eitaa logo
دل‌نوشته‌های من
98 دنبال‌کننده
352 عکس
91 ویدیو
0 فایل
شعرها از : یاصاحب‌صبر
مشاهده در ایتا
دانلود
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
" سالی که نکوست از بهارش پیداست" از رویش سبز بی شمارش پیداست مقبول نشسته آن سلام اول سال از شور سلام صد هزارش پیداست امتداد سلام یار بود به حضرت عشق صدهزار سلام در ورزشگاه @sherenur
من از آن روز که در بند حسین افتادم از غم و بند و بلای همگان آزادم در تب عشق پر از سوز و گدازم اما هرچه ویران‌ترم آباد تر از آبادم با همین عشق جگر سوز که دارم در دل سوخت اشرارم و شد پاک ز بن بنیادم پدرم گفت که عاشق نشوم جز به حسین شکرِ الله که من گوش به پندش دادم ایها الناس بدانید که در عرصه‌ی عشق نیست مانند به معشوق من و اجدادم @sherenur
🌸بداهه سرایی شاعران گروه سرچشمه ی شعر، بمناسبت میلاد باسعادت امام رضا علیه السلام🌸 تا که از لطف تو بر بیتم عنایت می رسد قدرت اشعار من تا بی نهایت می رسد بیت بیت شعر من گل کرده با وصف شما شاعر از توصیف روی تو به رفعت می رسد این که می بینی به راهت پَر زده مرغ دل است جلد بامت گشته و با قصد قربت می رسد غرق دنیای زبونم، خالی‌ام از معرفت بر منِ بی‌معرفت از تو محبت می‌رسد عاشقی گم کرده راهم، کوله ام عذر و گناه صد جفا دیدی رضا جان باز جودت می رسد دل هوای صحن و ایوان طلایت کرده است در حریم امن تو قلبم به حاجت می رسد هر زمان قلبم به دیدارت هوایی می شود معجزه آسا برایم از تو دعوت می رسد هر زمان مَحرم شوم بر پنجره فولاد تو بی بهانه مژده ی پایان محنت میرسد از تلألوهای خورشید نگاهت دم به دم بر دل غم دیده ی زارم طراوت می رسد باب حُسنی منتهای صبری و جود و کرم لحظه لحظه از وجود تو کرامت می رسد پر شده دشت دلم از آهوان بی پناه دورم اما ناله ام از این مسافت می رسد گرچه از ظلمت هوای شهر هم آلوده شد از نسیمت همچنان بوی هدایت می رسد برکت ایران بدون شک خراسان است و بس از وجودت دائما باران رحمت می رسد من نبودم شاعری لایق، که گویم وصف تو لیکن از دریای جودت باز نعمت می رسد ما که از دامان مادر با تو پیمان بسته ایم از سرایت زین سبب بر ما محبت می رسد ما که جز درگاه تو چیزی نداریم ای عزیز از درون صحن تو هر بار رأفت می رسد هر که دستش می رسد بر پنجره فولاد تو همزمان دستش به اوج جاه و عزت میرسد عشق را در آبی چشمان آهوها ببین عشق با شور نگاه تو به غایت می رسد نه کبوتر بوده ام، نه آهوی معصوم و پاک دست من آیا دوباره بر ضریحت می رسد در کنار صحن تو از حسِ آرامش پُرم دلخوشی‌هایم به حدِّ بی‌نهایت می‌رسد تا که افتد انعکاس گنبدت در چشم من دست هایم روی سینه، طبق عادت می رسد هر که از مشهد عقب ماند و ضریحت را ندید در دو دنیا شک ندارم او به حسرت می رسد روسیاهم، شرمسارم، لایق صد نقمتم از شما اما همیشه جود و نعمت می رسد نیست در قلبم غمی از وحشت روز حساب وقتی از سمت شما قول شفاعت می رسد با وجود جود تو بر تک تک جنبندگان باز هم از ناکسان بوی خیانت می رسد لایق وصف تو ای ماه زمینی نیستم هرچه گفتم از عنایات عجیبت می رسد مشهدت هم از شمیم عطر سیب آکنده است بوی سیب از کربلا با مهر تربت میرسد در صف عشاق عمری منتظر ماندم رضا کی به داد حال این نوکر، شهادت می رسد عیدی ما روز میلاد شما باشد فرج با دعای مادرت، پایان غیبت می رسد بداهه سرایان: ماندگار–مستوره–مریم شعله پاش–مرتضی درزی–روحا–علی اصغر–پرواز–گودرزی–امیرحسین پورعزیز–کبری رحمتی–فاطمه کریمی– مصطفی محمدی–رخساره خضری–سجاد بادی–کویر–بینام–حیدر محمدنژاد 🆔 @shokofeha_ye_kheal
واژه‌ی سنگین و پردریست این " جا مانده ام" در میان هجمه‌اش بسیار تنها مانده ام رفته‌اند عشاق و در آغوش دلدارند و من در سکوتی سرد می‌سوزم که اینجا مانده‌ام بال و پر دارند انگار از سر شوق سفر روسیاهم من که بودم بی سر و پا، مانده‌ام هرکسی راهی شد از جمع بزرگ عاشقان غصه‌ای افزوده شد بر سینه‌ی وا مانده‌ام اکثر همشهریان رفتند و ساکت گشته شهر در سکوت شهر دیدم بین غوغا مانده‌ام من گنه کارم ولی تو مهربانی عشق جان! راهی‌ام کن کربلا امسال هم جا مانده‌ام @sherenur
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معتاد شدیم و خبر از خویش نداریم هستیم همه نئشه ی بازار مجازی آهسته فرو رفت به ذهن همه ی ما این رنگ و لعاب خوش و بسیار مجازی معشوق شد او و همگی عاشق اوییم افتاده سر ما به سر دار مجازی آتش شد و انداخت به بنیان همه جنگ سوزاند چه بسیار دل این نار مجازی نامحرم و محرم همه قاتی شد و انگار خوابیم در این عرصه ی پیکار مجازی نت باشد و گوشی پرِ شارژ و شکمت سیر باقی همه حرف است به بیمار مجازی خون شهدا هم که شد از صفحه ی دل پاک چون گوش نواز است فقط جار مجازی @sherenur
نمک پرورده بود اما نمکدان را شکست آخر الهی بشکند دستی که بیش از حد نمک دارد @sherenur
زخم اگر خوردی ز هر یار نمک پرورده‌ای در خودت علت بجو، چون خود بزرگش کرده‌ای @sherenur
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"ناگهان پنجره ای رو به تماشا وا شد" عشق سر زد به دلم سینه پر از غوغا شد فارغ از غصه و غم بودم و آزاد و رها عشق جاری شد و سود و اثرش سودا شد شب و روزم همه او بود و غم دوری او پس از آن بود که دل معدن هر رویا شد شاعرم کرد خیالات وصال و غم هجر در سرم صد غزل از حافظ و سعدی جا شد " عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست" جای افکار خودم مغز پر از اینها شد راست گفتند که عاشق به جنون درگیر است در من انگار جنون از تب او پیدا شد عذر خواهم که دو خط شعر پر از ایرادم باعث وقت تلف کردنِ از اعضا شد @sherenur
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا