چون یاد ز یار دلکشم می آید سوزی به دل پرآتشم می آید می خندم و خنده ام نمی آید خوش می گریم و از گریه خوشم می آید #مجدهمگر

چنان یکی شده با جان من، که آینه حتی بعید نیست مرا با غم اشتباه بگیرد.. #سجاد_رشیدی‌پور

ترسم که شود دامنت آلوده به خونم ترکیده‌ اناری‌ست دلم ، کم بفشارم... #جواد_گنجعلی ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈

در آخر کسی رهایت می کند که به او هزاران بار گفته بودی از رها شدن خسته ای..

نصیبم از تو به‌جز قلب پاره‌پاره چه بود؟ به‌جز دوای کم و درد بی‌شماره چه بود؟ به فکر فتح، به میدان عشق رو کردیم تو آمدی، سپر انداختیم... چاره چه بود؟ تو آمدی که ببینند عاشقان جهان دل تو را و بفهمند «سنگِ خاره» چه بود؟ به برق چشم خود آنگونه سوختی ما را که پاک برده‌ای از یادمان شراره چه بود؟ کمان کشیدی و شک کردی و رها کردی به قصدِ کارِ چنین خیر، استخاره چه بود؟ تو-قلب سوخته!- یکبار خام عشق شدی به حیرتم ز تو... این جرأت دوباره چه بود؟ #سجاد_رشیدی‌پور 📕حتی به روزگاران ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈

جانا... #ایهام

چه کسی مسئول رسیدگی به خواب هاست؟ فقط چند قدم مانده بود تا ببوسمش...💔🥲 #پوریا_نبی‌پور

‌🌿🌼 گر شود آنروی روشن جلوه گر هنگام صبح پیش رخسارت کسی بر لب نیارد نام صبح از بنا گوش تو و زلف تو ام آمد بیاد چون دمید از پرده شب روی سیمین فام صبح #رهی_معیری

صبح 26 اردیبهشت #رادیو_مرسی ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈

«لَبخندِ تو درختِ پرتقال است که حیاط را نارنجی می‌کند.»

هرگز دلم ز کوی تو جائی دگر نرفت یکدم خیال روی توام از نظر نرفت جان رفت و اشتیاق تو از جان بدر نشد سر رفت و آرزوی تو از سر بدر نرفت هرکو قتیل عشق نشد چون به خاک رفت هم بیخبر بیامد و هم بی‌خبر برفت در کوی عشق بی سر و پائی نشان نداد کو خسته دل نیامد و خونین جگر نرفت عمرم برفت در طلب عشق و عاقبت کامی نیافت خاطر و کاری بسر نرفت... #عبید_زاکانی

نمیدونم چند روز دیگه زنده‌ام ولی قول میدم همه‌ی روزاشو عاشقت بمونم......🙂♥️

✨ صلاح نیست در این شهر بودنم بی او که زود کار دلم می‌کشد به رسوایی... #میلی_مشهدی ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈

　 لبت دل دزد و من از وی شکر دزد کم افتاده ست ازینسان دزد بر دزد #جامی

به قول حسین صفاری باید گفت: "در صدایش پرنده می‌رقصید..."🕊🌱💛

قشنگه بببنید👌🌱

میگفت: «لم يكن الكلام مُهمًا بل صوتُك...» سخن مهم نبود، بلکه صدایت اهمیت داشت... #ناشناس

دلم یڪ عصرِ بارانی؛                   میانِ باغِ شالیزار دلم یڪ قهوه از چشمت             نه ڪم؛ بسیار میخواهد #یلدا_کولیوند #عصرتون‌شاد

برون شو ای غم از سینه که لطفِ یار می‌آید... 🌿 #مولانا

تو رو می‌‌خوام برای پنجاه سالگی، شصت سالگی، هفتاد سالگی، تو رو می‌خوام برای خونه‌ای که تنهاییم، تو رو می‌‌خوام برای چای عصرانه، تلفن‌ هایی که می‌زنن و جواب نمیدیم، تو رو می‌خوام برای تنهایی، تو رو می‌‌خوام وقتی بارون است، برای راهپیمایی آهسته‌ دوتایی، نیمکت‌ های سراسر پارک‌های شهر، برای پنجره‌ بسته و وقتی سرما بیداد می‌کنه، تو رو می‌خوام برای پرسه‌ زدن‌ های شب عيد، نشون‌ كردن يک جفت ماهی‌قرمز، تو رو می‌خوام برای صبح، برای ظهر، برای شب، برای همه‌ عمر.🙂♥️

کاش چون دریا جهانی رو به ساحل داشتم! بگذریم از آرزوهایی که در دل داشتم از نگاهت شرم می‌بارید و من درویش‌وار کنج دیوار غمت یک عمر منزل داشتم پیش هرکس می‌نشستم حرف چشمان تو بود من نه با تو، با تمام شهر مشکل داشتم زندگی با طعنه‌های دوستان آسان نبود کاش من هم دشمنانی صاف و یکدل داشتم لطف بودن با تو از من شاعری دیوانه ساخت ورنه من در خود هزاران مرد عاقل داشتم #محمدحسن_جمشیدی 📕 دستخط