هر لحظهی همراهی ما خاطرهای بود
اما تو به یک خاطره پیوستی و رفتی
#فاضل_نظری
مرگ حق من است در هرحال
من که از حق خود نمیگذرم
پدرم اهلیِ بهشت نبود
من هم از تیرهٔ همان پدرم..!
#فاضل_نظری
به جای دیدن آیینه ها در چشم ما بنگر
بدی از چشم خود می بینی و از ما نمی بینی...
کجا این حُسن بی اندازه در تصویر میگنجد؟؟!
تو از عکس خودت زیباتری امّا . . . 🙂
#فاضل_نظری
ما گشتهایم، نیست، تو هم جستجو مکن
آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن
دیگر سراغ خاطرههای مرا مگیر
خاکستر گداخته را زیر و رو مکن
در چشم دیگران منشین در کنار من
ما را در این مقایسه بی آبرو مکن
راز من است غنچهی لبهای سرخ تو
راز مرا برای کسی بازگو مکن
دیدار ما تصور یک بینهایت است
با یکدگر دو آینه را روبه رو مکن
#فاضل_نظری
•••┈✾~🔥~✾┈•••
همین که نعش درختی به باغ میافتد
بهانه باز به دست اجاق میافتد
حکایت من و دنیایتان، حکایتِ آن
پرندهایست که به باتلاق میافتد
عجب عدالت تلخی که شادمانیها
فقط برای شما اتفاق میافتد
تمام سهم من از روشنی همان نوریست
که از چراغ شما در اتاق میافتد
به زور جاذبه، سیب از درخت چیده زمین
چه میوهای ز سر اشتیاق میافتد؟
همیشه همره هابیل بوده قابیلی
میان ما و شما کی فراق میافتد؟
#فاضل_نظری
گفتی به جای عشق سراغ از هوس بگیر
پس هرچه را که عشق به من داده پس بگیر
محتاج آب و دانه شدن حق من نبود
ای مرگ! انتقام مرا از قفس بگیر
برگی درخت را به تمنا گرفته بود
طوفان به برگ گفت مرا دادرس بگیر
ای عشق! تا هنوز نفس میکشم بیا
از چنگ روزگار مرا باز پس بگیر
ما غرق میشویم در این موجها، تو نیز
چون من برای بوسهی آخر نفس بگیر
#فاضل_نظری
📕اکنون/ #انتقام
هرگاه یک نگاه به بیگانه میکنی
خون مرا دوباره به پیمانه میکنی
ای آنکه دست بر سر من میکشی! بگو
فردا دوباره موی که را شانه میکنی؟
گفتی به من نصیحت دیوانگان مکن!
باشد، ولی نصیحت دیوانه میکنی
ای عشق سنگدل که به آیینه سر زدی
در سینهی شکستهدلان خانه میکنی؟
بر تن چگونه پیله ببافم که عاقبت
چون رنگ رخنه در پر پروانه میکنی
عشق است و گفتهاند که یک قصه بیش نیست
این قصه را به مرگ خود افسانه میکنی
#فاضل_نظری
📕آنها
ای عشق! ای شکنجهگر مهربان من
دلسوزی تو میزند آتش به جان من
من راضیام به مرگ، مرا زجرکش مکن
درد فراق بیشتر است از توان من
کام از هزار جام گرفتم ولی هنوز
خالیست جای بوسهء تو، بر لبان من
ویرانه است خانه من بی حضور تو
آشفته است بیسر زلفت جهان من
بازآ و قفل بشکن و آزاد کن مرا
ای قهرمان گمشدهء داستان من
بر تربتم دو غنچه به هم بوسه میزنند
عشق است و زنده است هنوز آرمان من
#فاضل_نظری
📕وجود/ #آرمان
•••┈✾~😍~✾┈•••
همنشینی با کسی دلتنگی ام را کم نکرد!
کاش میشد لحظهای از دست تنهایی گریخت...
#فاضل_نظری
باد، مشتی ورق از دفتر عمر آورده است
عشق سرگرمی سوزاندن این اوراق است....
#فاضل_نظری...🕊🔖
✨
هر روز بیشتر به تو دلبسته میشویم
عشق از شناخت میگذرد؛ اتفاق نیست!
#فاضل_نظری
موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است
بگذار گفتوگو به زبان هنر شود🎶
#فاضل_نظری
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
اگر از کشتهٔ خود نام و نشان میپرسی
عاشقی شیوهٔ ما بود و جنون پیشهٔ ما...
#فاضل_نظرى
•••┈✾~🥹~✾┈•••
گفتم: تو نیز مثل من از خویش خستهای؟!
پلکی به هم زدی و گرفتم جواب را... :)
#فاضل_نظری
مرا ز عشق مگویید ، عشق گمشدهای ست
که هر چه هست ندارم...که هرچه دارم نیست...
#فاضل_نظری
•••┈✾~🙂~✾┈•••
دلواپس گذشته مباش و غمت مباد
من سالهاست هیچ نمی آورم به یاد
بی اعتنا شدم به جهان بی تو آنچنان
کز دیدن تو نیز نه غمگین شوم نه شاد
من داستان آن گل سرخم که عاقبت
دل سوزی نسیم سرش را به باد داد
گفتی ببند عهد و به من اعتماد کن
نفرین به عهد بستن و لعنت به اعتماد
این زخم خورده را به ترحم نیاز نیست
خير شما رسیده به ما مرحمت زیاد
#فاضل_نظری
آیین عشق بازی دنیا عوض شدهست
يوسف عوض شدهست، زلیخا عوض شدهست
سر همچنان به سجده فرو برده ام ولی
در عشق سال هاست که فتوا عوض شدهست
خو کن به قایقت که به ساحل نمی رسیم
خو کن که جای ساحل و دریا عوض شدهست
آن باوفا کبوتر جلدي که پر کشید
اکنون به خانه آمده، اما عوض شدهست
حق داشتی مرا نشناسی، به هر طریق
من همچنان همانم و دنیا عوض شدهست
#فاضل_نظری
باز با خوف و رجا سوی تو می آیم من
دو قدم دلهره دارم...دو قدم دلتنگم...
#فاضل_نظری
در چشم دیگران منشین در کنار من
ما را در این مقایسه بیآبرو مکن..
#فاضل_نظری
شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد
می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق
پیله ی رنج من ابریشم پیراهن شد
شمع حق داشت،به پروانه نمی آید عشق
#فاضل_نظری
•••┈✾~☹️~✾┈•••
اکنون که میل دوست به با من نشستن است
تقدیر من چو گرد به دامن نشستن است
شوق فناست یا عطش وصل؟! هرچه هست
چون آب، بر حرارت آهن نشستن است
من سر بلند غیرت خویشم در این مصاف
تیغ رقیب لایق بر تن نشستن است
طوفان اگر فرو بنشیند عجیب نیست
پایان بی دلیل دویدن، نشستن است
در راه عشق، تکیه به تدبیر عقل خویش
با چتر زیر سایهی بهمن نشستن است
#فاضل_نظری
•••┈✾~🥲~✾┈•••
تفاوت من و اصحاب کهف در این بود
که سکه های من از ابتدا رواج نداشت..!
#فاضل_نظری
تو خواب روزهای روشن خود را ببین ای دوست
شبت خوش...گرچه امشب نیز من تا صبح بیدارم...
#فاضل_نظری