۱۶ اردیبهشت
#سالروز_درگذشت_حسین_منزوی
(زاده ۱ مهر ۱۳۲۵ زنجان -- درگذشته ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ تهران) شاعرغزلسرا و ترانهسرا
او که بیشتر بهعنوان شاعری غزلسرا شناخته شده است، شعر نیمایی و شعر سپید هم میسرود و نیز به آذری هم شعر میگفت. در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد؛ اما این رشته را رها کرد و به جامعهشناسی روی آورد و این رشته را نیز ناتمام گذاشت و بعدها در سال ۱۳۵۸ با گذراندن واحدهای باقیمانده توانست مدرک کارشناسی بگیرد.
نخستین دفتر شعرش "حنجره زخمی" در سال ۱۳۵۰ با همکاری انتشارات بامداد بهچاپ رسید و با این مجموعه به عنوان بهترین شاعر جوان دوره شعر فروغ برگزیده شد. سپس وارد رادیوتلویزیون شد و در گروه ادب امروز در کنار نادر نادرپور شروع به فعالیت کرد. در زمان فعالیتش در رادیو، مسئولیت نویسندگی و اجرای برنامههای کتاب روز، یک شعر و یک شاعر، شعر ما و شاعران ما، آیینه و ترازو، کمربند سبز و آیینه آدینه را بهعهده داشت. وی چندی نیز مسئول صفحه شعر مجله ادبی رودکی بود.
او ترانهسرا هم بود و در ترانههایش نیز به مانند اشعارش عاشقانه میسرود و بهقول خودش "عشق هویت اصلی آثارش است"
شهاب زر نکشیدی شب سیاهم را
گلی به سر نزدی آفتاب و ماهم را
پرندهای که به نام تو بود از لب من
پرید و برد به همراه خود نگاهم را
رسیده و نرسیده به اوج سوزاندی
به هرم صاعقهای بال مرغ آهم را
بهار را به تمامی ندیده غارت کرد
سموم فتنه به ناگه گل و گیاهم را
مسیر خفته چنان در غبار آتش و دود
که گم کند دلم و دیده راه و چاهم را
به هر طریق که رفتم غم تو پیشاپیش
کمین گرفته و بر بسته بود راهم را
تمام عمر به رنج و شکنجه محکومم
که میدهم همه تاوان اشتباهم را
#حسین_منزوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بیدارشو همه چیز مهیاست
☔️آرامش صبح، باران بهاری
🌸و بوی عطر زندگی
🌸دلتون خالی از غصہ
☔️زندگيتون شیرین
🌸دنیاتون غرق در شادی و آرامش
سلام صبحتون بخیر و شادی ❤️
نظم داشته باش.... - @mer30tv.mp3
5.63M
صبح 17 اردیبهشت🌸🍃
#رادیو_مرسی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
#صبح_است
فدای تو
دو چشمِ من
که چشمهای تو را خواب دیدهاند...
ببینمت !
تو کجایی که چهرهات باغیست
که از هزار پنجره نور میوزد هر صبح ؟
#رضا_براهنی
سلام و هزاران درود
#صبحتوننورانی♥️
کسی از پشت خنجر میزند با دستهای تو
نمی دانم تو را نشناختم یا دشمنانم را...
#حسن_حسن_پور
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
پرسیدند :
چگونه در میان شلوغی او را پیدا کردی؟
گفت : کدام شلوغی...؟!
من غیر از او کسی را ندیدم...!!
•••┈✾~🙂~✾┈•••
مرا ای ماهی عاشق! رها کن؛ فکر کن من هم
یکی از سنگهای کوچکِ افتاده در نهرم
تفاوتهای ما بیش از شباهتهاست؛ باور کن!
تو تلخی شرابِ کهنهای، من تلخی زهرم...
#فاضل_نظری
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کم غُصّه داشتم، غمِ هجران اضافه شد
دلتنگی و فراقِ عزیزان اضافه شد
کم میکشیدم از همهی آنچه هست و نیست
غمهای دیگری به غمِ نان اضافه شد
گاهی برایت از در و دیوار میرسد
از این بلا خلاص شدم، آن اضافه شد
دستم نرفت وقت جوانی به جام می
پیری رسید و پنجهی لرزان اضافه شد
عاشق شدم که کم کنم از رنجِ بیکسی
حرف و حدیثِ مردمِ نادان اضافه شد
خیر از بهارِ رفته ندید این درختِ خشک
سرمای سوزناکِ زمستان اضافه شد
دشوارتر ز تهمتن است آزمون من
از هفتخوان گذشتم اگر، خوان اضافه شد
#محمدعلی_جوشایی
خسته و دلزده ام مثل همان دانشجو..🎓
که در آلوده ترین روز😷، کلاسش برپاست..
#محمد_سعید_مرشد
چنان چشمانش
به چشمان من شباهت داشت
که ما در آینه یکدیگر را گم میکردیم .
#احمدرضا_احمدی
بیشهای سوخته در قلبِ کویری ست، منم!
وندر آن بیشهی آتشزده شیری ست، منم!
ای فلک! خیره به روئین تنیات چشم مدوز،
راست در ترکشِ رستم پَرِ تیری ست منم!
تا قفس هست مرا لذت آزادی نیست،
هر کجا در همه آفاق اسیری ست منم!
زندگی سنگ عظیمی ست، ولی میشکند
که روان زیرِ پِیاش جوی حقیری ست، منم!
در پِی آبِ حیاتی؟ به خرابات برو
خسته از عُمر در آن زاویه پیری ست، منم!
گرچه دور است ولی زود عیان خواهد شد
آنچه کوه است در آن دامنه، دیری ست منم!
#حسین_جنتی🍃
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