چشم تا باز کنم، فرصت دیدار گذشت
همه ی طول سفر، یک چمدان بستن بود
#قیصر_امین_پور
@Shere_naab
ای مطلعِ شرقِ تغزل، چشمهایت
خورشیدها سر میزنند از پیش پایت
ای عطر تو از آسمان نیلوفریتر
پیچیده در هُرمِ نفسهایم، هوایت
آیینه ی موسیقیِ چشم تو، باران
پژواکِ رنگ و بوی گل، موجِ صدایت
با دستهایت پل زدی ای نبضِ آبی
بر شانههای من، پلی تا بینهایت
پس دست کم بگذار تا روز مبادا
در چشم من باقی بماند جای پایت
#قیصر_امین_پور
@Shere_naab
سر به زیر و ساکت و بی دست و پا میرفت دل
یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد
#قیصر_امین_پور
@Shere_naab
عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی
پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری
رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:
شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری
#قیصر_امین_پور
@Shere_naab