🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
========================
#طفلان_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
@shere_aeini
سلام حضرت دارالسلامها زینب
سلام جامع جمع امامها زینب
شکوه صبر و سکوت و صلابت و فریاد
حماسهی ابدی و سلامها زینب
سلام ای جگرِ فاطمه جهادِ علی
سلام خواهر صلح و قیامها زینب
تمامِ پاسخِ پرسش برای خلقتِ زن
جواب کاملِ این احترامها زینب
چه کس رسیده به نور نَوافِلت بانو
چه کس رسیده به شانت کدامها زینب
حسین ملتمس یک قنوتِ تو تا که...
تمام با تو شود ناتمامها زینب
سلام زمزمه هفت مرتبه سوگند
برای دیدن ختم کلامها زینب
فقط نه روضه که باید کلام تو برسد
پیام داری و باید پیام تو برسد
برای خاکِ ترک خورده آب آوردی
هزار چشمه به جای سراب آوردی
تو از بهشت تو از نور از کنار خدا
تو با نهایت عزت حجاب آوردی
فقط تویی که در این روزگارِ پُر تشویش
برای عاطفهی زن جواب آوردی
که جمع عاطفه و عقل و عشق و احساس است
و در کمال شرف انتخاب آوردی
تو نقطه چینی و باید ادامهی تو شوند
تو خواهرانِ مرا در حساب آوردی
فقط خداست که آرامش تو را فهمید
که ایستادی و فصلالخطاب آوردی
تو روی دست هرآنچه که داشتی دادی
برای عشق دو عالیجناب آوردی
وداع نکردی و دیدی به شوقِ غم رفتند
خدای من دو جگرگوشهی حرم رفتند
خدا کند نرسد نالههای آخرشان
خدا کند نرسد دادشان به مادرشان
میان خیمه نشسته چسان؟ نمیدانم
دعا کنید نبیند وداعِ آخرشان
نشسته فاطمه اینسو علی هم آنطرفش
نشستهاند بگِریند پیش دخترشان
سوارِ نیزه به دستی بقیه را میخواند:
زمانش آمده بازی کنیم با سرشان
سوارهای حرامی چقدر میچرخند
که حلقه تنگ شود دورِ حلقِ حنجرشان
که تا نیامده عباس کار خود بکنند
که تا گلاب کشند از تمام پیکرشان
جگرخراش بوَد نالههای وا اُمّا
سپاه ساخت خدایا علیِ اکبرشان
حسین آمد و در بِینشان زمین اُفتاد
بلندمرتبه شاهی زِ صدرِ زین اُفتاد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
=========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
========================
#طفلان_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
@shere_aeini
سلام احترام مدام خودم
عزیز دلم، هم کلام خودم
نماز من و قبله گاه منی
رخ توست بیت الحرام خودم
علی نفسِ احمد، تو نفس منی
تمام وجودم، تمام خودم
دوتا دسته گل تربیت کرده ام
که هدیه دهم بر امام خودم
نمردم که تنها و بی کس شوی
مرا رد نکن التیام خودم
قسم می خورم بر نخ معجرم
قسم می خورم من به نام خودم
به زینب قسم با دلم بد نکن
کمِ خواهرت را بیا رد نکن
از آن کودکی بی قرارت شدم
شب و روز هر لحظه یارت شدم
مرا هیچ گاه از سرت وا مکن
گره خورده با روزگارت شدم
خودت شاهدی سالیانی حسین
به هر ماتمی غصه دارت شدم
پس از رفتن اکبرت، بی قرار
از این دیده ی اشکبارت شدم
جلوتر بیا بچه ها نشنوند
من آماده بهر اسارت شدم
الهی شهیدان راهت شوند
الهی نبینند غارت شدم
اجازه بده از برت می روم
دگر می نشینم میان حرم
شنیدم که راهی میدان شدند
دوتا شیرمردم رجز خوان شدند
شنیدم چنان حیدری کرده اند
که یل های دشمن گریزان شدند
به یاد رخ فاطمه بوده اند
اگر در دل جنگ گریان شدند
شنیدم که در اوج گرمای جنگ
دوتایی گرفتار و عطشان شدند
گرفتند از هر طرف دورشان
دو تا لاله ام سنگ باران شدند
شنیدم پر از زخم شد جسمشان
سپس طعمه ی نیزه داران شدند
به عون و محمد قسم یا حسین
ندارم غمی بر دل الا حسین
اگر داغ دیدم فدای سرت
شده قامتم خم فدای سرت
محمد سرش رفت بر نیزه ها
زمین خورد عونم فدای سرت
اگر زیر مرکب تن جفتشان
شده نامنظم فدای سرت
دوتا بچه ام نذر تو بوده اند
نکن فکر این غم فدای سرت
نبینم که از شرم گریان شوی
عزیزم دو عالم فدای سرت
اجازه بده تا زره تن کنم
وجود خودم هم فدای سرت
همه می روند و بمان در برم
بگو بار دیگر به من خواهرم
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
=========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
========================
#طفلان_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
@shere_aeini
بزرگ آفرینش اوج اعجاز خدا زینب
به یک پیکر تمام خمسهی آل عبا زینب
عبا، یعنی حجاب روی اصحاب کسا زینب
و شد تفسیر کاف و ها و عین و صاد و یا زینب
چی میفهمیم از زینب و ما ادراک ما زینب
چه میفهمیم از آن آیینهی خیر النسا زهرا
از آن پا تا به سر حیدر از آن سر تا به پا زهرا
از آن در کوفه پیغمبر از آن در کربلا زهرا
از آن در خَلق و در منطق از آن خُلق و صدا زهرا
بلی گفتیم یا زهرا اگر گفتیم یا زینب
کمی از ماتمش اوج مصیبت بود عالم را
به اشکش اشک میریزیم ایام محرم را
کتیبه چادرش، از معجرش داریم پرچم را
از او داریم عزای اشرف اولاد آدم را
بزرگ بانوان ام المصائب ربنا زینب
زنی از خیمه نازل شد زنی سر تا قدم قران
وجودش سورهی توحید روحش سورهی انسان
زنی چون کوه پابرجا زنی در کسوت مردان
که چون خورشید عمری در حجاب نور خود پنهان
قمر آورده با خود سوی میدان بلا زینب
دو ماه آورده همراه خودش چون قاسم و اکبر
دوتا مانند جدهاشان دوتا جعفر دوتا حیدر
که عمری سرفراز از نامشان باشد همین مادر
رجز خواندند شد با این رجز در کربلا محشر
میان خیمه اما دست دارد بر دعا زینب
برایش اشک میریزد فرات و دجله جیحون هم
به گرد عشق او هرگز نخواد بود مجنون هم
که خود آواره اولادش برای عشق در خون هم
برای پیکر طفلان نرفت از خیمه بیرون هم
به بالین علی رفته است اما تا کجا زینب
🔸شاعر:
#سید_محمد_حسین_حسینی
=========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
========================
#اصحاب_الحسین
@shere_aeini
اول راه جمع بسیاری
نامه دادند جانب جانان
بی وفاها یکی یکی رفتند
گرچه ماندند بهترین یاران
یک به یک امدند کرب و بلا
دور ارباب عشق جمع شدند
مثل هفتاد و دو گل عاشق
همه پروانه های شمع شدند
زینب آرام میشد ان وقتی
یار سوی غریب می امد
ان طرف سی هزار می رفتند
این طرف هم حبیب می امد
با حبیبان که راه می افتی
عشق را انتخاب باید کرد
مسلم عوسجه به ما اموخت
ریش با خون خضاب باید کرد
زن و فرزند را رها کرد و
رفت با عشق اشنا بشود
عشق یعنی زهیر عثمانی
خواست صد مرتبه فدا بشود
زندگی مرگ دارد و آدم
با شهادت پر از حیات شود
عامر از نسل نوح آمده است
ساکن کشتی نجات شود
بیست سال تمام هر شب و روز
از اجل خواست تا امان بدهد
ارزوی بریر این بوده است
در رکاب حسین جان بدهد
تیزی تیغک مغیلان را
کودک خردسال می داند
راز ان خار کندن شب را
نافع ابن هلال می داند
تیر باران شروع شد بعدش
شد فدایی حجیر با پدرش
دست در دست هم شهید شدند
ای به قربان جندب و پسرش
شاهد زخم های پیغمبر
از احد آمده است کرب و بلا
چه کسی جز کنانه جنگیده است
در رکاب دو سید الشهدا
در میان سواره های یزید
این دلاور پیاده می جنگید
بوی صفین داشت شمشیرش
مثل حیدر جناده می جنگید
رفت عابس برهنه در میدان
مست مست از می سبوی حسین
ما همه عاشقیم اما اوست
شاه دیوانگان کوی حسین
ان زمانی که عشق می اید
هیچ چیزی مقابلش سد نیست
رو سفیدی جون میگوید
رو سیاهی همیشه هم بد نیست
کم کمک ظهر شد اذان گفتند
شد فدای نماز خواندن او
تیر ها را به جان خرید سعید
تا نباشد گزند بر تن او
کربلا ظهر روز عاشورا
یک دم انگار روز محشر گشت
نام زهرا دوباره معجزه کرد
اخرین لحظه بود حر برگشت
کشتگانش اگرچه کم بودند
