که عطر عافیت دارد پیام جعفر صادق اگر مهتاب می‌تابد به شام کوچه‌های شهر شفای نور می‌گیرد ز بام جعفر صادق ببین اعجاز نامش را که می‌یابد تبار دل بهاری از حلاوت در سلام جعفر صادق صلابت راتماشاکن که همچون بید می‌لرزد بنای کاخ منصور از کلام جعفر صادق طلایی می‌پردازخاک تا سر منزل خورشید چو بال ذرّه افتد زیر گام جعفر صادق نگاه غصه راپرکن که دست شب به جای نور شرار زهر می‌ریزد به جام جعفر صادق دگر ای آسمان شهر، بس کن شهد باران را که شدتلخ از غم و اندوه کام جعفر صادق به پایش آسمان ازچشم خودخورشیدمیبارد به دل دارد چراغ از احترام جعفر صادق عبور ازخط آخرپیش پای توست کاری کن که دستت رابگیرد فیض عام جعفر صادق 🔸شاعر : _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دلی‌كه سوخت وشد دود وگشت خاكستر خزان لگد زدوشد ياس ديگری پرپر دوباره پيكر پاكی كبود شد از زهر دوباره تيغ عطش پاره‌پاره كرد جگر سرای سوخته را باز هم عدو سوزاند دوباره تازه شده داغ دود وآتش و در ميان شعله فتاده خليل آل علی چه آتشی كه شرر زد به قلب پيغمبر امام صادق وسجاده وتهجد واشك شب وتهاجم خصم وجسارتی ديگر پياده، ازنفس افتاده، دست بسته امام سواره، ابن ربيع سيه دل كافر بهرقدم كه زمين خورد، چونكه برمي‌خواست به‌ياد پهلوی مجروح، گفت: ای مادر ميان طعنه ودشنام وناسزای عدو دلش شكست به احوال زينب مضطر شنيد زخم زبان، هرچه ياعلی می‌گفت مدينه ياس دگر ديد، رنگ نيلوفر زداغ غربت قبر تو شيعه‌ات دارد دلی شكسته وقلبی كباب و ديدهء تر هلاك می‌شود آل سعود از آه دلی كه سوخت وشد دود وگشت خاكستر ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini حتي در آن لحظه كه جسمش نيمه‌جان است آقا به فكر ساعت و وقت اذان است او سنگِ ما را نيمه‌شب بر سينه مي‌زد آقاي ما از بس كه خوب و مهربان است عِلمش تمام عالمان را غرق کرده دریای علمش بی‌کران بی‌کران است از دیگران هرچند که خيري نديده اما هميشه او به فكر ديگران است در خانه خود نیز امنیت ندارد آن خانه‌ای که هر دو عالم را امان است در شعله آتش به فکر موی خود نیست ناراحتي او براي اهل خانه‌ست اي كاش دنبالش يكي ديگر می‌آمد ابن ربیع پست خيلي بددهان است از بس‌که پشت مرکب، آقا را کشیدند ازچشم‌هایش اشک و از پا خون روان است آنقدر دستش را كشید، آقا زمين خورد ميخواهد او برخيزد اما ناتوان است اصلا برای رنج خود گریه نکرده اشكش براي زجرهاي كاروان است با اين نفس‌ها كه به سختي در مي‌آيند ذكر لبش اي واي، اي واي عمه‌جان است هرچند که در خاک او را دفن کردند معراج جسمانی او در آسمان است در روز هم بايد به دنبالش بگرديم قبر غریبش بس‌که بي‌نام ونشان است 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini الدخیل ای صادق آل محمد الدخیل نوکر جد غریبت هستم آن جد عتیل ای رئیس مذهب ما مظهر اسلام ناب ریشه ی نخل تشیع معنی حُسن المَآب چشم تو آرایه ی وحی است ، بر ما کن نظر حضرت صادق ، تویی فرماندهِ عرش زِبَر تا نگاهت را به روی قرص ماه انداختی ماه را در فهم خود در اشتباه انداختی جد منجی دو عالم ، افتخار مصطفی ! حاکم شیعه تویی‌ ای زینت دین خدا جلوه ی روی محمد ای فروغ سرمدی درد من را کن دوا ای دافع درد و بدی ای ستون محکم دین ، حضرت صادق ، مدد ای که هستی بر تمام دشمنان فائق ، مدد اشک چشمم را منِ بیچاره مدیون توام یا امام المومنین ! همواره ممنون توام ای فراتر از تصور ناشر آیات حق روشنی مشعل دانش ولیّ ذات حق جابرت از چهره های ماندگار شیعه است در حقیقت مکتب تو اعتبار شیعه است "از مسیحایی دمت هر درد درمان می شود با نفس های شما آدم مسلمان می شود" یثربی ها جملگی در فکر تو بعد از فراغ من بمیرم از برای قبر بی شمع و چراغ کاش می شد در کنار قبرت آقا سینه زد عاقبت مهدی به این تقدیر پایان می دهد حامی آن نهضت حقِّ حسین ابن علی ! تو دعایی کن بیاید آن امامِ منجلی 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini