eitaa logo
شعر هیأت
10.2هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
173 ویدیو
14 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهاالسلام 🔹شهید داغ حسین🔹 تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزده‌ست همان که غیر خدا را دمی صدا نزده‌ست شهید داغ حسین است و ما در این فکریم که سر به چوبۀ محمل زده‌ست یا نزده‌ست هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد هنوز پای غمش ایستاده، جا نزده‌ست هنوز چشم به راه است ماه برگردد و قرن‌هاست کسی سر به خیمه‌ها نزده‌ست خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد بدا بر آن قلمی که دم از شما نزده‌ست به پای‌بوسی صیدی که بین گودال است کسی شبیه تو این‌گونه دست و پا نزده‌ست امید من به تو و گریه‌های روضۀ توست که چشم‌هام به اشک تو پشت پا نزده‌ست چقدر در دو جهان بی‌سر است و بی‌سامان توانگری که دمی سر به کربلا نزده‌ست 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹شهید داغ حسین🔹 تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزده‌ست همان که غیر خدا را دمی صدا نزده‌ست شهید داغ حسین است و ما در این فکریم که سر به چوبۀ محمل زده‌ست یا نزده‌ست هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد هنوز پای غمش ایستاده، جا نزده‌ست هنوز چشم به راه است ماه برگردد و قرن‌هاست کسی سر به خیمه‌ها نزده‌ست خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد بدا بر آن قلمی که دم از شما نزده‌ست به پای‌بوسی صیدی که بین گودال است کسی شبیه تو این‌گونه دست و پا نزده‌ست... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3721@ShereHeyat
علیهاالسلام علیه‌السلام 🔹روضۀ رباب🔹 چه آتشی‌ست که در حرف حرف آب نشسته که روضه خوانده که بر گونه‌ها گلاب نشسته؟ صدای آه بلند است گوشه گوشۀ تکیه چه ناله‌هاست که در روضۀ رباب نشسته کدام سو بدود چشم‌های خستۀ این زن که در مسیر نگاهش فقط سراب نشسته «چه کرده‌اند که زیر عبا می‌آوری‌‌اش؟ آه! چه کرده‌اند که در چشم‌هاش خواب نشسته؟ چه دیر می‌گذرد! کو صدای گریۀ اصغر؟» میان خیمه زنی غرق اضطراب نشسته کشیده روی سرش باز چادر عربی را درست مثل سؤالی که بی‌جواب نشسته کسی نگفت در آن سرزمین چه دیده که یک سال رباب یکسره در زیر آفتاب نشسته 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4148@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹حسرت زیارت🔹 قلم چگونه گذارد قدم به ساحت تو «توان واژه کجا بود و طرح صحبت تو» خدا به یُمن شما رزق می‌دهد ما را زمین نشسته سر سفرۀ قناعت تو هر آنچه قد بکشد صبر، باز هم دستش نمی‌رسد به بلندای استقامت تو چه آمده به سر ماهِ رویت این شب‌ها که در توان علی هم نبوده رؤیت تو هنوز کوثر این اشک‌ها خروشان است چگونه سرد شود داغ بی‌نهایت تو تو رفته‌ای و جهان قرن‌هاست می‌سوزد و مانده روی دلش حسرت زیارت تو چقدر دست غزل در برابرت خالی‌ست بگو چگونه درآییم از خجالت تو 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4411@ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با بستن سربند تو آرام شدند در جادۀ عشق، خوش‌سرانجام شدند از داغ غمت، خوشا شهیدانی که با پهلوی تیرخورده گمنام شدند #فائزه_زرافشان ✅ @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹شهید داغ حسین🔹 تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزده‌ست همان که غیر خدا را دمی صدا نزده‌ست شهید داغ حسین است و ما در این فکریم که سر به چوبۀ محمل زده‌ست یا نزده‌ست هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد هنوز پای غمش ایستاده، جا نزده‌ست هنوز چشم به راه است ماه برگردد و قرن‌هاست کسی سر به خیمه‌ها نزده‌ست خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد بدا بر آن قلمی که دم از شما نزده‌ست به پای‌بوسی صیدی که بین گودال است کسی شبیه تو این‌گونه دست و پا نزده‌ست... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3721@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹چقدر مصرع سرخ🔹 چگونه جمع کند پاره‌های جانش را؟ به خیمه‌ها برساند تن جوانش را شکفت روی لبانش: علی عَلَی الدنیا... همین که غرق به خون دید پهلوانش را علی، همان که جهان محو در شمایل اوست ندیده هیچ‌کجا، هیچ‌کس نشانش را همان که در شب میلاد او پدر فهمید پیمبر آمده زیبا کند جهانش را به آن‌که تشنۀ معنای «قاب قوسَین» است بگو نظاره کند ابروی کمانش را میان سجده خدا را فقط صدا می‌زد، جهان کفر، اگر می‌شنید اذانش را چقدر زخم مُصوَّر، چقدر مصرع سرخ خبر دهید جوانان نوحه‌خوانش را به هر طرف که نظر کرد اکبرش را دید خبر دهید ندارد دگر توانش را... به خیمه آمدن او دوباره ممکن نیست نگیرد عمه اگر زیر بازوانش را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4152@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹شهید داغ حسین🔹 تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزده‌ست همان که غیر خدا را دمی صدا نزده‌ست شهید داغ حسین است و ما در این فکریم که سر به چوبۀ محمل زده‌ست یا نزده‌ست هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد هنوز پای غمش ایستاده، جا نزده‌ست هنوز چشم به راه است ماه برگردد و قرن‌هاست کسی سر به خیمه‌ها نزده‌ست خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد بدا بر آن قلمی که دم از شما نزده‌ست به پای‌بوسی صیدی که بین گودال است کسی شبیه تو این‌گونه دست و پا نزده‌ست... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3721@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹چقدر مصرع سرخ🔹 چگونه جمع کند پاره‌های جانش را؟ به خیمه‌ها برساند تن جوانش را شکفت روی لبانش: علی عَلَی الدنیا... همین که غرق به خون دید پهلوانش را علی، همان که جهان محو در شمایل اوست ندیده هیچ‌کجا، هیچ‌کس نشانش را همان که در شب میلاد او پدر فهمید پیمبر آمده زیبا کند جهانش را به آن‌که تشنۀ معنای «قاب قوسَین» است بگو نظاره کند ابروی کمانش را میان سجده خدا را فقط صدا می‌زد، جهان کفر، اگر می‌شنید اذانش را چقدر زخم مصور، چقدر مصرع سرخ خبر دهید جوانان نوحه‌خوانش را به هر طرف که نظر کرد اکبرش را دید خبر دهید ندارد دگر توانش را... به خیمه آمدن او دوباره ممکن نیست نگیرد عمه اگر زیر بازوانش را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4152@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹غم بی‌کرانه🔹 دنیا چه کرد با غزل عاشقانه‌ات حال و هوای مرثیه دارد، ترانه‌ات ای کوه غم که روی زمین راه می‌روی تابوت کیست نیمۀ شب روی شانه‌ات؟ غم شعله می‌کشد به بلندای آه تو آتش نشست بر در و دیوار خانه‌ات بگذار سر به سجده نهم، گریه سردهم بر ساحل بلند غم بی‌کرانه‌ات بی‌تو تمام شهر به بن‌بست می‌رسد بانو چقدر کرده دل من بهانه‌ات شلاق باد بسته نگاه پرنده را گم می‌شود مسیر تو و آشیانه‌ات دستاس چرخ می‌خورد و نوحه می‌کند با اشک‌های گندمی دانه ‌دانه‌ات... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4412@ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با بستن سربند تو آرام شدند در جادۀ عشق، خوش‌سرانجام شدند از داغ غمت، خوشا شهیدانی که با پهلوی تیرخورده گمنام شدند 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹شهید داغ حسین🔹 تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزده‌ست همان که غیر خدا را دمی صدا نزده‌ست شهید داغ حسین است و ما در این فکریم که سر به چوبۀ محمل زده‌ست یا نزده‌ست هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد هنوز پای غمش ایستاده، جا نزده‌ست هنوز چشم به راه است ماه برگردد و قرن‌هاست کسی سر به خیمه‌ها نزده‌ست خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد بدا بر آن قلمی که دم از شما نزده‌ست به پای‌بوسی صیدی که بین گودال است کسی شبیه تو این‌گونه دست و پا نزده‌ست... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3721@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹چه چشمه‌های حیاتی🔹 چه حرف‌های زلالی که رودهای روانند چه نورها، چه سخن‌ها که با تو در جریانند چه چشمه‌های حیاتی که از لب تو تراوید چه مهربان‌کلماتی که آفتاب‌نشانند بیا و خطبه بخوان بر فراز منبر تاریخ که واژه‌های تو نهج‌البلاغه‌های جهانند اگر نگاه جهانی به دستخط تو باشد اشاره‌های تو مولا، هنوز نامه‌رسانند غزل به سجده می‌افتد در آستان کلامت که جمله‌های قصار تو قلّه‌های زبانند هزار دفتر اگر سیّدِ رضی بگشاید ثنای مرتبه‌ات را چکامه‌ها نتوانند تو کیستی که شبیهت نیامده‌ست به عالم تو کیستی که برایت نبوده هیچ همانند تو بوترابی و آن نفحه‌های در کلماتت به قلب‌ها همه نور و به جسم‌ها همه جانند قدم گذار در این کوچه‌های حزن و خموشی که گام‌های تو بر خاکِ مرده چون ضربانند چنین که درگهِ تو ذرّه‌پرور است در آفاق بعید نیست مرا هم به آسمان برسانند 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5024@ShereHeyat
🔹بی‌خبر گذشت🔹 عطر بهار از سر کوه و کمر گذشت پروانه‌وار آمد و پروانه‌تر گذشت آبی‌تر از زلالی ترتیل‌ها رسید جاری‌تر از طنین دعای سحر گذشت پیمانه‌های لب به لب از تشنگی کجاست؟ دورِ شکسته‌حالی چشمانِ تر گذشت من زنده‌ام به شادی این دست خاطرات من زنده‌ام به گرمی این‌گونه سرگذشت کو آسمان؟ کجاست رهایی؟ کجاست ماه؟ دردا دو روز عمر که بی‌بال‌و‌پر گذشت زُل می‌زند به لحظۀ دلتنگی غروب نخلی که روزگار بر او بی‌ثمر گذشت یک مصرع است و قصۀ هر سالۀ من است: در خواب بودم و رمضان بی‌خبر گذشت خوش باد حال آن‌که در این ماه زنده شد خوش باد حال آن‌که در این ماه درگذشت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5514@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹قبلۀ عشّاق🔹 رسید و گرد راهش کهکشان‌ها را چراغان کرد قدم برداشت، نیشابور را فیروزه باران کرد یکایک ریگ‌ها و سنگ‌ها، پابوس چاووشش قدمگاهش نگاه خاک را آیینه‌بندان کرد تمام کاتبان گفتند ما را میزبانی کن تمام کاتبان را با حدیثی تازه مهمان کرد رُواتش سلسله در سلسله نورٌ علی نورند کلامش در شب مردابی تاریخ، طوفان کرد بیا «شیخ صدوق» و در «اَمالی» خودت بنویس که اعجاز نگاهی می‌کند کاری که قرآن کرد بیا با زعفران بنویس از شمس‌الشموسی که کلام روشنش یک شهر را از نو مسلمان کرد به یُمن او درِ هفت آسمان رو به زمین باز است ضریحش قبلۀ عشّاق را سمت خراسان کرد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2475@ShereHeyat