سهم دارد در ان میان ایران
خوش بحال غلام ترک حسین
پسر فاطمه سن قوربان
وای بر من که در تمام عمر
گریه کم کرده ام برای شما
ای شما ای فداییان حسین
پدر و مادرم فدای شما
🔸شاعر:
#سید_محمد_حسین_حسینی
=========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
========================
#طفلان_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
@shere_aeini
به دست خویش گرفتهست هر دو ماهش را
چنان امیر که میآورد سپاهش را
پر است هر قدمش از هزار بیم و امید
چو عاشقی که بگیرند از او نگاهش را
عصای پیری مادر جوانی پسر است
برای سوختن آورده تکیهگاهش را
به غیر این دو پسر هیچ در بساطش نیست
و در برابر خورشید برده آهش را
قسم به چادر زهرا قسم به اشک علی
برای جلب رضا میشناخت راهش را
برای دفع بلا بردشان به قربانگاه
مگر که حفظ کند این چنین پناهش را
به خیمه رفت و نیامد پس از شهادتشان
نخواست تا که ببیند شکسته شاهش را
دو ماه پاره به دست حسین بود و شنید
بگو به خواهر من تن کند سیاهش را
🔸شاعر:
#سید_محمد_حسین_حسینی
=========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
========================
#طفلان_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
@shere_aeini
رضایِ توست رضایِ خدایِ این دو نفر
خداست شاهدِ حالِ رضایِ این دو نفر
همین که قصدِ فداییِ تو شدن دارند
هزار مرتبه جانم فدایِ این دو نفر
به التماس کشیده است کارِ من پیشت
ببین که آبرویم ریخت پایِ این دو نفر
اگر قبول نداری فدایِ تو بشوند
کفن به تن کنم اینک، به جایِ این دو نفر
تو در عبایِ خودت دیدهای هزار اکبر
به من نمیرسد آیا بلایِ این دو نفر؟
سکوت کردی و حال رضایتت پیداست
دعات بدرقه شد در قفایِ این دو نفر
دو نسلِ حیدر و جعفر به معرکه زدهاند
ملائکاند تمام قُوایِ این دو نفر
یکی زده به یَسار و یکی زده به یمین
غرور میچکد از ماجرایِ این دو نفر
**
به ناگه از همه سو سیلِ تیغ و تیر آمد
شکست در نظرِ من صدایِ این دو نفر
اگر چه در پِیِ آنان به معرکه زدهای
محال شد که ببینی شفایِ این دونفر
ز دور دیدهام آخر به دست آوردی
تو عاقبت بدنِ نخ نمایِ این دو نفر
برون ز خیمه نیایم برایِ دیدنشان
اگر چه پَر زده قلبم برایِ این دونفر
چه اقتدایِ شریفی به رأسِ تو دارند
به نیزه شد سرِ از تن جدایِ این دو نفر
🔸شاعر:
#مهدی_قربانی
=========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
========================
#طفلان_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
@shere_aeini
بیا بنگر که زینب با خودش دو اختر آورده
دو خورشید جهان آرا دو ماهِ انور آورده
به اینان نان عصمت شیر با مهر علی داده
دو سرباز از تبار آستان جعفر آورده
خداوندا پذیرا باش از من همچنان هاجر
که سویت زینب اسماعیل های دیگر آورده
اگر هاجر یکی گل هدیه کرده در ره داور
عزیز حیدر و زهرا دو از گل بهتر آورده
الا ای آسمان بنگر که وقت خیبر ثانی
یکی مادر ز اولاد علی ، دو حیدر آورده
بیا لیلا ببین اینجا دو جان بر کف در این صحرا
برای یاریِ خون خدا و اکبر آورده
عجب بازار سرخی پا گرفته بر سر این خاک
به پیش پای اصغر لاله های احمر آورده
خزان کربلا گر چه رسیده بر بنی هاشم
ز باغ جان زینب دو اقاقی سر در آورده
یکی از شوق جانبازی چو بازی پر در آورده
یکی با رعد شمشیرش شکوه محشر آورده
میان خنده میگریند و میگریند با خنده
تو گویی تیغ ، پیغام وصال دلبر آورده
ببین زینب برایت هدیه از بازار جانبازی
حسین فاطمه دو سرو ، اما بی سر آورده
عجب داغی به دل مانده از این تصویر جانفرسا
شهیدان را حسین با خجلت و چشم تر آورده
🔸شاعر:
#داریوش_جعفری
=========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
========================
#اصحاب_الحسین
@shere_aeini
جناب سعید بن عبدالله حنفی (ره)
تیر میآمد ز هر سو، ایستاد امّا سعید
گفت درس عاشقی را این چنین با ما سعید
تیر میآمد ز هر سو بیمحابا میگرفت
تیرها را با سر و با قلب و دست و پا سعید
سینهاش آماج تیغ و نیزه بود، اما نبود
در دلش دردی به جز تنهایی مولا، سعید
تا نماز عشق در میدانِ خون برپا شود
داد جانش را هزاران بار بی پروا سعید
بر زمین افتاد؟ نه، کوچید سمت آسمان
با پرستوهای سرخ ظهر عاشورا سعید
در جواب این وفاداری، امامش مژده داد:
پیش روی من تویی در جنت الاعلی سعید
🔸شاعر:
#اعظم_سعادتمند
=========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
========================
#اصحاب_الحسین
@shere_aeini
جناب حبیب بن مظاهر
از جنس حیدر است رجزها که از بر است
با یا علی همیشه دهانش معطر است
در وصف او کتاب فراوان نوشتهاند
دیگر نوشتهاند که این مرد، دیگر است
در آسیاب کوفه نکردهست مو سفید
او پیرِ پای منبر اولاد حیدر است
بر دست اگر که نیزه بگیرند، سربلند
در دست اگر که تیغ بگیرند، او سر است
با سنگ و تیر و نیزه و شمشیر آمدند
حق داشتند، جبههیشان نابرابر است!
تیغ از غلاف خویش اگر در بیاورد
تنها خودش به منزلهی چند لشکر است
با تیغ در غلاف، به میدان قدم گذاشت
گفت آنکه پای پس کشد از مرد کمتر است
حاشا نفس نفس بزند پیر کارزار!
اینها نفس نفس که نه، ذکر مکرر است
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
دیدند شیر معرکه دیگر کبوتر است...
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
معلوم بود فکر لب خشک اصغر است
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
پیچید بوی سیب... وَ این بیت آخر است
🔸شاعر:
#محمد_حسین_ملکیان
=========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_پنجم_محرم
__________________
#عبدالله_بن_الحسن
@shere_aeini
کاش فریاد بر سرش نکشد
به روی خاک، پیکرش نکشد
دشمنش را بگو که حداقل
عمویش را برابرش نکشد
دست خود را دهد ز دست ولی
دست از عشق دلبرش نکشد
گرچه جانی نمانده در بدنش
منت از شمر و لشکرش نکشد
کاش میشد که حرمله در سر
نقشهی ذبح حنجرش نکشد
بگذریم از تمام اینها، کاش
کار به بردن سرش نکشد
🔸شاعر:
#شهریار_سنجری
========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_پنجم_محرم
__________________
#عبدالله_بن_الحسن
@shere_aeini
نیست چون هیچکسی دور پیمبرزاده...
همه امیدِ عمو کیست؟! برادرزاده!
اکبرت نیست ولی غیرت من مانده هنوز
گرچه افتاده ابالفضل، حسن مانده هنوز
یازده سال عمو جان پدر من بودی
مثل پروانه فقط دور و بر من بودی
بیشتر از علیاکبر نظرت بر من بود
جای من مثل پسرهات برآن دامن بود
زودتر از پسرت لقمه به من میدادی
با تماشام سلامی به حسن میدادی
به تنم قبل همه جامهی نو پوشاندی
تا که خوابم ببرد در بغلم میماندی
خاطرت هست نشستی به کنارم سحری...
قول دادی که مَرا هم ببری هر سفری؟
حال امروز چه رخ داده امیر دوسرا
میسپاری به حرم تا که بگیرند مرا؟!
فکر کردی بروی من به حرم میمانم؟!
بیخیال تن زخم پدرم میمانم؟!
دارم از دور به اوضاع تنت مینگرم
نیزهای بر کمرت خورد که خم شد کمرم
صورتت زیر لگد مانده و پاخورده شده
سینهات از اثر چکمهای آزرده شده
مستها دوروبرت نعرهی مستانه زدند
نیزهها گیسوی خونین تو را شانه زدند
نیزه را داخل پهلوی تو کج میکردند
بعد باهم به سر قتل تو لج میکردند
قصد دارند سرت را ز قفا قطع کنند
آمدم جای سرت دست مرا قطع کنند
**
حسنیها همه یک روضهی سنگین دارند
همه یک خاطره با بازوی خونین دارند...
