این همه یوسف
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
چراغی مردهام، دل کن دلم را
به بسمالله، بسمل کن دلم را...
بده حالی که حالی تازه باشد
که هر فصلش وصالی تازه باشد
مدد کن لحظهای از خود گریزم
که تاریک است صبح رستخیزم
تمام فصل من شد برگریزان
بده داد منِ از خود گریزان
الهی سینهای داریم پُر سوز
تبسم کن در این آیینه یک روز...
همه حیران، چو موساییم در طور
تجلی کن، شبی، یا نور، یا نور!
تجلی کن که ما گمکرده راهیم
ببخشامان که لبریز از گناهیم
الهی سربهزیران تو هستیم
اسیرانیم، اسیران تو هستیم
اسیرانی سراسر دلپریشیم
الهی، ما گرفتاران خویشیم...
دلم سرگرمِ کارِ هیچکاری
امان از این پریشانروزگاری
نه گفتارم به کار آمد، نه رفتار
گرفتارم، گرفتارم، گرفتار...
الهی درد این دل را دوا کن
همین امشب مرا از من جدا کن...
خوشا آن دل که با روحش بِحِل کرد
بدا دنیا که ما را خون به دل کرد...
خوشا آنان که پیش از مرگ، مُردند
به راز عشق پی بردند و بردند...
به جوش آمد دوباره خون مردی
تو اما ای دلِ غافل، چه کردی؟
بخوان امشب به آهنگ جدایی
«کجایید ای شهیدان خدایی؟»...
«سبکباران خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند»...
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
به پای دوست دست از دست دادند
حسینآسا به پایش سر نهادند
چو «ابراهیم همت» در منا باش
سراپا غرق در نور خدا باش...
اگر شوق خدا داری چنین کن
صفا و سعی در میدان مین کن
بیا چون «میثمی» عبد خدا باش
به شوق کعبهاش در کربلا باش
چقدر این آسمانیخاک، زیباست
به دنیا گر بهشتی هست، اینجاست...
مگو «چمران» بگو غیرت، بگو درد
بگو تنهاترین، عاشقترین مرد...
«بروجردی»، «جهانآرا» و «همت»
«محمد»های کوی عشق و غیرت...
در این شبهای غم، شبهای غربت
ز ما دستی بگیرید ای جماعت...
چو «مهدی» عاشقی بیادعا نیست
به «زینالدین» قسم، مثل شما نیست...
اگر «مهدی» شدی چون «باکری» باش
اگر خواهان حُسنی، «باقری» باش
«حسن» رازی که در خاکش سپردیم
دریغا پی به معنایش نبردیم
حسن یعنی حسین صبرپیشه
شهید کربلاهای همیشه
حسن گفتی، حسینیتر شد این دل
به یاد کربلا، محشر شد این دل
چه دید آن روز؟ قرآن روی نیزه
«حسین» کربلاهای هویزه...
حسینِ من ابوالفضلی دگر بود
صدایی تابناک و شعلهور بود
به حقّ حق، به حقّ «تندگویان»
شهید تازهای از من برویان
«ز جانان مهر و از ما جانفشانیست
جواب مهربانی، مهربانیست»
دلم دلتنگ مردان صمیمیست
مرید «حاج عباس کریمی»ست
چه ماند از او به جز مشتی غریبی؟
چه ماند از او؟ همین قرآن جیبی...
خوشا آنان که تا او پر گرفتند
حیات تازهای از سر گرفتند...
به «زینالدین» قسم اهل نبردیم
اگر سر رفت از دین برنگردیم
اگر «فهمیده» را فهمیده بودیم
همه شیران میداندیده بودیم...
تو یادت هست در شبهای پاوه
چراغی آسمانی بود «کاوه»
شما از عشق یک دم برنگشتید
شهید کربلای چار و هشتید
شهیدان سورۀ والفجر هشتاند
که چون آب از دل آتش گذشتند...
چقدر اروند رنگ نیل دارد
چقدر این لشکر اسماعیل دارد
شهادت را چو اسماعیل عطشان
تمام روزهاشان عید قربان
به حیدر سیرتانِ لیلةالقدر
به «اسماعیل»های لشکر «بدر»
به گلگون پیکران لشکر «نصر»
به حق سورۀ «والفتح» و «والعصر»
الهی گوشۀ چشمی به ما کن
به ما حال مناجاتی عطا کن...
تمام «قدسیان» «خوشسیرتاناند»
دل ما را به آتش میکشانند
به یاد بچههای «لشکر هفت»
قرار از دل شد و خواب از سرم رفت...
به حقِ «یا محمد! یا محمد!»
توسل کن بیاید «حاج احمد»
بیا در اوج زیبایی بمیریم
دم مُردن «تجلایی» بمیریم
افق، چاک دل خونینجگرهاست
سحر، جا پای مفقودالاثرهاست
بیا و مرتضایی کن دلت را
خدایی کن، خدایی کن دلت را
شهیدی بود چون «آوینی» این دل
چرا شد غرق در خودبینی این دل؟...
برادرهای من! امشب بمانید
برایم سورۀ یوسف بخوانید
چو ماهی بیتکلف بود یوسف
درون چاه، یوسف بود، یوسف
کجا یوسف اسیر چاه تن شد؟
به هر گامی خلیل بتشکن شد
چرا ما ماه کنعانی نباشیم؟
چرا ما یوسف ثانی نباشیم؟
چرا ما چشم یوسفبین نداریم؟
مسلمانیم و درد دین نداریم
✍🏻 #علیرضا_قزوه
🏷 #مناجات | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
عزیز مردم
دو شیر مرد خداجو، دو رستماند آن دو
دو یار همدل و همراه و همدماند آن دو
دو زنده تا به ابد یا دو کشتۀ ره عشق
دو جسم پاک، دو روح مجسماند آن دو
دو دُرّ نادر و دو کیمیای دور از دست
میان این همه، دردا! عجب کماند آن دو..
قسم به عشق که بیگانه با هوس بودند
به رمز و راز شهادت چه محرماند آن دو..
عزیز مردم و با مردماند یار و رفیق
کنار قافلۀ شادی و غماند آن دو
شبیه آب روان روح زندگی دارند
که سلسبیل، که کوثر، که زمزماند آن دو..
شکست قامت دشمن ز کوه هیبتشان
که آیههای جهادند و محکماند آن دو
✍🏻 #علیرضا_قزوه
🏷 #حاج_قاسم_سلیمانی | #سیدحسن_نصرالله
🇮🇷 @Shere_Enghelab
کرامت بهار
آه میکشم تو را با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار
در رهت به انتظار، صف به صف نشستهاند
کاروانی از شهید، کاروانی از بهار
ای بهار مهربان، در مسیر کاروان
گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار
بر سرم نمیکشی دست مهر اگر، مَکش
تشنۀ محبتاند لالههای داغدار
دستهدسته گم شدند سهرههای بینشان
تشنهتشنه سوختند، نخلهای روزهدار
میرسد بهار و من بیشکوفهام هنوز
آفتاب من بتاب، مهربان من ببار!
✍🏻 #علیرضا_قزوه
🏷 #شعر_انتظار | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
خانهتکانی
تشنهام این رمضان تشنهتر از هر رمضانی
شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی
لیلةالقدر عزیزیست بیا دل بتکانیم
راستی روزه مگر چیست؟ همین خانهتکانی
ماه کنعان! ندهد سلطنت مصر فریبت
تو چرا مثل پدر نیستی ای یوسف ثانی؟
نیست تقصیر عصا، معجزۀ موسویات نیست
کاش میشد که شعیبت بپذیرد به شبانی
بینشانان زمین، زندهبهگوران زمانیم
همه همسایۀ مرگیم، همین است نشانی
✍🏻 #علیرضا_قزوه
🏷 #ماه_رمضان | #شب_قدر
🇮🇷 @Shere_Enghelab
عيد آمد
گرچه غم میکِشدم سوی جهانهای دگر
خنده را ترجمه کردم به زبانهای دگر
عید با آینه و سبزه و قرآن آمد
سبزم از خلوت و از جلوت جانهای دگر
سی سحر سر شد و از عشق نپرسیدم چیست
فرق این یک رمضان با رمضانهای دگر؟
پشت این کوه پر از دیو سپید است و سیاه
هفتخوان طی شد و شد نوبت خوانهای دگر
دشت لبریز جوانهای فرو افتادهست
شادمانم که سوارند جوانهای دگر
عید شد، عید... مبادا نگرانم باشید
نگران توام و دلنگرانهای دگر
در وداع رمضان چشم و زبان! گریه کنید
کاشِمان چشم دگر بود و زبانهای دگر
✍🏻 #علیرضا_قزوه
🏷 #عید_فطر
🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهید آرمان قدس
حاج نادر خاطراتت سبز، حاج نادر پرچمت بالاست
سینهات طوفانی و مَوّاج، چشمهای آبیات دریاست..
ایستادی در کنار ما، با همان آرامش زیبا
خفتهای هرچند در تابوت، روح تو بشکوه و پابرجاست
تو نمردی، تو نمیمیری، قدس را از خصم میگیری
با تو و ما قدس کی دلتنگ، با تو و ما قدس کی تنهاست
الوداع ای خاطرات سبز، الوداع ای راز و رمز عشق
میروی و یاورت الله، میروی و شافعت مولاست
ای ز نسل آفتاب و نور، روح تو با مجتبی محشور
ای شهید آرمان قدس، در دلت چون کربلا غوغاست
حاج نادر پاشو از تابوت، زود رفتی، بال وا کردی
هرکجا هستی خدا با توست، هرکجایی پرچمت بالاست
✍🏻 #علیرضا_قزوه
🏷 #حاج_نادر_طالبزاده
🇮🇷 @Shere_Enghelab
علم الیقین
اگر دینیست باقی در جهان بیشبهه دین توست
یداللهی که میگویند خود در آستین توست..
تو حتی قادری خورشید را زیر نگین آری
که «نِعمَ القادِرُ اَلله» خود نقش نگین توست
چراغی در جهان گر هست جز نور منیرت نیست
اگر در جان ما عطریست عطر یاسمین توست
تمام خاک ایران را به پایت با رضا ریزیم
اگرچه مرو تا بغداد جزئی از زمین توست
نه رسم معتصم ماند و نه تلخیهای اُمُّ الفضل
اگر شعری به جا ماندهست، شور دلنشین توست
جوادُالحقِّ اِشفَعنی، تقیُّالعشقِ ادرکنی
اگر علم و یقینی هست از علمالیقین توست
✍🏻 #علیرضا_قزوه
🏷 #امام_جواد علیهالسلام
🇮🇷 @Shere_Enghelab
این همه قربانی ما...
آشفته كن ای غم، دل طوفانی ما را
انكار كن ای كفر، مسلمانی ما را
شوريدهسران صف عشقيم، مگر تيغ
مرهم بِنَهد زخم پريشانی ما را
بر قامت ما پيرهن زخم بدوزيد
تا پاک كند تهمت عريانی ما را
ای زخم شكوفا، بگشا در سحر وصل
گلخانۀ دربستۀ پيشانی ما را
زين پيش، حرامی صفتی در حرم دوست
نشكست چنين حرمت مهمانی ما را
از كرببلا با عطش زخم رسيديم
يارب! بپذير اين همه قربانی ما را
✍🏻 #علیرضا_قزوه
🏷 #شهدای_مکه
🗓 ۶ ذیالحجه؛ سالروز شهادت مظلومانه زائران خانه خدا به دست مأموران آل سعود [سال۱۴۰۷ق]
🇮🇷 @Shere_Enghelab
آن سرو قامت
با آن که آبدیدۀ دریای طاقتیم
آتش گرفتهایم که غرق خجالتیم
امروز اگر به سایۀ راحت نشستهایم
مدیون استقامت آن سرو قامتیم
دیریست چشمها همه مبهوت آن لب است
عمریست سرسپردۀ آن خال وحدتیم
این دستها ادامۀ دست وفای توست
امروز اگر بزرگتر از بینهایتیم
باشد که جام دوست تسلایمان دهد
ما را که تا همیشه قدحنوش حسرتیم
رونقفزای میکدۀ عشق بعد از این
تا صبح وصل تشنۀ جام ولایتیم
✍🏻 #علیرضا_قزوه
🏷 #امام_خمینی قدسسره
🇮🇷 @Shere_Enghelab
کشتی نجات
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
دست ما را برساند به دعای عرفات...
یا حسین بن علی عشق، دعای عرفهست
عشق آن عشق که بیرون بردم از ظلمات
پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم
به منا با سر رفتی پی رمی جمرات...
تو همه اصل و اصولی، تو همه فرع و فروع
تو همه حج و جهادی، تو همه صوم و صلات
ظاهر و باطن تو نیست به جز جلوۀ حق
که هم آیین صفاتی و هم آیینۀ ذات
مرحبا آجرک الله بزرگا مردا
نیست در دست تو جز نسخۀ حاجات و برات
شعر ناقابل من چیست که نذر تو شود
جان ناقابل من چیست که گویم به فدات
تو کدامین غزلی عطر کدامین ازلی؟
از تو گفتن نتوانند چرا این کلمات؟
جبل الرحمه همین جاست همین جا که تویی
پای این سفره که نور است و سلام و صلوات
✍🏻 #علیرضا_قزوه
🏷 #عرفه | #امام_حسین علیهالسلام
🇮🇷 @Shere_Enghelab
درس شهادت
ببین که صاحب عشق سلیم و عقل سلیم
به غیر دوست سرش را نمیکند تسلیم
کسی که عطر خدایی گرفته جان و تنش
نگاه کن چه سبکبال میرود چو نسیم
چه عاشقانه و مستانه نوش جان کردهست
از آن شراب که از کوثر است و از تسنیم
اگر شهادت پادرمیانیای نکند
چگونه تازه شود عهد دوستان قدیم؟
رشید و باقری از درک ما بزرگترند
که دردشان چه بزرگ است و داغشان چه عظیم
همیشه سهم شهیدانمان ثواب جزیل
هماره قسمت بدخواهشان عذاب الیم
کریم اِبن کریمیم و از تبار شهید
که هست نسبت صهیون لئیم اِبن لئیم
الا بزرگ اماما بزرگتر شدهای
به برکت نفس و غیرت توایم قویم
بزرگتر شدهای ای امام و سرور ما
که یک جهان به بزرگیت میبرد تعظیم
ز سحر سامریان هیچ بیممان نبُوَد
که هست در کف تو این زمان، عصای کلیم
هنوز شور تو داریم، پیشوای بزرگ
رضا به راه تو دادیم، ای خدای کریم
تو ای ستاره که رخشانتری ز هفتاختر
به حُرمت تو قسم میخورند هفتاقلیم
ببین که صهیون، کودککُش است و دانشکُش
سیاهرویتر از این شد آن سیاهگلیم
هزار مرتبه از نو شکوفه میبندیم
اگرچه ما را از داغتان دلیست دونیم
چه حکمتیست که خونهای پاکتان ما را
به غیر درس شهادت نمیدهد تعلیم
به رعد و فاتح و سجیل و نازعات قسم
ز خشم خویش، تلآویو را کنیم جحیم
چه غم ز حیلت فرعون و فتنهٔ نمرود
که پیر و مرشد ما موسی است و ابراهیم
سپیده بر سرتان لشکر ابابیلیم
که ما عذاب الیمیم، ما عذاب الیم
به خوان آخر تاریخ، رستمانه بزن
شهاب فاتح ما را به جان دیو رجیم
وطن اگر به مَنَت حاجتیست، این دل و جان!
مرا سریست که با شوق میکنم تقدیم
ز برکت شهدا این وطن حرم شده است
که دور باد حوادث از این خجسته حریم
✍🏻 #علیرضا_قزوه
🏷 #شعر_پایداری | #انتقام_ملی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
17.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو گل بودی پر از احساس بودی
معطر همچو عطر یاس بودی
عزیزم، مصطفای صدرزاده
تو نذر حضرت عباس بودی
✍🏻 #علیرضا_قزوه
🏷 #شهید_مصطفی_صدرزاده
🇮🇷 @Shere_Enghelab