دروغ نگیم
دروغ برای بچه ها
یه عالمه ضرر داره
نِمیدونی که این دروغ
گُلم چقدر خطر داره
دروغگو دوستِ خوبی نیست
میخواد کُلاتُ بر داره
دروغگو دشمنِ خداست
هزار تا شور و شَر داره
شاید بِگی دروغ خوبه
قشنگِ بال و پَر داره
ولی دروغ یه دیوِ که
هزار تا دست و سَر داره
شاید بِگی کَسی نَدید
ولی خدا خَبر داره
بِدون همین دروغ تو
رو کارنامَت اثر داره
حالا که فهمیدی گُلم
دروغ چقدر ضرر داره
حقیقت و بِگو گُلم
که صد هزار ثَمر داره
شاعر : علیرضا قاسمی
https://eitaa.com/sherekoodak2022
.:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_دروغ_نگفتن
غیبت نکنیم
رفیقِ خوب برای ما
تو زندگی نعمتِ
هواشو داشته باشی تو
نشونهٔ غیرتِ
اگه یه جا شنیدی که
پشتِ سرِش صحبتِ
بلند بگو تا بِشنوند
که حرفاشون غیبتِ
بگو که این کارِ شما
بی ارزش و قیمتِ
شاعر: علیرضا قاسمی
https://eitaa.com/sherekoodak2022
.:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_غیبت_نکنیم
#غیبت_کردن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ صوتی شعر آموزندهٔ « کودک و پرنده » ...
@sherekoodak2022
کودک و پرنده
یه روز که از خواب پا شدم
از رختخواب جدا شدم
اُفتاد بَرام یه اتفاق
وقتی بودم توی اُتاق
دیدم من از تو پنجره
پرنده ای خوش حَنجره
پَرید و از تو باغچَمون
اومد نشست رو طاقچَمون
دیدم که زخمیِ پَراش
رفتم جلو یَواش یَواش
گرفتمش تو دستمُ
بال و پَرِش رو بستمُ
اَنداختَمِش توی قَفس
از روی شادی و هَوس
مَرهم گذاشتم رو پَراش
غذا گذاشتم من بَراش
مُراقِبش بودم زیاد
یه وقت بَلا سَرِش نیاد
چِشم انتظار بودم که باز
بلند شه با صدای ناز
آواز بخونه واسه من
پرواز کُنه برای من
تا اینکه خوب شد و پَرید
ولی قفس رو اون ندید
خوردِش به میلهٔ قفس
فهمید تلاش بی فایِدَس
رفتِش یه گوشه ای نشست
غمگین شد و دِلش شکست
با بُغض و آهِ تو گَلو
حَرفش رو زَد به بچه او
گُفتش که من گناه دارم
خونه وُ سَر پناه دارم
دلِ من و تو خون نکُن
توی قفس زندون نکُن
دِلم میگیره تو قفس
به سختی میکِشم نفس
اگه من و رَها کُنی
درِ قفس رو وا کُنی
میرَم تو باغچه یا حیاط
آواز میخونم و بَرات
با چَه چَه و با نغمه هام
شادی رو از خدا میخوام
بچه تا این حرف و شنید
خودش رو جای اون بِدید
دلش گرفت توی قفس
از تنهایی بی هم نفس
پَشیمون از کاری که کرد
یه فکری واسه چاره کرد
گُفتش باید کاری کُنم
پرنده رو یاری کُنم
برای جُبرانِ گناه
برای حلِ اشتباه
درِ قفس رو باز کرد
دَرِش آورد و ناز کرد
بوسید و خوب نِگاش کرد
از پنجره رَهاش کرد
گُفتِش با شور و خنده
آزاد شدی پرنده
رها شدی تو حالا
برو به سمتِ بالا
پرواز کُن ای چَکاوک
آزادی ات مبارک
https://eitaa.com/sherekoodak2022
شاعر : علیرضا قاسمی
.:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
اِسراف نکنیم
خدای مهربونِ ما
تو قُرآنِش نوشته
بخور ، بِنوش ، اِسراف نکن
اِسراف یه کارِ زشته
اگه غذای مادرِت
یه خورده شُد بِرشته
نَگو مامان بِریز بِره
بِپَز تو آشِ رشته
خدا گِلِ وجودِتُ
با خوبی ها سِرِشته
خدا دوسِت داره گُلم
تو پاکی چون فرشته
اِسراف نکردی جایِزَت
یه خونه تو بهشته
https://eitaa.com/sherekoodak2022
شاعر : علیرضا قاسمی
.:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
#شعر_کودک
#شعر_اسراف_نکردن
امر به معروف و نهی از منکر
اَمرِ به معروف
یه کارِ نیکِ
دعوت به خوبی
به کارِ نیکِ
این دعوتِ ما