🔸شاعر:
#محمد_علی_بقایی
========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_پنجم_محرم
__________________
#عبدالله_بن_الحسن
@shere_aeini
نگاهِ ملتمساش تا به آن کران اُفتاد
زد آنقدر به زمین پا که نیمهجان اُفتاد
حرارتِ جگرِ عمهاش تنش سوزاند
کشید آهی و آتش به استخوان اُفتاد
گرفته بازوی او را ، امانتِ حسن است
به ناله گفت مَرو عمه از توان اُفتاد
گرفته بود که ناخن به صورتش نزند
ولی به چهرهاش از زخمها نشان اُفتاد
همینکه دید رهایش نمیکند عمه
به روی سینهی خود زد به الامان اُفتاد
نگاه کن که بزرگ قبیله را کشتند
خدایِ من تَهِ گودال آسمان اُفتاد
نگاه کن به تَنِ ذوالجناح نیزه زدند
بلند مرتبه شاهی نفَس زنان اُفتاد
تلاش کرد بماند به زین ، هُلَش دادند
که چند نیزه به او خورد و ناگهان اُفتاد
* * *
یتیم گریه کند عرش را بهم بزند
به گریههای یتیمانهای چُنان اُفتاد...
که عمه دید حسن را میانِ کوچهی تنگ
کنارِ مادرش آنجا به سر زنان اُفتاد
کشید بازوی خود را دوید تا گودال
سرش شکست همینکه دوان دوان اُفتاد
در ازدحامِ حرامی چه سخت رد میشد
که چند دفعه دراین بِین بی امان اُفتاد
میان شهیهیِ اسبان و نعرههای هجوم
نگاهِ او به عمو بینِ قاتلان اُفتاد
از این و آن چقدر ضربه خود اما رفت
که دید موی عمو دست این و آن اُفتاد
رسید در تَهِ گودال روبروی سنان
میانِ حرمله و شمر و ساربان اُفتاد
عمو به خاک و سرش روی دامن باباست
کنارِ این دو زنی با قدی کمان اُفتاد
همینکه خواست بگوید پدر ؛ عمو را دید
همینکه گفت عمو دستش آن میان اُفتاد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_پنجم_محرم
__________________
#عبدالله_بن_الحسن
@shere_aeini
به غیر از همین خانواده پناهی ندارم
به غیر از حسین و حسن، تکیهگاهی ندارم
شدم با امیدی به سوی در شاه، راهی
که جز حب آل علی شاهراهی ندارم
اگرچه دلم لذت بیثمر خواست، گاهی
ولی غیر این روضهها خاستگاهی ندارم
در آن دم که فرزند هم از پدر میگریزد
ز مولا تمنا به غیر از نگاهی ندارم
به جز اشک در روز محشر ندارم گواهی
به جز اشک در روز محشر گواهی ندارم
**
برای فدای نگاهت شدن ای عمو جان!
به غیر از همین دستهایم سپاهی ندارم
🔸شاعر:
#محمود_یوسفی
========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
===========================
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini
سنگها بر سرِ تو مرثیه خوانی کردند
نیزهها زار زدند اشک فشانی کردند
فصلِ خندیدنِ تو بود نه گُل چیدنِ باد
چهرهات را چقدر زود خزانی کردند
نجمه در خیمه رویِ دامن زینب اُفتاد
عمه را اینهمه زخمِ تو کمانی کردند
پا مکش روی زمین ، جان به لبم آورده
آنچه با روی تو نامردمِ جانی کردند
تا که دیدند یتیم حسنی خندیدند
دوره کردند و چه بد سنگ پرانی کردند
هرچه کردند حریفت نشدند و آخر
تشنگی و نظر و نیزه تبانی کردند
خوب پیداست از این وضعِ بهم ریختهات
اسبها رد شده و سینهتکانی کردند
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
===========================
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini
تا لالهگون شود کفنم بیشتر زدند
از قصد، روی زخم تنم بیشتر زدند
قبل از شروع ذکر رجز مشکلی نبود
گفتم که زادهی حسنم بیشتر زدند
این ضربهها تلافی بدر و حنین بود
گفتم علی و بر دهنم بیشتر زدند
از جنس شیشه بود مگر استخوان من؟!
دیدند خوب میشِکَنم بیشتر زدند
میخواستند از نظر عمق زخمها
پهلو به فاطمه بزنم بیشتر زدند
تا از گلم گلاب غلیظی در آوردند
با نعل تازه بر بدنم بیشتر زدند
دیدند پا ز درد روی خاک میکِشم
در حال دست و پا زدنم بیشتر زدند
🔸شاعر:
#عباس_احمدی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
===========================
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini
پا بر زمین مکوب عمو در کنار توست
این سرو قد خمیده که دار و ندار توست
ای ماه سیزده شبهی دشت کربلا
ماه شب چهاردهم بی قرار توست
دل بردن از امام و سراپا عسل شدن
این کار، کار بی هنران نیست، کار توست
ای جان فدای نغمهی ” إن تُنکرونی ”ات
هر کس شهید عشق شود از تبار توست
” لا تَجزعی ” بخوان و برو تا خود بهشت
وقتی بهشت این همه چشم انتظار توست
من فکر میکنم که خدا از در بهشت
هرچه کلید ساخته در اختیار توست
**
دارد زره به قامت تو گریه میکند
حتی کلاهخود تو هم داغدار توست
حتی به بند کفش تو باید دخیل بست
این بندِ باز مانده گره، یادگار توست
قاسم شدی که روی زمین قسمتت کنند
این تکههای تن، سند افتخار توست
در کربلا ضریح برایت نساختند
در سینههای مردم عاشق مزار توست
🔸شاعر:
#احمد_علوی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
===========================
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini
نیزه پس از نیزه میان پیکرش بود
خنجر پس از خنجر میان حنجرش بود
این سو حسینبنعلی خون گریه میکرد
آن سو عزادار عزایش مادرش بود
آنگاه که بر پهلویش میخورد نیزه
تصویر زهرا پیش چشمان ترش بود
بی شک میان جسم او راهی نمییافت
شمشیر اگر از معرفت چیزی سرش بود
قاسم به زیر دست و پای یک سپاه و
شمر لعین مشغول مدح لشکرش بود
با این همه سختی، خدا را شکر در دشت
تنها نبود و شاه بالای سرش بود
🔸شاعر:
#شهریار_سنجری
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
===========================
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini
آمدم محضر تو سر پایین...
سر کنم محضر پدر پایین
حَسَن قافله منم امروز
پرچمم را عمو نبر پایین!
چونکه آورده نامه از حسنت...
فطرس آورده بال و پَر پایین
پدرم مات جنگ من شده است...
از بهشت آمده خبر پایین
روی مرکب منم که با جگرم
نیست یک مرد با جگر پایین
قاسم بن الحسن به بالا رفت
ازرق و چند تا پسر پایین
سنگ اول به گوش من میگفت...
برو از مرکبت دگر پایین
نیزهای رفت بین دندهی من
رفتم از اسب با کمر پایین
بیشتر میزدند بر دهنم
بدنم رفت هرقدَر پایین
زخم خوردم ز صد نفر بالا
مشت خوردم ز صد نفر پایین
زیر سمها منم که جاماندم
تو بیانداز یک نظر پایین
خواستی تا مرا بلند کنی
رفت پاهای این پسر پایین
بدنم ریخت بین دستانت
آمد از شاخهات ثمر پایین
بین خیمه تو بر سر مایی
من و اکبر، دوتا گهر پایین!
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
===========================
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini
رکاب از پا عقب مانده
چه کراری، عجب گامی
بلرزان تیغ خود را تا
بلرزد ازرق شامی
پیاپی چون جمل دشمن
تو را سر میدهد ناله
دوباره دهر میبیند
حسن را سیزده ساله
دو نیم از برق تیغت شد
جیوشُ الإنسِ و الجِنَّه
که جدت بود یا قاسم
قَسیمُ النارِ و الجَنَّه
به برق تیغ بُرّانت
نشان کن هرچه جوشن را
بدین رأیت که میبینم
درآور کفر دشمن را
شباهت تا به آنجایی
که در رزم تو سرتاسر
فلک فریاد میدارد
علی اکبر...علی اکبر
به بازو نامهای داری
اگر ضرب تو سنگین است
بگو باز از لب تشنه
که طعم مرگ شیرین است
کسی از خیمه سمت تو
به حال اضطراب آمد
چنان شد قامتت آخر
که پایت تا رکاب آمد
🔸شاعر:
#مسعود_یوسف_پور
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
شعری در محکومیت هتک حرمت #قرآن_کریم
کفر اهانت میکند هرچه به ایمان بیشتر
مؤمنان همدل شوند و او پشیمان بیشتر
گرچه سوزاندند احمقها کلام الله را
مسلمین هر روز میخوانند قرآن بیشتر
هر چه از اسلام ترساندند دنیا را ولی
باز حتی در اروپا شد مسلمان بیشتر
منع کردند از تجمعهای دینی خلق را
آمدند اما خلائق در خیابان بیشتر
میدرخشد نام ملتهای مؤمن در جهان
نام جمهوریِ اسلامیِ ایران بیشتر
از جوانانِ مسلمان ترس دارد صهیونیست
از جوانانِ فلسطینی و لبنان بیشتر
کور هستند و نمیبینند در فصلِ عزا
چشم مردم اشک میبارد ز باران بیشتر
جانشان را میدهند این قوم در راه حسین
چون که مردم دوستش دارند از جان بیشتر
**
به شهادت هر قَدَر نزدیکتر میشد حسین
روی ماهش لاجرم میشد درخشان بیشتر
اهل بیتش گریه میکردند هنگام وداع
عمهی سادات اما بود گریان بیشتر
آه! از آن لحظهای که شمر در گودال رفت
روضهی جانسوز شد اینگونه سوزان بیشتر...
🔸شاعر:
#آرش_براری
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
===========================
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini
ابناءِ مجتبی همه بر این عقیدهاند
ما را برایِ یاریِ تو آفریدهاند
پیش از ازل به نامِ تو ما را خریدهاند
از باغِ لاله غنچه برایِ تو چیدهاند
اصلاً برایِ کشته شدن برگزیدهاند
جز نامِ تو نبُردم و آوازهام نشد
چیزی به جز غمِ تو غمِ تازهام نشد
غیر از لباس و جامه که شیرازهام نشد...
غصه نخور اگر زره اندازهام نشد
عمامه بینِ خیمه برایم بریدهاند
از خیمه تا کنارِ من آقا شتاب کن
حالا که من فِتادهام از پا شتاب کن
مشکل شدهست کارِ من اینجا شتاب کن
تا ننگری مقطع الاعضا شتاب کن
اینها سواره بر سرِ جسمم رسیدهاند
نایی نمانده در نفسم بینِ صحبتم
از حد گذشته کارِ من و این مصیبتم
از راهِ دور گرکه ندیدی چه حالتم...
یا سنگ میخورد به لبم یا به صورتم
با هر طریق، خونِ مرا هم مکیدهاند
جانا بیا که خانهام اینجا خراب شد
خُرده حسابِ جنگِ جمل هم حساب شد
از خون، تمامِ دور و برِ من خضاب شد
در زیرِ دست و پا بدنم آسیاب شد
با سُمِّ اسب، قدِ مرا هم کشیدهاند
شد گرد و خاک و در نظرم مثلِ مِه شده
پیچیده پیکر من و همچون گره شده
دریایِ زخم، این بدنِ بی زره شده
یک استخوان نمانده مگر اینکه لِه شده
جمعی به چکمه طعمِ عسل را چشیدهاند
یک دم بیا به معرکه در جستجویِ من
قاتل نشسته پیشِ سرم رو به رویِ من
با چنگ میزند به سر و روی و مویِ من
خنجر رسیده بر لب و زیرِ گلویِ من
جشنی گرفتهاند و زِ رویم پریدهاند
🔸شاعر:
#مهدی_قربانی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
===========================
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini
از خیمه بیرون آمده آیینهی قرص قمر
شیری به میدان میزند مستانه و شوریده سر
قلب حرم، قلب عمو، قلب همه دنبال او
او غرق در عشق عمو و مست از جام عمو
با اِنْ یَکاد عمه شد راهی به میدان این پسر
در ترس چشم کوفیان، تمثال حیدر را نگر
ابرو گره کرده است فرزند مُعِزُ المؤمنین
از هیبت این نوجوان، لرزید ارکان زمین
گویا مهیا گشته تا برپا نماید محشری
با ذوالفقار حیدر و رزم علیِ اکبری
فریاد زد: ان تَنکرونی، این منم ابن الحسن
فرزند پاک مرتضی، سِبطُ النَّبیِّ المؤتَمَن
شمشیر میچرخاند آقا زادهی شیر جمل
زهره درید ابروش از یک لشکر هفتاد یل
با رزم داده خاتمه هر قال را، هر قیل را
از خون دشمن ساخته، صدها فرات و نیل را
میشد شنید از غرش او صور اسرافیل را
فریادهای ممتد تکبیر جبرائیل را
دیدند اهل عرش از رزم علی تمثیل را
ردّ عرق بر روی پیشانی عزرائیل را
آیات خشم مرتضی تفسیر شد در کربلا
طرز نبرد مجتبی تکثیر شد در کربلا
پاشیده شد شیرازهی کل سپاه از هیبتش
پاشیده شد قلب یلان از صولت و از شوکتش
در قبضه دارد جنگ را همچون عقابی تیزپر
فریاد سر داده عدو: این المفر؟ این المفر؟
طوفان شده از غرش این شرزهشیرِ مجتبی
با هر هجومش میشود سرها معلق در هوا
دشمن حریف او نمیشد در نبرد تن به تن
یکبار دیگر کوچه و ... اینبار فرزند حسن
از هر طرف سنگی به سوی قامتش پرتاب شد
آنقدر در شهد عسل غلطید تا بی تاب شد