گَرچه کوچیکِ
ولی چراغِ
راهِ تاریکِ
نهیِ از مُنکر
یعنی بِگی که
این کارا خوب نیست
زِشت و رَکیکِ
شیطونِ بد جنس
کارِش تحریکِ
صُبحا بیدار
شبها کِشیکِ
میگه تو گوشِت
موهات چه شیکِ
بِذارِش بیرون
چادر تاریکِ
خلاصه عشقم
شیطون نزدیکِ
گاهی تو دعوا
گاهی پیک نیکِ
تشخیصِ خوبی
یه جور تاکتیکِ
تو با خدا باش
این یه تِکنیکِ
.:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
شاعر : علیرضا قاسمی
https://eitaa.com/sherekoodak2022
#شعر_امر_به_معروف
#شعر_کودکانه
حجاب یعنی آرامش
امشب قرارِ واسَمون
یه مهمونِ جدید بیاد
از دوستایِ باباست و من
نمیشناسم اون و زیاد
بابا میگه تا اومدن
بگو سلام آقا عِماد
خوش اومدید به خونَمون
خوشحال شدیم خیلی زیاد
گفتم به روی چشم بابا
این حرف و می سپارم به یاد
حالا بِرم آماده شَم
خیلی سریع و مثل باد
باید که خوش لباس باشم
اِی کاش مامان نظر می داد
یه تیپِ خیلی خوب زدم
گفتم مامان بِهم میاد ؟
مامان نگاهی کرد و گفت
بله چرا بِهِت نیاد
فقط یه نکته ای گُلم
این مهمونی چادُر میخواد
باید که با حجاب باشیم
وقتی که نا محرم میاد
حجاب برای ما مِثه
یه چترِ تو بارون و باد
برای آرامش خدا
حجاب رو داده پیشنهاد
چادر حجابِ برترِ
خدا این و اَزَت میخواد
باید به حرف های خدا
تو داشته باشی اعتماد
حالا بُرو آماده شو
صِدایِ مهمونا میاد
خلاصه با یه چادر ِ
سفید و گُل گُلی و شاد
رفتم به سمتِ مهمونا
گفتم اَگه خدا بخواد
از چادرِ قشنگِ من
مهمونِمون خوشِش میاد
وقتی من و دیدن یِهو
گفتند همه با اِتحاد
دختر چقدر قشنگ شُدی
چادر چقدر بِهِت میاد
همونجا فهمیدم خدا
خوبیِ بَندَشو میخواد
حجاب واسه آرامشِ
چادر به هر کسی میاد
این یادگاری و به ما
حضرتِ زهرا هدیه داد
شاعر : علیرضا قاسمی
کانال ایتا :
https://eitaa.com/sherekoodak2022
.:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
#حجاب
#شعر_حجاب
#شعر_آموزش_حجاب
#شعر_چادر
شهادت حضرت زهرا (س)
یه روز گلِ پیامبر
نشسته بود تو خانه
که دشمنانِ اسلام
یه لشکرِ بیگانه
به سمتِ خانهٔ او
شدند هَمی روانه
تو دستشون فقط بود
شمشیر و تازیانه
زهرا شنید صدایی
صدای دربِ خانه
لرزید دلِ غریبش
یه ترسِ مادرانه
اومد به پشتِ در او
با حالی عاجزانه
یکی از اون آدما
با خشم و وحشیانه
در را شکست و سوزاند
آتش گرفت زبانه
لگد به در چو کوبید
میخی زِ در کمانه
کرد و به پهلویش خورد
شد دردی مادرانه
محسن به آسمانها
شد سوی حق روانه
آن شب کنارِ مولا
بِنشست و خالصانه
وصیتش رو فرمود
به مولا محرمانه
امشب دعا کُنم من
درد و دلی شبانه
پیش خدای خوبم
از جورِ این زمانه
موهای زینبم را
زدم به شوقی شانه
حسینم و حسن را
بوسیدم عاشقانه
گفتم مرا علی جان
غُسلم نِما شبانه
مرا به خاک بسپار
عشقم تو مخفیانه
از جایگاهِ قبرم
نَدی به کس نشانه
با هر سوالِ دشمن
بیار تو صد بهانه
رِسان به عاشقانم
این پندِ خواهرانه
که یادگارِ زهراست
این چادرِ زنانه
برای هر که در او
زده حیا جوانه
بگو که با حجابش
همیشه در امانه
شاعر : علیرضا قاسمی
https://eitaa.com/sherekoodak2022
.:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
#شعر_شهادت_حضرت_زهرا
#شعر_کودک
#شعر_مذهبی
باران
آخ جون دوباره بارون
چه ابرای قشنگی
میباره از آسمون
چه بارون و تگرگی
فرقی نداره واسَش
سیاه سفید یا رنگی
میباره روی شهرُ
خونه های کلنگی
قدم زدن تو بارون
بدون هیچ درنگی
عاشق میشن آدما
حتی با قلبِ سنگی
خورشید و ابر و بارون
دارن با هم چه جنگی
رنگین کمون شبیه
هفتا مدادِ رنگی
زیبایی های بارون
عجب شهر فرنگی
شاعر : علیرضا قاسمی
https://eitaa.com/sherekoodak2022
.:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_باران
#شعر_پاییز_زمستان
مسخره نکنیم
گُلم کسی رو مسخره
فقط واسه خنده نکُن
با خنده های نابِجا
دوستت رو شرمنده نکُن
در جستجوی عیبِشون
خودت رو یابنده نکُن
کسی رو مسخره واسه
شادیِ بیننده نکُن
از این گناه و معصیت
قلبت رو آکنده نکُن
خودت رو توی لشکرِ
شیطون تو رزمنده نکُن
تو جنگِ بینِ خیر و شَر
خودت رو بازنده نکُن
گفته خدا تو قرآنِش
خنده به هر بنده نکُن
مسخره کردن غلطه
کسی رو شرمنده نکُن
بیا وُ پشت به حرفای
خدای بخشنده نکُن
دیگه کسی رو مسخره
گلم در آینده نکُن
شاعر : علیرضا قاسمی
https://eitaa.com/sherekoodak2022
.:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_مسخره_نکردن
26.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپِ صوتیِ شعرِ زیبای حسود نباشیم ...
https://eitaa.com/sherekoodak2022
حسود نباشیم ...
سلام گُلِ قشنگم
خوشبویِ با طراوت
میخوام یه نکته امروز
بِگَم من از رِفاقت
قشنگه خوب گوش بِده
شیرینِ این حکایت
میخوام بِگم براتون
از غِبطِه وُ حسادت
خوب حرفم و گوش بِده
بعدِش بکُن قضاوت
دو تا رفیق بودن که
داشتن با هم رِقابت
یکی به جُنب و جوشُ
یکی به استراحت
دوستِ زرنگ و باهوش
میگفت بَسه کِسالت
تو هم یکم تلاش کُن
پیروز شی در نهایت
ولی نَه گوش نِمیداد
نداشت یکم صَلابت
دوستِ زرنگ و باهوش
با کوشش و شجاعت
شاگردِ اول شدُ
پیروزِ این رقابت
جایزه از معلم
گرفت کادو یه ساعت
دوستِ ضعیف و تنبل
خودش رو کرد مَلامت
به حال و روزِ دوستش
حسابی کرد حسادت
حالش یه خورده بد شد
خودش رو کرد شماتت
به زیرِ لب به دوستش
یه خورده کرد اِهانت
دوستش که دید رفیقش
داره یِکَم شکایت
رفت و آروم بهش گفت
رفیق نباش ناراحت
غِبطه خوبه رفیقم
نکُن رفیق حسادت
گفتش که غِبطه یعنی
بِگی که با شجاعت
تلاش کُنم سالِ بعد
با کوشش و صداقت
شاگردِ اول بشم
بگیرم هدیه ساعت
دوستش به فکر فُرو رفت
انگار که شد هدایت
از دوستِ خود تشکر
نمود و با اِرادت
بوسید رفیقِ خود را
به خاطرِ حمایت
گفتش که قول میدم من
به جای این حسادت
تلاش کُنم با غِبطه
بشم یه با لیاقت
شاعر : علیرضا قاسمی
https://eitaa.com/sherekoodak2022
.:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_حسادت
#حسود_نباشیم
#غبطه_خوردن
#حسادت_یا_غبطه
قهرمان واقعیِ من
نَه مردِ عنکبوتی
نَه هالک و نه سوپرمن
نَه مردِ آهنی و
نَه اژدها وُ بتمن
نمیتونن بجنگن
با داعش و با دشمن
اینا فقط یه بازی
خیال و یک دروغَن
فقط تو بازی مَردن
بازی تموم شِه مُردن
چرا که واقعیت
اونی نبود که گفتن
به بچه های دنیا
که گولِشون و خوردن
اونی که واقعی بود
هم در عمل هم سخن
شهید سلیمانی بود
مدافعِ این وطن
که واسه حفظِ دنیا
زِ دستِ هر اَهرِمَن
از جانِ خود گذشتُ
شد قهرمانِ میهن
شاعر : علیرضا قاسمی
https://eitaa.com/sherekoodak2022
.:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شهید_قاسم_سلیمانی
#قهرمان_من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرِ داستانیِ « کادویِ روزِ مادر »
تقدیم به فرزندان و مادران عزیز سرزمینم ...
https://eitaa.com/sherekoodak2022
شعرِ داستانیِ « کادویِ روزِ مادر » ، تقدیم به فرزندان و مادران عزیز سرزمینم ...
« کادویِ روزِ مادر »
یه روز یه دخترِ ناز
سَحر به وقتِ نماز
درِ گوشِ داداشش
گُفتِش با ناز و خواهش
داداش پاشو اَذونِ
وقتِ نمازِمونِ
نماز و با من بخون
بعدِش کنارم بمون
دارم باهات یه صُحبت
بِده به من یه فُرصت
بیا وُ معرفت کُن
با من تو مشورت کن
داداش نمازِشو خوند
سَرِ قرارشون موند
گفتِش بگو بدونم
عزیز و مهربونم
بگو تو خواهرِ من
حَرفت رو یاورِ من
گفتش دیشب تو اَخبار
مجری میگفت که اِنگار
جمعه روزِ مادرِ
این خیلی زَجرآورِ
آخه ما پول نداریم
پول از کجا بیاریم
واسه خریدِ هر چیز
چه قیمتی چه ناچیز
نیاز به پول و سکه اس
داداش یه فکری کُن پَس
داداش یه خورده فکر کرد
اِنگار یه فکرِ بِکر کرد
گفتش آجی دُردونه
تا خوردی تو صُبحونه
بیا تویِ اُتاقم
که من یه فکری دارم
چایی شیرین آوردیم
صبحانمون رو خوردیم
گفتم خدایا آخ جون
بِرَم پیشِ داداش جون
رفتم توی اُتاقش
با احترام و خواهش
دیدم داداشی رفتش
یه چیز گرفت تو دستش
اومد نشست رو قالی
یه قُلکِ سُفالی ... !
با چکُشِ تو دستِش
زَد قُلک و شکستِش
داداش شِمُرد پولا رو
گذاشت تو کیف اونا رو
گفتش بلند شو آبجی
بِریم به سمتِ حاجی
حاجی علی قَمصری
که میفروشه روسری
جِنساش قشنگ و نازِ
روز های جمعه بازِ
خلاصه هر دوتاشون
رفتن پیشِ باباشون
گفتن بابا اجازه
میخوایم بِریم مغازه
بابا با مهربونی
با قلبِ آسِمونی
اجازه داد و فرمود
باشه ولی خیلی زود
فقط مُواظب باشید
خیلی مُراقب باشید
گفتیم بابایی حتماً
مُراقِبیم ما قطعاً
خلاصه با دوچرخه
به سمتِ کوی کَرخه
شُدن دو تایی راهی
شبیه دو تا ماهی
خیلی سریع رسیدن
حاجی علی رو دیدن
گفتن به حاجی علی
میخوایم حاجی روسری
یه روسریِ آبی
با طرح و نقشِ عالی
گفتش حاجی به هر دو
باشه به شکلِ کادو ؟
گفتن بله ممنونیم
حاجی بِهت مَدیونیم
روسری و گرفتن
با شادِمانی رفتن
وقتی رسیدن خونه
دیدن تو آشپزخونه
مامان داره با لبخند
میاره چایی و قند
خیلی سریع دَویدن
تو آغوشِش پَریدن
مامان نِگاهشون کرد
بوسید و نازِشون کرد
گفتن دوتایی تک تک
مامان روزِت مبارک
اینَم کادو بَراتون
از سمتِ بچه هاتون
مامان کادوش رو باز کرد
از خوشحالی پرواز کرد
گفت بچه ها ممنونم
دوسِش دارم از جونم
خیلی قشنگ و زیباست
تو طرح و رنگ بی همتاست
راستی گُلایِ خوبم
بِگید به من بِدونم
برای روزِ میلاد
دلِ شما چی میخواد ؟
گفتم مامانی میلاد ؟
چیزی یادم نمیاد !
گفتش مامان با اخلاص
امروز میلاد زهراس
زهرای نور و اَطهر
برای ما چو مادر
همسرِ مولا علی
دُختِ رسولِ نَبی
گفتش داداش یه چیزی
عجب روزِ عزیزی
مامان بِشَم فَداتون
بِپَز تو کیک بَرامون
برای روزِ میلاد
دِلم شیرینی میخواد
شاعر : علیرضا قاسمی
https://eitaa.com/sherekoodak2022
.:.:. تکثیر و کپی برداری مجاز می باشد .:.:.
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_روز_مادر
#شعر_داستانی
#شعر_کادوی_روز_مادر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر « قهرمانِ زندگیِ من » تقدیم به فرزندان و پدران عزیزِ میهنم ...
https://eitaa.com/sherekoodak2022