یک بار دیگر دورهکردنهایشان شد دردسر
در هایوهویِ تیغها تکرار شد شق القمر
از روی زین افتاد، قلب مادرش آتش گرفت
از هُرم نعل اسبهاشان، پیکرش آتش گرفت
گویا مدینه باز هم تکرار شد در کربلا
تا درد سینه باز هم تکرار شد در کربلا
🔸شاعر:
#حمید_رضا_عباسی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
===========================
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini
همهی عزت دنیای حسین است حسن
به خداوند مسیحای حسین است حسن
بی حسن سوی حسینش بروی باختهای
جان من! صاحب امضای حسین است حسن
این حسن کیست که عالم همه دیوانهی اوست؟
برترین اسم به لبهای حسین است حسن
هرکسی گفت حسین، از برکات حسن است
تا ابد پرچم بالای حسین است حسن
بنویسید که آقای جهان است حسین
بنویسید که آقای حسین است حسن
زیر قبه همه گفتیم الهی به حسن
باب حاجات گداهای حسین است حسن
همه در کرببلایند، حسین رفته بقیع
چه عجب؟! جنت اعلای حسین است حسن
او علی اکبر اگر داد، حسن قاسم داد
در بلا هم شده، هم پای حسین است حسن
بعد او خنده ندیدند به لبهای حسین
آی مردم غم عظمای حسین است حسن
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
===========================
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini
روی ضریحت میگذارم تا سرم را
انگار در آغوش خود دارم حرم را
با گریه آمد هرکسی با خنده برگشت
فهمیدم اینجا معنی جود و کرم را
با دست خالی آمدم چیزی ندارم
آوردهام با خود فقط چشم ترم را
من رو به روی گنبد تو نذر کردم
تنها النگوهای دست مادرم را
مثل کبوتر های صحنت پهن کردم
در زیر پای زائران بال و پرم را
حالا که دقت میکنم صحنی نداری
هرچند میگردم همه دور و برم را
با این خیالات دلم جای ضریحت
باید به روی خاک بگذارم سرم را
🔸شاعر:
#سجاد_روانمرد
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
شعری در محکومیت هتک حرمت #قرآن_کریم
میشود درگیر با آیاتِ ناب و پُر فروغ
آنکه گردن داده باطل را و رفته زیرِ یوق
رو شده ذات پلید عده ای باطل پرست
چونکه میدانند توهین و جنایت را نبوغ
پست فطرت ها نمیدانند با این شیوه ها
میشود برعکس، دورِ حق هر آیینه شلوغ
عده ای هتاک میخواهند خاموشَش کنند
با جسارت، بی درایت، با نفهمی، با دروغ
نورِ قران عین خورشید است و از جاهل بپرس
میشود خورشید آیا با نسیمی بی فروغ؟!
ابن حنا رنگی ندارد! به خدا کهنه شده
با کنج اندیشان بگو این شیوه ها کهنه شده
وحیِ مُنزل! قلعهٔ آیینه، قران است و بس
روشنی بخشِ رواقِ سینه، قران است و بس
آنکه از دل آیه، آیه، آیه، می سازد حرم
پاک میگردانَد از هر کینه، قران است و بس
میدهَد بر قلب هایِ داغدیده التیام
مرهم ِ دلتنگیِ آدینه، قران است و بس
زینتِ دینِ مسلمانی ست! خیرِ پُر بهاست
گنجِ بی پایانی از دیرینه، قران است و بس
شد مزیّن به هزاران درّ و گوهر از ازل
تا ابد دریایی از گنجینه، قران است و بس
بر محمد(ص) وحی شد مکتوب کرد آن را علی(ع)
یک کتابِ نابِ با پیشینه، قران است و بس
عاقبت هر کس که شد درگیر با این آیه ها
سخت بر جانش می افتد آتش ِ قهرِ خدا!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini